به گزارش «عمار فیلم»، نشست «مبانی سینمای سفارشی، سفارش خوب و بد» با حضور حسن رحیمپور ازغدی در پنجمین روز جشنواره مردمی فیلم عمار در سینمافلسطین برگزار شد.
رحیمپور ازغدی در ابتدای این نشست با طرح این سوال که آیا هنری که سفارشی نباشد هم وجود دارد یا خیر، عنوان کرد: مفهوم سفارش دو بعد دارد؛ یک بعد معنای منفی دارد. گاهی هنرمند و فاعل انسانی، فاقد انگیزه درونی برای کار هنری است و ممکن است به آن کار علاقهای نداشته باشد. گاهی هم برای منفعت سراغ هنر میرود. گاهی هم معنی سفارشی بودن هنر، این است که بر اساس ایمان و جانبدارانه باشد و بر اساس ایمان و اخلاص انجام شده باشد. گاهی هنر قرار نیست مشکلی را حل کند و باید دید مشکل دیگران را حل میکند یا برای دیگران مشکل ایجاد میکند، پس دیگران هم به طور جدی مطرح هستند.
وی افزود: در حوزه فرهنگ و هنر و تعلیم و تربیت میرویم، موضوع تفاوت میکند. ما هیچ هنری نداریم که معنا و مفهومی نداشته باشد، حتی آن هنری که بیغرضانه باشد. جدا از نیت مؤلف، آن کار، اثر خود را بر مخاطب میگذارد. کسی ممکن است در مغازه خود اشیایی برای فروش داشته باشد که بر مبنای خواست مشتری و سفارش است. این اصلا سفارش بدی نیست و معامله پایاپای است. اما در رسانه و اخلاق بحث دقیقتر و حساستر میشود. آنجا نمیتوانیم بگوییم من هیچ نظر خاصی درباره انسان و اخلاق ندارم ولی وارد روح و فکر او میشوم. هنرمند میتواند انگیزه را از مشکلات مردم و وجدان دینی مذهبی خود الهام بگیرد.
رحیمپور ازغدی با طرح این سوال که آیا صورت گرفتن فعل انسانی بدون انگیزه و سفارش به معنای خاستگاه عمل، ممکن است یا خیر، ادامه داد: هر کس هر کاری که میکند سفارشی است. منشأ برخی از سفارشات نفس و برخی دیگر عقل ماست. گاهی هوسهای ما به ما دستور میدهند پس ما عمل بیسفارش نداریم. به خاطر همین است که گاهی ما از بیرون سفارش میگیریم و این کار به این معنی است که با این اندیشه و این نوع انسان شناسی بیعت کردهام. هیچ عمل انسانی، عبث و بیهوده نیست. انسان کار عبث به اختیار خود انجام نمیدهد، حتی دیوانگان که فقط هدفشان تفاوت دارد. حیوانات نیز بیدلیل حمله و یا فرار نمیکنند. گیاهان نیز در رشد و یا خشک شدن دلیل دارند ولی فقط تصمیم گیرنده نیستند. تصمیم فاعل انسانی عبث نیست.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: تعلیم و تربیت، خانواده، ژن، تغذیه همه اثر دارد و همه اینها موقعیت انسانی ما را میسازند. همه ما با توجه به نقش اراده انتخابگر هستیم. پس انتخاب شده، انتخابگر هم میتواند باشد. اگر کسی گفت من به رسانه یا سینمایی میاندیشم که در خدمت هیچ تفکری نیست، یا نمیفهمد چه میگوید، یا میفهمد؛ آن فرد درست در لحظهای که میگوید سینما نباید هدفی را دنبال کند، همین حرف خودش یک ایده و هدف است. درست مثل کسی که میگوید تناقض محال نیست، که اگر بپذیرد یعنی نقیض آن هم درست است. «گئورگ گادامر» میگوید: از هر گزاره هر تفسیری میتوان کرد. مارکسیستها میگویند چیزی در دنیا ثابت نیست. یا این گزاره ثابت است یا نیست. اگر نیست پس او اصلاً حرفی نزده است.
