پاییز پنجاه سالگی مستند خوش فرمی است که در رابطه با محمد جمالی ساخته شدهاست. محمد جمالی یکی از رزمندگان دفاع مقدس و مدافع حرم است. روایت مستند از اواخر سالهای جنگ شروع میشود و با جنگ سوریه به پایان میرسد. در بین این دو زمان نیز به روایت اشرار سیرجان هم میپردازد. داستان فیلم به خوبی ایفای نقش یک مبارز در طول حیات جمهوری اسلامی نشان میدهد. ایفای نقشی که با پایان جنگ تمام نمیشود و فقط بستر فعالیت آن تغییر پیدا میکند. فضا و اتسمفر سیرجان پس از جنگ نیز به خوبی نشان داده شده است. و به بهانهی روایت محمد جمالی بیننده با وجوه و روایتهای جدیدی با سردار سلیمانی نیز آشنا میشود.
خط روایی از ابتدا تا میانهی مستند کمی کند است و ممکن است هر لحظه مخاطب از دست برود اما موسیقی و کادربندیهای زیبا از شهر کرمان به یاری میرسد تا ضربآهنگ کند مستند به چشم نیاید. اما برگ برندهی این مستند در میانهی دوم به بعد آن است. از میانهی دوم شما با واقعیت اشرار سیرجان و ویژگیهای خود راوی آشنا میشوید. این امر موجب همراهی بیشتر مخاطب و درگیر شدن احساساتش میشود.
این امر تا پایان شدت مییابد و در آخر نویسنده به مخاطب ضربهی خود را میزند. شاید مناسبترین کلمه برای توصیف مستند پاییز پنجاه سالگی تکاندهنده باشد. پاییز پنجاه سالگی نه چندان هیجانانگیز اما استاندارد شروع میشود و شما را در پایان شگفتزده میکند. پایان نفسگیر و غافلگیرکننده است.
ساختار فیلم با یک نریشن قوی و مجموعهای از خرده روایتها شکل میگیرد و اصطلاحا گاهی اپیزودیک میشود. نریشن کار با لحن و لهجهی مناسب موجب جذابیت کار شده و حس بومی بودن را به مخاطب القا میکند. نریشن به مثابهی نخ تسبیح خرده روایتها عمل میکند و تا پایان مخاطب را با خودش همراه میکند. شاید تا پایان به دلیل تغییر روایتها، بارها در رابطه با موضوع اصلی مستند دچار گیجی شوید اما از میانهی دوم، هدف اصلی مستند مشخص میشود. برخی از روایتها شامل اطلاعات زیاد یا توصیفهای استعاری غیر لازم میباشد که از حوصلهی بیننده خارج است.
یکی دیگر از نکات مثبت مستند این است که باوجود اینکه استخوانبندی اصلی مستند از مصاحبههای متعدد تشکیل شده است. مصاحبهها کسالتبار یا زیاد نیست و اصطلاحا به کلههای سخنگو تبدیل نشده. کارگردان سعی کرده با استفاده از تصاویر بازسازی و فیلمبرداری مجدد و همچنین با استفاده از تصاویر آرشیوی گسترده از این اتفاق دوری کند. استفاده از تصاویر آرشیوی یکی از مهمترین نقاط قوت مستند است. این تصاویر آرشیوی کمتر دیده شده است و به چشم بیننده کاملا تازه است. تصاویر آرشیوی که حضور حاج قاسم باعث جذابیت بیشتر آن میشود. نریشن نوشته شده با تصاویر آرشیوی و ضبط شده کاملا همخوان است و موجب دلنوازی کار میشود.
البته که اشکالات فرمی کوچکی نیز در کار به چشم میخورد از جمله نامفهوم بودن برخی از صداها در تصاویر آرشیوی که با یک زیرنویس ساده میتوانست این اشکال برطرف شود. استفادهی زیاد از موسیقی متن و التماس به آن برای حفظ مخاطب، که فایدهی موسیقی متن را از بین برده است و آن را از کارکرد انداخته است. و استفاده از قابهای مشابه که تنوع بصری را کم میکند.
با وجود خط کند داستانی در ابتدا و اشکالات فرمی کوچک، پایان بندی خوب آن و همچنین انتخاب نام هوشمندانه پاییز پنجاه سالگی را به یک مستند واجد ارزش تبدیل کرده است.