به گزارش «روابط عمومی جشنواره عمار»، بخش «فیلمِ ما» یکی از بخشهای جدید جشنواره مردمی فیلم عمار است که ظاهراً شباهتی به بخش های مربوط به فیلماولیها و فیلمهای آماتور در جشنوارههای دیگر ندارد. متن زیر، سخنان دبیر اجرایی جشنواره عمار در خصوص زمینههای شکلگیری، چیستی و چگونگی این بخش بیان شده است.
زمینههای شکلگیری جشنواره عمار
جشنواره عمار با یک سری تحلیل و آسیبشناسی و به خاطر یک سری کاستیها در وضعیت رسانهها و سینمای ایران، شکل گرفت. مثلاً مخاطب در سینما، نباید صرفاً بیننده، تأثیرپذیر و منفعل باشد بلکه باید روی فیلمساز تأثیر بگذارد، تعامل بین مخاطب و فیلمساز نباید یکطرفه باشد، باید مثل انقلاب باشد که فقط از هنر تأثیر نگرفت، بلکه رویش تأثیر هم گذاشت، حتی تأثیرش بیشتر هم بود و جهتگیری جریان هنر را تغییر داد.
یک آسیب دیگر این بود که چرا در سینمای ایران جای بسیاری از مناطق و جغرافیاهای ایران خالی است، چرا بیشتر فیلمها در شمال تهران، با سوژهها و موضوعات تهرانی، با بازی بازیگران تهرانی، با لهجه تهرانی و لوکیشنهای تهرانی ساخته میشود و مثلاً چرا تصویر روستا در سینما پیدا نیست.
تحلیل دیگر این بود که چرا فیلمسازانی که با رویکردهای انقلابی فیلم میسازند تشویق و حمایت نمیشوند، چرا سینما نسبت به مسائل روز و به مسئولیتش در قبال اتفاقاتی مثل فتنه سال ۸۸ اعتنایی ندارد.
نکته بعدی این بود که میگفتیم حجم تولیدات جبهه مقابل یا آدمها و مجموعههای خنثی و منفعل نسبت به انقلاب، بسیار زیاد است، اما میزان تولیدات همسوی جبهه مؤمن و انقلابی هنوز فاصله زیادی با آن دارد. بنابراین مردم و خصوصاً جوانان مدام در معرض تهاجم رسانهای و سینمایی مسموم قرار دارند و تازه در آینده با پیشرفت تکنولوژی، قرار است فیلترینگ هم کاملا اثرش را از دست بدهد و آن وقت تنها راه مقابله این است که ما تولیداتمان را بیشتر کنیم، درباره انبوه سوژهها و قهرمانان بزرگی که در جای جای شهرها و روستاها داریم اثر هنری بسازیم و یک نهضت تولید محتوا ایجاد شود.
کاری که فقط از «فیلم ما» برمیآید
از این موارد و نواقص زیاد میشود شمرد، تصویر میکردیم برای رفع این کاستیها، نیازمند اتفاقات جدید در حوزه ساختار و سازمان سینمایی رسانهای کشور هستیم، اتفاقاتی مثل جشنواره عمار.
جشنواره عمار هم که تشکیل شد قرار نبود ساختارش را مثل برخی از دیگران، دُگم و لایتغیر کند، عمار آمده بود آن نقایص را برطرف کند نه اینکه خودش را یک تشکیلاتِ به خودی خود مقدس بداند.
قابل پیشبینی بود که صرف داشتن یک جشنواره حرفهای و نیمهحرفهای برای تصحیح نقایصی که عرض کردیم کافی نیست، درست است که اکرانهای مردمی و افزایش تقاضا برای دیده شدن فیلمهای با رویکرد مورد نظر عمار، باعث تقویت عرضه و تولید میشد ولی نیاز بود به جشنواره عمار، بخشی اضافه شود که مردم بتوانند نقش مستقیم بیشتری در تولید داشته باشند، مخصوصاً که خیلی از سوژههایی که میتوانند تبدیل به یک فیلم شوند یا هنوز ثبت نشده بودند یا فراموش میشدند یا اسناد و اطلاعات آنها در معرض نابودی بود. پدران و مادران شهدا یکی یکی از دنیا میرفتند و تمام خاطراتشان از دسترس خارج میشد، بسیاری از اسناد دفاع مقدس از بین رفته بود، رویدادهای تاریخی ثبت نشده خیلی زیادی در تاریخ ایران وجود داشت که صرفاً در سینهها و یادهای مردم بود. بخش حرفهای جشنواره عمار شاید به صورت غیرمستقیم در توجه فیلمسازان یا فعالان فرهنگی به این سوژهها مؤثر بود اما مسئله این بود که سرعت از دست رفتن و از بین رفتن این سوژهها خیلی بیشتر از این حرفها بود، سوژههای ساخته نشده خیلی زیاد بود و از یک طرف بدنه حرفهای سینمای ایران اراده کافی برای رفتن سراغ این سوژهها را نداشت، از طرف دیگر هم فیلمسازان سینمای انقلاب توان و ظرفیت کافی برای تولید فیلم در آن کمیت را نداشتند.
