گفتگو با اکران کننده شهرستان اردل:

قالیچه‌ای با لوگوی عمار

اگر جایی مرا ببینند می‌گویند؛ بیا برایمان اکران کن و اینجا بمان. ما از تو پذیرایی می‌کنیم، پای بچه‌های ما را به مسجد باز کن.

به گزارش «عمار فیلم»، هادی و مادرش از اهالی شهرستان اردل استان چهارمحال و بختیاری به واسطه یکی از تبلیغات جشنواره عمار با این جشنواره آشنا شده و اکران‌کننده‌ عمار می‌شوند. آن‌ها در کنار فیلم بــه چاپ و توزیع جزوات تحلیلی سیاسی رهبری و دیگر صاحب نظران انقابی می‌پردازند. این حجم از فعالیت فرهنگی آن‌ها و بیش از ۱۰۰ اکران در نقاط مختلف شهرستان اردل سبب شد تا پای صحبت خانم «کبری حیدری» بنشینیم و از سختی‌ها و خوشی‌های ایــن اقدام فرهنگی با او گفتگویی داشته باشیم.‌

«هنگامه» ما را مشتاق به اکران کرد

اواسط خرداد سال ۹۵ بود که پسرم به بهانۀ اکران فیلم داستانی «هنگامه» بــه دبیرخانه جشنواره عمار پیامک فرستاد. پس از چند روز با ما تماس گرفتند. نخستین اکران را هفتم تیرماه سال ۹۵ انجام دادیم. قرار بود فیلم «هنگامه» اولین و آخرین اکران ما باشد؛ اما استقبال مردم باعث شد کارمان را ادامه دهیم. البته برخی مواقع از ادامه مسیر ناامید می‌شدیم اما بحمدا… به خاطر استقبال‌های مردم، این اکران‌ها، همچنان ادامه دارد.‌

وسایل پخش فیلم را شکستند

پس از اکران‌های نخست، بازخوردهای خوبی دریافت کردیم، البته مشکلاتی هم در این مسیر متحمل شدیم؛ حتی یک بار کــه برای پخش فیلم به روستا رفته بودم، تلویزیونم را شکستند. چند قدم که از او دور شدم، خانمی مرا صدا زد و داخل حسینیه برد. بــه مردم هم گفت بنشینید. پس از چند دقیقه همراه با یک تلویزیون، بزرگ‌تر از تلویزیون خودم آمد و مرا همراه خود به منزل برد و گفت: کسی که تلویزیون را شکسته برادرش بوده و مدتی نگذشت که آن آقا هم معذرت خواهی کرد.

چیزهایی گفت که تا حدودی هم حق داشت، می‌گفت: دبیرخانه عمار دیگر چیست؟ مــا صبح دست خالی از خانه بیرون می‌رویم، شب هم دست خالی برمی‌گردیم. این چه دولتی است که با این همه منابع و امکانات نمی‌تواند شرایط زندگی را مهیا کند تا ما پیش زن و بچه‌مان شرمنده نشویم.‌

تبلیغ چهره به چهره فیلم‌ها

فیلم‌ها را چهره به چهره تبلیغ می‌کردم. اکران‌های مدرسه را همراه پسرم انجام می‌دهم. اولین بار که به روستای شیخ محمود رفتیم، با دهیار تماس گرفتم، خودشان با ماشین آمدند و ما را برای اکران بردند. به خاطر قوم و خویش بودن اهالی روستاهای هم‌جوار با یکدیگر، آن‌ها این قضیه را برای هم تعریف کردند. خودشان با دهیارها هماهنگ می‌کردند تا برایشان فیلم پخش کنم.‌

پای بچه‌های ما را به مسجد باز کن

اگر جایی مرا ببینند می‌گویند؛ بیا برایمان اکران کن و اینجا بمان. ما از تو پذیرایی می‌کنیم، پای بچه‌های ما را بــه مسجد بــاز کن. خیلی باارزش است که ما آثار فرهنگی با محوریت اسلام و انقاب را در مسجد پخش کنیم. از کوچک ترین بخش کــه پخش فیلم است تا بالاترین که خواندن نماز و قرآن است. همه را باید با محوریت مسجد انجام دهیم؛ این محوریت سبب اتحاد میان مردم می‌شود.‌

