تفکر آوینی؛ عهدی که با هر کس بسته نمی‌شود!

سید‌ناصر هاشم‌زاده معتقد است که «آوینی هنوز هم در سینما تنهاست» و اصرار دارد که «ما به آوینی نیازمند هستیم... برای پیش رفتن و نه برای درجا زدن.»

به گزارش «عمار فیلم»، دانش‌آموخته فلسفه و مدرس دانشگاه است و خیلی‌ها از او فیلمنامه‌نویسی یاد گرفته‌اند. همچنین به صورت مشاور یا نویسنده در فیلمنامه‌های آثاری چون بید مجنون، رنگ خدا،‌ زیر نور ماه و آواز گنجشک‌ها حضور داشته است. او معتقد است که «آوینی هنوز هم در سینما تنهاست» و اصرار دارد که «ما به آوینی نیازمند هستیم… برای پیش رفتن و نه برای درجا زدن.» آنچه می‌خوانید یادداشتی شفاهی است از ناصر هاشم‌زاده و تحلیل او از منظومه فکری آوینی که از منظر خود به تصویر کشیده است.

شهید، تفکرش عین شهادت اوست

شهید زنده است دیگر و زنده بودن شهید، به خاطر فکر و عقیده او است. اصلا چیز دیگری نیست. حالا در یک نفر تفکر و اندیشه‌اش تبلور پیدا می‌کند. بعد ما فکر می‌کنیم که این تفکر مقدم بر شهادت او یا چیزی غیر از شهادت او است؛ در حالی که عین شهادت او است. به ویژه در اهل اندیشه، وقتی در جایی قرار بگیرند که به آن عهد وفا کنند، این اندیشه‌ است که تبلور پیدا می‌کند. ذکر شهدای کربلا هنوز زنده است. در عین حال که خودشان زنده هستند؛ یعنی عند‌ا… . همه ما به سمت مرگ می‌رویم و مرگ جلوه‌ای از وجود است. یک جلوه از وجود، حیات است و جلوه دیگرش مرگ است. در سوره رعد خداوند هم این طوری توصیف می‌شود که «هو الذی خلق الموت و الحیات»؛ هم مرگ را آفرید و هم زندگی را. مرگ در برابر هستی نیست؛ نشئه‌ای از هستی است. پس شهید که می‌گوییم زنده است، حتی برایش این نشئه عین حیات است. اگر برای دیگران یک نوع فراموشی و جدایی از حق دوری حاصل می‌شود، برای شهید عین قرب است.

اصلا مقهور تفکر جدید نشد

آوینی به یک تفکر تعلق پیدا کرد. این تفکر در ساحت دین بود و در همین ساحت، سعی کرد در آن جایگاهی که هست -که به هنر و سینما توجه کرده بود- قابلیت‌های این تفکر را بسنجد و خوب سنجید. وقتی یقین پیدا کرد؛ می‌گویم واقعا یقین، به عقیده‌اش اعتماد کرد. به اسلام، قرآن و معصومین اعتماد کرد. این اعتماد موجب شد در زمینه هنر با قاطعیت سخن بگوید. قاطعانه راجع به سینما حرف بزند و اصلا مغلوب تفکر منحطی که به عنوان تفکر جدید مطرح می‌شد نشد. او اصلا مقهور واقع نشد و این خیلی جالب بود. این‌گونه بود که سرسختانه با تفکر الحادی جنگید. این مساله از نوشته‌هایش بر‌می‌آید. او اصلا مماشات نمی‌کند و این از اعتماد و اعتقاد او به کلام خدا بر‌می‌خیزد. برای همین اگر او زنده است، خدا چنین خواسته است. حالا ممکن است که شما بگویید نقاطی از آن فکر قابل نقادی است. این هم برکت است؛ یک فکری که در یک دوره‌ای مطرح می‌شود و در یک دوره دیگری با نقادی، به صورت دیگری پیش می‌آید. این فکر همین‌طور زایش دارد. این خودش برکت است و اصلا دانش یعنی همین برکات.

