گفتگوی با کارگردان مستند «پرونده ناتمام»

اولین حصرتاریخ انقلاب را امام انجام داد /حاتمی کیا گفت سازندگان «انحصار ورثه» در مورد مهدی نصیری بی‌اخلاقی کرده‌اند

یکی از جنجالی‌ترین فیلمسازان حاضر در جشنواره عمار جواد موگویی است. کارگردان جوانی که آثارش به مانند ...

به گزارش روابط عمومی جشنواره عمار به نقل از خبرگزاری مشرق، یکی از جنجالی‌ترین فیلمسازان حاضر در جشنواره عمار جواد  موگویی است. کارگردان جوانی که آثارش به مانند  پرسوناژ و کاراکترش جسور و نترس است. به بهانه نمایش دو اثر جنجالی اش با او به گفتگو نشستیم. فیلمسازی که سر نترسی دارد و بدون پرده‌دری، پرده از اسراری برمی دارد که بسیار جالب و شنیدنی است. او از معدود فیلمسازان جشنواره عمار است که دائما توسط نشریات روشنفکری داخلی و رسانه های فارسی زبان معارض مورد هجمه قرار می‌گیرد. آنچه در پی خواهد آمد جنجالی‌ترین گفتگویی است که هر سطر آنرا باید چند بار و با دقت خواند. لازم به ذکر است که موگویی در آثارش به کندوکاو رویدادهای دهه شصت شمسی می پردازد. اما قبل از خواندن گفتگوی موگویی بخش هایی از مستند پرونده ناتمام را حتما مرور کنید.

 

اصلا به نظر من بازخوانی سیاسی دهه شصت  خیلی مغفول مانده  و از نظر آدم‌های سیاسی اصلا ضرورت برای بازخوانی تاریخ سیاسی  دهه شصت نیست. چرا علاقه مند شدی تاریخ دهه شصت را مرور کنی؟
خیلی از حوادث و اتفاقات سیاسی کنونی، ریشه در دهه شصت دارد. یعنی نمی‌شود شما بدون واکاوی دهه شصت بتوانید اتفاقات سیاسی کنونی را تحلیل کنید. از طرفی، نهاد یا موسسه‌‌ای خاص، با مأموریت مشخصی وجود ندارد که تاریخ سیاسی دهه شصت را مرور مکتوب یا مدیایی کند. ما ۴ یا ۵ نهاد و مؤسسه دولتی داریم که مسئول تاریخ نگاری در جمهوری اسلامی هستند. یکی از آنها موسسه پژوهش‌های سیاسی است که متصل به وزارت اطلاعات است که الان دارد در حوزه مشروطه و بیشتر پهلوی کار می‌کند.

شخم زدن دوران مشروطه و  به چه دردی می‌خورد؟ 
به دلیل علاقه شخصی خودت برای واکاوی دهه شصت، اشتباه نکن! خیلی هم به درد می‌خورد. پهلوی‌ها یک کار هوشمندانه‌ دقیق و تاریخی انجام دادند که این کار همچنان توسط سلطنت طلبان در رسانه‌هایشان ادامه دارد. آنها با هدفمندی دقیقی، توانستند قاجار سوزی کنند. در  دوران جمهوری اسلامی  رسانه‌های سلطنت طلبان همچنان اینکار را انجام می دهند. اما قبل از انقلاب این کار را  بسیار عالی انجام دادند. یعنی شما از یک بچه ۵ ساله هم بپرسی که مثلا قرارداد ننگین، بلافاصله می‌گوید ترکمنچای یا گلستان. در محاوره به صورت ساده‌ ای وقتی از بی عرضگی سیاسی سخن بگویی  می‌گویند آقا محمدخان قاجار بی عرضه.  بگویید اقتدار، می‌گوید رضاخان، بگویید ارزانی، می‌گوید زمان شاه. آنها توانستند قاجار سوزی کنند و یک اثر عامی تاریخی پوچ را تا عصر کنونی میان مردم حفظ کنند. نه زمان شاه ارزانی بود و نه رضاخان آدم مقتدری. اما واقعیت را باور کنیم که با وجود دیکتاوری خاص پهلوی ها  ما با گذشت سی و اندی سال از حیث تاریخ نگاری  نتوانستیم درست پهلوی سوزی کنیم.

ببین رفیق! الان عصر مدیاست .تو خودت مستند ساز هستی. نگارش عمده  منابع مکتوب ضرورت است اما اولویت با تصویر سازی و مدیاست. چون در مقابل هجمه مستندهای شبکه های فارسی زبان قرار داریم که دارند بر اساس سیاست خاصی همچنان پهلوی ها را برجسته نشان می‌دهند؟!
پایه تصویر چیست؟ منابع مکتوب است. شما بدون پژوهش نمی‌توانید مستند بسازید. بدون فیلم مستند نمی‌توانید فیلم سینمایی بسازید. در غرب و در هالیوود مشی احیای تاریخ، با همین روش انجام می‌شود. اول پژوهش می‌کنند و مجموعه پژوهش ها را به صورت کتاب درمی‌آورند،  بعد فیلم مستند و در نهایت فیلم سینمایی آن را می‌سازند. 

برگردیم راجع به سئوال اول که درباره آن ۴ موسسه خاص پژوهش گر، در مورد تاریخ‌نگاری بگو تا بحث منفصل نشود
مؤسسه پژوهش‌های سیاسی که در حوزه مشروطه و پهلوی کار می‌کند.  مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر که آقای دکتر حقانی مسئولش هستند، در  حوزه تاریخ مشروطه کار می‌کند و به تدریج  وارد پژوهش در مورد دوران پهلوی شدند. حوزه هنری، مسئولیت پژوهش درباره بخش تاریخ شفاهی  انقلاب را برعهده دارد و عمدتا در مورد خاطرات زندانیان قبل از انقلاب کار می‌کند. 