توده مردم، میتوانند در «فیلم ما» شرکت کنند
بنابراین بخشی به نام «فیلم ما» به جشنواره اضافه شد تا در آن با همت خود مردم و فعالان فرهنگی و رسانههای محلی، سوژههایی که نمونههایش را آقای سیدمحمد جوزی و مجموعه روایت ایثار ثبت کردهاند نگهداری شود و نجات پیدا کند. شاید توان فیلمسازان سینمای انقلاب برای ثبت این سوژهها کافی نباشد اما توده مردم به راحتی میتوانند با ابزارهای دم دستی مثل گوشی موبایل یا دوربینهای دستی یا رکوردرهای صدا، این سوژهها را نجات دهند.
وقتی فیلمسازی به کمک تاریخ شفاهی میآید
از این جهت،فیلم ما یک رسالت تاریخی دارد که نگذارد سینمای ایران، بلکه سینمای جهان و تاریخ، از بهترین مضامین و سوژهها محروم بماند. بنابراین هدف اصلی بخش «فیلم ما» در جشنواره عمار، ثبت سوژه است نه تولید فیلم. در این بخش از همه مهمتر این است که مثلاً یک آدم روستایی از مادران شهید روستایش پنج دقیقه فیلم تهیه کند، حالا اگر بتواند پرداخت بیشتر و بهتری روی کار داشته باشد و روی فیلم ارزش افزوده ایجاد کند چه بهتر، اما اگر نتواند دیگر کل کار زمین نمیخورد، بلکه سوژه را ثبت و ضبط میکند تا هر چند مدت بعد، یک فیلمساز اراده کرد بتواند از آن پنج دقیقه برای تولید فیلم استفاده کند. وگرنه تاریخ از ما سؤال خواهد کرد که چرا این همه سوژه اطرافمان را که هر یکی از آنها میتوانست «شیار ۱۴۳» یا «مشتی اسماعیل» شود و کلّی مخاطب داشته باشد چرا اینها را ثبت نکردهایم، یعنی فیلم ما، کمک به ثبت تاریخ شفاهی هم هست، در حالی که معمولاً برعکس بوده است، یعنی این تاریخ شفاهی بود که به فیلم کمک میکرد.
«فیلم ما»، جریانسازتر است
یک برکت دیگر «فیلم ما»، کارکرد رسانهایِ به روز و بهلحظهاش است. یعنی «فیلم ما»، نوعاً واکنش سریع است، در حالی که فضای حرفهای، ماهیتاً این قابلیت وجود ندارد و تولید آثار حرفهای مستلزم از دست دادن زمان است و خیلی از آثار حرفهای فقط میتوانند نوشدارو بعد از مرگ سهراب باشند، مخصوصاً امروز که سرعت تحولات دنیا بیشتر شده و مثلاً در ۱۰ روز میشود دیکتاتور مصر را ساقط کرد، فرصتها و تهدیدهای زیادی از این جهت میتواند در معرض انقلاب اسلامی هم باشد، مخصوصاً اگر رسانههای بزرگ و حرفهای، بیدقتی یا خیانت کنند یا به خاطر آلودگیهای اقتصادی و سیاسی و منفعتطلبی روی حقیقت سرپوش بگذارند و مردم را سانسور کنند. ولی «فیلم ما»، ماهیتاً چابک است، نه اینکه بخواهد مرثیهای برای گذشته باشد، «فیلم ما» در مسائل روز، بر عکس فیلمسازی حرفهای، ماهیتاً جریانساز و پیشگام است نه منفعل و پیرو. از این جهت میشود ادعا کرد اگر «فیلم ما» جایگاه خودش را پیدا کند میتواند تاریخ را نجات دهد.
