مستند«چلیپا و هلال»؛ روایت روزهایی که مسجد و کلیسا شانه به شانه هم می‌ایستند

مستند «چلیپا و هلال» به کارگردانی محسن اردستانی، با تمرکز بر همبستگی مسلمانان و اقلیت‌های مذهبی در دوران دفاع مقدس، در پانزدهمین جشنواره فیلم عمار به نمایش درآمد و در اختتامیه جشنواره، به دلیل «بیانی نو پیرامون همدلی اهل مسجد و کلیسا در دفاع مقدس»، موفق به دریافت فانوس بخش «تاریخ فرهنگی و اجتماعی دفاع مقدس» شد.

ترکیب نمادهای دینی؛ از صلیب تا هلال

قبل از تماشای مستند «چلیپا و هلال»، نام آن ممکن است تا حدودی ایده‌ها و محوریت‌های اصلی اثر را برای مخاطب آشکار کند. ترکیب واژه‌های «چلیپا» و «هلال» در عنوان، بلافاصله اشاره به دو نماد دینی برجسته دارد؛ «چلیپا» که نماد صلیب مسیحیان است و «هلال» که نماد ماه هلالی و اسلام به شمار می‌آید. این ترکیب نمادین، گویی دلالت بر هم‌زیستی و تعامل میان دو دین متفاوت، مسیحیت و اسلام، دارد.

اما از آنجا که مخاطب هنوز به محتوای مستند دسترسی ندارد، تنها می‌تواند حدس‌هایی بزند و به‌طور طبیعی ممکن است تصور کند که این مستند به بررسی ارتباط و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز میان این دو دین می‌پردازد. اما پس از تماشای فیلم، مخاطب به وضوح درمی‌یابد که این هم‌زیستی صرفاً در حد یک تعامل مسالمت‌آمیز نمی‌ماند، بلکه به یک همکاری فعال و مؤثر تبدیل می‌شود که در نهایت به یک هدف واحد و مقدس منتهی می‌شود: دفاع از میهن.

مستند «چلیپا و هلال» با تصاویری تأثیرگذار از نمای بالایی مسجد و کلیسای آبادان آغاز می‌شود؛ جایی که دیوارهای این دو مکان مقدس به‌طور غیرمنتظره‌ای در هم تنیده شده‌اند. این در حالی است که در سراسر دنیا تنها در آبادان است که این دو مکان مقدس با یک دیوار مشترک و بدون هیچ‌گونه مانعی در کنار هم قرار دارند. مسجدی که 20 سال پس از ساخت کلیسا، در سال 1340 بنا شده است. در این آغاز، نریتور مستند با صدای آرام و تأمل‌برانگیز خود می‌خواند: «هیچ کجای این زمین صدای ناقوس و اذان در هم نپیچیده بود. اینجا اما، ناقوس به احترام اذان ایستاده و شیخ مسجد شانه به شانه راهب کلیسا قدم می‌زند. اینجا کلیسایی است که روزگاری برای دفاع از حریمش خون مسلمانی بر زمینش ریخته و نقاشی دیوارش را جوانی شیعه کشیده. اینجا رو به آسمان، هم صدای عیسی(ع) به گوش می‌رسد، هم صدای محمد(ص)؛ هر دو خدا را صدا می‌زدند.»

یکی از ویژگی‌هایی که این مستند را از سایر مستندها متمایز می‌کند، جان‌بخشی به روایت‌های تاریخی از طریق شخصیت‌های نمادین است. در این راستا، مستند از شخصیت‌های داستانی به‌صورت نمادین (پیرمرد مسجد و پیرزن کلیسا) استفاده کرده تا داستان‌ها را به شکلی جذاب و تاثیرگذار روایت کند. این شخصیت‌ها از ابتدا تا انتهای مستند در مکالمات خود به‌طور نمادین به بیان خاطرات و روایات اهالی آبادان از مسجد و کلیسا می‌پردازند؛ که به طور غیرمستقیم این باور را در بیننده استحکام می‌بخشد که هم‌زیستی واقعی نه تنها در سطح اجتماعی، بلکه در سطح انسانی و فرهنگی میان مسیحیان و مسلمانان در آبادان جریان دارد.

