برای رسیدن به مخاطب جهانی

سخنرانی استاد حسن رحیم پور ازغدی در جشنواره فیلم عمار

سینمای اسلامی و غیراسلامی
از سینمای اسلامی سخن می‌گوییم نه سینمای دینی. سینمای اسلامی سینمایی است عدالتخواه، معنوی، حق‌گرا، مدافع خانواده، بااخلاق، مبارز باظلم جهانی، مروج نظم، مدارا و برادری. در هر صفحه از قرآن و روایتی از روایات پیامبر و اهل بیت، سوژه‌هایی برای فیلم وجود دارد چون همه آن‌ها دعوت به توحید، اخلاق، برادری، معنویت، عدالت اجتماعی، زهد و مساوات است. سینمای اسلامی برای اینکه اسلامی باشد باید با مفاهیم، ارزشها، احکام و جامعه اسلامی آشنا باشد. هر چه با این مفاهیم آشناتر باشد اسلامی‌تر است و هرچه با تکنیک و ذوق سینمایی قوی‌تری کار کند سینمایی‌تر. هالیودیزم یک تفکر و ایدئولوژی است اما اینطور نیست که هر فیلمی که از آمریکای لاتین یا شرق آمده غیراسلامی باشد. در این فیلم‌ها یک سری مفاهیم اسلامی هم هست، اصلاً اگر مفاهیم انسانی و اسلامی در این فیلم‌ها نباشد جذب نمی‌کند، مثلاً فیلمی مفهوم وفا را نشان می‌دهد در حالی که این مفهوم کاملاً اسلامی است، هر چند یک غیر مسلمان آن را بگوید. اما نباید وفا را از خدا و آخرت تفکیک کرد. در
همه فیلم‌های دنیا قهرمان‌ها شجاع و اهل بخشش هستند. در هیچ سینمایی صفات غیراسلامی را به قهرمان نسبت نمی‌دهند منتها اول مصداقاً جای قهرمان و ضدقهرمان را عوض می‌کنند. دوم جای ارزش و ضدارزش را عوض می‌کنند. خلط مبحث ارزش و ضدارزش یعنی قهرمان فیلم چند خصوصیت خوب دارد و در عین حال چند خصلت فاسد. یعنی قهرمان از یک طرف با ظلم مبارزه می‌کند، طرفدار طبقه محروم است، فداکاری و تلاش می‌کند، شجاع است و با دقت به مسائل نگاه می‌‎کند ولی در عین حال زناکار، شراب‌خوار هم هست! تشخیص این که کدام حرکت قهرمان فیلم اسلامی است و کدام نیست، خیلی سخت و مشکل است. در مجموع آثار هنری و فیلم‌هایی که در دنیا گل می‌کند را بررسی کنید. متوجه خواهید شد که دلایل گل کردن تمام فیلم‌ها بر می‌گردد به خصلت یا صفتی که شما آن را توصیه می‌کنید و آن خصلت و صفت را شما در قرآن و روایات میبینید.