هیچ کدام از این سه مؤسسه وارد دوران بعد از انقلاب نشدند.  مرکز اسناد انقلاب اسلامی را هم  داریم که‌  مسئولیتش با جناب روح الله حسینیان است که جسته و گریخته وارد پژوهش درباره دوران بعد از انقلاب شده‌اند، آن هم با کیفیت پایین. پس هیچ جای مشخصی در جمهوری اسلامی نیست که وارد تاریخ نگاری بعد از انقلاب بشود. یکی از دلایلی که وارد پژوهش و نگارش تاریخ بعد از انقلاب  نمی‌شوند این است که وقتی شما وارد این حوزه می‌شوید باید موضع خود را مشخص کنید و خیلی از دستگاه‌ها دوست ندارند موضع خودشان را مشخص کنند. مشخصا در حوزه هنری همچنان جریان چپ حاکم است.

 

واقعا؟

 بله در تاریخ نگاری جریان چپ حاکم است. 

این  موضوع را با چه استدلالی به زبان می‌آورید؟ شما دارید به حوزه هنری اتهام می زنید؟ 
شما تولیدات آنها در حوزه مدیا و سینما  می‌ببینید.  جریان چپ، جریان اصلاح طلب داخل حوزه هنری حاکم است  آنهم در بخش تاریخ ‌نگاری.

حمزه زاده مدعی است که ما بافت حوزه هنری را تغییر داده ایم و نیروهای انقلابی هم اکنون در آن فعالیت می کنند؟ 

ایشان راست می‌گوید، تغییر بافت حوزه کاملا صحیح است اما نه در حوزه تاریخ نگاری. در حوزه سینما و مرکز مستند سوره تغییراتی مهمی را بوجود آوردند و آقا محسن (یزدی) و جریان انقلابی را جایگزین قبلی‌ها کردند، اما در حوزه تاریخ نگاری و تاریخ شفاهی جریان اصلاحات حاکم است.

جریان اصلاحات نمی‌آید به بعد از انقلاب بپردازد، چرا؟ اگر جریان اصلاحات حاکم در حوزه هنری بخواهد جریان  منتظری را پژوهش کند  چه باید بگوید؟ طبیعی است ترجیح می‌دهد سکوت کند. در مورد قضیه مک فارلین ترجیح می‌دهد سکوت کند. در رابطه با موضوع قطب زاده ترجیح می‌دهد دیدگاه پژوهشی را تولید مکتوب نکند.

شما ببینید کتابی در حوزه هنری با عنوان «دایره العمارف شخصیت‌های انقلابی» چاپ شده است. در مورد میرحسین موسوی چه چیزی نوشته است؟ جهت گیری مشخص است.  مهندس میرحسین در سال فلان بدنیا آمد، این شد، این شد، سال ۸۸ پس از اعتراض حصر شد. ننوشته که یک سال و اندی کشور را به آشوب کشانده بود. جریان چپ در حوزه هنری و جریان اصلاحات در مؤسسه پژوهش سیاسی حاکم است. یعنی این دو جریان با یکدیگر یکی هستند. یعنی همان کسانی که در حوزه هنری هستند در مؤسسه پژوهش سیاسی نیز حضور دارند.  

 شما دارید می‌گویید زمین بازی پژوهش در حوزه دست  اصلاحات طلبان است .  با وجود رسانه هایی که مستقل هستند و وابستگی به جریان اصلاحات ندارند، وضعیت پژوهش در حوزه جریان اصولگرایی چگونه است، بالاخره مطبوعات و رسانه های خوبی در این حوزه فعال هستند..
بعد از ۸۸  رگه‌هایی در جریان حزب الله راه افتاد . یکی از آنها جناب حسن روزی طلب است. آقای محمد مهدی اسلامی از  تک‌های این حوزه هستند. افرادی فعالیت می‌کنند اما جریان نیستند.  مگه ما الان در حوزه مستندسازی و پژوهش در مورد دهه شصت جریان هستیم، خیلی‌هم تک هستیم، یک نفر.
مدل جریان تاریخ نگاری خاصی که  در  روند رسانه های اصلاح طلب وجود دارد نمونه‌اش  در جریان حزب اللهی نیست. مراکز پژوهشی ما هم همانطور اشاره کردم، دست اصلاح طلبان است ،آنها هم ترجیح می‌دهند وارد تاریخ نگاری بعد از انقلاب نشوند. چون وارد پژوهش در مورد جریان بعد از انقلاب بشوی، باید موضع بگیرد. واقعا اگر کسی درباره آن دوران در مورد منتظری پژوهش کند چه چیزی را  را باید مکتوب کند؟ می‌خواهید در مورد مک فارلین چی بنویسید؟ می‌خواهی راجع به قطعنامه ۵۹۸ چی بنویسید؟ می‌خواهید در مورد قتل‌های زنجیره‌ای چی بنویسید؟  برای فهمیدن وقایع دهه هفتاد آیا اثر مکتوبی منتشر شده است؟!

واقع بین باشیم تمام عملکرد ما به یکی دو تا برنامه تلویزیونی محافظه کار تاک شو محور خلاصه می‌شود.
خب من احساس کردم که  با توجه  ۴ مرکز پژوهشی نتوانسته است جریان قوی در تاریخ نگاری دهه شصت و هفتاد را انجام بدهد چرا نتوانسته؟ دلیل آن این است که ما پژوهشگر در حوزه انقلاب، در جریان انقلاب و جریان حزب‌ اللهی نداریم، تعداد خیلی کم است. 