سرمایه‌ای به نام آوینی

همه توجه آوینی به سینما و هنر، امروز یک سرمایه است. این سرمایه باید محافظت شود و حین محافظت ابلاغ بشود. اما محافظت این نیست که ما فقط آثار را چاپ کنیم و در اختیار قرار دهیم، نه. باید جلوی سوء‌استفاده از آن را هم بگیریم. ای‌بسا سوءاستفاده‌ها در شناسایی یک شخصیت آسیب بزند یا سوءاستفاده‌ها مقطعی و شخصی باشد. باید جلوی اینها را گرفت و این هم از کسانی بر‌می‌آید که اهل تفکر و بر همین عهد باشند؛ بر همین عهدی که اهل شهادت ما با خدا داشتند و بر این عهد پایمردی کنند. باید برای هر تفکری، حدودش را مشخص بکنیم؛ افراط و تفریط ضربه خواهد زد. از آنجا که ما عزاداران خوبی هستیم، صفاتی که برای اشخاص می‌آوریم، صفات عالی است. عالی‌ترین، بهترین، زیباترین، این «ترین» آخرش هست. افراط نکنیم، تفریط هم نباشد. انصاف به کار ببریم؛ در این انصاف است که جایگاه شهید مشخص می‌شود و ارزش‌های شهید نمود پیدا می‌کند و درست دیده می‌شود. حالا یکی از مسائلی که انصاف را می‌رساند، این است که ما چه نیازی به این تفکر داریم. واقعا سینما و هنر امروز ما به آنچه شهید آوینی گفته و به مسائلی که او مطرح کرده، نیازمند است؟ مسائلی که او دارد مساله ما هم هست؟ اگر آنچه او مطرح کرده مساله ما است، خود مساله بودنش هم یک نعمت بزرگی است، حالا پاسخ‌ها چیست، بماند. ممکن است ما با پاسخی که شهید آوینی در یک مقوله‌ای می‌دهد، یک مقدار پس و پیش باشیم؛ این پاسخ را یک مقدار کم و زیاد بکنیم. هیچ عیبی ندارد. با شناختی که از شهید آوینی داریم، روح او هم راضی است به اینکه ما مناقشه بکنیم، دقت کنیم، جدل به احسن کنیم، پیش برویم و پیشرفت کنیم و در یک فکر نمانیم اما خود این موضوع دانش می‌خواهد، صلاحیت می‌خواهد. اهل صلاح و سداد باید بنشینند و این کار را بکنند. از هر کسی بر‌نمی‌آید. من آوینی را متفکر می‌بینم؛ اهل فکر است، اهل فکری که تمام سعی‌اش این است که آبشخورش دین باشد و از چشمه دیگری ننوشد. نه اینکه چشمه‌های دیگر را نشناسد. چشمه‌های خودساخته جعلی را می‌شناسد و این پهلوانی او است که در این عرصه رفته و چشمه‌ها را شناخته است. یک چشمه دیگری هم هست که خود می‌جوشد، خود سرچشمه است، جعلی نیست، شلنگ به آن وصل نکرده‌اند؛ جوشان است. روایت او از مفاهیم دینی نشان می‌دهد او به این سرچشمه اعتقاد و اطمینان پیدا کرده است.

مساله او، مساله ما است

اما مساله اول این است که آیا مساله او، مساله ما است؟ من می‌گویم، مساله او هنوز مساله ما است. او جسارت و جرات این را داشت که این مساله را مطرح کند و بگوید که کمبودها و مشکل ما در سینما کجا است؟ تکنیک سینما چیست؟ فرم چیست؟ توجه به مضمون باید چگونه باشد؟ چون گام اول را به صورت تدوین برداشت و این مسائل را تدوین کرد. ممکن است که ما امروز خیلی ان‌ قلت داشته باشیم؛ اما توجه کنیم که او متن اول است. با دقت هم به مسائل اندیشیده. سعی کنیم تفکر او را با انصاف مورد دقت قرار بدهیم. مساله او مساله ما است. ما به آوینی نیازمند هستیم. برای چه؟ برای اینکه در آنجایی که او هست، قرار بگیریم و بعد پیش برویم. نه اینکه همان‌جا درجا بزنیم. این خطر بزرگی است. بزرگداشت یک اندیشمند و یک اهل تفکر در این است که فکر او را آشکارتر، واضح‌تر و قابل تبیین‌تر بکنیم و بعدی‌ها نقایص آن فکر را جبران کنند. آمده‌ایم که این بنا را بسازیم؛ بنایی که خشت اولش درست بنا شده است، با ایمان و اعتقاد بنا شده است، با دقت و احتیاط بنا شده است. تمام احتیاط‌های آوینی را در کلامش توجه کنید. نمی‌خواهد با قطعیت حکم صادر بکند، پرسش می‌کند. پس این پرسش‌ها را جدی بگیریم. به آنجا برسیم که اگر مساله‌اش مساله ما است، اگر پرسش‌هایش هنوز پرسش‌های ما هستند، چگونه از این راه بگذریم. به کدام سو برویم که به انحراف نرفته باشیم. آن آبشخوری را که او به آن چنگ انداخته بود، اعتماد کرده بود، آن ریسمانی را که او به آن چنگ زد، رها نکنیم. خیلی مواظب باشیم. مواظبتی که گفتم، همه اینها را لازم دارد. به سمتی نرویم که از او فقط یک آدمی بسازیم که هر سال یک بار بزرگداشتی برایش داشته باشیم. بزرگداشت یک اهل فکر به معنای بزرگداشت خود فکر است.