جهانی بودن
در کشوری که مردمش ظاهرًا بی‌دین هستند جلسه‌ای داشتم. راجع به مسائل و حقوق زن در اسلام سوال کردند و من دقیقاً همان چیزی که در قرآن و فقه آمده بود را گفتم منتها به نحوی که بفهمند. جلسه که تمام شد موقع نماز دیدیم خانمی که نویسنده و استاد دانشگاه است کنار ما ایستاد و ادای نماز خواندن درآورد. هر کاری که ما انجام می‌دادیم او هم انجام می‌داد. او همان خانمی بود که ابتدای جلسه هجومی وارد شد و ادعا می‌کرد که اسلام به خاطر مسائلی مانند حجاب، ضد زن است. بعد به ایشان گفتم ما داشتیم نماز می‌خواندیم، شما چه کار می‌کردید؟ گفت: شما دین خوبی دارید. من هیچ کجا اینطور دفاع از حرمت و حقوق زن ندیدم. بعضی‌ها تصور می‌کنند سینمای عماری، سینمای اسلامی و سینمای ایدولوژیک، مخاطب جهانی ندارد. اصلاً اینطور نیست زیرا اسلام یک دین جهانی و مخاطبش فطرت و عقل بشر و مطالبه‌اش عدالت اجتماعی، محبت، مدارا و عشق به مردم برای خداست. یک ظرفیت صد در صد جهانی برای سینمای انقلابی و مکتبی وجود دارد.
گاهی در داخل کشور روشن فکرهای بیسواد در برابرش مقاومت می‌کنند، اما مخاطب جهانی این سینما را می‌پذیرد چون این حرف‌ها جهانی است. کسانی که در دنیا اهل فکر، عدالت و بشر دوست واقعی‌اند، اخلاق و معنویت را اجمالاً می‌فهمند و به احترام چنین سینمایی حتماً می‌ایستند و کف می‌زنند! باید به آن‌ها بفهمانیم که خرده ارزش‌هایی مثل برابری، مدارا، محبت، احترام و عدالت اجتماعی را نباید از توحید تفکیک کنید. فرق بین سینمای اسلامی با سینمای معنوی این است که معنویت در سینمای اسلامی با توحید مبدا و معاد گره خورده و معنویت در سینمای اسلامی از حقوق، شریعت و امر به معروف و نهی از منکر تفکیک نمی‌شود. در جمع مارکسیست‌های آمریکای لاتین راجع به عدالت در اسلام و تشیع پرسیدند؟ من از آیات و روایات قرآن کریم برایشان گفتم. در جمع مارکسیست‌ها برای روایات امام علی و آیات قرآن کریم کف زدند. بعد رئیس آن مارکسیست‌ها به من گفت این‌هایی که برای ما خواندید خوب بود ولی چه ربطی به دین داشت؟ گفتم این مجموعه روایات حقوق مستضعف، حق مظلوم، عدالت و برابری در جامعه شاید به دین شما ربط نداشته باشد اما به دین ما خیلی ربط دارد! این را از این جهت به شما گفتم که ان شاء‌الله این جشنواره تا ده سال آینده به معنای واقعی جهانی خواهد شد و مخاطب جهانی پیدا می‌کند پس به این موانع توجه نکنید. در معارف قرآن و اهل بیت و سیره پیامبر انقدر ظرائف و دقت هست که به شدت جهانی و دوست داشتنی است. زمانی که از بیرون به پیامبر و علی بن ابیطالب نگاه کنی دوست داشتنی هستند. بنابراین سینمای دینی، انقلابی و ایدئولوژیک جهانی است و بالاترین ظرفیت جهانی را دارد! دگم، بسته و جذمیات نیست.

