به گزارش «عمارفیلم»، گروهی چهار، پنج نفره حالا به بیست و چند نفر رسیده است. گروهی از اکرانکنندگان مردمی شهرستان باغملک که چند روز پیش و قبل از فرارسیدن ماه محرم، جشن دویستمین اکرانشان را گرفتند. جشنی متفاوت در مکانی متفاوت. تجربهای عجیب که در یک کلمه یعنی «جریان ساز» خلاصه میشود. با مریم کاظمینسب به نمایندگی از این گروه فرهنگی، گفتگویی داشتیم که میخوانید.
برای دویستمین اکران جشن گرفتید؟
جشن اکران صدم را دوستانه گرفته بودیم و فقط خود اکران کنندهها جمع شده بودند. بیشتر هم روی این کار کرده بودیم که بچههای اکران کننده در فضای اکران مردمی رشد کنند و نسبت اهمیت ارسال بازخورد آگاه شوند. در جشن اکران ۱۰۰، مستند «سینمای ۹۹ درصدی» را اکران کردم تا اکران کنندهها با مردمی بودن جشنواره و راهبردش آشنا شوند. همچنین کلیپ «ایوان رنگین کمان» که مصاحبه گرفته بودند با آقای دارابی در مورد اکران مردمی خیلی تاثیر گذار بود و نشان میداد رساندن بازخورد اکرانها به فیلمساز چقدر اهمیت دارد.
برگزاری جشنی هدفمند
جشن اکران ۲۰۰ را سعی کردیم هدفمند باشد. خواستیم جشنی باشد که جریان ساز باشد. به همین خاطر دنبال یک مکان و یک سوژه خاص بودیم. چند تا سوژه خیلی جالب داشتیم که در نهایت به موردی رسیدیم که جشن را در منزلشان برگزار کردیم. جایی که سعی کردیم اکرانمان همراه با تاثیر گذاری و گره گشایی باشد.
تندیسمان را هم خودمان درست کردیم. به شیشهبُر که گفتیم چه چیزی میخواهیم متوجه نمیشد، هاج و واج نگاهمان کرد. آخرش شیشه را داد دستمان و گفت هیچی هم نمیخواهد پول بدهید. خودمان رفتیم درست کردیم.
اکرانهای هدفمند؛ ماموریت صده سوم اکرانها
مهمانهای از چه طیف افرادی بودند؟
قرار شد در منزل خانمی اکران کنیم که از دو تا بچه معلول نگهداری میکند. به همین خاطر حتما میخواستم که مسئول بهزیستی در جشن باشد. روز قبلش رفتیم دعوت حضوری کردیم گفتند میخواهم بروم اهواز ولی وقتی دیدند خیلی مصریم، قبول کردند. روز مراسم هم یک ساعت زودتر رفتیم و مجدد چند نفری رفتیم و گفتیم حتما بیایید، منتظرتان هستیم.
با فرمانده سپاه هماهنگ کردیم که بیایند، خودشان نتوانستند اما جانشینشان آمدند. امام جمعه شهر صیدون هم که فرد دلسوزی هستند، آمدند و صحبت خیلی خوبی کردند. بچههای سپاه که آمدند، همراهشان مسئول بازنشستگی و یکی از مسئولان بسیج سازندگی هم آمدند.
مسئولین که آمدند خیلی تاثیر گذار بود و به بچههای اکران کننده نشان داد که میشود اکران را تا اینجا بالا برد که مسئولین را دعوت کرد تا مشکلات را از نزدیک ببینند و از آنها برای حل مشکلات قول بگیرند. یکی از بچههای اکران کننده روز بعدش گفت که من واقعا میخواهم که اکرانهای بعدیام هدفمند باشد.
چند نفر از بچهها زودتر رفتند بنر چسباندند، وسایل و فضا را آماده کردند، گفتیم خودمان همه کارها را انجام بدهیم که مزاحمتی برای صاحب خانه نداشته باشیم. فیلم «هوادار» را که خیلی شباهت داشت با خانم قهرمانمان برای اکران آماده کرده بودیم. حتی سوژه ما برتری هم داشت چرا که سختی بیشتری را متحمل شده بود و دو فرزند معلول را سرپرستی میکند در حالی که در سوژه هوادار یک فرزند معلول دارد. مسئول بهزیستی که فیلم را دید، تعجب کرده بود که چنین فیلمی که سوژهای شبیه به آن جلویش نشسته، در جشنواره عمار وجود دارد.
