گفت‌وگو با محسن اخوانفر و حسین شمقدری؛

از آلبرتا ۳ تا «یک یا دو»/کاری که سیاهنمایی باشد مخاطب آن را پس می‌زند

در «آلبرتا 2 و 3» تمام تلاش‌مان را کردیم که از لحاظ تکنیکی و ساختاری، ریتم، روایت و... به حد بالایی از کیفیت برسیم.

به گزارش «روابط عمومی جشنواره عمار» به نقل از روزنامه وطن امروز، تهیه و تولید مستندهایی با سوژه‌ها و مسائل اجتماعی نیازمند دغدغه‌مندی، آگاهی و به روز شدن است. «موضوع مهاجرت» به عنوان یکی از مسائلی که این روزها بویژه در میان نخبگان علمی و دانشگاهی محل بحث است، موضوع مستندی است که سومین قسمت آن با عنوان «میراث آلبرتا ۳» توسط تیم «آرمان‌مدیا» تولید و توزیع آن نیز آغاز شده است. تیم آرمان‌مدیا البته در حوزه کلیپ‌های موضوعی ویژه شبکه‌های اجتماعی نیز تلاش موفقی داشته و مجموعه‌هایی با عنوان «یک یا دو» و عناوین دیگر را تهیه کرده است. با محسن اخوانفر و حسین شمقدری، مدیر تولید و کارگردان «میراث آلبرتا ۳» درباره فعالیت‌های آرمان‌مدیا به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

به نظرم برای اینکه مروری بر فعالیت‌های آرمان‌مدیا داشته باشیم، خوب است از شروع کار شما در حوزه مستند گفت‌وگو را آغاز کنیم؛ از کجا شروع کردید؟

اخوانفر: اصل ماجرا به سال ۸۸ بازمی‌گردد؛ بعد از فتنه، در دانشگاه شریف علاقه‌مندی و انگیزه‌ای برای فعالیت‌های رسانه‌ای و فرهنگی به وجود آمد. یک مجموعه کارهای کوتاهی ساختیم و بتدریج کانون آرمان بسیج دانشجویی دانشگاه شریف تشکیل شد. بعد از ساخت چند اثر کوتاه، آقای شمقدری، کارگردانی یک کار بلند را برعهده گرفت؛ مستند «یزدان تفنگ ندارد» که آبان ۸۹ آن را رونمایی کردیم.

نخستین‌کار مستند شما بود؟

شمقدری: نخستین کار بلند بنده بود. پیش از آن اثر چند کار کوتاه انجام داده بودم اما نخستین کار بلند و جمعی‌مان «یزدان تفنگ ندارد» بود.

اخوانفر: ما نخستین اکران دانشگاهی را برای آن کار گرفتیم و از سوی دیگر هم در جشنواره عمار که نخستین دوره‌اش بود، برگزیده شدیم. انگیزه و شخصیتی که پس از این کار کسب شد توانست ما را در ادامه مسیر کمک کند. این روال ادامه پیدا کرد تا اینکه از طرف مجموعه رسانه‌ای اطلس پیشنهاد تاسیس مرکز سفیر به عوامل این کار داده شد. ما پذیرفتیم و یک تعهد ۲ ساله به آنها دادیم، در واقع تلاش ما بر این بود که هویت پیشین ما حفظ شود و فقط قول دادیم این مجموعه را تاسیس کرده و رشد دهیم اما وابستگی چندانی به آنها نداشته باشیم. بعد از تاسیس این مجموعه آثاری مثل دوپینگی‌ها، مهارنشده، میراث آلبرتا یک و… ساخته شد. ما سال ۹۰ از مستند مهارنشده رونمایی کردیم که برای نخستین‌بار یک رئیس‌جمهور در افتتاحیه فیلم شرکت کرد.

اردیبهشت ۹۱، «میراث آلبرتا یک» را ساختیم و کم‌کم به انتهای تعهد ۲ ساله‌مان رسیدیم؛ عده‌ای از دوستان تمایل داشتند به همکاری خودشان ادامه دهند و ما قصدمان بر همان تعهد اولیه بود. سال ۹۱ بود که تصمیم گرفتیم همان آرمان اولیه را احیا کنیم، البته دیگر نه پولی داشتیم و نه امکانات و مکانی و صرفا یک تجربه برای ما باقی مانده بود.

