گفت‌وگو با «سجاد ترابی» کارگردان مستند «پرویز خان» از آثار جشنواره‌ی عمار:

داستان مردی که به اصول اخلاقی در فوتبال معتقد بود

ساخت مستندهای فوتبالی به دلیل هیجان ذاتی این رشته‌ی پُرطرفدار و ساحت روان‌شناختی چهره‌هایی که هر یک در مسیر پیروزی در زمین زندگی دست به تحرکاتی می‌زنند، می‌تواند جذاب و راهگشا باشد. از سویی فوتبال چنا
مستند پرویز خان

 

مستند «پرویز خان»؛ تازه‌ترین اثر فوتبالی ساخته شده در کشور است که در بخش «مستند ملّت قهرمان» در دوازدهمین جشنواره‌ی فیلم «عمار» به نمایش درآمد. به این بهانه، گفت‌وگو با «سجاد ترابی» کارگردان جوان این اثر شکل گرفت تا سازنده‌ی «پرویز خان» به خبرنگار موسسه‌ی اندیشه‌ی شهید آوینی از نگاهش به مردی بگوید که تا همیشه «معلّم اخلاق» خواهد بود.

چه شد که از میان این همه سوژه به سراغ «پرویز دهداری» رفتید که به عنوان معلّم اخلاق بین فوتبالی‌ها شناخته می‌شود؟

چون به طور ذاتی علاقه‌مند به فوتبال هستم، تمایل به ساخت آثار مستند درباره‌ی فوتبال دارم. پیش از این فیلم اجتماعی ساخته بودم ولی فکر می‌کنم از این به بعد فقط به تولید آثار فوتبالی و ورزشی بپردازم. بزرگان فوتبال را بیشتر از افراد کنونی می‌شناسم و درباره‌شان خوانده‌ام. نسلی که فراموش شدند و امیدوارم که روزی درباره آن‌ها مستند بسازم. انتخاب مرحوم پرویز دهداری هم از یک خاطره آمد که یکی از دوستان درباره‌ی ایشان تعریف کرد و تکمیل کننده‌ی خواست اولیه‌ام برای ساخت مستند «پرویز خان» شد. خاطره‌ی عجیبی بود که قبلاً هم شنیده بودم ولی از ذهنم فاصله گرفته بود و مربوط به روزی است که آقای دهداری به دلیل این که «مرتضی کرمانی‌مقدم» یک بازیکن ضعیف حریف را در زمین مورد تمسخر قرار داده بود، او را از زمین بازی بیرون کشید و جالب این که به دلیل این که سهمیه‌ی تعویض تیم هم تمام شده بود، با یک یار کمتر بازی کردند! در نهایت طرح مستند «پرویز خان» را به سازمان اوج ارائه دادم و پذیرفته شد. همان طرح اولیه ساخته شد و حتی یک فریم از فیلم توسط اوج کوتاه نشد.

حضور فیلم شما در «عمار» بیشتر از این که جنبه‌ی فوتبالی داشته باشد، به دلیل تمرکز مستند «پرویز خان» به ابعاد اخلاقی یک معلّم است.

بله. با وجود این که خاستگاه فیلم، جشنواره‌ی عمار نبود اما بیشترین تماشاگران فیلم، افراد غیرفوتبالی بودند. قبلاً فیلم را برای شاگردان پرویز خان در فدراسیون فوتبال نشان داده بودیم ولی آوردن آن‌ها به جشنواره سخت بود و از قبل هم برنامه‌ریزی نکردیم و تبلیغاتی برای نمایش فیلم در عمار نداشتیم.

به نظرم به عنوان یک طرفدار قدیمی فوتبال، مساله‌ای که می‌توانست در فیلم شما برجسته شود، مواجهات دیروز و امروز با مرحوم پرویز دهداری بود. قهرمانان خاموش و انسان‌های بزرگی که تا زنده‌اند مورد بی‌مهری و توهین قرار می‌گیرند و پس از مرگ، تبدیل به اسطوره می‌شوند! وقتی ماجرای استعفای ۱۴ بازیکن تیم ملّی در سال ۱۳۶۵ و بعدها رفتار زشت تماشاگران که منجر به پرتاب گلوله‌ی برف به سمت آن مربی بااخلاق بود را در کنار گفته‌هایی که در سال‌های پس از مرگ ایشان زده شد، کنار هم قرار دهیم، یک پارادوکس عجیبی شکل می‌گیرد! چرا این وجه را به شکل برجسته نشان ندادید؟

من نخواستم زیاد وارد حواشی و جنجال‌های فوتبالی شوم. موضوع دیگر این است که نخواستم بگویم پرویز خان، فقط معلّم اخلاق است. در این مستند نشان دادم که پرویز دهداری علاوه بر سجایای اخلاقی خوبی که داشت و در فیلم چند مورد به آن اشاره می‌شود، به شدت هم مربی تاثیرگذاری در فوتبال ملّی ما بوده است. متاسفانه در همایش‌ها فقط به یک جنبه از ارزش‌های پرویز دهداری توجه می‌شود. در صورتی که من می توانم ثابت کنم که او چقدر دارای توانایی‌های فنی در مربیگری بود.