خود این مسئله تبدیل به یک فاجعه سیاسی می‌شود. ببین اگر عملکرد موسوی در دهه شصت و هفتاد بررسی شده بود و متولدین پس از سال ۱۳۶۸ موسوی و کروبی را خوب شناخته بودند، یا به بهتر بگویم ، وقایع دهه شصت (مربوط به سازمان مجاهدین)  را اگر متولدین پسا دهه هفتاد درک کرده بودند این فجایع رخ می‌داد؟
تمام مصبیت های سیاسی ما به این دلیل است که یک انقطاع تاریخی صورت گرفته است. خیلی از مردم  از واقعه ۸ شهریور چیزی نمی‌دانند! جریان رسانه‌ای اصلا چیزی از دهه شصت به مخاطبانش ارائه نمی‌کند.  دست ما هم برای هر تولیدی بسته است!با این همه روی  هر سوژه‌ای در دهه شصت  انگشت بگذارم، سوژهی جدید و بکری است.  

موضوع شما حقیقت طلبانه است یا جناحی است این مسئله را اول  روشن کن؟ 
موضوع من حقیقت طلبانه است اما ما نمی‌توانیم بگوییم که طرف ندارم. یک بار  رفته بودم با یک توده‌ای مصاحبه کنم. آن شخص شروع کرد به صحبت کردن.  منم برای اینکه بیشتر از او متریال بگیرم،  ژست روشنفکری گرفته بودم و چیزی نمی‌گفتم. هر از چند گاهی می‌گفت نظر شما در این رابطه چیست ؟ من می‌خندیدم می‌گفتم نظری ندارم. می‌خواستم او بیشتر صحبت کند. دفعه بعد گفت در این رابطه نظر شما چیست؟ گفتم من بی‌طرف هستم. نگاهی به من کرد گفت پسرم بی‌طرفی یعنی بی‌شرفی، یک طرف باش!
من در طرفی هستم که باید منصف باشم.  ببینید تاریخ نگار، مستند ساز لازم نیست بی‌طرف باشد باید منصف باشد. هر کسی می‌گوید بی‌طرف هستم دروغ می‌گوید.

 

ببین در این خلأ که داری بیانش می کنی، رسانه‌های فارسی زبان را سالها  رصد کرده‌ام و  انقطاعی که تو بدان اشاره داشتی  بنی صدر، نوری زاده، سازگارا و … با تاریخ نگاری شفاهی از جانب خودشان، از روزهای نخست  انقلاب تا تشکیل سپاه پاسداران تا ….تا… پیش رفتند و چون مونولوگ گفتند مردم فکر کردند، تاریخ آن چیزی است که آنها می‌‌‌گویند. یعنی یک تاریخ مجهولی در ذهن متولدین بعد از دهه هفتاد شکل گرفته و فکر می‌کنند که تاریخ سیاسی همانی است که آنها می گویند.  ببین من دارم راجع به مصدایقی با تو صحبت می‌کنم که خود امنیت ملی است. وقتی رسانه‌های زبان سیاسی، در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ از موسوی منفعل که فاقد عملگرایی سیاسی منطقی در قبال انقلاب است قهرمان ساختند معلوم است بعدا چه بلایی سرمان می‌آید؟
خب وقتی شما نگویید آن می‌گوید

چرا ما در این سال‌ها نگفتیم ؟ بیا حرفهایی که زدی را جمع‌بندی کن تا مخاطب من یک نتیجه اساسی بگیرد.

چند دلیل دارم، یکی اینکه ما به تاریخ پس از انقلاب  اهمیت نمی‌دهیم.  دوم اینکه مراکز پژوهشی ما بنا بر ملاحظه‌های سیاسی و جناحی که به شما گفتم نمی‌خواهند واردجریان شناسی  دهه شصت بشوند. نکته سوم این است که ما در جریان انقلاب و حزب الله پژوهشگر ند اریم در نتیجه مستندساز هم نداریم. بخاطر همین شما می‌بینید که حجم عظمیی از مستند سازهای ما می‌روند به سمت جنگ‌های منطقه و درباره اربعین، سوریه،‌ یمن  مستند می‌سازند. این کار لازم است ولی نه این حجم عظیم.  در همین جشنواره عمار چند اثر در حوزه تاریخ انقلاب ساخته شده است؟! فقط همان صدری نیا عزیز است که مستند قائم مقام را ساخته است.
وقتی پژوهشگر نداریم مستند ساز می‌گوید من چگونه بسازم؟ کتابش  راهم نداریم که من خودم بروم بخوانم. اشکال اساسی که به چشم سیاسیون نمی آید این است که موضوعات دهه شصت حتی کتاب نشده است.

پس برای همین است خاطرات هاشمی (رفسنجانی) حالت مرجعیت پیدا می کند. هاشمی آدم باهوشی است در یک بزنگاه درست با این همه فعالیت، نشست خاطراتش را نوشت تا تاریخ دهه شصت را به نفع خودش مصادره کند. الان همه مستندهایی که درباره دهه شصت ساخته شده حداقل یک نشانه از خاطرات سیاسی هاشمی در آن هست 
خطاب به دلسوزان انقلاب می گویم ،آقایان و خانمها ! اگر تاریخ را  ننویسید برایتان  می‌نویسند. ببینید ما در مورد خیلی از موضوعات خاص سیاسی دهه شصت کتاب نداریم. چند نفر خاطرات خودشان را راجع به انقلاب گفته‌اند؟ ری شهری، مهدوی کنی،  هاشمی، جمع کنید ۲۰ نفر نیستند. از میان سران کسی تاریخ آن دوران را  ننوشته است. به دهمین دلیل ساخت مستند تاریخی سیاسی برای بنده و امثال بنده بسیار سخت می شود.  مستند پرونده ناتمام ۵ سال طول کشید. دلیل دیگر که پژوهشگر نمی‌آید در رابطه با این موضوعات دهه شصت تحقیق کند این است که مراکز و مراجع آرشیوی، اسناد  را در اختیار پژوهشگران قرار نمی‌دهند، درهای تاریخ انقلاب را به شکل مخفیانه ای بسته‌اند.

چه کسی فضا را بسته است ؟
 مثال می زنم، من رفتم مؤسسه پژوهش‌های سیاسی، گفتم در مورد مظفر بقایی حزب زحمت کشان که آقای آیت یک زمانی در آن عضو بوده است سند می‌خواهم. گفتند باید بیایید اینجا یک پروژه برایت تعریف کنیم، پروژه را برای ما رایگان انجام بدهی تا بتوانیم آن اسناد را به شما بدهیم. این مورد تازه بهترین حالتش بود.