بعد از آن کلیپ فعالیتهای سه ساله اکران کنندههای خانم باغملک را پخش کردیم. بعد از اکران به حاج خانم گفتیم مشکلاتتان را بگویید. که به سختی مقداری از مشکلاتشان را گفتند و آقای غلامی، مسئول بهزیستی هماهنگ کردند برایشان یک آبگرمکن خریده شود.
وقتی بچهها کیک آوردند، برای حاج خانم خیلی هیجان و جذابیت داشت. گفتیم حتما شمعها را فوت کنند. مهمانها رفتند و ما هم وسایلمان را جمع کردیم که تماس گرفتند فرمانده ناحیه سپاه با همراهانشان میآیند. جای دیگری دیدار داشتند، دیرتر آمدند. وقتی که آمدند قول دادند که اتاق قدیمی قهرمانمان را سنگ کاری کنند و یک ماشین لباس شویی برایشان تهیه و نصب شود.
خواستیم جشن جریان ساز برگزار کنیم
جشن اثراتی در پی داشت؟
با تاثیراتی که از این جشن گرفتیم تصمیم گرفتیم فاصله اکرانهای هدفمند و خاصترمان کوتاهتر باشد و به سوژههای اطرافمان بیشتر بپردازیم. نه فقط سوژههای بهزیستی بلکه قهرمانهای فعال فرهنگی شهرستان، قهرمانهای عرصه محیط زیست، قهرمانهای کارآفرین، اگر کسی بهش ظلمی شده و حضور ما بتواند آن ظلم را برطرف کند و… سعی میکنیم به قهرمانهای اطرافمان بیشتر بپردازیم. به طور کلی ما در این جشن دیدمان به سمت جشنهای جریان ساز رفت.
اکران مردمی مثل تخمه خوردن است!
شماره گذاری برای اکرانهایتان چه فایدهای دارد؟ صرفا عدد گذاشتن است یا هدفی را دنبال می کنید؟
تقریبا تا ۱۰ اکران اول عدد نمیگذاشتیم. مجبور بودیم حفظ کنیم که چقدر اکران کردیم و کجاها رفتیم ولی آن هم نمیشد. برای اینکه بتوانیم گروه را جلو ببریم و ارزیابی کنیم جالب بود که بدانیم چند تا و در چه مکانهایی اکران داشتیم.
این مسئله شماره گذاری کمک میکند که اکرانها منظمتر پیش برود، به خودت کمک میکند که بازخورد اکرانت رسمیتر شود و هم کار آرشیو بچههای دبیرخانه راحتتر میشود. برای بچههای دبیرخانه مرکزی هم چنین سودی دارد.
چهارمین نکته و مهمترین نکته هم این است که به هیجان اکرانهای بعد و روحیه بخشی به تشکیلات کمک میکند. موتور محرک جمع میشود. نه اینکه عامل اصلی باشد ولی کمک میکند. مثل تخمه جویدن که چند تخمه اول را که میخوری، ادامه میدهی و تا تمامش نکنی ول نمیکنی، همانطور اکران مردمی هم جذاب میشود برایت!
چقدر مخاطب داشتید؟
جالب این بود که ما برای کلیپ عملکرد سه ساله، نشستیم و تعداد مخاطبانمان را شمردیم و جمع زدیم به بیش از ۵۰۰۰ مخاطب رسید. اضافهاش را برای مخاطبان تکراری حذف کردیم. شما در نظر بگیرید یک گروه ۲۰ نفره خانم با ۲۰۰ اکران و با امکانات ابتدایی و هزینههای غالبا شخصی بتوانند ۵۰۰۰ نفر در یک شهرستان را پای آثار انقلابی بنشانند خیلی عالیه.