تصویر واقعیت در برابر تصور واقعیت
ویژگی و اهمیت دیگر فیلم ما، ماهیت مردمیاش است. رسانههای بزرگی که غالب مصارف رسانهای ما را تولید میکنند عمدتاً متعلق به محافظهکاران، سیاسیون، سرمایهدارها، جناحهای سیاسی یا حتی مزدور استکبار هستند، حتی خیلی از تولیدات رسانههایی مثل شبکههای اجتماعی هم با سرمایههای دهها میلیون دلاری آمریکا علیه ایران تولید میشوند یا صرفا طبقات خاصی از مردم در آنها فعالیت میکنند، به همین خاطر معمولاً چیزی که از اغلب رسانهها میشنویم با نظرات مردم فاصله دارد. در جریان مذاکرات هستهای یادم است که مباحثی که غالباً از ویترین دکههای مطبوعاتی میدیدم یا در شبکههای موبایلی میخواندم یک جهتگیری داشتند، اما جالب بود که پنج بار در آن ایام در تهران وقتی سوار تاکسی شدم و بحث هستهای خودبخود وسط کشیده شد، چهار بار حرف همه مسافران این بود که ایران نباید به آمریکا اعتماد کند یا کوتاه بیاید. یعنی نسبت نظراتی که رسانهها به نمایندگی خودخوانده از طرف مردم طرح میکنند با نسبت نظرات خود مردم ۱۸۰ درجه برعکس بود، حداقلیها حداکثری بودند و حداکثریها حداقلی! و بعد همین تولیدات رسانهای گاهی من را دچار تردید میکرد و خیلیها را ـ مثل دفعاتی که سالهای قبل دیدیم ـ دچار توهم میکرد! ولی ویژگی «فیلم ما» این است که یک تصویر واقعی از جامعه نشان دهد، چون خود مردم، اعم از شهری یا روستایی، نوجوان و جوان تا بزرگ، از اقشار مختلف این ابزار را در دسترس دارند و به راحتی میتوانند با دوربین گوشی از وقایع و آدمهای اطرافشان فیلم بگیرند و بسازند و خود واقعیشان را نشان بدهند.
«فیلم ما» و ارتقای جذابیت فیلمها
اهمیت و فایده بعدی «فیلم ما» افزایش جذابیت برای سینماست. اگر سینما جذاب باشد از آن استقبال میشود. یکی از عوامل جذابیت، محتواست؛ بر عکسِ چیزی که گفته میشود، جذابیت محتوا از فرم کمتر نیست. پرفروشترین تولیدات سینمای ایران مثل اخراجیها که فرم خوبی هم دارند به خاطر محتوایشان پرفروش شدهاند، یعنی به خاطر تبحّر فیلمساز در انتخاب سوژه، یعنی در رویکرد فیلم. در همین جشنواره عمار، یکبار از یکی از فعالترین اکرانکنندگان کشور پرسیدم مخاطبان شما در اکرانهایتان بیشتر از کدام فیلم تأثیر گرفتند، یکی از «فیلم ما»ها را اسم برد، که من باور نکردم و چندبار به قسمتهایی از فیلم اشاره میکردم تا آن اکران کننده را متوجه اشتباهش بکنم ولی دیدم واقعاً دانشآموزان از همان فیلم بیشتر تأثیر گرفته بودند. یا مثلاً در دوره چهارم جشنواره عمار، یک مستند ـ که اسمش «به رنگ زندگی» بود ـ جزو سه اثر پرمخاطب در اکرانهای مردمی شده بود، تازه بعد از اینکه دو بار از تلویزیون پخش شده بود و علیالظاهر خیلی نباید مخاطب پیدا میکرد! خب چرا سینما خودش را از این محتوا محروم میکند یا اصرار میکند محروم بماند، امروز با «فیلم ما» لااقل این محتوا و سوژهها ثبت و نگهداری میشود تا شاید در آینده کسی سراغ این سوژه برود.
«فیلم ما» و گسترش مخاطبان سینما
یکی از دیگر از آوردههای «فیلم ما»، افزایش مخاطب است، چون این بخش باعث مشارکت و درگیری بخش بزرگتر و بیشتری از مردم در سینما و فیلمسازی میشود بنابراین به صورت طبیعی سینما باید از «فیلم ما» به خاطر درگیر کردن مردم با خودش و افزایش مخاطبانش تشکر کند. چون میتواند افراد درگیر با سینما را از چند هزار نفر به چند میلیون برساند، آن موقع خودبخود تعداد افرادی که به سینما میروند هم بیشتر میشود.