من مصاحبه‌ای کردم با بچه‌هایی که مصاف یک را ساخته بودند به من گفتند که تصاویر آرشیوی که می‌دانید شائبه و شایعه سرقت آن روشن است ، موضوع جالبی  را مطرح کردند که یک سری دلال هستند که با واسطه‌های خوب با پول‌های خوب تصاویر آرشیوی را به سرقت بردند و در اختیار بی‌بی‌سی فارسی و من وتو می گذارند.  
این مسئله سالهاست که روشن است و کسی کاری انجام نمی دهد.  در مؤسسات پژوهشی یک سری دلال هستند که کارشان همین است. وقتی تصاویر آرشیوی مجلس را می‌خواهی باید  پول بدهید به آن دلال محترم ،تا بخش های مورد نظرت را برایت بیاورد. در حالی که استفاده از آرشیو منع قانونی ندارد، ولی در اختیار تو قرار نمی‌‌‌‌گیرد .یعنی شما الان بروید مجلس و بگویید من مشروح مذاکرات مجلس را می‌خواهم ،فیلم آن را می‌خواهم، فیلم را به شما نمی‌دهند.

تو خودت سخنرانی مهم  سیدرضا زواره‌ای را درباره کشمیری از کی گرفتی ؟
از دلال گرفتیم 

چقدر پول دادید بابت آن؟
یک میلیون تومان با کلی چانه زنی دادیم تا توانستیم این فیلم را بدست آوریم. درحالی که مشروح مذاکرات مجلس است طبق قانون روی سایت است . متن آن،  موجود است  اما فیلم آن را بخواهیم نمی‌دهند.

  
ببینید خیلی بحث‌ها است در مورد سخنان آقای هاشمی در نماز جمعه در دهه شصت. تو هم با این دردسر مواجه بودی؟
شما برو خطبه‌های نماز جمعه آقای هاشمی را بگیر. به شما نمی‌دهند . هر کدام از سخنرانی ها و خطبه های رهبری در نماز جمعه را بخواهید به شما می دهند اما حرف از هاشمی نزن.  چرا نمی‌دهند؟ دلیلش این است که مواضعشان تغییرکرده است و انتشار خطبه‌ها برایشان دردسر ساز می‌شود. وقتی که طرف در دهه شصت نسبت به عربستان یک موضع داشته است،  دهه هفتاد یک موضع داشته و در دهه هشتاد موضع متفاوتی اتخاذ کرده، مسلم است تناقض‌ها هویدا می شود. در مورد قضیه آمریکا هم همین مواضع دائماً در حال تغییر است. مسلم است انتشار این فیلم‌ها دردسر ساز می‌شود. حرف من این است که یک مستند ساز وقتی می‌خواهد وارد حوزه دهه شصت بشود ببینید چقدر مشکل دارد ۱- سند به او نمی‌دهند۲- پژوهشگر در حوزه تاریخ انقلاب وجود ندارد که من بروم به کمک او فیلم بسازم . مجبور می‌شوید خودت پژوهش کنی، از سوی دیگر پایه پژوهشی وجود ندارد.

 تو می‌گویی که من ۵ سال همین مستند بسیار زیبای پرونده ناتمام را ساختی یعنی پژوهش کردی مستند هم ساختی ولی پول مستند را به تو داده‌اند، آیا پول پژوهش را به تو داده‌اند؟ 
اصلا در حوزه مستند سازی پژوهش اصلا عددی نیست، یعنی مثلا شما فکر می‌کنید به یک پژوهشگر برای یک فیلم شصت دقیقه‌ای چقدر می‌دهند؟  ۲  میلیون تومان. 

یک میلیونش را بابت به دست آوردن فیلم نطق  سید رضا زواره‌ای در مجلس هزینه کردی؟ 
بله پژوهش دو تومن یا سه تومن برای هر فیلم مستندی در حوزه تاریخ انقلاب.  خریدار آثار ما می‌گوید مگر فیلم پژوهش می‌خواهد؟ می‌ روید چهار تا مصاحبه می‌گیرید به همدیگر می‌چسبانی.
تو باید بروی تک تک ‌آدم‌های موثر آن دوران  را پیدا کنی. خب پژوهشگر کارش این است. بعد پرونده‌ای هم در اختیار تو نیست. یعنی پرونده امنیتی در اختیار تو نیست.. شما در سه فیلم مستند بنده یعنی اسرار آیت،  ۲۴ آوریل و پرونده ناتمام، یک سند دیدید؟ من  از سندهای آشکار استفاده کردم.  ما الان یک مشکل بزرگ در تاریخ نگاری شفاهی  دهه شصت داریم. تک تک شخصیت‌های سیاسی فوت می‌کنند. در همین چند ماه اخیر آقایان موسوی اردبیلی، شوجونی ، واعظ طبسی فوت کردند . در همین یک سال اخیر، شاهدان مرتبط  با پرونده  انفجار دفتر ریاست جمهوری در دهه شصت مثل آقای عسگراولادی فوت کردند. تک تک فوت می‌کنند و شما فرصت نداری اسناد و  خاطراتشان  را ثبت کنید.  . می‌خواهم بگویم که اینها سختی‌های حوزه مستند سیاسی تاریخ نگارانه است. با این همه مشقت فیلم می‌سازی کسی حاضر نیست رایت آن را از شما بخرد، چرا؟‌ چون بی پرده سخن گفتی. بدون هیچ ملاحضه سیاسی و جناحی .  
وحید جلیلی حرفی زد راجع به سازمان تماشای جشنواره عمار، در تولید که با کلی مشکل مواجهی اما مخاطب داشتن انبوه تمام این مشکلات را حل می‌کند.
در حوزه تاریخ انقلاب چون ما به دلیل محافظه کاری حوزه تلویزیون را از دست می‌دهیم. در نتیجه باید در حوزه خصوصی وارد بشویم در حوزه خصوصی تا زمانی که فضای اقتصادی آن فراهم نشود شما نمی‌توانید تولید انبوه کنید. اسرار آیت ، پرونده ناتمام و ۲۴ آوریل را کسی نخرید و هیچ ارگانی هم حمایت نکرد. در مورد ۲۴ آوریل نیز مشخص نیست که  تلویزیون رایت آنرا خواهد خرید یا خیر، در حالی که حرف خیلی عجیبی در ۲۴ آوریل نزده‌ایم. 

