به گزارش «عمار فیلم» به نقل از قدس آنلاین، وحید جلیلی نامه ۳۰۰ نفر از دانشجویان به رهبر معظم انقلاب را یک فرصت مناسب میداند که در معارف انقلاب و دین تأملاتی بیشتری کنیم و برای پیدا کردن پاسخهایی در جهت تبیین وضع موجود منابع معرفتی خودمان را ورق بزنیم تا ببینیم حرف تازهای برای گفتند دارند یا نه. این فعال فرهنگی میگوید: «خوشبختانه فرصتهای خوبی پیش میآید که بنا بر احادیث شریف ائمه معصوم (ع)، معارف دینی ما تا قیامت تازه هستند و وقتی به آنها مراجعه میکنیم میبینیم بهدقت و روشنی میتوانند شرایط ما را توضیح بدهند و برای رفتن به سمت افقهای نورانیتر را پیش روی مؤمنان بگذارند.»
وی ادامه میدهد: «امروز میبینیم که چهرههای جدیدی به طیف دیمنتورها در حال اضافه شدن هستند اما ماجرای انسداد و بنبست و هشدار به فروپاشی این افراد چیست که هم از حلقوم یک سری سلطنتها و منافقین و ضدانقلابها درمیآید و هم از زبان کسانی که درگذشته نزدیک در کاروان انقلاب حضور داشتند. آیا آن سلطنتطلبها هم نگران فروپاشی جمهوری اسلامی هستند و هشدار میدهند که جلوی آن را بگیرند؟ مثل همین دوستانی که می گویند دلمان میسوزد که از فروپاشی سخن می گوییم.»
نمونههای تاریخی از مخملباف تا سروش و نهضت آزادی
رئیس دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی پاسخ به این پرسش را در دو بعد تاریخی و نظری میداند و در خصوص بعد تاریخیاش به نمونه افراد مختلفی اشاره و ویژگیهای مشترکشان را تشریح میکند: «به لحاظ تاریخی از همان سال ۵۸ چه لیبرالها و مارکسیستها و چه مذهبیها در مقاطع گوناگون ادعای فروپاشی نزدیک جمهوری اسلامی را میکردند، ویژگی مشترکشان هم قاطع حرف زدن بود. یک نمونه مخملباف است که به نمونههای امروزی شباهت بیشتری دارد، او علمدار عدالتخواهی در زمان خودش، مایه امید و الگوی ما و مبدأ تحول بود، آثار و سخنانش هم هست، ارادت و وابستگی جماعت انقلابی به او هم مشخص است. این آدم نهتنها ریزش کرد بلکه به جبهه مقابل هم پیوست.»
جلیلی ادامه میدهد: «امروز که وضعیت مخملباف مشخص است، راحت میتوان درباره او صحبت کرد ولی در مقطعی که علمدار عدالتخواهی بود، سقوطش چه شوکی به طرفداران انقلابیاش وارد کرد؟ از فروپاشی و سقوط اجتماعی حرف زد اما مثل امروزیها نبود که فقط حرف بزند بلکه ابزار مؤثری به نام سینما داشت و فیلم ساخت و گفت که شکستخوردهایم و به بنبست رسیدهایم.»
وی فیلم شبهای زایندهرود را مخملباف را جمعبندی نگاه او از دهه اول انقلاب میداند و میگوید: «صبر لازم است که مشخص شود آن حرفهای قطعی هشدار گونه چه مقدار واقعیت داشته است. الآن که سی سال گذشته معلوم میشود که آیا انقلاب فروپاشیده یا مخملباف؟»
پیوند غربزدهها و غربستیزان
وی با بیان اینکه «نهضت آزادی نمونه دیگری است که ۹۰ نفرشان نامه نوشتند و مضامینش شبیه نامههای امروزی است. مثلاً در عدالت به هیچ جا نرسیدهایم یا حکومت با مردم فاصله دارد. دکتر سروش هم نمونه دیگری است که فروپاشی ولایتفقیه را مطرح کرد، درست زمانی که امام تفکر اسلام انقلابی و اسلام آمریکایی را مطرح میکرد» به پیوند دو جریان متفاوت اشاره میکند و میگوید: «حرفهایی که در یک سال اخیر بهویژه پس از انتخابات عمدتاً مطرح میشود نشان میدهد که هم غربزدههای عمیق و هم مدعیان عرب شناسی و غربستیزی به ائتلاف نانوشتهای رسیدهاند و این حرفها را میزنند.»