پس از اینکه به شکل مستقل به فعالیت ادامه دادید، چه کارهایی را تهیه کردید؟

اخوانفر: نخستین کار ما با همکاری شبکه مستند «میراث آلبرتا ۲» بود که اردیبهشت ۹۲ یعنی در سالگرد میراث «آلبرتا یک» آن را اکران کردیم و برای آن بلیت فروختیم که بیش از ۲ هزار نفر با خرید بلیت به تماشای فیلم در دانشگاه شریف نشستند. سال ۹۲ مستند «اول آقای جلیلی» را در ۱۷ روز ساختیم و تولیدات ما به همین ترتیب ادامه داشت. «داوطلبین عزیز» و «به وقت مادری» هم به کارگردانی آقای یادگاری تولید شد. ما بنای ساخت «میراث آلبرت ۳» را در آمریکا داشتیم که چون ۲ تا از بچه‌های ما با مشکل سربازی مواجه بودند، به ما ویزای سفر داده نشد و به جای آن زمستان ۹۳ تولید «۳۳ سال سکوت» را شروع کردیم. تولید میراث آلبرتا ۳ سال ۹۴ شروع شد. ما برای این اثر ۲ بار به اروپا رفتیم و فرآیند تولید و عرضه آن بسیار طول کشید.

هزینه‌های تولید مستندهایی مانند میراث آلبرتا چگونه تهیه می‌شود؟

اخوانفر: حدود ۳۰ درصد از کارهای‌مان هم آثار صنعتی و تبلیغاتی است، چون موسسه خصوصی هستیم برای تامین هزینه‌های‌مان نیاز است که به این کارها نیز رجوع کنیم. به طور مثال وقتی برای «۳۳ سال سکوت» هیچ کسی پشتیبان مالی نمی‌شود مجبور می‌شویم از هزینه‌های شخصی‌مان برای این کار استفاده کنیم.

گویا اکران‌های محدود دانشگاهی «میراث آلبرتا ۳» آغاز شده است؛ بازخوردی تاکنون داشته‌اید؟

شمقدری: عمدتا در اکران‌های عمومی و با واکنش‌های جمعیت به فیلم می‌توان اثر را ارزیابی کرد؛ خدا را شکر در اکران دانشگاه شریف که من حضور داشتم در لحظات مختلفی از فیلم مخاطبان با آن همدلی می‌کردند و واکنش‌های مخصوص به خودش را داشتند. در دانشگاه شریف هم چون دغدغه بسیاری از بچه‌ها مهاجرت است، جلسه نقد و بررسی و گفت‌وگوی بعد از اکران حدود ۲ ساعت طول کشید. پرس‌وجویی هم که انجام دادم عمدتا می‌گفتند از ۲ اثر قبلی بهتر شده است.

اخوانفر: من هم در اکران دانشگاه تهران از بچه‌ها پرسیدم که به نسبت ۲ سری قبل چگونه بوده است؟ برایم جالب بود که نیمی از بچه‌ها می‌گفتند این قسمت از ۲ قسمت قبلی بهتر است اما تا زمانی که به اکران گسترده نرسیم نمی‌توانیم ارزیابی دقیقی از این قسمت داشته باشیم.
شمقدری: البته اینکه انسان بخواهد یک سه‌گانه بسازد کار بسیار خطرناک و ترسناکی است. ما می‌دانستیم این کار بسیار سخت است که با اسم «میراث آلبرتا یک و ۲» نسخه سوم آن را هم بسازیم اما ما با دلگرمی این کار را پیش بردیم آن هم به این دلیل که در خودمان یک پیشرفتی را می‌دیدیم. این پیشرفت ۲ جنبه داشت؛ یکی بعد تکنیکی و دیگری نوع نگرش ما به قضیه مهاجرت. به نظرم یکی از آفت‌های جبهه انقلاب عدم رشد تکنیکی در محصولات مستند و سینمایی است. به نظرم این اصلا اتفاق خوبی نیست. ما این احساس خطر را در خودمان داشتیم و داریم اما تمام تلاش‌مان را کردیم که این آفت را کمرنگ کنیم.

در مسیر تولید سه‌گانه «میراث آلبرتا» چقدر نگاه‌تان به پدیده مهاجرت تغییر کرد!

