به گزارش «عمارفیلم»، این روزها مستند «رویای آجری» به کارگردانی داود مرادیان از شبکه مستند پخش میشود که با تکیه بر مستندات تاریخی ۶۰ ساله، به بررسی وضعیت زمین و مسکن در ایران پرداخته است. گفتوگوی کوتاه کارگردان این مستند برای رونمایی آن در دهمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار را در ادامه میخوانید.
چه شد که در مستند «رؤیای آجری» سراغ موضوع مسکن رفتید؟
تصمیم داشتیم مستندی ۱۰ قسمتی دربارۀ موانع اقتصاد مقاومتی بسازیم. موضوعات مختلفی پیش رویمان بود؛ مانند مسکن، بانک و قاچاق. مسکن را که انتخاب و کار را شروع کردیم، پژوهشی دست ما را گرفت که میگفت «راه نجات مسکن، مالیات بر عایدی سرمایه است». این شد که تصمیم گرفتیم ببینیم اصلاً تاریخچۀ مسکن و سیاستگذاری چه بوده و بحران مسکن در ایران از کجا شروع شده است. بنابراین، پژوهشمان را از زمان مصدق شروع کردیم و جلو آمدیم. پژوهش حین تولید انجام میشد. به همین دلیل، ساخت همین هفت قسمت، دو سال و نیم طول کشید. در نشریۀ «راه» در این باره پژوهش مفصلی شده بود. آن مطلب، پایۀ پژوهش ما شد. بنابراین، خیلی دستمان خالی نبود و میدانستیم باید سراغ چه کسانی برویم. در خلال پیداکردن افراد و گفتوگو با آنها، باقی ابعاد کار هم مشخص میشد. به همین علت، بر تعداد قسمتها افزوده میشد.انشاءالله کار را در هشت قسمت تحویل میدهیم.
این ماجراها از کجا شروع شد؟
اصل ماجرا این بود که فتوای امام مشکل مسکن را حل کرده بود. یعنی برای گرفتن اراضی موات و اراضی شهری اجازه صادر شد بود و باید طبق فتوا، قیمت زمین از قیمت مسکن کم میشد. باید طبق این قاعده برنامهریزی میشد؛ اما متأسفانه جریانی که بخشی از بدنۀ جمهوری اسلامی بودند، نگاهی طاغوتی به مسکن و زمین داشتند و چون در دولت نفوذ داشتند، جلوی فتوای امام ایستادند. اینها مهمترین فتوای شیعه را راجع به زمین و مسکن نابود کردند و به همین صورت، تمام قوانین مربوط به مسکن را تغییر دادند و ماهیتش را لیبرالیستی کردند.
راجع به روند کار توضیح بدهید.
کار در ۱۱۵ جلسۀ تصویری انجام شد.فکر نمیکنم مستندی در ایران باشد که حتی به هشتاد جلسۀ تصویری رسیده باشد. این دلیل اول است که این کار را بینظیر میکند.
دلیل دوم اینکه برای هر نوع مستندی که در حوزۀ تاریخ میخواهید بسازید، وقتی به آرشیو مراجعه میکنید، یک مجموعه راش به شما میدهند. مستندساز مثلاً مجموعه راش زمان شاه را میگیرد و طبق تصاویری که دارد، پژوهش اولیهاش را مینویسد. در «رؤیای آجری» ما میخواستیم راجع به موضوعی پژوهش و تصویریابی کنیم که در درجۀ چندم اهمیت قرار دارد. در تمام دوران جمهوری اسلامی و قبل از آن، وزارت مسکن یک وزارت درجه چند محسوب میشده است؛ بنابراین، پیدا کردن تصویر از وزرای مسکن و معاونانش بسیار سخت است.حالا اگر بخواهیم از قاضی شرع شهرداری تصویری پیدا کنیم، اصلاً کار سادهای نیست. ما تصاویر آقای طباطبایی را بهسختی پیدا کردیم. این هم دلیل دوم برای بینظیربودن این مستند.
سپس، با سوژهها تماس میگرفتیم و قرار مصاحبه میگذاشتیم. مصاحبهها دقیق طراحی شده بود و از قبل میدانستیم میخواهیم چه بپرسیم. اول اجازه میدادیم طرف از خودش تعریف کند. بعد سؤالهایمان را شروع میکردیم. آنقدر سؤالهای سخت و چالشی میپرسیدیم که به بازجویی تبدیل میشد. این هم به نوبۀ خودش کار خاصی در حوزۀ مصاحبهگرفتن بود.
همچنین راضیکردن این آدمها برای مصاحبه، در نوع خودش بینظیر بود. اینکه توانستیم با بازیگران واقعه صحبت کنیم و سراغ کارشناسها نرویم، به نظر من اتفاق نویی بود.
منبع این آرشیوها کجا بود؟ مثل مصاحبه با مهندس ثابتی و گنابادی.
ما منبعی غنی در آرشیو مرکزی صداوسیما داشتیم. خیلی همکاری کردند. یکی هم حسن روزیطلب در مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود. یک سری آرشیو هم بود که در واقع خود این افراد در اختیار ما گذاشتند. مثلاً مهندس ثابتی صحبتهای مهندس گنابادی را در اختیار من گذاشت. آنها را حتی مرکز اسناد هم نداشت و فقط من الان دارم.
نکتۀ دیگر این است که بسیاری از آن آرشیوها نگاتیو بوده و رویش نوشته بوده مصاحبه با مثلاً شهردار تهران و هیچ اسمی روی آن نبود. ما میدادیم اینها را میشستند و تبدیل میکردند. بعد از تبدیل، میدیدیم هیچ ربطی به موضوع ندارد یا مثلاً صدا ندارد. بیچاره میشدیم تا از نگاتیوها تصویر دربیاوریم. ۱۱۵ جلسه تصویریابی شوخی نیست.