تفکرش، عهدی است که با هرکس بسته نمی‌شود

وقتی که فکر ظهور می‌کند، نفی آن سخت است. شما نگران نباشید. تفکری مطرح شده، آن تفکر خودش از خودش دفاع می‌کند. قابلیت‌هایش را دارد، شما فقط شلوغش نکنید. اگر او را سیاسی و سیاست‌زده کنید، بزرگ‌ترین ضربه را به آن زده‌اید. جایگاه فکر، فکر است. گرچه سیاست خودش را به هر فکری می‌مالد. ممکن است که سوءاستفاده کند. گرچه سیاستی هم که مبنایش فکر است، این کار را نخواهد کرد. تفکری که می‌ماند، قابل‌انکار نیست. چه کسی می‌تواند تفکری را که ظهور دارد، انکار کند؟ تفکر آوینی ظهور داشته است. حالا یک عده می‌خواهند انکار کنند اما نه اینکه ندیدند. ان‌شاءا… که این عناد نباشد ولی در خیلی از مواقع عناد است. این یک تفکر است. شما یا موافق هستید یا مخالف. این تفکر در عرصه سینما حرفی برای گفتن دارد. در عرصه هنر حرفی برای گفتن دارد. من مخالف هستم. خوب باش ولی این تفکر هست، هوادارانی هم دارد. من موافق هستم. خب موافق باش. علل موافقتت را بگو. علل مخالفتت را بگو، اما اینکه من این را نمی‌بینم، می‌خواهم با این ندیدن انکارش کنم. این همان تلاش است برای انکار. تلاش مذبوحانه اینجاست که انجام می‌گیرد. حالا اینکه در کتاب‌های درسی نیامده، اینجا و آنجا نیامده، بگذار هر چیزی به موقع بیاید. اگر بی‌موقع بیاید، زیاد به درد نمی‌خورد. شاید بعضی‌ها هم متوجه نشده‌اند. شاید بعضی‌ها هم صم‌بکم‌عمیٌ هستند، نباید متوجه بشوند. این در ذات تفکر آوینی روایت یک عهدی است که سهم همه هم نیست. ما داریم از تفکر دینی حرف می‌زنیم. نه از یک تفکر ژورنالیستی و یک تفکر سیاست‌زده که می‌خواهیم توسعه‌اش بدهیم. به زور هرچه شده، می‌خواهیم در یک دوره‌ای توسعه‌اش بدهیم و بعد چه بشود. نه. این عهدی است که با هرکسی نمی‌بندند، به هرکسی نمی‌رسد. نصیب هرکس نشود. یعنی در تبلیغ مسائل دین مواظب باشیم. مخصوصا آوینی به تفکر دینی گره خورده است. حالا یک عده می‌خواهند به تفکرات سیاسی گره‌اش بزنند. گرچه او به دلیل حضورش در جامعه همیشه سیاسی بوده و اصلا آدمی سیاسی است اما این سیاست، سیاست‌زدگی نیست. تحزب به معنای بد کلمه که امروز مطرح است، نیست. مراقبت از این تفکر لازم است تا رشد کند. این تفکر هنوز خیلی کودک است. توجه جدید به هنر است اما این تفکر سابقه بزرگ و درخشانی در تاریخ ما دارد. کنجکاوی بشود و یافت بشود، کشف بشود. متفکران ما دوباره حول این مساله بنشینند و سخن بگویند، حاصل می‌شود و من نگران نیستم.