شمقدری: درباره محتوا و نگاه ما به پدیده مهاجرت، با سفرهایی که در این موضوع داشتیم حدود ۶ ماه در اروپا بودم و در این مدت نگاه توریستی نداشتم، بلکه سعی کردم با همه اقشار نشست و برخاست داشته باشم. با تیپ‌های مختلف صحبت کردم و زندگی آنها را مشاهده کردم و این باعث شد نگاهم پخته‌تر شود. وقتی شما «میراث آلبرتا یک و ۲ و ۳» را می‌بینید تغییرات زیادی را در نگاه بینندگان مشاهده می‌کنید. به نظر خود من «میراث آلبرتا یک» یک هجمه‌ای است به یک نگاه منفعلانه‌ که می‌خواهد از کشور برود و وقتی که می‌خواهد از کشور برود دیگر ارزش‌های آن کشور برایش مهم نیست. این یک نگاه هجومی به مهاجرت است. در «میراث آلبرتا ۲» به یک عقب‌نشینی منجر شده و در «میراث آلبرتا ۳» به پختگی رسیده است. نه هجمه‌اش سطحی است و نه وادادگی دارد. این بار نقد‌هایی که می‌شود یک پختگی دارد که هر فردی با هرفکری پای فیلم بنشیند دریچه جدیدی از مهاجرت برای او باز می‌شود و چیز جدیدی یاد می‌گیرد و به نظرم این نتیجه ارتباط ۵-۴ ساله است. چه بچه‌هایی که از رفتن‌شان غصه خوردم و چه بچه‌هایی که جایگاه کنونی آنها برایم جالب است. بنابراین اگر کسی این ۳ قسمت را ببیند تحول نگاه بنده را نیز متوجه می‌شود. به‌رغم نگاه منفعلانه «میراث آلبرتا ۲» در این سری من نگاه نقادانه به این پدیده دارم که اکثر افرادی که مهاجرت می‌کنند در وهله اول به خودشان و موقعیت‌های پیش‌روی‌شان ضربه می‌زنند. هیچ‌کس نمی‌تواند بعد از دیدن فیلم بگوید این فیلم شعاری یا غیرمنصفانه است.

به نظر می‌رسد در «میراث آلبرتا ۳» مسائل تکنیکی برای‌تان مهم بوده است.

شمقدری: در «آلبرتا ۲ و ۳» تمام تلاش‌مان را کردیم که از لحاظ تکنیکی و ساختاری، ریتم، روایت و… به حد بالایی از کیفیت برسیم. من به شخصه رشته ارشدم را سینما انتخاب کردم و تعداد زیادی کلاس رفتم و معتقدم از لحاظ آموزشی نیاز است کارهای بسیار جدی‌تری را دنبال کنیم. برای خودم هم سوال است که چرا در این سال‌ها در تکنیک و فرم پیشرفت خاصی نداریم. رهبری در دیدار اخیر با مجموعه‌های فرهنگی گفته‌اند که گزارش‌های کمی شما خیلی خوب و زیاد است ولی خروجی و تاثیر آن با این حجم از کارها همخوانی ندارد. به نظرم دلیلش این است که بچه‌ها از جهت تکنیکی خیلی روی خودشان کار نکرده‌اند؛ کارها فله‌ای شده است. این درخواست رهبری خیلی درست است که خروجی کار شما کجاست؟ ما تهیه‌کنندگان حزب‌اللهی زیادی داریم که همزمان چندجا کار می‌کنند اما خروجی و تاثیر آنها خیلی قابل مشاهده نیست. این آفت وحشتناک ما است؛ می‌بینیم که روز به روز تعداد آثار در جشنواره عمار بیشتر می‌شود اما اثرگذاری آن در برخی مواقع کمتر هم شده است.

چرا «میراث آلبرتا ۳» را به جشنواره عمار نفرستادید؟

اخوانفر: ۲ دلیل عمده داشت؛ دلیل اولش این بود که ما مستند «۳۳ سال سکوت» را به عمار دادیم اما دیدیم که به آن توجهی نشده است؛ از چند تا از داوران دلیل آن را جویا شدیم، گفتند اساسا ما این فیلم را اصلا ندیدیم. من الان قضاوتی ندارم. ما برای «میراث آلبرتا ۳» فرم پر کردیم و آن را برای دبیرخانه فرستادیم؛ گفتیم ببینیم آیا کسی پیگیری می‌کند که این فیلم را می‌فرستیم یا نه اما دیدیم کسی پیگیری نکرد. شاید خواننده این مطلب بگوید که اینها چقدر خودبزرگ‌بینی دارند. من البته این حرف را رد نمی‌کنم، ما در میان گروه‌های هم‌رده خودمان مخاطب خوبی داریم. از اینجا یک گریزی می‌زنم به کانال آرمان‌مدیا که آبان ۹۵ تاسیس شد و بدون تبلیغات بعد از ۵ ماه به رقم ۱۷ هزار بازدید کننده رسید. این مثالی است که ما یک ادعایی داشتیم که در جای دیگر خیلی وجود نداشت، حالا پرسش شما این بود که چرا در عمار حضور پیدا نکردیم؛ دلیلش این بود که هیچ پیگیری‌ای از جانب دوستان نشد. هم این فیلم و هم فیلم «کارخانه جهان» که همین چند روز پیش از تلویزیون پخش شد. ما ادعا نداریم که آرمان‌مدیا خیلی بزرگ است اما این بی‌توجهی از طرف فجر و سینما حقیقت و… قابل تحمل است. اینگونه بی‌توجهی‌ها کمی آزاردهنده است. برخی اتفاقات هم خوشایند نیست. مثلا یک نفر ۱۶ اثر در جشنواره دارد! چگونه امکان دارد ۱۶ فیلم در یک سال بسازیم؟!