مسجد و کلیسا، پایگاه‌های آموزش و مقاومت در دفاع مقدس

در مستند «چلیپا و هلال»، کارگردان با استفاده از روایت‌های مردم مسلمان و ارامنه آبادان، تصاویری جدید از دوران دفاع مقدس را پیش روی مخاطب می‌گذارد. یکی از جنبه‌های منحصربه‌فرد این اثر، تمرکز بر حضور رزمندگان در کلیسا است؛ جایی که در کنار مسجد، به پایگاهی برای آموزش و اعزام رزمندگان تبدیل شده است. این مستند نشان می‌دهد که کلیسا در دوران جنگ به محلی برای مهارت‌آموزی و فعالیت‌های جنگی بدل می‌شود، در کنار آن مسجد نیز در تمام طول جنگ همچنان فعالیت‌های خود را ادامه داده و صدای اذان هیچ‌گاه از آن قطع نمی‌شود.

مدرسه ارامنه آبادان در دوران دفاع مقدس به دو بخش تقسیم شده بود. بخش اول به تسلیحات بسیج اختصاص داشت و شامل انبارهای اسلحه بود. بخش دیگر، طبقه بالا، محل استراحت و آموزش رزمندگان بسیجی بود که در آنجا اسلحه‌شناسی و مهارت‌های جنگی می‌آموختند. این کلیسا که به عنوان سنگر مورد استفاده قرار گرفته بود، برای رزمندگان مسلمان و ارمنی، مکانی برای تجمع، نوشتن وصیت‌نامه و خداحافظی پیش از اعزام به جبهه‌ها بود. در این مکان، تفاوت‌های مذهبی کنار گذاشته شد و همه به یک هدف مشترک، دفاع از میهن، می‌پرداختند.

در یکی از بخش‌های مستند، خاطره شهادت شهید منصور باغی از رزمندگان آبادان روایت می‌شود. این حادثه، با تأثیراتی عمیق بر روحیه مردم و رزمندگان، به‌ویژه در کلیسا، گواهی بر تلاش مشترک و ایمان به هدف واحد است. مهرزاد ارشدی، عکاس دفاع مقدس، در مستند خاطره‌ای را روایت می‌کند: «یک روز به من اطلاع دادند که یکی از رزمندگان در کلیسا شهید شده است. سریع به آنجا رفتم و دیدم که خمپاره‌ای به دیوار کلیسا برخورد کرده و خون شهید دیوارها را پوشانده بود. این خون برای آزادسازی شهر و دفاع از وطن ریخته شده بود.» همچنین، مانوکیان، یکی از اهالی ارمنی آبادان، روز شهادت شهید منصور باغی را به یاد می‌آورد که به کلیسا رفته، و با دیوار خونی کلیسا مواجه شده بود. او می‌گوید: «ما از اهالی آبادان خواستیم که این آثار خون را حفظ کنند تا به یادگار بماند. حتی گفتیم که این تیکه را قاب کنیم و نشان بدهیم که اینجا مقر بچه‌های سپاه و بسیج بوده است. به هر حال، این‌ها از خاکمان دفاع کردند. ما هم ایرانی هستیم و و این رزمندگان رفتند از خاک و ناموس ایران دفاع کنند و شهدای ارامنه هم رفتند تا از ناموس آن‌ها دفاع کنند.»

احترام متقابل؛ اصل مشترک روحانیون مسجد و کلیسا

در این مستند نمونه‌های همکاری و تعامل روحانی مسجد موسی‌بن جعفر(ع) و اسقف کلیسای ادب آبادان به خوبی روایت شده است. همانطور که در مستند اشاره شده، رعایت متقابل و احترام به یکدیگر در جریان بوده است. به طوری که، هر دو طرف به‌ویژه در ایام خاص به‌طور هماهنگ فعالیت‌های دینی خود را انجام می‌دادند. مثلاً در روزهای یکشنبه که ناقوس کلیسا به صدا درمی‌آمد، مسجد نیز به رعایت اذان و برنامه‌های خود می‌پرداخت. در مواقعی که مراسم‌های دینی از دو طرف هم‌زمان برگزار می‌شد، روحانیان با احترام به خواسته‌های یکدیگر اجازه می‌دادند که ابتدا اذان مسجد پخش شود و سپس مراسم کلیسا ادامه یابد.

امید است که در آینده، مستندهای بیشتری همچون «چلیپا و هلال» با تأکید بر پژوهش دقیق و انتخاب فرم‌های روایی خلاقانه تولید شوند، تا علاوه بر افزایش اثرگذاری، به الگویی برای خلق آثار مشابه در حوزه همبستگی ملی و مذهبی تبدیل شوند.

فاطمه عبدی