این جنبه از مستند «پرویز خان» که نشان دهنده‌ی دانش فوتبالی سازنده‌اش است، به خوبی نشان می‌دهد که نسل‌های آینده‌‌ی فوتبال ایران چقدر مدیون پرویز دهداری هستند. شاید نسل جوان نمی‌داند که این مربی در آن سال‌ها بازیکنانی مثل «احمدرضا عابدزاده» را که قبلاً در تام اصفهان بود و برای خدمت سربازی به تیم دسته چهارمی ژاندارمری آمده بود، به تیم ملّی آورد و «جواد زرین‌چه» از بوتان و ژاندارمری به تیم ملی دعوت شد و مابقی بازیکنان هم بدون این که نیاز به عضویت‌شان در تیم‌های سرخابی باشد، از تیم‌های سازنده و گمنام به تیم ملّی دعوت شدند. حتی تیمی که در جام ۱۹۹۰ پکن قهرمان شد، کاملاً وامدار پرویز دهداری است. اما جنبه‌ی دیگری که می‌توانست در مستند مورد توجه قرار بگیرد، این است که چرا در زمان حیات پرویز دهداری آن‌گونه در برابر نظم و اخلاق او مقابله کردند؟

 

این مساله درست است ولی این تبدیل به یک فیلم دیگر می‌شد و من تنها خواستم با اشاره‌ای نه چندان زیاد، به این مسائل دامن نزنم. این‌ها حرف‌های حاشیه‌ای در فوتبال است و به نظرم مستند جای کارهای ژورنالیستی نیست.

فوتبال و حاشیه اجزای به هم پیوسته‌ای هستند و امثال «دهداری»‌ها از همین حواشی ضربه خوردند. اما جدا از این نسبت، پرداخت به این ماجرا می‌توانست نکاتی را برای نسل امروز روشن کند و آگاهی بسازد نسبت به ماهیت افرادی که هم‌چنان در این فوتبال با انواع روش‌های غیراخلاقی در پی پیروزی هستند.

این خصلت ما است که افراد تا زنده هستند مورد توجه قرار نمی‌گیرند. مخاطب هم بعد از دیدن مستند «پرویز خان»، آه می‌کشد و برای من همین اندازه تاسف درباره‌ی عدم توجه به بزرگانی مثل پرویز دهداری کافی است. بیشتر به دنبال وفاق ملّی به جای تنش‌سازی بودم. این به سلیقه هم برمی‌گردد. به نظرم این مستند ظرفیت پرداخت بیش از اندازه به حواشی را نداشت و من به قواعد درام پایبند بودم و تنها خواستم کُد بدهم و به نظرم مخاطب متوجه‌ی قضایا می‌شود. یکی از اشکالات فیلم‌های ورزشی در ایران این است که وسط یک ماجرا یک دفعه بدون این که نیازی باشد، به مسائل بیرون از قواعد درام می‌پردازند. من می‌توانستم ماجرای استعفای ۱۴ بازیکن تیم ملّی را کامل باز کنم که اصلاً آن نامه از کجا آمد ولی دیدم که برای مخاطب چندان اهمیتی پیدا نمی‌کند. مثلاً در همان جلسه‌ی رونمایی فیلم در فدراسیون، عزیزی به من گفت که چرا دلیل انتخاب پرویز خان به مربیگری تیم ملّی در سال ۶۷ را نگفتی؟! من در مستند کاری به این نداشتم که در مسائل سیاسی چه اتفاقاتی بوده یا نبوده است و فقط می‌خواستم به جنبه های اخلاقی و رفتاری پرویز خان بپردازم. گاهی وقت‌ها مخاطبان فوتبالی هم توقعاتی دارند و من باید به این گروه هم در فیلم پاسخ دهم. خروجی کار باید همراه با افسوس مخاطب امروز فوتبال باشد که مثلاً چرا دیگر مکتب شاهین نداریم. با دیدن مستند «پرویز خان»، این چرایی‌ها و ایجاد سوال در ذهن مخاطب پیش می‌آید. یکسری چیزها را نباید گفت و باید به مخاطب سپرد که دنبال کشف قضایا برود.

