چند نکته در باب اشرافیت رسانه‌ای در سینما

سینمای امروز بسیار بیشتر از آنکه نان سینمایش را بخورد نان حواشی‌اش را می‌خورد. حواشی یک فیلم یعنی هر آنچه می‌توان

به گزارش «روابط عمومی جشنواره عمار»، حامد بامروت نژاد، مدیر مدرسه سینمایی عمار نوشت: سینمای امروز بسیار بیشتر از آنکه نان سینمایش را بخورد نان حواشی‌اش را می‌خورد. حواشی یک فیلم یعنی هر آنچه می‌توان از فیلم برداشت کرد یا در آن گذاشت. داشته‌های بالقوه و بالفعل اثر. حواشی الزاما زرد نیست و اغلب می‌تواند واقعی و سازنده باشند. رسانه به عنوان مهم‌ترین رکن حاشیه سازی و حاشیه پردازی در سینمای انقلاب دو نگاه عمده در خود دارد.
نگاه مطلق‌نگر و نگاه تشکیکی. یکی کاملا صفر و یکی با اثر برخورد می کند و دیگری قائل به تشکیک است. تشکیک به معنای دارای مرتبه بودن، طیف بندی داشتن، سیاه و سفید نبودن و بین سیاه و سفید طیفی از خاکستری داشتن.
این دو گونه نگاه را در مصادیق مختلف می شود ردیابی کرد مثلا در انتخاب اثرِ قابل حمایت، نوع حمایت، لحن نقد و…

نگاه مطلق‌نگر، مقصد را می‌بیند. گویی خود در مقصد ایستاده است و منتظر اثر است. اثر باید ایستاده در صف درجه‌یک‌ها باشد (به قله رسیده باشد) وگرنه انتخاب نمی‌شود برای حمایت و کار رسانه‌ای. در حالی که نگاه تشکیکی برای مسیر هم اصالت قائل است و قائل به همراهی اثر و فیلم‌ساز در مسیر است. سینما را پروسه می بیند نه پروژه. سینما را مجموعه‌ای از فیلم‌های به‌هم‌پیوسته می‌فهمد برخلاف نگاه مطلق‌نگر که هر فیلم را به تنهایی و با خودش مقایسه می‌کند، هر فیلم را قطعه‌ای از جریان و پازل نمی‌فهمد.

این نگاه مقصدنگر و مسیرنگر در میزان اهمیت داشتن فرم هم اختلاف دارند. برای نگاه مسیرنگر گاهی کارکرد رسانه‌ای اثر، نوآوری ها، خط شکنی و جسارت اثر، هم گام با فرم اثر تعیین کننده‌اند. نگاه مطلق‌نگر در نقد هر اثر، گویی آن را با مُثُل‌افلاطونی و ایده‌ی برتر سینما مقایسه می‌کند. مولف هم مرده است.

یکی از مهم‌ترین مبناهای متفاوت این دو نگاه در فهم و برداشت‌شان نسبت به مفهوم و مقوله جنگ‌نرم است. در جنگ از حداکثر پتانسیل هر ابزار و ادوات برای ضربه به دشمن استفاده می‌شود. در نبود نیروی هوایی، آتش توپخانه؛ در نبود توپخانه، نیروی زرهی؛ در نبود نیروی زرهی، نیروی پیاده غنیمت است و باید با آن مهره‌ها جنگید. ولی در زمان صلح چون خطری از جانب دشمن جبهه خودی را تهدید نمی‌کند می‌توان صبر کرد تا آتش هوایی آماده شود و تنها با اتکا به نیروی پیاده، مانور نکرد.

نگاه صفر‌‌ و ‌‎‌یکی، از حمایت، عموما حمایت تام‌وتمام را می‌فهمد در حالی که نگاه تشکیکی قائل به درجه‌دار بودن و رتبه‌دار بودن ِحمایت است. حمایت از یک اثر به معنای پروپاگاندای تام برای اثر و تا سقف بالابردن نیست. حمایت درجاتی دارد که بنابر شرایط قوای جبهه خودی، شرایط دشمن، تهدیدها و … نوع حمایت تنظیم و انتخاب می‌شود.

در نگاه تشکیکی می‌شود برای یک اثر نقدی نوشت که هم حمایت باشد هم بیان نقاط ضعف. هم فیلم‌ساز احساسِ طرد‌شدن نداشته باشد هم الکی باد نشود و نقاط ضعف‌اش را بداند. نقد فیلم صرفا نگاه به وجوه فنی و غفلت از وجوه رسانه‌ای و ابداعات و ویژگی‌های منحصر به فرد اثر نیست. نقد فیلم صرفا بر قله ایستادن و به رهرو نگاه کردن نیست، نقد در مسیر با اثر بودن است. راهِ رفته را دیدن و راه ِمانده را گوشزد کردن است.

ابزارهای نقد هم متفاوت و متکثر‌اند که در نگاه تشکیکی می‌توان برای مراتب مختلف حمایت، از ابزارهای مختلف استفاده کرد. از پیچ اینستاگرام تا توئیتر تا سایت و خبرگزاری و سایت و مجله و تا جلسات نقد غیررسانه ای و دیدارهای خصوصی تا آنتن تلویزیون و برنامه سینمایی تا برنامه خبری. از قبل از اکران تا حین اکران، از اوج زمان تبلیغ تا بعد از اکران. از یادداشت تا مصاحبه تا نقد فیلم تا ….

نگاه مطلق‌نگر به مسیر و در راه بودگان نگاهی از بالا و اشرافی دارد. پشت میز نشسته و سینه صاف کرده است. اثر و فیلم‌ساز هم باید خودش را به او عرضه کند و گاهی باج بدهد تا دیده شود. مطلق‌نگر رسانه را تقلیل می‌دهد به امری پسینی و قضاوت‌گونه. به مثابه یک قاضی در مورد اثر قضاوت می‌کند. در حالی که نگاه تشکیکی برای رسانه کارکرد تربیتی هم قائل است. پس در کار رسانه‌ای دغدغه‌اش رشد فیلم‌ساز و اثر (فرمی و محتوایی) است تا دغدغه تطبیق با مُثُل افلاطونی و امر قضاوت.

باید توجه کرد که تمام اینها به معنای بی‌اهمیتی فرم و زبان سینما برای نگاه تشکیکی نیست. این نگاه، رسیدن به فرم و زبان سینما را امری خلق‌الساعه و کن‌فیکون گونه نمی‌داند، که رسیدن به آن نیازمند مسیر و راه و زمان است و البته رسانه در این مسیر هم‌قدم اثر و فیلم‌ساز است و از قله برگشته؛ نه در قله مستقر.

حامد بامروت نژاد