جنگ شناختی همه مردم را درگیر خودش کردهاست/ سیگارکشیدن در آمریکا نماد زنان بدکاره بود
به گزارش عمارفیلم؛ «بیژن پیروز» عضو هیئت علمی گروه روابط بینالملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در نشست «جنگ شناختی» در هفتمین روز از چهاردهمین جشنواره عمار در سینما فلسطین ،حضور یافت.
وی ابتدای صحبتهایش را با این مقوله که همگی درگیر جنگ شناختی هستیم، شروعکرد و گفت: جنگ شناختی به گونهای است که هر جا از آن صحبتشود، با استقبال و موافقت همگان مواجه میشویم. برای اینکه تستکنیم که جنگ شناختی روی شما اثر گذاشتهاست یا نه، یک گربه یا یک اژدها بکشید بعدش یک آدمفضایی بکشید. اما گربهای که شما میکشید، قطعا یک شخصیت کارتونی است؛ اژدها و آدمفضایی هم خیالی است و واقعی نیست ولی باز هم شما میکشید.
وی افزود: جنگ شناختی (Cognitive warfare) در بسیاری از مواقع برای کسب سود و پول بوده و همهجا هدف از آن براندازی نبودهاست. مثلا آمریکا توانست جنگ را به کشورهای دیگر بفروشد. این به نوعی cognitive هست. مثال دیگر اینکه کویت توانست جنگ را به مردمش بفروشد.
وقتی به ادوارد برنیز، یکی از بزرگترین سهامداران تولید سیگار گفتند خانمها در آمریکا سیگار نمیکشند و سیگار نماد زن بدکاره به حساب میآید، به این فکر کرد که چه کند تا زنان هم سیگار بکشند؛ چراکه در اینصورت، ۵۰ درصد مصرف سیگار بالا میرفت. به همین دلیل با روانشناسهای آمریکا صحبتکرد تا بتواند سیگار را از تابو بودن برای زنان خارج سازد. در حین این ماجرا، تصمیم برآن شد که سیگار را نماد «آزادی» کنند. اگر زنان بتوانند آن را نماد «قدرت و استقلال» خود ببینند، شروع به سیگار کشیدن میکنند. سیگار باید برای زنان به مثابه «مشعل آزادی» درآید. برنیز ترتیبی داد تا تعدادی دختر جوان همگی لباسی به رنگ پاکتهای سیگار بهتن کنند و رنگ دیوار هتلی معروف را هم به رنگ پاکت سیگار درآورد تا رنگ آن به چشم مردم، عادی و مُد شود. این دختران شیکپوش در جشنواره «عید پاک» نیویورک شرکت میکنند و همه آنها با اشاره او، همزمان سیگاری را روشن میکنند تا تابوی سیگارکشیدن برای زنان شکسته شود. بعد از آن برنیز به جای استفاده از خبرنگاران، تصمیمگرفت خودش خبر بسازد و خودش هم مخابره کند.
پیروز در ادامه درباره تبلیغات ادراکی گفت: در تبلیغات زیر سن ادراکی بدین گونه عمل میشود که در تبلیغات بازیگران مواقع عصبانیت و خوشحالی سیگار میکشند یا مثلا وقتی به تبلیغات زیر سن درک میرسید، میبینید پلنگ صورتی هم مواقع موفقیت و خوشحالی سیگار میکشد. برای بچه هم چنین مسئلهای جا میافتد که افراد موفق و برنده سیگار میکشند.
وی با بیان اينکه هر بار که کالایی جدید به طور ناگهانی زیاد میشود، ماجرا سودرسانی به گروهی خاص مطرحاست، اظهار کرد: زیاد شدن کالاهایی که در چرخه مصرف مردم نبودهاست، ارتباطی مستقیم با عملیات روانی برای کسب سود و پول بیشتر برای سهامداران آن کالا وجوددارد. فرقی نمیکند این کالا چه چیزی باشد؛ میتواند دخانیات، مشروبات الکی و یا حتی مواد غذایی باشد. مردم خودشان نهادهایی مثل بازار و دولت را برای تخصیص بهینه منابع به وجود میآورند. شما باید تخصیص بهینه منابع داشتهباشید یا با همراهی دولت یا بدون همراهی دولت! تا آخر جنگ سرد راه آهن دولتی بود. «رولز رویس» هم بعد از پایان جنگ جهانی اول دولتی بود، پس نمیتوان در مسائل کلان، دولت را از بازار و تخصیص منابع جداکرد.
پیروز در ادامه گفت: داستان خصوصیسازی به این دلیل در ایران موفق نبود که نمیدانستند در کدام قسمت، دولت باید ورود پیداکند و در کدام قسمت دخالت نکند، یا اصلا در کجا نظارت داشتهباشد.در هیچ کجای دنیا اینگونه نیست که تخصیص منابع را به بازار بدهید بعدش بگویید که به من ربطیندارد. در هر جای دنیا اگر بازار، خلافی مثل احتکار مرتکبشود، مجازات بسیار سنگینی دارد اما احتکار در ایران هزار مدل توجیه مثل انبارداري دارد ولی در آمریکا مجازات خیلی سنگینی برای آن قائل میشوند.
وی برای مثال گفت: اگر شما در آمریکا در مواقع بحران، کالایی را نسبت به قبل بحران گرانتر بفروشید، مجازات بسیار سنگینی در انتظارتان است. اما ما با تصمیم ایران به جایی رسیدیم که کسی به اینکه کالای مورد نظر باید ارزان شود، توجهی نمیکند و به جای آن، آنها اگر بخواهند به مردم خدماتی ارائه بدهند درآمد را بالا میبرند.
پیروز باز هم با اشاره به جنگ شناختی گفت: وقتی در جنگ شناختی گیر کنید، میبینید با افتخار میگویند مثلا تنماهی چند بار در سال گرانشده، یعنی ارزش پول را پایین میآورند. سالهاست که نمیخواهند کاریکنند کالایی ارزان شود، نهایتاً درآمد را افزایش میدهند.
وی افزود: چگونه میشود برای این مشکلات راهحلی پیداکرد؟ ارزانکردن مسکن و خانهدار شدن مردم، یکی از موضوعات همیشگی برای انتخابات و وعدههای انتخاباتی بودهاست. ما باید جنگ شناختی را جنگ در تمام عرصهها ببینیم.
شما به عنوان مستندساز اگر بتوانید از طریق معضلاتی مثل خدمات درمانی، اقتصادی، سیاسی و غیره، در فیلمهایتان گفتمان ایجادکنید، خوب است اما رُک بگویم، نمیتوانید چون دیگر کسی مستند نگاه نمیکند. خود من بارها از اینجا رد شدهام اما نیامدم نگاهکنم.
پیروز در پایان صحبتهایش خطاب به مستندسازان گفت: مستندسازی اگر وسیله مطالبهگری مردم به زبان طنز شود، خوب است. مثلا اگر شما کمدی تولید میکردید، مخاطبتان ضربدر صد میشد. اکثر کشورهای غربی حرفهایشان را در قالب طنز و کمدی ارائه کردهاند. امیدوارم بتوانید علاقه خودتان و مردم را در نظر بگیرید تا کار دیدهشده و اثرگذار شوید.