انگاره‌های انفعال‌ساز، دشمن دیگر جبهه مقاومت / «کلان روایت» پدیده ایمانی است

سیدان، سردبیر مجله سوره، در نشست رسانه و دانشجو در معرکه امروز: کار رسانه‌ای به نقطه گرمابخش و درک الهی ما نزدیک نشده است و به همین دلیل کار رسانه‌ای برای افراد بی‌معناست. در حالیکه کار رسانه ای مزیت نسبی جبهه حق است.

7 آذر نشستی با عنوان رسانه و دانشجو در معرکه امروز در حسینیه هنر برگزار شد. حجت الاسلام مجتبی عرب، فعال فرهنگی و رسانه، سید علی سیدان، سردبیر مجله سوره و محمدهادی نعمتی، کارگران و مستندساز مهمان این نشست بودند. در ابتدا حجت الاسلام عرب در مورد نقش مردم ایران و اراده عمومی در رقم خوردن اتفاقات مهم در جهان گفت : «همه علائمی که در دنیا داریم می بینیم علائم زایش یک جهان جدید است و قلب تغییر این جهان جدید هم مسئله جمهوری اسلامی است؛ یعنی ما گاهی می گوییم جبهه مقاومت و گاهی خود فلسطین و … این‌ها هر کدام به تعبیری درست است ولی به تعبیر دقیق تری آینده جهان وابسته به آینده جمهوری اسلامی است؛ از جمله آینده فلسطین، از جمله آینده لبنان، آینده جهان مقاومت، آینده آمریکا و اسرائیل، حتی چین و روسیه. آینده جمهوری اسلامی وابسته به تصمیم مردم ایران است؛ یعنی ما در نقطه ای قرار داریم که درون جنگی هستیم که بناست مسیر آینده دنیا را روشن کند، مهم ترین مولفه تعیین‌کننده‌اش تصمیم مردم ایران است. چیزی که این تصمیم را به شکل معناداری به نفع آینده جمهوری اسلامی می تواند تغییر دهد، موتوری است که می تواند حرکت و عزم مردم ایران را از یک عزم نرمال شده که دنبال هوس های توسعه مدرن است و تحقیر جهان سومی بودن و غیر مهم بودن خودش را پذیرفته است تبدیل کند به اینکه واقعا در وزان کشوری که می خواهد آینده جهان را و حتی تصمیم بزرگترین اتفاقات را تعیین کند. این باز دوباره یک موتور پیشرانی دارد؛ یعنی تو خود انقلاب نگاه بکنیم آن چیزی که یک نظام دو هزار و پانصد ساله ریشه دار را کنار می زند یک اراده عمومی مردمی است که دارد شکل می گیرد؛ اما این اراده عمومی مردمی اصولا می تواند از درونش فرعون در بیاید و بسیاری از اتفاقات بد طول تاریخ را بسازد. چیزی که این را جهت دار می کند به سمت خیر و به سمت یک آینده و رویای متفاوت و دنیایی که ما به عنوان پیشرفت در موردش صحبت می کنیم، جریان حزب اللهی کشور است. من با یک سیر استدلالی ادعا می‌کنم حرکت جریان حزب اللهی کشور و حرکت سازی‌اش و میدان های نقش آفرینی خلق کردنش برای مردم سرنوشت جهان فردا را تعیین خواهد کرد.»