تئوری مسئولیت گریزی
مسئول شورای سیاستگذاری جشنواره عمار با مطرح کردن «مسئولیت گریزی» که برخی دنبال تئوریزه کردن آن هستند، ادامه میدهد: «برای رسیدن به هر هدفی تلاش و کوشش لازم است، رسیدن به هر قلهای لوازمی دارد و باید مقدماتش را آماده کرد، عدهای هم در مسیر کم میآورند. بعد از مرداد ۳۲ جریانهای زیادی در کشور شکل گرفتند که عمدتاً مذهبی بودند و با ۱۵ خرداد اوج گرفتند اما در دهه ۵۰ عدهای از آنها که سابقه مذهبی داشتند و با ادبیات دینی وارد مبارزه شده بودند، بیانیه تغییر ایدئولوژی دادند و گفتند اسلام دین مبارزه نیست بلکه مارکسیست علم مبارزه است.»
می گویند اسلام دین نظام سازی نیست
جلیلی ادامه میدهد: «امروز هم به نظر میرسد بعضی بیحوصله و خسته شدهاند و می گویند اسلام دین نظام سازی نیست، امام خمینی، رهبری، شهید بهشتی و مطهری همه اشتباه کردند. رسماً میگویند که دوره گذار از جمهوری اسلامی رسیده است، جمهوری اسلامی از اساس غلط بوده و تنها یک مرحله گذار بوده و الآن باید به سمت جمهوری دیگری برویم یا می گویند رهبری هم فرقی با هاشمی ندارند. برخی از نویسندگان آن نامه این افکار را دارند و مابقی از آن اطلاع پیدا نمیکنند.»
رئیس دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با بیان اینکه «نهضتی که خمینی شروع کرد هرکسی لیاقت حضور و استقامت در آن را ندارد.» وارد تحلیل نظری جریان یاس افکن موجود میشود و تصریح میکند: «نهضت امام خمینی صرفاً یک مکتب فکری نیست که چند مفهوم را یاد بگیریم و جز آن بشویم. بلکه به خصلتهایی نیاز دارد که خود امام داشت. نمیشود بگوییم انقلابی هستیم ولی بخشی از انقلاب را قبول نداشته باشیم.»
وی صبر به معنای دینی آن را یکی از خصلتهای امام خمینی (ره) میداند و میگوید: «بخشی از ریزشهای اخیر به این دلیل است که نمیتوانیم حرفمان را آنقدر توسعه بدهیم که جامعه قبول کند و مبدأ تحول شود یا صبر لازم را نداریم. اینیک نوع مبارزه راحتطلبان است، در زمان نهضت هم مبارزان مسلحانه اینگونه بودند نه اینکه شجاعتر باشند بلکه میخواستند زودتر به نتیجه برسند درحالیکه امام خمینی (ره) معتقد بود مردم از پایین باید تغییر پیدا کنند و اصلاح شوند.»
زمانی که به خودشان رسید، صدایشان درآمد
جلیلی با تصریح ویژگیهای امام خمینی (ره) به نگاه ایشان به مردم اشاره میکند و میگوید: «امام به مردم اعتماد داشت ولی در مسیر اقامه قسط، قسط یعنی دفاع از حقوق دیگران، جریانهایی ۴۰ سال مسئولیت داشتهاند اما جیکشان درنیامد و زمانی که به خودشان و اطرافیانشان رسید صدای عدالت اجتماعیشان در آمده است.»
این فعال فرهنگی اینگونه عدالتخواهی را اقامه قسط نمیداند و تصریح میکند: «آقای احمدینژاد شما شهردار تهران بودید که نمایندگان مجلس رد صلاحیت شدند اما یک کلمه نگفتید، درحالیکه پرتیراژترین روزنامه کشور در دستتان بود. دوستان خیلی ادعای صدق میکنند اما شما از هسته مرکزی تحکیم وحدت تا الان، ۳۹ سال در کشور حضور داشتید، ولی الان که برخورد با فساد به نزدیکانتان رسیده یاد این حرفها افتادهاید؟ مهدی هاشمی رفسنجانی هم دادگاهش غیرعلنی بود، یک کلمه دربارهاش گفتید؟»
عدالتخواهی فردی یا جمعی؟
جلیلی اشارهای به معنویت فردی و خطرات آن و مشابهتش با عدالتخواهی فردی میکند و میگوید: «یکزمانی برخی دنبال معنویت فردی بودند همان زمان تذکر میدادم که این نوع معنویت ایدئال اسلام نیست معنویت فردی نباید موجب تخریب آحاد بشود. الان با عدالت فردی و مناسکی مواجه هستیم، امامت در اندیشه اسلامی نخ تسبیح معنویت و عدالت است. همانطور که معنویت اشرافی داریم عدالتطلبی مشورتی هم میتوانیم داشته باشیم.»