شمقدری: پاشنه آشیل ما تکنیک و مسائل آموزشی است که خروجی آن را بتوانیم در جشنواره عمار ببینیم. نقد عملکرد جشنواره عمار به خودی خود بحث دیگری است اما بحث من ناظر بر این مساله است که متاسفانه در زمینه تکنیک پیشرفت چندانی نداشته‌ایم. بحث‌های زیادی است که باید روی آن فکر شود؛ یکی بحث ستاره‌سازی است که بالاخره بعد از ۶-۵ سال ستاره‌های ما چه کسانی هستند؟ مراحل آموزشی ما چه گونه است؟ ولی متاسفانه چون برخی نگاه انتشار فله‌ای آثار را داشتند، به وضعیت خوبی نرسیدیم. در دنیا مگر چند تا شبکه مستند داریم؟ مخاطب شبکه مستند شدیدا خاص است و بسیار عجیب است اگر شبکه مستند به صورت مجزا وجود داشته باشد. نگاه ما به مقوله شبکه نباید مستند باشد، نگاه به شبکه و در کل تلویزیون سرگرمی است، در حالی که مستند جنبه زیادی در سرگرمی ندارد و موضوعات و مخاطب خاص دارد. حالا باید چه کرد؟ مستندهای خاص را در شبکه‌های مختلف بگنجانم و روی آنها مانور تبلیغاتی داشته باشیم تا مخاطب خود را به دست آورد.

درباره کانال آرمان‌مدیا و محتوایی که با عناوینی مانند «یک یا دو» تولید کرده‌اید، صحبت می‌کنید؟

اخوانفر: ما از آبان تصمیم گرفتیم برای ارتباط با مخاطب کانال تلگرامی خودمان را راه بیندازیم. چند روز مانده بود به انتخابات آمریکا با این نظرسنجی شروع کردیم که اگر می‌توانستید رای بدهید به کدام‌یک رای می‌دادید؛ کلینتون یا ترامپ؟ البته ایده «یک یا دو» پیش از این وجود داشت، ما برای اینکه کانال‌مان جذابیت داشته باشد نیاز بود محتوای جذابی را به عنوان فاکتور اصلی قرار دهیم. برنامه‌ریزی کردیم که کلیپ‌های کوتاه با این فرم در کانال منتشر شود.

ایده از خودتان بود؟

اخوانفر: بله! قبل از آن چنین چیزی ندیده بودیم. تا الان حدود ۲۷ قسمت قرار داده‌ایم. مجموعه‌های دیگری هم در کانال تلگرامی‌مان تولید کردیم مثل خیلی جدی که ۳ قسمت آن منتشر شده است. مجموعه عکس و حاشیه و ایده‌های دیگری هم هست که در آینده نزدیک روی کانال منتشر می‌شود. در کنار این فیلم‌ها مسؤولیت اصلی آرمان‌مدیا را که فیلمسازی بلند است پیگیری می‌کنیم.

یک نقدی به ایده «یک یا دو» مطرح است و آن اینکه تعادل در حوزه مصاحبه‌شونده ندارد که در بخش‌های مختلف شهر این نظرسنجی‌ها صورت گیرد؛ این نقد را قبول دارید؟

شمقدری: نقد درستی است اما کارکرد «یک یا دو» اصولا نظرسنجی نیست و شما باید نگاه‌تان را عوض کنید.

وقتی شما آن را منتشر کردید دیگر کاربری را مخاطب مشخص می‌کند و عملا این اتفاق افتاده که «یک یا دو» به صورت نظرسنجی شناخته می‌شود.