رحیمپور ازغدی یادآور شد: برخی از هنرمندان میگویند هنر اصیل در خدمت چیزی نیست اگر این حرف درست باشد و هنر در خدمت کسی نباشد برای آن فرد که منفعتی را آورده است. اگر برای کسی آبی نداشته برای او که نان داشته است. پشت بیفلسفهترین حرفها نیز فلسفهای نهفته است ولی ممکن است غلط باشد. اینکه میگویند هنر فلسفه ندارد یعنی از فلسفه پوچی و ابزورد دفاع میکند. برخی میگویند برای دل خودم فیلم میسازم و این یعنی آن فرد تابع فلسفه اصالت لذت است. این هم یک فلسفه است که خود جای بحث دارد. ۹۹درصد این بهانهها برای پول و شهرت است. این موضوع دو حالت دارد، اگر برای عدالت و شریعت کار نکنیم سراغ مکتب «من مرکز عالم هستم» رفتهایم و به جای اینکه بگوییم خدا مرکز عالم است و به دیگران کمک کنیم، معیارمان سود است.
وی با بیان اینکه بحثی که در هنر برای حقیقت و یا برای نفسانیت وجود دارد، در بازار و اقتصاد هم وجود دارد، خاطرنشان کرد: برد-برد باید در اقتصاد وجود داشته باشد نه در سیاست کما اینکه گاهی در سیاست منجر به باخت-برد میشود. عدهای برای عدالت وارد سیاست میشوند و برخی هم برای کاسبی و اگر جامعه دینی باشد از ادبیات دینی هم استفاده میکنند. نظام دو قطبی بین خدا و انسان درست کردهاند و یا خدا و یا انسان را در نظر میگیرند. سنت خدا را انتخاب میکند و مدرنیته انسان را. در تفکر اسلامی خداوند منافعی ندارد و فقط در اندیشه نفع و ضرر انسان است. خداوند میگوید هر کس مرا فراموش کند، خود را فراموش میکند. خدا هر واجب و حرام و دخالتی که کرده است برای نفع و ضرر ماست نه او. لذا تقابل انسان و خداوند نداریم. خداوند میفرماید هر وقت مرا فراموش میکنید، قربانی اصلی، انسان است، خداوند میفرماید هر کس یاد مرا فراموش کند، دچار زندگی نکبتبار میشود.
رحیمپور ازغدی گفت: کسی که معتقد به «هنر برای هنر» است، هدفش نفسانیت است. این مانند آن است که در بازار بگوییم پول برای پول. پول که به خودی خود معنایی ندارد و اعتبار پول است که به انسان قدرت میبخشد. حتی سیاست برای سیاست، فن بازی برای قدرت است و انتهای آن کسب قدرت و لذت برای فرد است.
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ادامه داد: به هر حال به لحاظ مضمونی امکان ندارد محصولی ارائه شود که درباره چیزی نباشد. مسئله دربارگی بسیار مهم است. دربارگی یعنی درباره چیزی بودن و آیا فیلم یا اثر هنری داریم که درباره چیزی نباشد؟ این بیمعنی است. وقتی درباره چیزی حرفی میزنیم در برابر آن مسئولیم. حتی وقتی حرفی هم نزنیم مسئولیم چون از ما پرسیده میشود که چرا درباره فلان موضوع چیزی نگفتی. آنهایی که میگویند ما دنبال ایدئولوژی خاصی نیستیم، دنبال ایدئولورژی «من محوری» هستند و آنجا که حرفشان را نزنند، پیرو ایدئولوژی منافع بودهاند. پس هر اثر هنری هدفی دارد، چون درباره موضوعی است. حتی فیلمهای کمدی محض هم معنی دارد. شاید هدفشان خنده تلخ، خنده متفکرانه، درد، غفلت، شادی و… باشند.
وی اضافه کرد: هنر، زبان همه گونههاست. در همه مقولهها از قبیل تاریخ هنر، زبانشناسی، روانشناسی، جامعهشناسی، اخلاق و… هنر و مقوله دربارگی را می بینید. شرط لازم هنر، درباره چیزی بودن است. هنر غیر سفارشی وجود ندارد و حتی زمانی که کسی نباشد، سفارش از درون شکل میگیرد. یک هنرمند مکتبی انگیزهاش را از جایی نمیگیرد. مؤمن واقعی، نوکر حق است و همیشه ته دلش میگوید من کارمند عقایدم هستم. ولی هنرمندی که مسئولیت شرعی سرش نمیشود، منافع خود را در نظر میگیرد. سینما ذاتاَ امر و نهی میکند. هر اثر هنری توصیهای دارد. باید دید هر هنرمند چه چیزی به شما میدهد و چه چیزی از شما میگیرد.