مسئول شورای سیاستگذاری جشنواره عمار در ادامه تحلیل نظری این جریان به مفهوم قرآنی ارجاف اشاره میکند و میگوید: «ارجاف به معنای خالی کردن دل مردم است، بعضی از نوشتههای اخیر کاملاً کارکردش همین است تا میدان جهاد و مبارزه با استکبار خالی شود. میگویند چرا سوریه رفتید؟ آقای حججی چرا شهید سلطهجویی قاسم سلیمانی شدی؟ چنین تصوراتی دارند. در برابر سخن رهبری درباره حمایت از کالای ایرانی می گویند این حرفها برای سرگرمی مردم است و باید مثل سال ۵۷ انقلاب کرد.»
وی با اشاره به افکار پنهانی برخی امضاکننده نامه ۳۰۰ نفر میگوید: «من برخی از امضاکنندگان نامه را میشناسم قطعاً با این مضامین همراهی ندارند ولی باید حواسشان باشد.»
جلیلی درباره خواسته این جریان میگوید: «می گویند همه را برکنار کنید و ما را سرکار بگذارید، این ازیکطرف آنارشیسم و ازیکطرف فاشیسم است. سال ۸۸ طغیان اشرافیت و منیت را داشتیم اما همینها مدام میگویند که جمهوری اسلامی مهندسی افکار عمومی میکند، کاش چنین کاری میکرد چون همه میدانند که ضعیفترین بخش جمهوری اسلامی رسانهاش است. این افراد ۱۲ صفحه نامه مینویسند ولی یک جمله درباره توطئههای آمریکا و اسرائیل نمینویسند.»
در مقابله یاس افکنان چه باید کرد؟
وی بخش پایانی سخنانش را به ارائه راهکار در مقابل این جریان یاس افکن اختصاص می دهد و میگوید: «باید درست تشخیص داد در این مقطع وظیفه ما چیست؟ ابتدا باید توصیف درستی از وضع موجود داشته باشیم. آیا نظام در آستانه فروپاشی است؟ درحالیکه داعش دفن شده، توطئه لبنان و این که سعد حریری را به عربستان بردند، خنثیشده است، توطئه تجزیه کردستان را مگر ترکیه و آمریکا جمع کردند؟ ایران این کار را کرد، همین ایرانی که میگویند یک نظام سلطهجو و در حال فروپاشی است. در یمن هم همینگونه بود. در طول پنج ماه اخیر، چندین پیروزی بزرگ علیرغم همه دشمنیها نصیب ایران شده است.»
جلیلی ادامه میدهد: «می گویند اغتشاشات دیماه سال گذشته مردمی بود، آیا آتش زدن پرچم ایران و عکس قاسم سلیمانی مردمی بود؟ شما که منمن میکنید، در انتخابات لیست میدادید مثل همان کاری که جریان دیگر انجام داد و با تکرار میکنم گمنامترین آدمها را به مجلس فرستاد. سال ۹۲ مگر لیست با سر لیستی شیخالاسلام ندادید و رای نیاوردید؟ برخی به ما میگویند شما همانهایی هستید که به احمدینژاد رأی دادید اما ما را از چه میترسانید؟ یکدهم درودهایی که برای بنیصدر گفتم را به احمدینژاد ندادم، آنقدری که درود به هاشمی دادم به احمدینژاد ندادم، ملاک حال فعلی افراد است.»
این فعال فرهنگی با اشاره مجدد به تئوری مسئولیت گریزی میگوید: «دیدن صرفاً سیاهیها اشتباه است، مخصوصاً اگر واقعاً سیاهی باشد چون آنها کارآمدترین بخشها را سیاه میبینند، وقتی حضور ایران در سوریه را میزنند معلوم است که با بقیه بخشهای نظام چه میکنند. اینها دنبال شکوفایی انقلاب نیستند. زمان همهچیز را نشان خواهد داد که آیا انقلاب اسلامی فروپاشیده یا شما؟ ما در بهترین وضع هستیم ولی دو رویکرد در حال جنگ هستند. یکی میخواهد با استفاده از ظرفیتها مشکلات جمهوری اسلامی را حل کند و یکی میخواهد جمهوری اسلامی را با مشکلات حل کند. آحاد مردم بایستی احساس مسئولیت کنند و اگر این اتفاق بیافتد مشکلات یکی پس از دیگری حل میشود.»