شمقدری: حتی اگر شما نگاه نظرسنجی هم داشته باشید، به مرور بعد از چند کلیپ کارکرد خودش را از دست می‌دهد. مخاطب متوجه می‌شود شما می‌توانی مصاحبه‌ها را گلچین کنی!

همه این کلیپ‌ها در کانال شما هست، ولی ممکن است عده‌ای به صورت اتفاقی آن را مشاهده کنند و به هرحال یک برآورد کلی از کلیپ به‌وجود می‌آید که ممکن است به نفع «یک یا دو» تمام شود و نتیجه شبیه یک نظرسنجی باشد.

شمقدری: به نظرم تاثیر مستقیمش القای یکی از گزینه‌ها نیست. علت اصلی‌اش هم این است که مخاطب می‌فهمد سازنده غرض دارد اما هدف اصلی آنجاست که افراد درباره گزینه‌ها شروع به حرف زدن می‌کنند و مخاطب با آن حرف چه فکری می‌کند. به نظرم این نقد وارد نیست، چون کارکرد اصلی کلیپ این است که ما جواب‌های مختلف را از دیدگاه‌های مختلف می‌شنویم و بعد درباره آن‌ فکر می‌کنیم. چیزی که مشخص است گروه تولید آرمان‌مدیا بچه‌های معتقد و حزب‌اللهی‌اند. حالا تلاش اینها این است که با اقشار مختلف گفت‌وگو داشته باشند و ما هم تلاش کردیم گفت‌وگویی با همه اقشار داشته باشیم. این در دل خودش یک درام دارد. مثلا در همین موضوع ازدواج موقت ما برای نخستین‌بار یک مجری روحانی در برنامه قرار دادیم و از مخاطب درباره دوگانه ازدواج موقت یا دوستی می‌پرسد؛ این یک درام با خودش دارد و گره در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند و قطعا تلاش ما این است که این گره روشنگری در ذهن مخاطب ایجاد کند نه اینکه آنها را به انحراف بکشاند. اگر بخواهیم چیزی القا کنیم بدون شک مخاطب پس می‌زند.

اخوانفر: در همان دیدار رهبری که آقای شمقدری به آن اشاره کردند، رهبری می‌فرمایند تولیدات فرهنگی نباید فقط برای کسانی باشد که با شما هم عقیده‌اند و می‌فرمایند تولیدات باید مصداق این شعر باشد که «اگر بیگانه هم با ما نشیند، آشنا خیزد» و لازمه تولیدات فرهنگی این است که عموم کار را ببینند. رویکرد آرمان‌مدیا هم همین است تا آنجا که هنوز از ما می‌پرسند رویکرد سیاسی شما بالاخره کدام طرفی است. البته دیکته نانوشته غلط ندارد و درباره برخی کلیپ‌ها هم عذرخواهی کردیم.

نگاه شما به مستند اجتماعی چگونه است، بویژه وقتی نام نقد درون‌گفتمانی را به خود می‌گیرد و ممکن است از نگاه برخی سیاهنمایی تلقی شود؟

شمقدری: به نظرم کاری که سیاهنمایی باشد مخاطب آن را پس می‌زند. برخی فکر می‌کنند با ساختن فیلم سینمایی مخاطب جذب می‌شود اما اینها فقط جشنواره‌ای است و البته شاید این نکته را هم بدانند و آگاهانه این فیلم‌ها را بسازند ولی مخاطب دوست دارد در فیلم امید باشد و در سینمای هالیوود هم که در پی گیشه و فروش است همواره امید جریان دارد. به نظرم نیاز نیست بگویم فیلم سیاهنمایی خوب یا بد است. اگر کسی می‌خواهد مخاطب پیدا کند باید دنبال امید باشد. من شخصا نگاهم این است که در نهایت حس خوبی به مخاطب منتقل کنم و وقتی فیلم را دید حس مثبتی خواهد داشت ولی برای اینکه به آن حس مثبت برسم همیشه دریچه اصلی‌ام را ضعف‌ها و مشکلات می‌بینم. این حرکت از نقطه سیاه به نقطه روشن به نظرم مسیر جذابی است و نگاه خودم به مستند اجتماعی این است که از مسیر مشکلات به نقطه‌ای روشن برسیم؛ این حس خوبی به مخاطب می‌رساند و بدون شک او را به کارهای آینده هم علاقه‌مند می‌کند.

 

+انتشار این مطلب، لزوما، به معنای تایید محتوای آن از طرف جشنواره عمار نیست