کدام یکی از اکرانهایی که داشتید خاطرهساز بود؟
اکرانی داشتم در مدرسه راهنمایی پسرانه، در مدرسه برادرم. فکر کنید ۱۸۰ تا پسر بچه در یک محیط بسته، همزمان با هم بخندند. چی میشود! من و خانم پیر مرادی(اکران کننده) که با هم رفته بودیم اکران کنیم، گوشهایمان را میگرفتیم اینقدر بلند میخندیدند. بوی کفشها و جورابهایشان هم اینقدر آزار دهنده بود که هر چند دقیقه یکبار مدیر مدرسه میآمد عذرخواهی میکرد. فیلم «علمک» یک خاطره شیرین و یک خاطره تلخ از آن اکران برای ما ساخت.
تصور کنید ۱۸۰ دانش آموز شر و شیطان را که یک پسر بچه عینک ته استکانی مظلوم هم در میانشان هست و وقتی شنیده جشن ۲۲ بهمن است و علاوه بر آن، میخواهند برایش فیلم هم پخش کنند. خیلی برایش جذاب است دیگر… پسر بچه کمی شیطنت کرد. معلمی بلند شد بهش گفت پاشو! دو زانو و خیلی مظلوم بلند شد. معلمش یک سیلی خیلی محکم بهش زد. ما کاملا مات و مبهوت مانده بودیم که یک خانم معلم چطور با آن شدت توی صورت یک پسر بچه میتواند بزند. اکران که شروع شد و علمک را گذاشتیم همه، حتی معلمها بلند میخندیدند. من فقط با نگاه دنبال این پسر بچه بودم که ببینم کجاست. رفته بود ته سالن نشسته بود و اصلا نمیخندید! این مسئله خیلی خاطره تلخی برایم شد در کنار شیرینی خندههای بچهها.
اکرانهای مستمر تاثیرگذار است
نگاه مردم به شما در ۱۰۰ اکران دوم تغییری کرد؟
اکرانها باید اینقدر مستمر باشد که مخاطب تاثیر بپذیرد. مخاطب با یکبار پای اکران نشستن که تغییر نمیکند. در ۱۰۰ اکران دوم اینقدر در مکانهای مختلف اکران داشتیم که همه با جشنواره عمار آشنا شدند. مردم متوجه شدند که سینمای مردمی این است، نه آن چیزی که تلویزیون نشان میدهد و سینمایی که در کل کشور به خورد مردم داده میشود.
دیگر به اکرانهای معمولی راضی نمیشویم
۱۰۰ اکران دوم مثل همان ۱۰۰ اکران اول بود یا رویکرد جدیدی داشتید؟
بعضیهایشان بله، شبیه به همان ۱۰۰ اکران اول بود. اما بچهها بعد از جشن ۱۰۰ تایی شدنمان متوجه شده بودند که دیگر به اکرانهای معمولی راضی نمیشویم. گاهی هم که بهانه میآورند که نمیشود و نمیتوانیم، میگفتم ببینید، دیگر ما اکران کننده صفر کیلومتر نیستیم! سعی کنید اکرانهایتان ارزش افزوده داشته باشد. جریان ساز باشد. کمی از اکرانها معمولی بود ولی مخصوصا اواخرش با اکران در اردوی جهادی، سعی کردیم در این مسیر قرار بگیریم.
هدفتان برای صده سوم اکرانهایتان چیست؟ چه هدف کمی و کیفی مشخص کردید؟
از نظر کیفی همانطور که عرض کردم، حتما میخواهیم ارزش افزوده اکرانهایمان بیشتر شود. میخواهیم از جنس برنامههایی مثل جشن ۲۰۰ بیشتر داشته باشیم. منتظر نمیمانیم ۱۰۰ تا به ۱۰۰ شود. نکته دیگر هم اینکه تلاش میکنیم که از بین آقایان اکران کنندههای بیشتری در شهرستان فعال شوند چون خیلی از فعالیتها نیاز است که آقایان جلودار باشند. چند نفری را هم تلاش کردهایم که وارد کار شوند. مدارس هم که در حال بازگشایی است، حیف است که پسر بچهها محروم شوند. چندین مکان جدید هم برای اکرانهای بیشتر در نظر گرفتهایم.
از بعد کمی میخواهیم اکرانهای مدارس را فعالتر کنیم. سال گذشته به واسطه درس آمادگی دفاعی وارد مدارس شدیم. ان شاا… امسال از طریق طلبههایی که برای بحث تبلیغ به مدارس میروند در این حوزه هم فعالتر بشویم.