«ترمینال غرب» سیاسی ترین فیلم جشنواره عمار!

«ترمینال غرب» را به جد می توان شدیدترین نقد هنری نسبت به تنهاترین دستاورد تبلیغاتی دولت در عرصه سیاست خارجی دانست.

به گزارش «روابط عمومی جشنواره عمار» به نقل از صاحب نیوز، «ترمینال غرب» را به جد می توان شدیدترین نقد هنری نسبت به تنهاترین دستاورد تبلیغاتی دولت در عرصه سیاست خارجی دانست. فیلمی که صراحتا به موضوع برجام و نابودی امید در دانشمندان غیور انقلابی پرداخته است.

چند سالی است در کشور جشنواره ای به نام جشنواره مردمی فیلم عمار فعالیت خود را آغاز کرده است. در طی این سالها مانند هر برنامه دیگری فراز و فرودها، سختی ها و اتفاقات گوناگون را تجربه کرده و گام به گام بسوی تکامل قدم برداشته است.

در ایران جشنواره های گوناگون با موضوعات مختلف برگزار می شود، اما اینکه فلسفه شروع این جشنواره چه بوده است مجالی دیگر می طلبد.

غرض از این یادداشت بررسی یکی از فیلمهای برگزیده هفتمین دوره جشنواره به نام «ترمینال غرب» به کارگردانی «قربانعلی طاهرفر» است. این فیلم را به جد می توان شدیدترین نقد هنری نسبت به تنهاترین دستاورد تبلیغاتی دولت در عرصه سیاست خارجی دانست. فیلمی که صراحتا به موضوع برجام و نابودی امید در دانشمندان غیور انقلابی پرداخته است.

سروناز و امید خواهر و برادری هستند که یکی تحصیل کرده و فعال محیط زیست در زمینه احیای دریاچه ارومیه و دیگری مشغول در تیم تحقیقاتی هسته ای است که هر دو گرفتار بی مسئولیتی و بی تدبیری مدیران شده اند. سروناز که از احیاء دریاچه ناامید شده، شوق زیادی برای ادامه تحصیل در آمریکا دارد و امید تلاش می کند که خواهرش را منصرف کند ولی نتیجه ای ندارد.

از طرف دیگر با روی کار آمدن دولت یازدهم و سیاست اعتماد به غرب، با امضای برجام، مراکز هسته ای تعطیل شده و پروژه های تحقیقاتی و شرکت های وابسته از ادامه فعالیت باز مانده و دانشمندان آن مجبور شده اند هرکدام در جاهای مختلف (مانند آب و فاضلاب اصفهان) مشغول کار شوند.

در نهایت سروناز که با شوق فراوان به امریکا پناه برده بود دچار خشونت شده و زندگی خود را از دست می دهد و در ایران نیز با وجود امضای برجام اقدام به ترور دانشمند هسته ای می کنند که ناکام می ماند.

عجله و شتاب در تولید اثر

از روحیه و تفکر انقلابی نویسنده و کارگردان این فیلم که بگذریم در این مجال قصد داریم کمی به نقاط قوت و ضعف فیلم در امتداد همفکری برادرانه برای تقویت هنری هرچه بیشتر آثار بعدی این عزیزان بپردازیم.

به نظر می رسد در نگارش و تولید این فیلم عجله و شتابی وجود دارد به این شکل که فیلم فاقد یک سیر داستانی جذاب و منظم است.

در فیلم شاهد تلاش امید برای رفتن به آمریکا برای بازگرداندن خواهر خود هستیم که نمی تواند اما متوجه سرانجام این کار نیستیم. در ساختار فیلمنامه نویسی در آوردن یک داستان جذاب اثرگذار که دارای کنش و واکنش های منطقی باشد بسیار مهم است، به گونه ای که بیننده را درگیر خود کند اما مخاطب گذر زمان را حس نکند.

در ۱۰ دقیقه ابتدایی، اگر فیلم نتواند مخاطب را جذب کند دیگر سخت می توان نظر او را جلب کرد حتی اگر شاهد صحنه های مهیج اکشن باشیم که ما تقریبا تا دقیقه ۳۵ فیلم فاقد صحنه ای جذاب و محرک هستیم.

نباید فراموش کرد که فیلم دنیای تصویر است و هرکس بتواند آنچه را که در درون ذهن خود است زیباتر و جذاب تر به تصویر بکشد موفق تر است.

استعاره های تصویری فیلم

از شاهکارهای خلاقیت در سینما استعاره تصویری یا همان نماد است. ما در این فیلم کمتر شاهد تصویرسازی بودیم و تکیه بیشتر فیلم روی دیالوگ و گفتار است. البته می توان در جاهایی از فیلم این مهم را دید مثل داستان این خواهر و برادر که شوق و علاقه خواهر به آمریکا نماد اعتماد دولت یازدهم به غرب است و درنهایت همان اعتماد به پسری که او را دعوت به رفتن کرده بود منجر به از دست دادن جانش شد.