سه تفکر در حوزه سینما
در صف‌بندی‌های مکتبی و انقلابی سه نوع تفکر در حوزه هنر، فرهنگ و سینما وجود دارد؛
اول جریانی است که اساساً هیچ خط قرمزی ندارد، یعنی اصول ندارد. می‌گویند هنرمند ارزشی و غیر ارزشی ندارد. جمله «هنرمند ارزشی و ضد ارزشی وجود ندارد» چه معنایی دارد؟ یعنی سینمایی که مروج شرک و خرافه، فساد جنسی و اخلاقی است با سینمای مروج توحید، حیا و عفت مساوی‌اند؟ آیا منظور این است که گناه و ثواب مساوی است؟ یعنی عدل و ظلم و توحید و شرک یکی است؟ می‌خواهید بگویید هنرمند مشرک و موحد نداریم یا شرک و توحید مساوی‌اند؟ هنر به مشرکانه و توحیدانه تقسیم نمی‌شود یا مشرک و موحد یکی هستند؟
دوم خط عصبیت، تحجر و خود محوری در عرصه هنر، سینما و فرهنگ است. خودش را نقطه پرگار می‌کند و دور خودش خطی می‌کشد. هر کس رو به اوست مکتبی، اسلامی، انقلابی و حزب‌الهی است و هر کس که نیست ولو باسوادتر و هنرمندتر منحرف است. مبنای تفکری این خط این است که حق و باطل مهم نیست. آن چه مهم است قدرت ماست. ما باید قدرتمان را حفظ کنیم. همه خوب هستند به شرطی که بگذارند ما سر کار باشیم. این طرز فکر همیشه به مناصب و منزلت خودش متعصب و غیرتی بوده و اجازه نمی‌دهند به منافعش کوچکترین ضرری وارد شود. در مسائلی که مربوط به حریم حق است، خیلی لارج هستند و معیارهایشان صرفا مادی است. در عرصه هنر و سینما هم جریان تکفیری وجود دارد که هر کس طبق مزاج این‌ها فیلم نسازد تکفیر می‌شود. این جریان تکفیری هم یک خطر دیگری است در عرصه هنر اسلامی. یکی از شاگردان امام صادق می‌پرسد چرا من را مانند فلانی به مناظره نمی‌فرستید؟ ایشان می‌فرمایند برای اینکه او یادگرفته که چطور مناظره کند ولی جنابعالی بلد نیستی. در حوزه سینما هم همینطور است. به بعضی‌ها نباید اجازه داد فیلم بسازند و بعضی‌ها را باید تشویق کرد که بسازند!
سوم جریان سینمای مکتبی – انقلابی و جریان هنر انقلاب اسلامی است. باید از یک طرف انتقادپذیر باشد، به تجربه و تخصص احترام گذاشته و تکنیک را به رسمیت بشناسد. محیط سالم و رشد دهنده، محیط رقابت و انتقاد است. بداند اگر کرسی‌ها و میزهایی نداشته باشیم که مسلمان‌ها، فیلم و زمان همدیگر را نقد کنند، رشد نمی‌کنیم و بالغ نمی‌شویم. از طرفی آزادی توام با اخلاق و منطق و در محدوده داشته باشد و نسبت به مرزهای انقلاب و مکتب غیرت بورزد. ترکیب غیرت انقلابی و آزاداندیشی منطقی، راه درست است و نه تعصب تکفیری و وادادگی لیبرالی!

هنرمند ارزشی و غیرارزشی
یکی از عرصه‌های تولی و تبری، عرصه هنر و فرهنگ است منتهی به روش درست. انقلاب یک تولی و تبری اجتماعی بود در سطح ملی و جهانی. حضرت امیر فرمودند: در زمان پیامبر وقتی پرچم حق بالا رفت با نزدیکترین خویشانمان مثل برادران، عموها و دوستان سابقمان در افتادیم. از آن به بعد تقسیم ما بر اساس خون، نژاد و قبیله نبود، مرز بین ما حق و باطل است. از این به بعد ما دو امت هستیم. معاویه می‌گفت آدم‌ها را تقسیم نکنید. علی، حسن و حسین آمدند و مسلمان‌ها را دو تکه کردند. همه بیایید زیر سایه ما بنشینید و زندگی کنید. بنابراین عدل و ظلم، معروف و منکر و ایمان و کفر مقیاس‌های الهی هستند برای تقسیم به خودی و غیرخودی، ارزشی و غیرارزشی، مکتبی و غیرمکتبی. زمانی که مکه فتح شد، بعضی‌ها گفتند: امروز روز انتقام است. پیامبر گفت امروز روز بخشش و رحمت است و همه را عفو کردند به جزء 3-4 شاعر و  هنرمندی که شعرهایی ناموسی، علیه زنان مسلمانان می‌گفتند. آن‌ها برای زنی که مسلمان می‌شد و از مکه به مدینه می‌رفت شعر عاشقانه و شهوی می‌نوشتند. پیامبر گفت به جزء آن چند نفر همه را بخشیدم. هر جا آنها را پیدا کردید، حتی اگر به پرده‌های کعبه آویزان بودند باید مجازات شوند.
امروزه بعضی‌ها می‌گویند شعر، مسائل هنری و روشنفکری حق و باطل برنمی‌دارد. هنرمندانی هستند که تمام آثارشان در جهت توجیه ظلم، بی‌عدالتی و فساد است. آیا سینمای نژادپرستانه، فاشیستی، سینمای همجنس‌گرایی، همجنس‌بازی و سینمایی که بر ملت‌ها تحمیل می‌کند که نباید علیه ظلم قیام کنید غیرارزشی نیست؟

