این منطقه آلوده به مین است

مستند «این منطقه الوده به مین است» به مسائل و حواشی مربوط به ائمه جمعه‌ای می‌پردازد که اخیرا خبرساز شده‌اند و اخبار جنجالی از آنها در خبرگزاری‌های داخلی و خارجی منتشر شده است.

به گزارش «عمار فیلم»، در سال‌های اخیر هر چند سینمای مستند تا حدودی رونق گرفته است اما کمتر شاهد مستندهایی هستیم که با نگاهی دلسوزانه و حافظ منافع ملی به موضوعاتی بدیع، جنجالی و البته مخاطب پسند پرداخته باشند اما خوشبختانه مستند «این منطقه الوده به مین است» یکی از نمونه‌هایی است که مشاهده آن برای مخاطبین خاص جالب توجه خواهد بود.

این مستند به مسائل و حواشی مربوط به ائمه جمعه‌ای می‌پردازد که اخیرا خبرساز شده‌اند و اخبار جنجالی از آنها در خبرگزاری‌های داخلی و خارجی منتشر شده است. دوربین مستند همراه با روحانی صاحب نامی به راه می‌افتد تا پاسخ سوالات خود را پیدا کند.

روایت کردن مستند از دریچه دید یک روحانی که به واسطه کوبیدن بر طبل مبارزه با اشرافی‌گری خواص شهرت یافته طبیعتا برای هر مخاطبی جذاب است و این مسئله را می‌توان یکی از نقاط قوت و مثبت کم نظیر این مستند در نظر گرفت که شاید تا به حال کمتر مستندسازی جرات و جسارت پرداختن به آن را در خود یافته باشد. 

روحانی نقش اول این مستند کسی نیست جز «سیدمهدی صدرالساداتی» که حداقل در طول یک سال گذشته حواشی زیادی در رابطه با او در رسانه‌ها منتشر شده است و کمتر کاربر فضای مجازی را می‌توان یافت که نامی از او نشنیده باشد. البته دلیل شهرت او شیوه برخوردش در مبارزه با اشرافی‌گری و سبک زندگی خارج از عرف برخی مسئولان است که البته این رویکرد هواداران و مخالفان خاص خودش را هم دارد و برخی او را قهرمان مبارزه با فساد و برخی یک سودجوی جویای نام می‌خوانند. اما فارغ از این که کدام یک درست می‌گویند باید پذیرفت که صدرالساداتی فعلا یک اینفلوئنسر پر مخاطب در شبکه‌های اجتماعی است که تنها در شبکه اجتماعی اینستاگرام بیش از ۳۰۰ هزار دنبال کننده دارد.  

مستند از پیگیری اخبار مربوط به امام جمعه خبرساز ایلام و آن ماجرای معروف میدان مین شروع می‌شود و با بررسی میدانی چندین اتفاق مشابه از این جنس پرونده مستند بسته می‌شود. 

انتخاب موضوع جذاب و دست نخورده و البته حساس هر مخاطب دغدغه مندی را ترغیب به مشاهده این مستند می کند اما باید پذیرفت که نقد عملکرد ائمه جمعه به دلیل جایگاه حساس و پارادایم خاص آن مانند راه رفتن روی لبه تیغ است و کارگردان به خوبی به لحاظ محتوایی از عهده این امر خطیر برآمده است و  در جریان مستند اقدام به تطبیق معیارهای امام جمعه طراز انقلاب اسلامی با امام جمعه مستعفی ایلام می‌پردازد و در عمل اثبات می‌کند که رویکرد مستند نقد عملکردهای نامطلوب افراد نشسته بر مستند امام جمعه و نه جایگاه ارزشمند و والای امامت جمعه است.

به عبارت بهتر مستند می‌کوشد تا به مخاطب خاص خود این نکته را یادآور شود که انسان خصوصا در جایگاه‌های مقدس باید بیش از پیش از رفتار و کردار خود مراقب کند و با عمل خود در منظر افکار عمومی جایگاهی را که بر آن تکیه زده تضعیف نکند.

یکی دیگر از نکات قابل توجه در مستند نشان دادن نقش پیشروی روحانیت در مبارزه با فساد و اشرافی‌گری است، فیلم با بررسی سبک زندگی چند تن از ائمه جمعه با مختصات سبک زندگی متفاوت (ساده زیستی و اشرافی‌گری) نشان می‌دهد که هدف مستند نقد جایگاه امام جمعه نیست و  بین دو عبارت (روحانی علیه روحانی) و (روحانی علیه اشرافیت) تمایز قائل شده است و بن مایه داستان مبارزه جایگاه روحانیت طراز انقلاب اسلامی علیه کج روی‌های مد نظر هم صنف‌های خود است.

با نگاهی کلی تر به فیلم به دستاورد دیگری از این مواجه می شویم و آن این که در سالهایی که دغدغه بسیاری از مردم تربیت نسل جوان سالم و انقلابی است و بدلیل شدت جنگ نرم نگران انتقال مفاهیم انقلاب اسلامی و آرمان های آن به جوانان هستند آنهم در شرایطی که نه امام را دیده اند و نه سال های دفاع مقدس را درک کرده اند، جوانانی در عرصه ی انقلاب ظهور پیدا می کنند که نسبت به خطرات ارتجاع به طاغوت و دور شدن از مسیر اصلی انقلاب احساس مسئولیت می کنند و پرچمدار مبارزه با افرادی می شوند که از راه انقلاب فاصله گرفته اند. 

این مسئله بشارت دهنده این است که دغدغه ی نسل جوان امروز نسبت به انقلاب به هیچ وجه کمرنگ نشده بلکه سعی دارد تا از طریق ابزارهای متفاوت مثل مدیا دغدغه ها و نگرانی های خود را بیان کند و در این راه بسیار مصمم است و از خط شکنی کردن و پرداخت هزینه ابایی ندارد.

اما از نقد محتوی که بگذریم در بخش عمده ای از مستند تکلف فنی یا نماد سازی قابل توجهی به چشم نمی خورد که این سادگی می تواند یکی از نکات منفی مستند باشد.

 البته اگر بخواهیم به صورت موردی به اندک سکانس های نمادین «این منطقه آلوده به مین است» اشاره کنیم می‌توان از سکانسی یاد کرد که در آن روحانی راوی (صدرالساداتی)در مکانی مقدس که ظاهرا امامزاده ای است نشسته است و در حالی که مردم در حال عبادت و نماز خواندن هستند از طریق فضای مجازی به مطالبات مردم رسیدگی می کند و پیگیر اموری افرادی است که از وی درخواست کمک کرده اند این نمایندی بیت معروف “عبادت بجز خدمت به خلق نیست ” سعدی را در ذهن مخاطب تداعی می کند البته فارغ از اینکه اقدامات او تا چه حد می توان خدمت به خلق ارزیابی کرد!

در یکی از سکانس های ‌پایانی مستند نیز نمایی به صورت لانگ شات از بالای سر نقش اول مستند گرفته می شود و در نهایت افق سبزی را پیش روی مخاطب قرار می دهد که با صداگذاری خاص و هدفمند خود بذر امید را دل مخاطب خود می نشاند, امیدی که ماحصل مطالبه گری در راستای آرمانها و ارزش های انقلاب پابرهنگان است و نه مرفهین بی درد. در این راستا یاد کردن سخن گران‌بهایی از رهبر آزاده انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) خالی از لطف نیست, ایشان فرمودند: “خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه داری گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیشتری برخوردار شوند. معاذ االله که این سیره با روش انبیا و امیرالمومنین و ائمه معصومین علیهم السلام سازگار نیست.”

برهانی

برهانی