یا در ساختمان مدیریت برنامه هسته ای که ما ابتدا مدیر آنجا را شخصی با ریش کامل و مرتب می بینیم و در صحنه ای دیگر که با روی کار آمدن تیم جدید و با تفکر جدید، اشرافیت رفاه طلب و غربگرا به مدیریت می رسد، منشی دفتر را شخصی چاق و با محاسنی مدل داده شده می بینیم که اتفاقا از دانشجویان دکتر جزایری بوده است که به علت بی مسئولیتی در زمان دانشجویی، نتوانسته در آن درس از استاد خود یعنی دکتر جزایری نمره قبولی بیاورد.

چند نکته نمادین دیگر هم هست که چندان قابل طرح نیست.

موفقیت فنی

تصویر به همراه عناصر دیگر مثل فیلمبرداری، موسیقی، رنگ بندی زمینه و… می تواند در مطلوبیت فیلم ما اثرگذار باشد.

فیلمبرداری خود دانشی است بسیار مهم زیرا زاویه دوربین، حرکت دوربین، نوع گرفتن دوربین و… همگی در یک فیلم خوب نقش خود را ایفا می کند. روانشناسی رنگها بسیار مهم است. دقت نکردن در رنگ های موجود در تصاویر می تواند فیلم ما را دچار بحران کند. موسیقی در فیلم بسیار مهم است به این دلیل که رابطه مستقیم با احساسات بیننده دارد.

فیلمبرداری، موسیقی و رنگ در بیان احساس شادی، غم، سختی، هیجان، امید و یأس و… مهم هستند؛ یکنواختی و استفاده نابجا از تکنیک ها نقش بسیار اساسی در موفقیت و عدم موفقیت یک فیلم ایفا می کند که این فیلم در این مورد دچار آسیب جدی نشده است.

بدترین نوع دیالوگ، دیالوگ مستقیم است!

ما در این فیلم شاهد دیالوگ های ضعیف هستیم؛ دیالوگ هایی که قدرت خود را به دلیل استفاده های بیش از اندازه و تکراری بودن و یا به عبارت دیگر نخ نما و لوث شدن از دست داده اند. مثلا در اوایل فیلم برای بیان کردن شخصیت بچه های تیم تحقیقاتی از زبان ثریا قاسمی بیان می شود که: «…بچه ها بزرگی می کنند؛ تو خیریه هم همین قدر زحمت می کشند و وسایل را جابجا می کنند، خدا اجرشان بدهد».

خوب این کلمات، الفاظ قبیح و مذمومی نیست اما در فیلم ها برای بیان حسن رفتار افراد تبدیل به کلیشه شده اند و اینکه در جامعه ما اینگونه بیان شدن کلمات مذموم و حمل بر ریاکاری است.

یا قبل از آن گفته می شود: «پروژه را بی خیال شیم، این دو روزه را بچسبیم به تبلیغات [انتخابات]. همین قدر می دونم اگه کم کاری کنیم باید تاوان سختی بدهیم» و دیالوگ های دیگر که در طول فیلم بیان می شود.

اشکال اصلی این نوع دیالوگ ها مستقیم گویی است در حالی که بدترین نوع دیالوگ از نوع مستقیم است. پس از تماشای فیلم از فردی که همراه من به دیدن فیلم آمده بود و هیچ سررشته تخصصی نسبت به علوم سینمایی و تصویر نداشت پرسیدم چطور بود؟ اولین نقطه ضعفی که اشاره کرد بیان دیالوگ های مستقیم بود.

مخاطب این فیلم چه کسی است؟

در ساخت فیلم باید به جامعه هدف توجه داشت؛ یعنی باید دید قصد ما از تولید یک اثر چیست؟ چه کسی یا کسانی قرار است فیلم ما را ببینند؟

اگر هدف ما فقط بدنه معتقد به استقلال کشور است (یعنی کسانی که واقف به مورد اعتماد نبودن کشورهای غربی هستند) خوب اینها خود می دانند و دیگر نیاز به این فیلم ندارند. و اگر منظور عامه جامعه ای است که تخیل کرده اند با برجام فتح الفتوحی حاصل شده و افتخار به پذیرش سلطه می کنند باید فیلم زبانی نو و جذاب داشته باشد نه کلمات و داستانی که به نوعی در جامعه اشباع شده و در حالاتی دیگر ابراز تنفر و انزجار از آن می کنند.

نکته پایانی در مورد نام فیلم است که اسم فیلم به عنوان تابلو و ویترین فیلم باید بگونه ای باشد که مخاطب را برای تماشای فیلم به داخل سالن بکشاند ضمن اینکه با موضوع فیلم بی ارتباط نباشد. در نام این اثر این نکته تا حد خوبی رعایت شده اما می توانست نامی جذاب تر انتخاب شود. من از لفظ «غرب» می توانم ارتباطی پیدا کنم ولی در لفظ «ترمینال» ارتباطی با فیلم نمی بینم.

مهدی ایهامی 

مهدی ایهامی