کنش‌های عزم‌ساز یا عزم‌شکن؟

حجت الاسلام عرب در ادامه با بیان اینکه روایت یعنی آن تصویر رنگ و طعم دار و انگیزه ساز و انگیزه سوز که می‌تواند سرنوشت اتفاقات را در جامعه تعیین کند و اراده ها را جابه جا ‌کند ادامه داد: « نخبگان سیاسی و اجتماعی ما از جمله جریان دانشجویی چه نسبتی با جنگ بزرگ می‌گیرد. جنگ بزرگی که همه تصمیمات و هم اتفاقات دنیای آینده بستگی دارد به جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی بستگی به ارادده مردمش و اراده مردم بند است به حرکت جریان حزب اللهی وعزم اوست. حالا یک صحنه فانتزی و دوگانه از او می‌بینیم. یک طرف این دوگانه این است که عده‌ای می‌گویند آقا موشک بزن، تفنگ بده دست ما برویم توی مرز لبنان، بلد نیستید آتش بس بنویسید و … اما در نهایت حقیقت این است که تفنگ دست این آدم هم بدهی نمی‌رود بجنگد، فقط صدایش زیاد است. یک وجه دیگر هم این است که باید عدد یک را رو به سامانه بفرستد و بگوید حریفت منم یا در برنامه‌های میدان فلسطین شرکت کند، طلاهای خانمش را اهدا کند و خودش را با آن پیرزنی که توی جبهه ها دو تخم مرغ کمک می کرد مقایسه می‌کند. این هم یک نحوه دیگر از انفعال است. البته اینکه یک خانمی در یک خانواده ای از طلاهایش می گذرد خیلی چیز باشکوهی است، یک آدم عادی هم در سامانه پیامکی مشارکت کند در جای خودش خوب است؛ ولی در صحنه عمومی چیزی که می بینیم این است که این‌ها عزم شکن است نه عزم ساز. یعنی دنبال رفع تکلیف است، دنبال نقش آفرینی در پیچیده ترین میدان تاریخی است. میدان تاریخی که در طول تاریخ ممکن است فقط یک نسل با آن مواجه شود. این نوع کنش در این لحظه مثل این است که شما در چنین صحنه‌ای بروی کافه و نوشیدنی بخوری. این اساسا صحنه ای است که خیلی دوست دارد اینطور توضیح بدهد که جمهوری اسلامی همان دولت مدرنی است که قرار است برود کار خوب‌ها را بکند؛ یعنی مردم را می‌خواهد بفرستد مرخصی؛ این هم انفعال است و آن عزم را نمی‌سازد. ما در فضای جنبش دانشجویی و نخبگان سیاسی و اجتماعی در این دو آستانه طیف گیر کرده‌ایم و صحنه‌هایی که از نوع کنشگری می‌بینیم این ست که یک میدان وسیعی وجود دارد که نقش آفرینی‌اش چه برای خود آن‌ها، چه برای لایه هایی از مردم که متاثر از نخبگان‌اند جز همان بر نمی‌آید.»

تحمل سختی و پذیرش مسئولیت، لازمه عزم دانشجو

وی ادامه داد: « “رهبری جوانان جهان مستضعفین” مسئولیتی است که امام از سال 57 روی دوش شما دانشجویان گذاشت. حالا شما خودت را در این وزن داری می بینی یا توی این وزن که من با همکلاسی ام توی دانشکده هم نمی‌توانم حرف بزنم؟ یک عده هم تلاش می کنند تو را در گفتگوهایی بیندازند که آن گفتگو‌ها دوباره مسئله کسی را قرار نیست حل کند؛ قرار است در تو فقط یک حالت ما چقدر خوب و خوشحالیم ایجاد کند برای عبور از مشکلات. اصل مسئله را من از این سنخ می بینم. بیشتر عزم‌های انفرادی و تشکیلاتی خود دانشجوها بر می‌گردد به پذیرش یک موقعیت و مسئولیتی و هزینه هایش. موقعیت و مسئولیت هزینه دارد، جنگیدن درد و زخم دارد، فحش هم دارد، در رسانه هم سوتی می دهی، یک چیزی می‌نویسی غلط هم است از این نباید نتیجه بگیری که چیزی نگویی؛ ما داریم به این نتیجه می رسیم. اگر این موقعیت را بپذیری آن وقت از توی این حسن باقری هم ساخته می شود؛ اما اگر نپذیری می‌توانی عدد یک را به سامانه مربوطه بفرستی و بگویی حریفت منم، احساس ادای دین کنی، به خواهر و خانمت هم بگویی طلایش را اهدا کند و تمام. این خیلی با آن افقی که حضرت آقا با عینیت ارائه می‌دهند و راهبرد کلانی که امام (ره) همان اول ارائه دادند که از شمای جوان دانشجو، رهبریِ جهان مستضعفین را می‌خواهد فاصله دارد. چپ ها در همین آبان ماه در سی یا چهل کشور به صورت هم زمان تجمع داشتند روبروی سفارت باکو به خاطر همین قطع شریان های حیاتی اقتصادی رژیم اسرائیل؛ اما در ایران دانشجوی دانشگاه ما نه‌تنها انجام نداد بلکه خبر هم نداشت.»