توجه به مکتب شاهین به عنوان باشگاهی به معنای واقعی «فرهنگی ورزشی»، مساله‌ی مهمی است که شما هم به آن پرداختید. نقد من به اندازه‌ی پرداخت به هر یک از مسائل بود.

من یاد گرفتم که هنر باید به شکل غیرمستقیم حرفش را بزند. در مدت زمان مستند هم سعی کردم به جنبه‌های مختلف رفتارهای پرویز خان بپردازم. مثلاً مکتب شاهین بخشی از شخصیت پرویز دهداری بود که به آن پرداختیم. مخاطب با تماشای مستند «پرویز خان» سوالاتی در ذهن خود ایجاد می‌کند و نسبت به مسائل امروز افسوس می‌خورد که چرا برخلاف پرویز خان که به اصول اخلاقی معتقد بود، مربیان امروزی جور دیگری رفتار می‌کنند.

چه شخصیت‌ها و ماجراهای دیگر فوتبالی را برای ساخت مستندهای دیگر در نظر دارید؟

مستند «آخرین آرزوی سیروس» درباره‌ی «سیروس قایقران» را تمام کردم و قرار است در زمان سالگرد درگذشت ایشان در فروردین‌ماه رونمایی شود. مستندی درباره‌ی «منصور پورحیدری» را هم در دست ساخت دارم و چند کار دیگر هم در برنامه دارم.

ساخت آثاری با موضوعات ورزشی و به خصوص فوتبال به دلیل ذات پُرهیجان و دراماتیک این ورزش می‌تواند به جذب تماشاگران خاموش کمک کند. اما در ایران این موضوع سال‌ها است که مورد غفلت قرار گرفته است، در صورتی که فوتبال این همه مخاطب دارد که می‌توانند سالن‌های سینما را پُر کنند یا در شبکه‌ی نمایش خانگی و تلویزیون بیننده‌ی آثار ورزشی باشند. البته چند سالی است که مستندهایی تولید می‌شود که آخرین‌اش را در جشنواره‌ی سینما حقیقت درباره‌ی «حمید علیدوستی» با عنوان «سمفونی حمید» دیدم که مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفت. به نظرتان چگونه می‌توان به تولید آثاری بیشتر و بهتر درباره‌ی شخصیت‌ها و موضوعات ورزشی اقدام کرد؟

به نظرم مستند ورزشی به معنای واقعی آن در ایران نداریم. جدا از این پیدا کردن اسپانسر خودش دردسرهایی دارد. خودم برای طرح‌های زیادی که دارم دنبال سرمایه‌گذار می گردم. معضل دیگر پیدا کردن آرشیو مناسب است. من برای مستند «پرویز خان» در حدود یک سال و چند ماه وقت گذاشتم و از فیلمخانه‌ی ملّی تا آرشیوهای شخصی دنبال منابع تصویری بودم.

جشنواره‌ی فیلم‌های ورزشی ایران به شکل نه چندان مطلوب برگزار می‌شود و بازتاب و تاثیری به وجود نمی‌آورد. در حالی که مثلاً در جشنواره‌ی ورزشی میلان انواع فیلم‌های سینمایی و کوتاه و مستند و انیمیشن و تیزر و نماهنگ و انواع موضوعات ورزشی بومی و موبایلی به نمایش درمی‌آید. به نظرتان برگزاری جشنواره می‌تواند موجب تشویق فیلمسازان برای ساخت آثار باکیفیت و ایجاد رقابت شود؟

 

از جشنواره‌ها اطلاعاتی ندارم. کمی درباره‌ی جشنواره‌ی میلان شنیدم. ولی واقعاً نمی‌دانم که چرا به آثار ورزشی با این همه ظرفیت‌هایی که دارد، توجهی نمی‌شود. پلتفرم‌ها برنامه‌ای برای خرید آثار ورزشی ندارند. شبکه‌ی ورزش هم برای یک مستند ورزشی با آن همه زمانی که برایش می‌گذاریم، یک مبلغ جزئی می‌دهد. به نظرم تلویزیون می‌تواند یک برنامه‌ مثل به اضافه‌ی مستند داشته باشد که فقط درباره‌ی آثار تولیدی در زمینه‌ی ورزش باشد. دستگاه‌های دولتی و مسئولان هم باید به فکر احیای این گونه آثار باشند و به فیلم‌های ورزشی توجه کنند.