چرا حرفی نزده‌ای تو می‌گویی موسوی خوئینی‌ها، اسنادی داشت که اثبات می کرد  بنی صدر جاسوس است و موسوی خوئینی ها این اسناد را  مخفی کرد . از نظر من هزینه بزرگی  برای پدر معنوی جریان اصلاح طلبی خواهد داشت.  
ببین! سر قضیه اعدام‌های سال ۶۷ یک فایلی از آقای منتظری پخش شد. آدم‌هایی که در اعدام‌های دهه ۶۰ دخیل بودند همه زنده هستند .آقای موسوی اردبیلی چند وقتی است که فوت کرده اند، اما آقایان مجید انصاری، آرمین  زنده هستند . جریان چپ آن زمان بر دستگاه قضا حاکم بود. 
منتها نسل جدید فکر می‌کند جریان راست حاکم بود و به نوعی رسانه های فارسی زبان معارض این اتفاق را به کل نظام تعمیم می دهند ( البته بدون آسیب شناسی جریان نفاق) . 
این نسل فکر می‌کند که جریان لاجوردی آن موقع حاکم بوده است در حالی که رئیس شورای عالی قضایی چه کسی بوده است؟ موسوی اردبیلی . دادستان کل انقلاب چه کسی بوده است؟ آقای موسوی تبریزی. دادستان کل کشور هم  آقای موسوی خوئینی‌ها بوده اند. زندان اوین هم دست جریان چپ بوده از آقای مجید انصاری تا  آقای آرمین . حالا با این تفسیر در اعدام های سال شصت و هفت اصلاح طلبان عامل بودند یا اصولگرایان. خب بیایید پاسخ بدهید چرا نمی‌دهید؟ چرا اصلاح طلبان سکوت کرده‌اند؟!

نه آنها خودشان را قایم کردند. از سال ۱۳۷۴ قبل از به قدرت رسیدن خاتمی ، این ها کلی تلاش کردند که خودشان را تطهیر کنند.
همه تقصیرها را متوجه  امام می کنند  درحالی که پاسخ دادن به اعدام‌های سال ۶۷ اصلا کار سختی نیست .  یک اقدام شرعی، عقلی و قانونی است می‌شود خیلی راحت جواب آن را داد. جریان چپ و اصلاحات، الان یک موضع دیگری دارد و دوست ندارد که گذشته‌اش فاش شود.  جریان رسانه‌ای رسمی جمهوری اسلامی هم نمی‌خواهد هزینه آن را بدهند.  کاری ندارد من خودم حاضرم صفر تا صد این جریان را انجام دهم. حضرات اصلاح طلب بیایند مصاحبه کنند، سه ماهه فیلمش را می‌سازیم، کاری ندارد . وقتی که ما نسازیم نتیجه این می‌شود که بعد از ۲۵ سال منافقین که ۱۷ هزار نفر از مردم شما را در خیابان‌ها شهید کردند، می شوند مظلوم و ما ظالم. 

۱۷ هزار و دویست نفر در مقابل  هر تعداد اعلام دروغی که مدعی اند چیزی نیست البته سالهاست که رسانه های فارسی زبان سعی می کنند این عدد را به هزار برسانند.  
من مطمئنم سال ۱۴۱۰ بچه من و شما می‌آید از ما می‌پرسد که چرا سنی‌ها را اعدام می‌کردید؟ بعد شما می‌گویید ببخشید چه کسی را میگویی؟ می‌گوید ریگی را می‌گویم. یعنی ریگی قاتلی که اینطوری جنایت می‌کرد، بخاطر عدم تاریخ نگاری، ۱۵ سال بعد از او تصویر دیگری ساخته می‌شود. کما اینکه یک تصویر دیگری از منافقین ساخته شد. شما بیایید بازجویی ریگی را نشان بدهد ۳۰ یا ۴۰ ساعت است، اصلا مهم نیست باید نشان بدهید. بازجویی مهدی هاشمی برادر داماد منتظری را بیایند نشان بدهید. بازجویی‌های آقای شریعتمداری را نشان بدهید.  اولین حصر را در جمهوری اسلامی خود امام انجام داد. آیت الله شریعتمداری را حصر کرد. ما نمی‌خواهیم هزینه تاریخ نگاری را بدهیم. هزینه روشنگری را بدهیم و مسئولان ترسوی فرهنگی ما  ترجیح می‌دهد که کار درست را انجام ندهند. جریان چپی که در رسانه های ما نفوذ کرده  ترجیح می‌دهد دهه شصت را لاپوشانی کند.

جواد جان تو حرفی که میزنی مسلما عملیاتی نمی‌شود.
 جریان تاریخ نگاری در مؤسسات پژوهشی  باید راه بیفتد. مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر در ایستگاه پهلوی و مشروطه گیر افتاده و  الان در مشروطه سیر می‌کنند در صورتیکه باید وارد دهه شصت بشود. با یک شیب سریع، چرا؟ چون ما شخصیت‌های سیاسی ما دارند فوت می‌‌کنند. 