کارکردهای عمومی «فیلم ما»
البته «فیلم ما»، کارکردهای عمومیای هم دارد، مثل شناسایی استعدادها، نه فقط استعدادهایی که امکانات اندک فیلمسازی دارند، بلکه حتی کسانی که فقط یک گوشی در دسترس دارند، اینها چطور باید دیده شوند؟ من گاهی فکر میکنم چه بسا یکی از سؤالاتی که خداوند در قیامت از رسانهها یا تریبوندارها میپرسد این باشد که «من فلانی را که در فلان روستای محروم زندگی میکرد دارای استعداد فیلمسازی خلق کرده بودم، چرا او را ندیدید و برای پیدا کردنش هم تلاشی نکردید و او با آن همه استعداد، هیچ موقعیتی برای نشان دادن استعدادش پیدا نکرد.» بنابراین «فیلم ما»، کمکی برای شناسایی استعدادها هم هست. کارکرد عمومی دیگر «فیلم ما»، ایجاد «اعتماد به نفس» است، همین که فیلم یک فرد آماتور دیده شود اعتماد به نفس پیدا میکند.
تفاوت «فیلم ما» با «فیلماولیها»
حالا ممکن است این سؤال پیش بیاید که مگر در همه جشنوارهها چنین بخشی با عناوین مختلف برای فیلمسازان آماتور وجود ندارد. نه، چنین بخشی وجود ندارد، چون در جشنواره عمار، «فیلم ما» بخشی برای فیلمسازان آماتور یا فیلم اولیها نیست، بلکه هدف اصلی فیلم ما «ثبت سوژه» است. فرق دیگر اینها، در وجود امکان شرکت و دسترسی برای همه اقشار مردم است، چون در «فیلم ما»، حتی قالب «مصاحبه» وجود دارد و یک نفر بدون کوچکترین مهارت فیلمسازی و تنها با ۱۵ دقیقه وقت گذاشتن میتواند در این بخش شرکت کند و به سینمای انقلاب اسلامی و مقامت اسلامی کمک کند. مخصوصاً چون سینما از ابتدا قدری بد وارد کشور شد، قدری بین قشر متدین جامعه و سینما فاصله افتاد و این، بیشتر از همه به ضرر خود سینما بود و باعث مبتذل شدن آن شد. جشنواره عمار به صورت عام و «فیلم ما» به صورت خاص، میتواند این فاصله را کم کند.
فرق «فیلم ما» با فعالیتهای رسانههای محلی
اجازه بدهید به این سؤال احتمالی هم جواب بدهم که اگر تعریف «فیلم ما»، این است، پس فرق آن با کاری که رسانههای محلی و منطقهای اعم از وبسایتهای محلی تا روزنامهها و… میکنند چیست، چون رسانههای محلی هم سوژههای بوم و قوم اطرافشان را ثبت میکنند. جواب این است که اولاً متأسفانهها جوّ غالب رسانههای سراسری و محلی ما یک جو سیاسی است نه فرهنگی یا تاریخی، و نخبگانی است نه تودهای و مردمی. معمولاً رسانهها بیشتر در دعواهای جناحی و سیاسی یا انتخاباتی هضم میشوند تا سایر موضوعات. مخصوصاً در شهرهای کوچکتر، هنوز جوهر رأی مردم در انتخابات مجلس این دوره خشک نشده، بحثها و تبلیغات انتخابات دورههای بعد شروع میشود. به این سوال، یک جواب عینی هم میشود داد، اینکه اگر واقعاً رسانههای محلی دارند این کار را میکنند و تا حالا کردهاند چرا اکرانکنندگان و «فیلم ما»ییهای جشنواره عمار وقتی سراغ موضوع کشف حجاب رضاخانی رفتند این همه سوژهها و خاطرات و آدمهای جدید و حتی شهید و جانباز شناسایی کردند، چرا در «فیلم ما»، این همه سوژههای جدید معرفی میشود که رسانههای محلی نتوانستهاند کشف کنند. البته یک نکته را میشود گفت، آن هم اینکه رسانههای محلی حتماً مخاطب جشنواره عمار در فراخوان «فیلم ما» هستند و حتماً میتوانند کمک خوبی به این بخش کنند، چون یکی از رویکردهای اصلی جشنواره عمار در بخش «فیلم ما»، ایجاد دغدغه در مردم، فعالان فرهنگی و رسانههای محلی برای توجه به ظرفیتها و سوژههایی شهر و روستای خودشان است که دارند ولی آنها را نمیشناسند.
