به گزارش «عمار فیلم»، گعده «راهنما» به همت دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار با نقد و بررسی مستند «یک قطره زندگی» به کارگردانی محمدباقر سجادپور و تدوینگری محمدامین سمیعی با حضور نعمتالله سعیدی، نویسنده و منتقد سینما و آرش فهیم، مجری و کارشناس در حسینیه هنر تهران برگزار شد.
آغاز کار؛ اردوی جهادی
سجادپور در مورد سوژه مستند یک قطره زندگی گفت: ما دنبال محلی بودیم که اردوی جهادی خوبی در آنجا برگزار شود که روستای فخرالدین را به ما معرفی کردند. ما به آنجا سفر کردیم و دیدیم که داخل روستا آب شرب و غیرشرب ندارند و باید با الاغ از فاصله یک کیلومتری آب بیاورند. یکی از افراد مسن آنجا میگفت این روستا از زمانهای قدیم آب نداشته است. زمانی که ما مشغول عکس گرفتن بودیم، اهالی میگفتند عکس نگیرید چون فایدهای ندارد و خیلیها از اینجا عکس گرفتهاند ولی مشکل حل نشده است. من با یک جستجو در اینترنت دریافتم درباره این روستا حدود هزار عکس وجود دارد و مسئولانی همچون نماینده مجلس، وزیر، معاون وزیر و معاون رئیسجمهور آنجا عکس گرفتهاند. ما دنبال این جریان را گرفتیم و دهیار را پیدا کردیم و با او همراه شدیم.
نگاه متفاوت به بلایای طبیعی
فهیم در مورد مستند گفت: به نظر من این مستند یک اثر منحصر به فرد است؛ زیرا فیلم هویت خود را پیدا کرده است و با وجود اینکه کارگردان و عوامل آن جوان و کمتجربه هستند نوع نگاهشان به بحران و بلایای طبیعی همچون زلزله متفاوت بوده و مستند توانسته است در چهارچوب فکری و فرهنگی گفتمان انقلاب اسلامی نمونهای از مستندسازی درباره این مسئله باشد.
مهمترین عامل حل مشکل مردم روستا
سعیدی با بیان ویژگیهای مستند گفت: در مورد این مستند از خیلی جنبهها با یک فیلم خاص مواجه هستیم. انسانها تا نتوانند چیزی را تعریف کنند، نمیتوانند به آن شناخت حاصل کنند و تا چیزی را نشناسند عملی هم صورت نمیگیرد. ما انسانها شاید در همان تعریفی که از جهان داریم زندگی میکنیم و اگر نتوانیم جهان را تعریف کنیم، زیست جهان ما به مشکل میخورد. به عنوان مثال در بحثهای مبنایی رسانه چند نگاه وجود دارد. اولین سطح در تعریف فلسفه رسانه و هنر این است که هنر پیام و رسالتی ندارد و فقط در قبال خودش و زیبایی موظف است و فیلمساز فقط میخواهد نوع نگاهش به جهان یا یک موضوع خاص را نشان دهد که از این نوع فیلمها در سینمای حرفهای ایران هم میبینیم. در سطح دوم خیلی که برای خودشان تعهد و وظیفه تعریف کنند، میگویند وظیفهشان سرگرم کردن مخاطب است؛ چون جهان را در تولید، توزیع و مصرف تعریف کردهاند.
وی افزود: اقتصاد هدفش رفاه انسان است و وقتی با مخاطب توسعهیافته مواجه میشویم با فردی طرف هستیم که اوقات فراغت دارد و بخشی از کارهایش را ماشینها انجام میدهند و وظیفهی هنرمند در درجه اول این است که این اوقات فراغت را پر کند؛ یعنی انسان معاصر فرایندی را تعریف کرده که برای مخاطبش اوقات فراغت ایجاد کند و رسانه آن را پر کند. یک سطح از این بالاتر که در این چهل سال انقلابی رفتار کردهایم و سعی کردهایم آن را مطرح کنیم این است که هنر در نشان دادن فقر و تبعیض و بیعدالتیها تعهد دارد و باید آینهی مشکلات انسانی باشد؛ اما بهندرت دیده بودیم که هنر علاوه بر بازتاب دادن مشکلات مردم، مهمترین مؤلفهی حل مشکلات مردم شود که در این فیلم اتفاق افتاده است و دوربین صرفاً برای بازتاب مشکلات مردم آنجا نرفته است بلکه در نهایت میبینیم خودش مهمترین عنصر حل مشکل بیآبی روستا شده است.