شیرینی اکران

همیشه سعی می‌کنم برای اکران‌ها شیرینی ببرم. این یک نوع احترام به مخاطب و عاملی جهت جذب برای اکران‌های بعدی است. خاطره استقبال و بازخوردهای مثبت مردم، اکران‌ها را برای من شیرین کرده است. در یکی از اکران‌ها دختری چوپان می‌خواست فیلم‌ها را ببیند؛ اما به دلیل این که گله را به او سپرده بودند، نمی توانست برای تماشای فیلم‌ها بیاید. پسرم به جای او به چوپانی رفت و او فیلم‌ها را نگاه کرد. هادی داستان این را برای یکی از کارگردان‌ها تلگرام فرستاد و فکر کنم که او می‌خواهد این اتفاق را بــه مستند تبدیل کند.‌

کشک، هدیه اکران فیلم در روستا

در اکثر جاهایی که می‌رویم مردم به ما محبت دارند و از دسترنجشان برایمان هدیه می‌آورند. یک بار پس از اکران مستند برادران، فیلم داستانی هنگامه و انیمیشن نبرد خلیج فارس در روستای سرچاه، برایمان هشت کیلوکشک آوردند. کشک را به مغازه بردم، حدود سیصد هزار تومان فروختم و بــا آن صد و هفتمین اکرانمان را جشن گرفتیم. در طول این مدتی که مشغول به اکران فیلم‌های عمار بودم، به این فکر می‌کردم که هدیه‌ای برای اعضای ّجشنواره عمار آماده کنم و برایشان بفرستم، اما این که چه هدیه‌ای و در چه قالبی باشد را نمی‌دانستم، تا این که یک روز ایده بافت قالی با طرح و لوگوی عمار به ذهنم آمد.

یک کیک هفت کیلویی خریدیم. جشنی بــرای عمار در منزلمان برپا کردیم و قالیچه‌ای را هم که بــا لوگوی عمار بافته بودیم، رونمایی و برای دبیرخانه عمار ارسال کردیم. برای این جشن خانواده شهدا را هم دعوت کردیم و حتی آن هایی را که بــه خاطر اکران فیلم های عمار در مسجد به من توهین کرده بودند، خودم با ماشین دربست آوردم. پس از پخش چند فیلم، کیک صد و هفتمین اکرانمان را بریدیم و یک کیک پنج کیلویی دیگر نیز خریدم.

می‌خواستیم این جشن به نوعی اختتامیه اکران‌های ما در اردل باشد اما یکی از آشنایان که مدافع حرم است، به ما گفت نباید اکران‌ها را کنار بگذارید، اردل منطقه محرومی است و شما با فعالیت‌هایتان سطح فرهنگی اردل را بالا می‌برید، به همین خاطر، نباید کار را زمین بگذارید.‌

حقوق میلیونی از دبیرخانه عمار نمی‌گیریم

اوایل، مردم و اهالی محل که این اکران‌ها را می‌دیدند، می‌گفتند که ما حقوق میلیونی از دبیرخانه عمار می‌گیریم. برای آگاه‌سازی مردم این فیلم‌ها را اکران می‌کنیم و بیشتر هزینه‌ها را از جیب خودم می‌دهم و بخشی را هم از طریق هدایایی که مردم برایم می‌آورند، تأمین می‌کنم. مثلا وقتی بعد از اکران، چیزهایی مانند قند، نبات، شکر که برایم می‌آورند، آن‌ها را می‌فروشم و خرج اکران‌ها می‌کنم.‌

فیلم‌سازها حرف دل مردم را بزنند

فیلم‌سازها باید حرف دل مردم را بزنند و واقعیت را بدون ترس و واهمه بگویند. به نظرم امروز آقای طالبی راوی راست گوی سینمای ایران است؛ خیلی مردانه جلو آمده و بدون توجه به چپ و راست و بدون ترس وظیفه خود را در سنگر هنر انجام می‌دهد. ان شــاءا… هر خانواده یک اکران‌کننده داشته باشد.