تفاوت «فیلم ما» و فعالیت متولیان حفظ آثار شهدا و دفاع مقدس
باز سؤال قابل طرح دیگر این است اگر هدف اصلی «فیلم ما» ثبت سوژه است پس فرقش با کاری که برخی از مجموعهها برای ثبت خاطرات شهدا میکنند چیست. جواب این است که «فیلم ما»، تلاشی برای ثبت خاطرات سوژهها و بلافاصله انتقال و معرفی آنها به فیلمسازان است، تلاش برای دیده شدن اسناد و خاطرات است نه آرشیو کردن و حتی دور نگه داشتن آن از دید هنرمندان. الان متأسفانه خیلی از خانوادههای شهدا گلهمند هستند که چرا فلان مجموعه، اسناد و حتی وصیتنامه شهیدشان را به اسم اینکه میخواهیم کپی کنیم و برگردانیم ازشان گرفتهاند و هیچ وقت پس ندادهاند، دیگر معلوم است که این اطلاعات به دست فیلمسازان به این راحتی نخواهد رسید. ما یکبار از یکی از همین نهادها خواستیم اطلاعاتی بگیریم تا رویشان کار رسانهای کنیم، گفتند ما برای این اطلاعات پول دادهایم نمیشود که به شما بدهیم. متأسفانه بعضاً اخباری از نابودی اسناد دفاع مقدس به گوش ما رسیده است.
فرق دیگر «فیلم ما» با کار این نهادها این است که در «فیلم ما»، صرفاً به بُعدِ نظامی دفاع مقدس یا حتی به خود دفاع مقدس اکتفا نمیشود، بلکه سراغ سوژههای زیادِ دیگری هم میرویم. حتی اصل بر سوژههایی است که کمتر کسی سراغشان میرود، مثل شهدای ترور و شهدای انقلاب اسلامی، مثل تاریخ کشف حجاب رضاخانی، مثل فعالیتهای مردمی پشت جبهه دفاع مقدس، حتی زندگی مردم در روستاها و شهرها، مثل مشتی اسماعیل، یا درّعلی، یا سوژههای ۳۰ سال نماز جمعه یا مساجد. موضوعات و سوژههای «فیلم ما»، مسجد است، مسجد ما، شهید ما، محله ما، اکران مردمی ما، ۱۳ آبان ما، نماز جمعه ما، مدرسه ما، گوهرشاد ما، فنآوری هستهای ما.
بنابراین بخش «فیلم ما»، اگر اهمیتی بیشتر از بخش اصلی جشنواره عمار نداشته باشد اهمیت کمتری ندارد و در آینده از این بخش بیشتر خواهیم گفت و شنید. انشاالله آینده، از آنِ «فیلم ما» خواهد بود. به هر حال در دنیا هم راهبرد رسانهای به سمت «تولیدِ مخاطبمحور» حرکت میکند و کارهای رسانهایای که مخاطبمحور نیستند به سمت افول پیش میروند. کارهای موفق جبهه دشمن، چه ویکیپدیا یا یوتیوب یا همین شبکههای موبایلی مخاطبمحور هستند، منتهی از یک طرف طوری سازماندهی شدهاند و از آن طرف پشتیبانی و میشوند که بسیاری از حقایق در آنها سانسور میشوند. انشالله به روزی برسیم که جریان و تولیدات مردمی بخش «فیلم ما» بتواند همین رسانهها را هم تسخیر کند و این ابزار را به قدرتی علیه غرب تبدیل کند. الحمدلله در جشنواره عمار هم «فیلم ما» دفعات متعدد در سال برگزار میشود و هر سال چندین فراخوان در موضوعات مختلف اعلام میشود و فرصت برای ایجاد یک نهضت فراگیر تولید محتوا فراهم است.
نکته آخر اینکه ضمن اینکه از همه مردم برای حضور در بخش «فیلم ما» دعوت میکنیم، از رسانههای محلی هم دعوت میکنیم. دبیرخانه جشنواره فهرستی از سوژههایی را که چه در بخش اصلی و چه در بخش «فیلم ما» جشنواره طرح شدهاند تهیه کرده است و آمادگی دارد در اختیار رسانهها و فیلمسازان قرار دهد کما اینکه در حد بضاعتش این کار را میکند و کرده است.