نگاهی به خلاقیت های فیلم کوتاه «سلام» اثر محمدرضا حاجی غلامی

کارگردان فیلم «سلام» انرژی خود را برای نشان دادن و پر و بال دادن به جهان پسربچه ای دوازده سیزده ساله صرف می کند.

به گزارش «روابط عمومی جشنواره عمار» به نقل از ندای اصفهان، گرچه موضوع محوری این فیلم مسئله مدافعین حرم است اما می بینیم دوربین کارگردان به جای تمرکز بر اشک ها و آه ها و اضطراب های ناشی از بی خبری از سرنوشت رزمنده داخل جبهه، انرژی خود را برای نشان دادن و پر و بال دادن به جهان پسربچه ای دوازده سیزده ساله صرف می کند.

بسیاری اوقات کارگردانِ مکتبی، زمانی که می خواهد از چیزی حرف بزند که به نظرش باید حرف بزند آنقدر درگیر اصل حرفش می شود و آنقدر صریح بیان می کند که مخاطب دل زده می شود. آنگاه است که تمام تلاش او برای رساندن پیامی مهم، نتیجه اش می شود ساختن فیلمی که بیشتر به شعاری تصویری شبیه است و این درد بسیاری از آثار دغدغه مند حوزه انقلاب اسلامی است. خالقان این گونه آثار با صداقت و سادگی و البته دلسوزی حرفی مهم دارند اما چون بر ظرائف بیان سینمایی و نحوه صحیح داستان گویی اغلب واقف نیستند پس نتیجه عکس می گیرند.

فیلم کوتاه «سلام» به کارگردانی محمدرضا حاجی غلامی نمونه ای است برای تلاش در خلاف جهتی که بالا اشاره شد. این فیلم به مسئله ای می پردازد که در قشر انقلابی بسیار با اهمیت است یعنی مسئله دفاع از حرم و کسانی که در این راه می روند و کسانی که از پسشان می مانند و قرار است رنجی یا دردی از قِبَل فقدان عزیزی تحمل کنند. این موضوعِ بسیار با اهمیت چنانچه ذره ای بی دقتی در پرداختش شود به بلای بسیاری دیگر از فیلم های دغدغه محور دچار می شود و وجهه ارتباط با مخاطب را از دست می داد اما هوشمندی سازنده از این امر جلوگیری کرد و شاهد اثری متفاوت در این زمینه هستیم.

 

 

مدافعین حرم اما…

گرچه موضوع محوری و اصلی این فیلم مسئله مدافعین حرم است اما می بینیم دوربین کارگردان به جای تمرکز بر اشک ها و آه ها و اضطراب های ناشی از بی خبری از سرنوشت رزمنده داخل جبهه، انرژی خود را برای نشان دادن و پر و بال دادن به جهان پسر بچه ای حدودا دوازده سیزده ساله صرف می کند، پسربچه ای به نام امید که می خواهد پدرش سالم برگردد؛ همین.

نه قرار است او افتخار کند به رفتن پدرش و نه قرار است مسئله ای به نام دفاع از حرم را درک کند. او فقط نگران پدرش است و این باعث می شود که فیلم درگیر بیان حرف های سنگین نشود و در عوض جهانی به شدت رنگی و صاف، از فرزند مدافع حرم را روایت کند، جهانی بسیار شیرین و پر نشاط؛ آن گونه که دست مخاطب را تا انتهای فیلم رها نکند.

در ابتدای فیلم می فهمیم که امید اهل سلام کردن نیست و اطرافیانش به او تذکر می دهند. او می فهمد که اهل خانه درگیر نذر و نیاز و پخت حلوا هستند که هرچه زودتر خبر سلامتی و یا خود پدرش از راه برسد. این اضطراب و دلواپسی به او نیز سرایت می کند و می خواهد کاری بکند. با چیزهایی که از عمه اش می شنود تصمیم می گیرد نذر سلام کند. نذر می کند که به هزار نفر سلام کند تا پدرش به سلامت برگردد. چنین قصد و نیازی باعث می شود که فیلمنامه در حد کوتاه خودش؛ انسجام و قوت بگیرد و با تکیه به شخصیت «امید» که پرانرژی و بی پروا است داستان را به جلو ببرد.

 

 

در اصل این فیلم خالق قهرمانی کم سن و سال است که برای بازگشت پدرش حاضر است تمام تلاش خود را بکند و حتی خودش را نیز عوض کند تا جایی که در نزدیکی های پایان فیلم پا بر ترس خود بگذارد تا نذر سلامش به درستی انجام شود.

چنین ساختار منسجمی موجب می شود که جا برای تعلیق های به موقع و متین باز شود و با چیزهایی مانند دلهره بازگشت پدر و دلهره جمع شدن یا نشدن سلام ها و یا دلهره وارد شدن به آن خانه مخوف (البته از دید شخصیت) مواجه شویم که در لحظاتی به خوبی از آب در آمده است و پیوند مخاطب با فیلم را محکم می کند.

از نگاه دیگر فیلم کوتاه «سلام»، حال و هوایی بسیار صمیمانه ساخته است که علاوه بر داستان، مولود انتخاب شهر و محله است و خصوصا لوکیشن هایی که با خود بوی قدیم را می آورد. با این تمهیدات فیلمساز توانسته است صفایی را نشان دهد به دور از دود و بوق پایتخت و دیگر شهرهای شلوغ؛ فضایی که گویی بهترین محمل برای نقل چنین داستان مهربانی است.

تأثر برانگیز و دوست داشتنی

وقتی که به تصویربرداری خوب کار نگاه می کنیم در می یابیم که چگونه انتخاب قاب های مناسب و رنگ های زنده توانسته است به غنای هرچه بیشتر اثر و بیان جهان پرتکاپو و زلال شخصیت اصلی کمک کند. اضافه کنید به این ها، بازی خوب شخصیت اصلی و دوستش که یا حاکی از استعداد فوق العاده آن هاست و یا عرق ریزی کارگردان در پشت صحنه و یا هر دو.

 

 

تناسب و توازنی که در اثر ایجاد شده است باعث می شود که چشم بپوشیم از برخی ایرادات چون بازی های نپخته مادر و عمه و یا از نظر دور بداریم برخی ایرادات منطقی فیلم نظیر اینکه چگونه هزار نفر در یک محله هستند و ظاهرا در یک روز از آن ها جواب سلام گرفته می شود و چیزهایی از این قبیل. حتی دیالوگ های گاه نامناسب با شخصیت ها را هم در لحظاتی می توان فراموش کرد.

فراتر از این تجزیه ها و تحلیل ها باید به این امر توجه کرد که چگونه خالق اثر توانسته است اینچنین هنرمندانه و زیرکانه به موضوع مدافعین حرم نزدیک شود؛ زاویه دیدی که شدیدا تأثر برانگیز و از طرف دیگر دوست داشتنی است.

چنانچه این جریان ادامه پیدا کند و تفکر انقلابی بتواند راه خود را در جهان داستان گویی باز کند آن وقت است که می توان امید داشت که محتوای متعالی اش را بتواند به گوش عامه برساند وگرنه حاصلش این می شود که فیلمی ساخته شود و صرفا همان ها که از پیش به آن فیلم معتقد بوده اند به دیدنش بروند و دیگران حاضر به دیدن و قادر به هضم اش نشوند.

می توان فیلم «سلام» را یک خبر خوش دانست.

« حامد گلناری »

 

حامد گلناری