کلان روایت، حلقه مفقوده کار رسانه‌‌ای

در ادامه نشست سید علی سیدان، سردبیر مجله سوره، در مورد رسانه و نسبتش با فضای جنگ و مقاومت گفت: « وقتی درباره کلان روایت هایی که باید درباره‌اش حرف بزنیم، حرف نمی زنیم معمولا تحلیل‌هایمان رنگ تاکتیکی، مقطعی و سطحی پیدا می‌کند. زود ناامید می شویم زود امیدوار می‌شویم؛ وقتی این چارچوب کلان را نداشته باشیم گاهی اوقات به جای اینکه ذهن سرد و قلب گرمی داشته باشیم، ذهنمان هم گرم می‌شود، قلبمان سرد می‌شود. توی بگو مگوهایی که در حوزه روایت انجام می‌شود؛ این کلان روایت ها گم شده است. مثلا یک انگاره هایی داریم درباره اینکه أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ بعد تحقق این را نمی‌توانیم در همین صحنه ببینیم و نمی توانیم غلبه ایمان را در صحنه مشاهده کنیم. به جای اینکه ما به موشک معنا بدهیم به عنوان انسان، موشک به نیروی راوی و نیروی رسانه ای معنا می‌دهد؛ یعنی وقتی موشک شلیک می‌شود ما روحیه می‌گیریم. می‌گوییم موشک بزن تا زبان من در رسانه باز شود. مگر باز شدن زبان رسانه به این است که موشک شلیک کنیم؟ ما دستمان پر از دلیل و تجربه است. یک نفر می‌گفت کار فرهنگی جواب نمی‌دهد. من معتقدم فقط کار فرهنگی جواب میدهد. شما یک سخنی داری که با خون خودت آن را اثباتش کردی، این مبنای کار رسانه‌ای است.»

انگاره‌های انفعال‌ساز باید کنار زده شوند

سیدان در ادامه بحث انفعالی که گریبان جریان دانشجویی را گرفته است گفت: «یک سری انگاره های انفعال ساز وجود دارد که این انگاره ها باید کنار زده شود؛ خصوصا در جریان دانشجویی. یکی از این انگاره ها سیاست پشت صحنه است. یک پوزیشن متصل می گیرند و می‌گویند هیچ چیزی وابسته به تو نیست و در پشت صحنه همه چیز را بسته اند. حتی اگر آن حرف‌ها درست هم باشد، حتی اگر واقعا تبانی و تصمیمی در محافل وجود داشته باشد این نافی نفس نفس زدن ما در صحنه نباید باشد. ما داریم آماده می شویم برای یک فتح بزرگ. باید آماده باشیم برای آن جنگ. ما تا آخر ایستاده‌ایم دشمن هم تا آخر ایستاده است. بالاخره اگه این جنگ بیش از این بالا بگیرد؛ در همین دانشگاه آیا عده‌ای نمی‌گویند “نه به جنگ” یا چرا شما ما را وارد جنگ کردید؟ شما در برابر آن چه جوابی داری. این فریادهایی که احتمالا از دانشگاه بلند خواهد شد این نق نق هایی که از دانشگاه توسط جریانات خاصی بلند می‌شود، کسانی که در بلوا فحش رکیک دادند آیا ساکت می نشینند؟ در دانشگاه این فضا را چه کسی باید به نحو مبنایی و فکری در دست بگیرد که جریان مقابل بی آبرو شود؟ یکی دیگر از این انگاره‌ها مطالبه جنگ است. فضای عدالتخواهی یک آفتی که داشت این بود که از مسائل اقتصادی آمد در فضاهای امنیتی. قبول دارم که مطالبه باید بکنیم اما اینکه بگویند تمام کار دانشجو معطوف شود به اینکه قطع شریان‌های ارتباطی باید  دستور اول کار جریان‌های دانشجویی بشود اشتباه است. پس جهاد تبیین چیست و چه کسی باید مسئله فلسطین را برای دانشجویان تبیین کند؟ باید محیط دانشگاه را تحت تاثیر قرار داد و مخاطب نزدیک را در دانشگاه دید.»