به این صورت عالیجناب سرخ پوش که اصلاح طلبان زمانی منتقدش بودند، قهرمان دهه شصت می‌شود!  چه کنیم که شرایط عوض شود و  از خاطره نگاری عالیجناب سرخ پوش عبور کنیم.
مؤسساتی مانند حوزه هنری تکلیف خودشان را باید مشخص کنند که چرا  وارد دهه شصت نمی‌شوند؟ اگر نمی‌خواهد بشوند باید ترکیب اصلاح طلبانه خود را تغییر دهند.  در ابتدا نهادهای مرتبط وارد تاریخ نگاری دهه شصت بشوند تا پایه پژوهشی مستندلی شکل گیرد آنوقت مستند سازان به سمت ساخت سوژه ‌های جدید بروند.  صدا و سیمای جمهوری اسلامی هم  باید  محافظه کاری را  کنار بگذارد و با روایت  دهه شصت به صورت شفاف کنار بیاید.  شما وقتی که نمی‌آیید شکست‌های عملیات‌ها را در جنگ بگویید یک دفعه با واقعه شهدای غواص‌ها که مواجهه می‌شوی نمی‌دانی چه بگویی!  بعد بی‌بی‌سی فارسی  می‌آید گزارش تهیه می‌کند که در  کشتار غواص‌های نوجوان چه کسی مقصر بوده است و توپ را می‌اندازد در زمین ما. در حالی که آواکس‌های آمریکایی‌ها و سیستم جاسوسی شوروی و موساد و آمریکا عملیات را لو دادند ولی ما  نیامدیم بگوییم ما در این عملیات شکست خوردیم  و مکرر گفتیم در همه عملیات‌ها پیروز شده بودیم و …. آقا این چه حرفی است ما در جنگ احد شکست خوردیم قرآن ابایی از گفتن آن ندارد. 
یعنی زمانیکه  این ۱۷۵ شهید عزیز را  آوردند جواب مردم را نداشتیم بدهیم . در حالی که با یک فیلم مستند و طرح مسئله خیلی از ابهامات حل می‌شد.  آقای خامنه‌ای در دیدار با بچه‌های مرکز اسناد گفتش که اگر ۸۸ را ننویسید ، می‌نویسند.
وقایع نگاری تاریخ انقلاب را به صورت شعاری  و در حد  چاپ پوستر و  تولید نماهنگ بلدیم. در مورد ۹ دی چرا مستند ساخته نمی‌شود. در  جشنواره عمار پارسال ۳ فیلم در مورد ۸۸ ساخته شده بود در صورتیکه جشنواره عمار هویتش به ۹ دی متصل است.  دیگر کسی سراغ ۸۸ نمی‌رود، چرا؟ چند دلیل دارد یکی اینکه پژوهش صورت نگرفته است. کتاب‌هایی که در مورد فتنه چاپ شده، همه شعاری هستند کسی نرفته در مورد کهریزک دقیق فیلم بسازد چه اتفاقی افتا.د فرمانده ناجا چی گفت، آن یکی چی گفت، آن یکی چی گفت؟ دادستان چی گفت؟ قاضی چی گفت؟ 

در صورتیکه با ساخت مستند همه چیز هویدا می شود و اتفاقا ساخت مستند دقیق در مورد آن وقایع حقانیت نظام را اثبات می‌کند.
همه آن وقایع به نفع ماست . شما اول انقلاب را ببینید شهید بهشتی نشسته بود در مورد مارکسیست‌ها با توده‌ای‌ها دارد صحبت می‌کند. مناظره می‌کند همه آن مناظره‌ها به نفع ماست. ما نمی‌گوییم ما می‌ترسیم بگوییم و این نگفتن ها به ضرر ما تمام می شود. شما ببینید در این مملکت خیلی راحت می‌شود در مورد بنی‌صدر فیلم ساخت. چون محل مناقشه نیست، همه می‌گویند فرار کرده و رفته است . هر چقدر دلتان می‌خواهد فیلم بسازید ولی به محض می‌خواهید واکاوی کنید و ببینید که کجاها بوده؟ ماجرای لانه جاسوسی چه بوده و چه ارتباطی با بنی صدر دارد،  سر و صدای همه در می‌آید.  ما در این فیلم ۲۴ آوریل برای اولین بار رفتیم هم روایت آمریکایی‌ها را از آن واقع آوردیم. 
در رابطه با چگونگی و چرایی اشغال لانه جاسوسی اما در رابطه با حوادث بعد از آن  مستندی ساخته نشد. کسی نرفته این هفتاد جلدی اسنادی که در رابطه با لانه جاسوسی منتشر شده  را  بخواند. آیت الله خامنه‌ای،  در تاریخ  ۱۳ آبان اخیر فرمودندن اسناد لانه جاسوسی را  در کتاب‌های درسی، منتشر کنید منتها ، کسی نرفته این‌ اسناد را بخواند. ما نشستیم برای همین فیلم مستند  ۲۴ آوریل اسناد لانه جاسوسی  را خواندیم.  از طرفی تمام اسنادی که در رابطه در آمریکا چاپ شده بود را ترجمه کردیم و خواندیم .. ۳ هزار صفحه ما سند انگلیسی  را خواندیم از طرفی هم من خودم تمام این اسناد را رفتم ورق زدم .
ما رفتیم خلبان آن روز ایرانی را  جلوی دوربین آوردیم،  تصاویر مربوط به خلبان آمریکایی را پیدا کردیم .  چند نفری که  کنار شهید منتظر قائم بودند را پیدا کردیم.  همکلاس بنی صدر را جلوی دوربین آوردیم. برای تولید پرونده ناتمام  همینطور دنبال شاهد بودیم، دنبال مطلع جدید. شاهدی که وقایع ربا با چشم خودش دیده باشد. 