به آوینی کاری نداشته باشید

شهید آوینی یک‌سری هشدارهایی دارد. همچون اهل ایمان که به تفکر توحیدی نزدیک می‌شوند. کلمات لااله‌الا‌ا… از سویی بشارت می‌دهند و از سویی انذار. بشارت‌هایش خوب است. آوینی بشارت‌های خوبی دارد. دل‌ها را گرم می‌کند و این خیلی خوب است. صحنه‌گردانی خوبی برای تفکر انقلاب دینی است. هشدارهایش هم لازم است. در زمینه ظهور سینمای دینی به یک معنا، سینمایی که مبنایش دین باشد، سینمایی که با معرفت‌شناسی دینی به آن توجه کرده باشیم؛ هم در تولید اثر و هم در توزیع و پخش اثر و در همه‌چیز. ما با این سینما خیلی فاصله داریم. به هشدارهای او توجه نشد. الان یک عده از دوستانی که مدعی پیروی از تفکر آوینی هستند، فیلم‌هایی می‌سازند که تمام نشانه‌گذاری‌ها و المان‌ها و تمام مشخصه‌های فیلمفارسی را دارد که آوینی علیه آن موضع گرفته بود. چطوری مواظبت کنیم؟ باید به این دوستان گفت، شما به آوینی کاری نداشته باشید، کار خودتان را بکنید، شما می‌توانید در کنار بعضی از این سینماگران بدنه سینما باشید و از شما تعریف هم بکنند. حتی حاضر هستند که با شما سرمایه‌گذاری هم بکنند. چه ربطی به آوینی دارد؟ حداقل این انصاف و این پهلوانی را داشته باشید که ساحت تفکر آوینی را از این‌گونه آثار محافظت بکنید.

رسیدن به سینمای دینی محال نیست

توجه به سینمای دینی و ظهور سینمای دینی امر سختی نیست و اما سهل هم نیست. به این آسانی به دست نمی‌آید. تلاش می‌خواهد، کوشش و زحمت می‌خواهد. ما سال‌های زیادی است که داریم دور می‌شویم و فاصله می‌گیریم. چقدر خوب است که یک مولانایی پیدا بشود و دوباره به ما بگوید، دور مشو، دور مشو، یکی به ما هشدار بدهد و نگذارد که دور بشویم. کاسب‌کاری است؟ نمی‌دانم، نان به نرخ روز خوردن است؟ مماشات با غیر است؟ ترس است؟ که نمی‌توانیم. امید ما فقط به این جوان‌هایی است که با جسارت کامل و آگاهی وارد صحنه بشوند و اوضاع را تغییر بدهند. برای رسیدن به آن سینما تغییر بدهند و مقهور نشوند. چون اصولا این سینما به دلیل مساله پول و شهرت یک نوع قاهریت دارد. عده‌ای که وارد این سینما می‌شوند، مقهور می‌شوند. در برابر چهره‌ها، گفته‌ها، سخن‌ها، نگاه‌ها، «وَ ِان یَکادُ الَّذینَ کفَرُوا لَیُزْلِقُونَک بِأَبْصارِهم» اینها با نگاه‌شان می‌لغزانند. مواظبت می‌خواهد. رسیدن به آن سینما محال نیست اما امر سختی است، می‌شود رسید و من خیلی امیدوار هستم. جرقه‌های آن را هم در فیلم‌های کوتاه می‌بینم اما روند و جریانش را در سینمای خودمان نمی‌بینم. گرچه ذائقه‌ها، عشق‌ها، غیرت‌ها در بعضی از فیلمسازان ما هست و نشانه‌هایی دارد که چنین چیزی را می‌خواهند، اما دستگیری می‌خواهد.

آوینی هنوز تنهاست

باید در سینما آدم‌هایی پیدا بشوند که آن دستگیری را داشته باشند و بتوانند محافظت بکنند. آوینی هنوز هم به نظر می‌آید که تنهاست. چون ما هم – دوستان را نمی‌گویم، بنده هم که خیلی کوچک‌ترین آقایان باشم- یک باره می‌بینیم که کسب‌وکار چقدر مشغول‌مان کرده است. آن ذائقه، عشق، معرفت و آنچه در آوینی بود، همه لحظاتش را برای چنین چیزی گذاشته بود. ما حالا به مناسبت یک سخنی هم در باب سینمای دینی می‌گوییم. اگر مصاحبه‌ای کردند، اگر جایی گفت‌وگویی شد. دغدغه خودمان نیست که در این صحنه وارد میدان بشویم و آبرو خرج کنیم. تازه می‌رویم که آبرو کسب بکنیم ولی وقتی که وارد سینما شدی، اگر به جنگ این مشکلات رفتی، بی‌آبرویت می‌کنند و تو باید خرج کنی. چی داری که خرج بکنی؟ آبروی نداشته را که نمی‌شود خرج کرد. آوینی آبرویی را کسب کرده بود، خرج اینجا کرد.

سید‌ناصر هاشم‌زاده

سید‌ناصر هاشم‌زاده