سیدان یکی دیگر از مشکلات را نگاه مقطعی و نقطه‌ای به مبارزه خواند و گفت: « بعضی می‌گویند یک موشک می‌زنی تاثیر دارد ولی این همه کار رسانه‌ای که تاثیر ندارد. این یعنی تهی از معنا کردن کار فرهنگی. برای اینکه کار بی معنای رسانه ای به نقطه گرمابخش و درک الهی ما نزدیک نشده است و حالا کار رسانه‌ای برای افراد بی معناست. در حالیکه من می گویم فقط کار رسانه ای مزیت نسبی جبهه حق است.»

ما مقابله با غرب زدگی را رها کرده‌ایم

وی ادامه داد: «غرب زدگی و روشن فکری نمرده است. یک عده دارند این را نفی می کنند و می‌خواهند بگویند این در صحنه وجود ندارد؛ بنابراین شمایی که دارید مبارزه می کنید با دشمن فرضی دارید مبارزه می کنید. این خودش از انگاره های انفعال ساز است. می‌گویند روشن‌فکری و غرب زدگی الان وجود ندارد؛ سبک زندگی های متکثری وجود دارد. نه همه تک تک این چیزایی که می بینید یک اتحادی دارد با آن مرکز پمپاژ کننده و تزریق کننده غرب زدگی. رسانه هایش را دارند، شبکه های ارتباطش را دارند، شبکه های عینی هنری فرهنگی و کافه هایش را دارند، کاملا یک زیستی است که از آن جا دارد یک سبک زندگی در واقع تزریق می‌شود؛ در دانشگاه که فراوان هست. حتی رشته های فنی هم درگیر این هستند. دستور کار بوروکراسی علمی همین‌طور وابسته، استعماری و غرب زده است. در دیدار دانشجویان با رهبری در ماه رمضان مقام معظم رهبری یک ماموریتی که فرمودند این بود که با این کسانی که می‌خواهند به دانشجو تشخص غربی بدهند یا آن تشخص اصلیش را بگیرند مقابله و مبارزه کنید. این یک چیز جدی است. ما مقابله با غرب زدگی را رها کردیم و فکر می کنیم باید پاسخ هایی به سبک زندگی های متکثر بدهیم؛ در حالی که سبک زندگی توتالیتر و تمامیت خواه غربی است که بر ما سیطره دارد و باید با همین مقابله کرد.»

دانشگاه، میدان جنگ با نرمالیزاسیون

سیدان در مورد جنگ ما با نرمالیزاسیون و عادی سازی اینگونه توضیح داد: «ما در برابر جبهه نرمالیزاسیون، زندگی نرمال و سازگار با همین نرم‌های جهانی که اسرائیل هم یکی از آن‌هاست داریم می جنگیم. شما وقتی که مردم و دانشجو هایی که در دانشگاه با آنها در ارتباط هستی را در این مبارزه دخیل نکنی و نجنگی و دعوت به جنگ نکنی حتی اگر پیروز هم بشوی دوباره طرح های نرمال ساز می‌آید و حکمرانی و دانشگاه شما را در بر می‌گیرد. چالش انقلاب اسلامی همین است؛ دعوایی که ما داریم با همین نرمالیزاسیون و عادی سازی جهانی است. طوفان الاقصی برای این رخ داد که عادی سازی را بهم بزند؛ چون اگر عادی سازی بهم نخورد یعنی تمام کشورها باید با این نظام سلطه سازگار شوند. لذا ما به تک تک آدم ها امید داریم که این ها در جنگ مشارکت داشته باشند و میدان دانشگاه مهم ترین میدان وآن نهاد نخبگانی و علمی است که می تواند این جنگ را توضیح دهد.»

ایران، پشتیبان منطقه

در انتهای نشست، محمدهادی نعمتی، کارگردان و مستندساز، در مورد وظیفه رسانه و نوع تبیین رسانه‌ای برای مردم لبنان و منطقه گفت: « ما باید به مردم لبنان و مردم منطقه بگوییم ما پشتیبانتان هستیم. خیلی هم داریم هزینه می‌دهیم ولی اگر ما نباشیم اینطور نیست که مشکل شما حل شود. شما خیلی سال است که با صهیونیسم درگیرید؛ اصلا قبل از انقلاب که دولت پهلوی رفیق اسرائیل بود و در دوران تحریم نفتی اعراب ما به اسرائیل نفت می‌دادیم. تیترهای روزنامه ها راکه ببینید آن زمان جنگ اعراب و اسرائیل بوده است. این مسئله را امروز باید به مردم لبنان بگوییم که اگر ما پایمان را از این جنگ بکشیم عقب هیچ اتفاق خاصی نمیفتد؛ دشمن خیلی راحت‌تر کارش را شروع می‌کند.»