با این همه تلاش اجرم هم دیده‌ای از آدم‌های مسئول؟
نه بابا اجر چی؟ ما در این اتاق هستیم و کل اجر ما همین است، مهم هم نیست. شما ببینید با چه مصیبت و مشقتی کار می کنیم . آرشیو  در اختیارمان نیست و…. .  هیچی در اختیارمان نیست. من در پرونده ناتمام یک سری از آرشیوها را از  بی‌بی‌سی ضبط کردم لوگوی آن را برداشتم. باید تصاویر آرشیوی خودمان را از از بی‌بی‌سی ضبط کنیم.! همه این مشقات  باعث می‌شود که چه اتفاقی بیفتد؟ مستندسازان به حوزه تاریخ انقلاب  وارد نشوند و شما می‌رسید تنها به یکی دو فیلم خوب. 

اما شما در یک سال اخیر دو فیلم ساختی؟ 
اولی که پنج سال طول کشید و همزمان شد با دومی . سر قضیه مک فارلین که بیشتر داریم  کار می‌کنیم  و خدا می‌داند چقدر طول بکشد؟‌ 

نمی‌ترسی با این شرایط سیاسی که آقایانی که در رأس قدرت هستند، بازیگران اصلی مک فارلین بوده‌اند، با دشواری های خاص و هجمه های فراوانی مواجه شوی ؟ 
سه یا چهار خانم جوان رفتند «من یک روحانی هستم» را ساختند ببینید چه پدری از آنها درآوردند. سازنده اصلی از خانه‌اش بیرون نمی‌آمد. در حالی که ساخت اثر با استفاده  از خاطرات خود آقای روحانی و آقای هاشمی بود. ما حتی حامی اصولگرا هم نداریم. 
تنها رسانه ای که جرات کرد و در مورد مستند  ۲۴ آوریل مطلبی منتشر کرد فقط مشرق بود و بقیه اخبار در حد خبر رونمایی. ارتباط رسانه‌های انقلابی با مستندسازان انقلابی کاملا قطع شده است. 
ببینید اولین فیلمم به نام اسرار آیت را که ساختم جریان اصلاح طلب  چگونه و با یک وحدت خاص به من و  فیلم حمله کردند، حتی  یک نفر از رسانه های  جریان اصولگرایی نیامد از فیلم من دفاع کند . 
مهرنامه روی جلدش را به فیلم من اختصاص داد و حسابی فیلم ، سازنده و شهید آیت را کوبیدند . چه حمایتی ؟! به من گفتند فیلم اسرار آیت  را خودت  برو در دانشگاه‌ها اکران کن. 

 

به جایی وصل نیستی که پول حسابی به تو بدهند که بتوانی راحت آرشیو بخری؟
کدام وصل ، کدام پول … . خودت باید بروی پژوهش کنی، شاهد پیدا کنی ، بسازی و  اکران کنی!  تازه پس از این فرآیند خودم هم کتاب اسرار آیت را نوشتم. 

چرا؟
 چون فیلم تأثیر گذاری زیادی دارد ولی ماندگاری‌اش  خیلی کم است . کتاب برای تاریخ می‌ماند من رفتم کتاب برای اسرار آیت نوشتم. ۷۰۰  صفحه کتاب آن را نوشتم. الان سر قضیه پرونده ناتمام کتابش را  دارم.  

نمی‌شود یک طوری با تلویزیون کنار بیای ؟
سر قضیه اسرار آیت هم همینطور شد ، طرف گفت فلان تکه‌ ها   را بردار ما پخشش می‌کنیم.  اگر تن می داد «اسرار آیت» دیگر فیلم من نبود.

من فکر می‌کنم که شانس آوردی بهزاد نبوی در مورد این پرونده ناتمام  از شما شکایت نکرد !
شاید هم ترجیح می‌دهند شکایت نکنند .

پیش می آید که خودی‌ها به تو توصیه کنند ترمز را بکش و نرو سراغ چنین سوژه‌هایی؟!
دلسوزانه می‌گویند آقاجان! دنبال این سوژه ها نرو.

می‌گوید ولش کن تاریخ را چکار داریم در حالی که خدا نکند تاریخ یک مملکت را ننویسی و بیایند برای تو بنویسند. وقتی که تاریخ ممکلت را یکی دیگر آمد برای تو نوشت، آن کشوری را می‌تواند به هر سمتی ببرد. اگر  قطعنامه ۵۹۸ را درست گفته بودیم که نمی‌گذارند بگوییم دریافت درست از جام زهری که امام درباره‌اش نامه می نویسد را به درستی درک می کردیم، برجام اتفاق نمی‌افتاد. خیلی از اتفاقات کنونی ریشه در دهه شصت و قبل تر ربط داردف چرا همه چیز را ساده فرض کرده‌ایم. 
آیت الله خامنه ای در چند وقت اخیر به پروژه نفوذ  اشاره داشتند . ببینید شما وقتی که نفوذ امنیتی ، اقتصادی،سیاسی و …  را در دهه ۶۰  درست نگفتید ، تحلیل این مسئله برایتان سخت خواهد بود. منافقین در دهه شصت  بستری نیاز داشتند که  در بدنه نظام نفوذ کنند..  ما در فیلم پرونده ناتمام نشان دادیم که کشمیری عضو مجاهدین خلق بود. اما چه بستری آمد که شد دبیر شورای امنیت ملی؟ آن رخنه شرایطش را فراهم کرد که او بتواند چنین کاری کند . 

 
یک چیزی که این مصاحبه را جذاب می‌کند این است که مستند پرونده ناتمام را برای یک کارگردانی به اسم ابراهیم حاتمی‌کیا نمایش دادی. کارگردانی که فیلم بادیگارد را در یک اکران  خصوصی برای بهزاد نبوی نمایش داد و آن عکس حاتمی‌کیا با بهزاد نبوی بسیار بسیار بسیار و خیلی خیلی خیلی … از هواداران  انقلابی حاتمی کیا  را ناراحت کرد. حاتمی‌کیا بعد از دیدن فیلم مستند تو، به نام پرونده‌ ناتمام چه واکنشی نشان داد؟ صادقانه و روراست،‌ همه آنچه را که گفت. می‌نویسم . تو می‌گویی تا تاریخ نظاره‌گر باشد.  