اوج توکل در مستند
سعیدی ادامه داد: هنگام دیدن این فیلم من بارها فکر میکردم که اگر نهایتاً این اتفاق نمیافتاد و آب به روستا نمیرسید، کارگردان چهکاری انجام میداد؟ آیا کارگردان از آینده اطلاع داشته که میخواهد مشکل حل شود؟ با اینکه برخی میگویند مستند باید از قبل طراحی داشته باشد. البته گاهی نیز برعکس میگویند مستند باید بدون پیشداوری با سوژه برخورد کند و ببیند نهایتاً چه اتفاقی خواهد افتاد و در این مستند اوج توکل را میبینیم.
حدیث قدسی؛ راه موفقیت
سجادپور در پاسخ به صحبت سعیدی گفت: در اوایل کار دهیار روستا میگفت که بعد از سالها پیگیری آب به این روستا نرسیده و این کار امکانپذیر نیست. در آن زمان من حدیثی قدسی از امام رضا(ع) به دهیار و اهالی روستا گفتم که فکر میکنم راه موفقیت این حدیث بود. در این حدیث خداوند میفرماید: “من نزد گمان بندهی مومن خویشم؛ اگر گمان او درباره من نیک بود عمل من نیز برای او نیک باشد و اگر گمان او بد بود عمل من نیز برای او بد باشد.” در جریان این مستند من گفتم یا این روستا آبدار میشود و یا نمیشود. اگر آب به روستا نرسد من خسارتی به سفارشدهنده خواهم داد و فیلم را منتشر نمیکنم. در نهایت بعد از یک سال رفت و آمد و صبر، کار آبرسانی به روستا به نتیجه رسید.
مستند تعاملی
مستند یک قطره زندگی یک مستند تعاملیست؛ من اول با سوژه برخورد میکنم، بعد از سوژه ایده میگیرم، بعد ایدهای را که گرفتم میبینم در چه سبکی میتوانم کار کنم. من کمتر مستند تعاملی دیده بودم که به نتیجه رسیده باشد پس گفتم مستندی بسازیم که به نتیجه برسد که اگر به نتیجه نمیرسید، مستند را منتشر نمیکردم؛ چون پیامی که مد نظرم بود درنمیآمد.
امیدبخشی جشنواره عمار
سمیعی در مورد نحوه و سختیهای کار تدوین مستند گفت: این مستند از لحاظ امکانات و تجهیزات قوی نبود و ما دوربین و سیستم کامپیوتر قوی نداشتیم و با یک لپتاپ و دوربین معمولی کار را به پایان رساندیم. همچنین این کار ابتدا یکبار تدوین شده بود که جالب نبود و دوباره کار تدوین را از ابتدا انجام دادیم. زمانی که در جشنواره عمار این مستند در کنار کارهای مطرح قرار گرفت، برایمان بسیار امیدوارکننده و انگیزهبخش بود.
کمک لحن طنز به مستند
سعیدی در بیان ویژگیهای مستند گفت: انتخاب لحن طنز برای این فیلم انتخاب درستی بوده و حتی نقطه تعادل طنازی و جدیت بهخوبی رعایت شده و این لحن طنز خیلی به فیلم کمک کرده است. در وجود مخاطب سینما و فیلم یک توقع طبیعی و فطری هست که توقع دارد هرجایی احساس میکند، دوربین باید بتواند برود و محدودیتی برای دوربین قائل نیست؛ بنابراین یک کارگردان حرفهای باید دقت کند که چه توقعی برای مخاطب ایجاد میکند. در مستند یک قطره زندگی طنزی که در لحن صدای گوینده وجود دارد، باعث میشود توقع مخاطب فروکش کند.
میتوان گفت بالاترین هنر یک هنرمند این است که بتواند نقطه تعادل حرفهای بودن و غیرحرفهای بودن را مشخص کند؛ چون یکی از وظایف هنرمند این است که بتواند غیرحرفهای فیلم بسازد و نباید در واقعیت دخل و تصرف کند. به عنوان مثال انتخاب دوربین دستی و حتی لرزش دست فیلمبردار در این مستند انتخاب کاملاً درستی بوده و توانسته است بهصورت حرفهای، غیرحرفهای رفتار بکند.
فیلمی در خط مقدم
سعیدی تصریح کرد: حسن دیگر این فیلم در خط مقدم بودن است و اکثر مواردی که میبینیم نظیر فساد، توقع از مسئولین، کمکاری مسئولین و امکانات رفاهی دغدغهی روزانه مخاطب است.