نعمتی در ادامه به نقد برنامه‌های ایرانی صداوسیما پرداخت و گفت: «یک مسئله دیگر راجع به خودمان این است که تلویزیون را که روشن می کنیم و هر شبکه‌ای که می زنیم یک میزگرد راجع به اسرائیل و مسائل منطقه صحبت می‌کند. به جای اینکه فیلم و مستند بسازیم داریم اینگونه برای خودمان گزارش کار آماده می کنیم و می‌گوییم که ما داریم راجع به اسرائیل حرف می زنیم. علاوه بر این، همه نیز تحلیلگر شدیم؛ در مورد اینکه چه زمانی موشک بزنیم، چطور موشک بزنیم، کجا موشک بزنیم داریم نظر می دهیم. هر کسی که یک ذره در این مسائل تحقیق کرده باشد دارد تعیین تکلیف می‌کند برای نیروهای نظامی.»

مسلمانان همدل

این کارگردان و مستندساز، از تجربه خود گفت: « من می‌خواستم بروم جنوب و به دوستان گفتم که اگر می شود من با شما بیایم جنوب که بتوانم نوع جنگ را تصویربرداری کنم. اولین نکته‌اش این بود که اگه باتری دوربین وارد مناطق آن‌ها شود؛ پهپادها تشخیص میدهند و آن‌جا را می‌زنند. این یعنی رسانه را بگذارید کنار. نکته دوم اینکه از من پرسیدند که جنگ بلدی؟ گفتم نه. گفتند اگر قوی ترین جنگجوی ایران بیاید هم نمی تواند این‌جا بجنگد؛ چون ما از زیر فلان درخت از تونل بیرون می‌آییم برای عملیات و سپس از زیر یک درخت دیگر پایین می‌رویم؛ ما منطقه را می شناسیم. یعنی نفر به نفر این آدم ها ارزشمندند. اگر یک نفرشان شهید شود جایگزین ندارد. حزب الله دارد این‌طور با دشمن می‌جنگد و دشمن را زمین گیر و وادار به آتش بس کرد. من قبل از اینکه بروم لبنان ده روز عراق بودم و خیابان به خیابان می دیدم که صندوق‌های خیریه‌ای آورده‌ بودند و با عکس سید سیستانی کمک جمع می‌کردند. باز توی سوریه می دیدم که عتبه عباسی، عتبه علوی همه دارند کار می کنند. این مدل جزیره بودن خیلی مدل غلطی است که می‌گوییم ایران همدل، عراق همدل، پاکستان همدل و … . ما مسلمان همدلیم و زیر یک چتر داریم کاری را انجام می‌دهیم.»

وی ادامه داد: «همین طور که الان در فضای بعضی از مذهبی ها و به اصطلاح هیئتی ها می‌گویند یکی با یکی دیگر دعوا دارد شما چکار دارید که جان شیعیان را به خطر انداختید در لبنان هم هستند کسانی که از این صحبت‌ها می‌کنند که خسته کردید ما را. ما تاوان چه چیزی را داریم پس می‌دهیم در حالی که اصلا یادشان نیست که همین اسرائیل قبل از سال 2000 که حزب الله وارد این جنگ شود، سربازهایش تا وسط بیروت بودند و حزب الله آن‌ها را برد عقب. حالا که شما آمدید و راحت دارید در مسجد نماز می خوانید و هیئت برگزار می‌کنید چرا طلبکار شدید از حزب الله؟ نکته جالبش اینجاست که یکی از مسیحیان شهر که چهار تا مشروب فروشی بزرگ در بیروت داشت، مشروباتش را جمع می‌کند، کل آن‌جا را می شورد و مهاجرین را می پذیرد و به خرج خودش آن‌ها را نگه می دارد. چند وقت دیگر شاید عده‌ای در همین ایران بگویند که در ایام فاطمیه چرا به لبنان و عزای لبنان بیشتر از اعضای فاطمیه نگاه می‌کنید؛ ذهن این‌ها در همان موقع مانده است برای اینکه نمی خواهند هزینه بدهند.»