آن جلسه خصوصی بوده و یک جلسه سی یا چهل نفره بوده در رابطه با پرونده‌ ناتمام .

حرف‌های مبهمی می‌زنی  به سبک و سیاق اکبر هاشمی ( رفسنجانی) ؟
نه حرف هایی به سبک و سیاق خود آقای حاتمی‌کیا. آقای حاتمی‌کیا بند باز خوبی است . خوب می‌توانند بند بازی کند. حرف‌هایی در رابطه با دفاع از آقای بهزاد نبوی زد ولی خب از فیلم و از روش تحقیق و از اینها و از فرم تعریف کرد .

یعنی باز وجود ادله مستند پرونده ناتمام حاتمی‌کیا در مورد بهزاد نبوی قانع نشد؟
در مورد بهزاد نبوی موضوعی به صورت قطعی در فیلم من وجود ندارد. 

بالاخره طرح سئوال وجود دارد و این طرح سئوال اساسی است.آقای حاتمی‌کیا این علامت سوال را قبول ندارد؟
چرا ولی قانع نشد .

چون در حوزه نفوذ فعالیت می کنی سئوال بنده از شما این است که خیراً راجع به سیدمرتضی آوینی پخش شده است با اسم انحصار ورثه . عده‌ای بسیار زیادی که  به جریان آوینی در دهه شصت و هفتاد سمپات هستند  عمیقاً از ساخت این مستند‌ ناراحت و سازنده اثر را مصداق پروژه نفوذ در حوزه فرهنگ می دانند؟ 
نه این کار نفوذ نیست ببینید این کار و کار قبلی ایشان که در مورد شهید دیالمه بود خطای پژوهشی نیست .یعنی طرف به اشتباه به مسیر غیر فرعی نرفته است. بخشی از زندگی آوینی را نادیده نگرفته، بخشی از تفکر او را نادیده گرفته است  و می‌خواهد بگوید آوینی حزب‌ اللهی نبود.بخشی از نوشته‌های او را نخواسته ببیند نه اینکه ندیده، نخواسته ببیند، در  مستند سمفونی استیضاح (در مورد زندگی دیالمه ) روی همین مسیر تعمدا اشتباهی تعمدا گام برداشت.
در مورد دیالمه کارگردانش با من مشورت کرد من به او گفتم آقای شعبانی این باکری و همت و اینها نیست .این آدم ۴۰۰ یا ۵۰۰ ساعت سخنرانی کرده در رابطه با جریان فراماسونری، علیه جریان ملی گرایی، در مورد مصدق . بروی باید بروی تحقیق کنی و البته ایشان سراغ تحقیق نرفت.  دیالمه  را آدمی معرفی کرد که دچار یک دوگانگی است و خواست  آدمی بسازد شبیه احمدی نژاد در سال ۸۸ .

تعمدا چنین کاری کرده است؟!
قطعا . خانواده شهید دیالمه هم اعتراض کرد. هر کسی که آن فیلم را دید گفت تو  زندگی اش را با انحراف عجیبی تفسیر کردی. در مورد شهید آوینی هم همینکار را کرد.  فصل مهمی  از زندگی آوینی را حذف کرد. چند وقت پیش فیلمی راجع به جلال آل احمد ساخته شده است. کارگردانش آمد برنامه هفت و کلی صحبت کرد. منتقد فیلم می گفت:  چرا نامه جلال به امام را حذف کردی؟ کارگردان پاسخ داد: جلال هم در زندگی خودش به خیلی‌ها نامه نوشته بود،  مگر من باید در فیلم همه آنها را می‌آوردم ؟!
آقاجان! امام، «خیلی‌ها» نیست، مهمترین شخصیت تأثیر گذار قرن است. بعد می‌آید مهمترین فصل زندگی جلال را حذف می‌کند برای اینکه نمی‌خواهد بگوید جلال تحت تأثیر امام قرار گرفته بود

در مستند انحصار ورثه کارگردان با کامران شروع کرد  مرتضی را از آن حذف کرد و  بعد از آن هم داشت به آن موضوع عطر احمقانه ، مدل لباس و شلوار اشاره می‌کرد
نمی‌خواهد بگوید آوینی ضد لیبرال بود. نمی‌خواهد بگوید آوینی ضد مدرنیته بود. نمی‌خواهد بگوید آوینی ضد مهاجرانی و خاتمی بود. نمی‌خواهد بگوید ضد جریانی بود که بعدا شد اصلاحات. چه اشتراکی میان صادق زیباکلام و آوینی وجود دارد که زیباکلام باید آوینی را برای ما تفسیر کند. 

حالا یک نکته‌ای هم وجود دارد در آن مستند یک بخشی وجود دارد که حاتمی‌کیا می‌گوید من فکر می‌کردم که مهدی نصیری اسلحه برمی‌دارد و تیر خلاص را به من می‌زند .
 آقای حاتمی‌کیا به من گفت بی‌اخلاقی در مستند انحصار ورثه صورت گرفته است. یعنی طرف آمده صحبت‌های آقای نصیری را کات زده است. کسی نمی‌تواند بگوید که آقای مهدی نصیری بی‌سواد است نه این را جریان چپ می‌گوید نه جریان راست. ممکن است جریان چپ بگوید که من تفکر مهدی نصیری را قبول ندارم ولی کسی نمی‌تواند بگوید که بی سواد است. در فیلم می‌خواهد به بیننده القا کند که مهدی نصیری بی‌سواد است یا می‌آید صحبت‌های آقای حاتمی‌کیا را برشی هوشمندانه می زند.  خود آقای حاتمی‌کیا می‌گوید که بی‌اخلاقی کرده است. متأسفانه در سمفونی استیضاح همین کار را با شهید دیالمه کرد.  بعد همان نهاد محترم آمد دوباره کار آقای آوینی را به او سپرد .حالا هم یک کار دیگری به او سپردند که دارد انجام می‌دهد.