آوینی پرچمدار هنر مقاومت

. إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا… به این معنی است که مفهومی به نام « هنر مقاومت» پیوندی وثیق با حکمت اسلامی دارد…1 آنهایی که خدا را انتخاب کردند، ریشه خداگرایی آنها در مقاومت است … حضرت امام روح ا… هم در پیام به هنرمندان فرمودند : « هنری زیبا و پاک است که کوبندۀ سرمایه داری مدرن و‏‎ ‎‏کمونیسم خون آشام و نابود کنندۀ اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و‏‎ ‎‏فرومایگی، اسلام مرفهین بی درد، و در یک کلمه «اسلام امریکایی» باشد.‏ » قیود مطلق امام در این پیام نشاندهنده اینست که اگر هنرمندی مسیر الهی را برای اثرش انتخاب می کند، راهی جز مقاومت در برابر غیر خدا ندارد.

2. سید مرتضی آوینی نماد هنر مقاومت در عصر ماست … یک فعال«هنر مقاومت» «سینمای مقاومت» و «ادبیات مقاومت» اما مقاومت در آثار شهید آوینی در برابر کدام عامل است؟! آیا تنها مقاومت در برابر دشمن بیرونی در یک جنگ رودررو مد نظر شهید آوینی است؟! یا دیگریِ او، همه عواملی است که انسان انقلاب اسلامی با تعریف حضرت روح ا… در برابر آن مقاومت می کند؟

3. با بررسی آثار تصویری و مکتوب شهید سید مرتضی آوینی، که تقریباً همه در مفهوم هنر مقاومت جای می گیرند، در کنار دشمن همسایه ی بعثی، قدرت های استکبارگر خارجی، خوانین و زالو صفتان داخلی، روشنفکران و غربگرایان داخلی، متحجران و مرتجعان و… که در صفی واحد، انقلاب خمینی و مستضعفان جهان را تهدید کرده و مقاومت در برابر آنها هویت این انقلاب اسلامی را شکل می دهد، دشمنان درونی مثل نفس اماره و شیطان نیز عواملی هستند که «هنر مقاومت» باید در برابر آنها صف واحدی را شکل بدهد.

4. در اندیشه شهید آوینی، مهمترین ابزار دشمن درونی و بیرونی در برابر صف «هنر مقاومت» خود هنر است. هنر شیطانی که بدی ها را پیش چشم مردم خوب جلوه می دهد: « … وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ … شیطان کارهای زشتشان را در نظرشان رنگ‌ولعاب داد و از راه خدا بازشان داشت؛ با آنکه قبلاً بابصیرت و درستکار بودند!» و هنر شیاطین انسی که در نظام هنری تمدن غرب آثاری مورد پسند شیاطین تولید می کنند… مقاومت در برابر این تهاجم خود از مهمترین ساحات «مقاومت هنری» است …

5. با بررسی مجموعه مستندهای شهید آوینی بخصوص «هفت قصه از بلوچستان» «گمشدگان دیار فراموشی» «روایت فتح» «سراب» و … این صف بندی دو جناح «خیر و شر» یا « خودی و غیر خودی» به شکلی نمادین دیده می شود … و پرواضح است که این صف بندی درنگاه شهید آوینی در بازی ها و رقابت های مقطعی سیاسی محدود نمی شود … در روایت فتح و در صف مستضعفان، جنگاوران فقط کسانی نیستند که اسلحه به دست دارند؛ آن پیرزن تخم مرغ به دست، آن مادری که به بدرقه پسر جوانش آمده، آن پیرمرد گلاب پاش و … رزمندگانی هستند که بر اساس سنت «لا یکلّف اللَّه نفساً الّا وسعها» در صف واحد مقاومت حضور دارند و گروه روایت فتح سعی دارند بازتاب آئینه وار این صف واحد باشند … بازتابی از یک آئینه بدون زنگار … درست مثل آن چیزی که خود شهید آوینی می گفت: «انگیزه درونی هنرمندانی که در واحد تلویزیونی جهاد سازندگی جمع آمده بودند، آن ها را به جبهه های دفاع مقدس می کشاند، نه وظایف و تعهدات اداری. روح کارمندی نمی توانست، در این عرصه منشأ فعل و اثر باشد. گروه های فیلم برداری ما با همان انگیزه هایی که رزم آوران را به جبهه کشانده بود، کار می کردند، داوطلبانه و بدون چشم داشت مالی در کمال قناعت و شجاعت و آماده برای شهادت. این آمادگی اصلی بود که باقی ضرورت ها را ایجاب و ایجاد می کرد … این جا عرصه ای نبود که فقط پای تکنیک و یا هنر در میان باشد. بهترین کارگردان های سینما، اگر آمادگی برای کشته شدن را در جنگ نمی داشتند، نمی توانستند در میان ما مفید و ارجمند باشند … انگیزش ما برای فیلم سازی از جنگ کاملاً اعتقادی بود».

6. آوینی به عنوان پرچمدار هنر مقاومت، حقیقت و صداقت در هنر مقاومت را یکی از مقدمه های اصلی شکل گیری این هنر می دانست. او بر این باور بود که هنر، بایستی به‌دور از هر نوع تحریف و گزافه‌گویی، واقعیت‌های تلخ و شیرین زندگی را با واقعی ترین و مستند ترین شکل بازتاب دهد. بر این اساس مجموعه مستند های شهید آوینی شاید مرحله ای بالاتر از واقع گرایی بودند. نوعی از واقع گرایی که وقتی با احساسات و نمادهای دینی، مذهبی و انقلاب آمیخته می شد، باور پذیر تر و مردمی تر به نظر می رسید.

7. در بررسی آثار مکتوب شهید آوینی هم، این صف بندی به روشنی دیده می شود … مصاف با غرب گرایان و شکل دادن جبهه ای ادبی در برابر تعدّی روشنفکران غربزده به مفاهیم اصیل تفکر انقلاب اسلامی در اکثر مکتوبات او دیده می شود. «توسعه و مبانی تمدن غرب» نقد مبانی بنیادین و نگرش های غربگرایانه در حوزه توسعه است… یا«حلزون های خانه به دوش» که شهید آوینی در آن نسبت جریان منورالفکری یا همان روشنفکری غربزده با انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ، هنر و مطبوعات را بررسی کرده و به نقد یادداشت ها و مطالبت مطبوعاتی و آثار مکتوب جریان روشنفکری می پردازد و کتاب سه جلدی و گرانسنگ «آئینه جادو» که در بردارنده نظرات شهید آوینی در عرصه سینما است. در این کتاب ما با نویسنده ای مواجهیم که بجای نقد فیلم، به نقد سینما جریان فکری حاکم بر سینما می پردازد … در هر سه این کتاب ها نویسندة شهید ما مثل رزمنده ای با سلاح قلم در میدان تفکر شمشیر می زند و شجاعانه از مرزهای اعتقادی، ملی و بومی این سرزمین دفاع می کند.

محمد مهدی خالقی