جذب حداکثر و دفع حداقلی
ما نمی‌خواهیم آدم‌ها را بیخودی تقسیم کنیم، تهمت و مارک بزنیم و برخورد کلیشه‌ای و حذفی کنیم. جذب حداکثر و دفع حداقلی به این معنا است. از امام صادق و امام رضا نقل شده با هنرمندی که تقوای اخلاقی نداشته ولی شعری در مسیر تقوا گفته چه برخوردی داشته‌اند. ایشان بدون تایید فساد شخصی او، شعر و هنرش را صد در صد تایید کرده‌اند. برایشان صله و هدیه فرستادند و او را به جلسه‌ای دعوت کردند تا شعرهایش را جلوی همه بخوانند. او می‌خواند و خود امام چند بیت به آن اضافه می‌کند. بعد امام می‌فرمایند: به بچه‌هایتان شعرهای ناب یاد بدهید!

جذابیت مکتبی یا مشرکانه!
هنرمند و سینماگر مسلمان حتماً باید به مخاطب و بازار توجه داشته باشد و نیاز هم دارد. جهاد فی سبیل‌الله تامین مالی می‌خواهد، چه برسد به جهاد عملیاتی! لذا خداوند جهاد با مال و جان را در کنار هم آورده است ممکن است زیرا اگر «یُجاهِدونَ بِانفُسِهم» نباشد «یُجاهدونّ بِاموالِهم» ممکن است در صحنه بی‌سلاح بماند. اینجا عرصه جهاد است با نگاه عماری یعنی نگاه انقلابی به سینما و هنر. در این نگاه حتماً اقتصاد سینما، اقتصاد هنر، جذب مخاطب، عرضه و تقاضا معنادار است. اما این مسائل ملاک اصلی نیست و تحت الشعاع مفاهیم برتری مدیریت تعریف می‌شود. هدف هنرمند و سینماگر جذب مخاطب است. هنرمند می‌‎خواهد مخاطب را جذب حق کند یا جذب خودش؟ تفاوت جذابیت مکتبی و مشرکانه اینجا مشخص می‌شود. آیا می‌خواهیم کاری کنیم که برای ما کف بزنند ولو این که بگوییم جهنم دروغ است و ارزش و ضدارزش مساوی‌اند؟ و یا قصد داریم به روش هنرمندانه کاری کنیم که مردم جذب حقیقت الهی شوند؟ دوربین برای امر به معروف و نهی از منکر بسیار موثر است منتها در صورتی که عاقلانه و هنرمندانه کار کند. دوربین سلاحی است برای جهاد علیه ظلم و بی‌عدالتی و قلمی است برای گسترش تفکر توحید و جهان بینی الهی در برابر جهان بینی‌های مادی. ابزار هر هنری سلاحی است که می‌تواند حق یا باطل و یا معروف یا منکر را گسترش دهد.
دین ابزار نیست! خط اهانت به ارزش‌های الهی ادامه دارد و برای همین خط مقاومت و حساسیت در عرصه هنر و سینما در سطح جهان باید ادامه داشته باشد. بعد از انقلاب با خطر ارتجاع مواجه شده‌ایم که این خطر همه انقلاب‌ها را تهدید کرده و بزرگترین انقلاب‌ها رابه زانو در آورده است. هدف این گروه بر سر قدرت ماندن و جذب‌کردن است. آن‌ها فراموش کرده‌اند که ما وسیله بودیم و هدف مکتب بود. کم کم ادعا می‌کنند ما هدف هستیم و مکتب وسیله است. آن‌ها از دین استفاده ابزاری می‌کنند و معنای دین دولتی دقیقاً همین است. دین دولتی یعنی دین را طوری تفسیر کن که همه خوششان بیاید تا دولت ما برقرار باشد. اما در معنای دولت دینی، دولت و قدرت من هدف نیست بلکه وسیله است. دین را درست و عاقلانه و با سعه صدر مطرح کن اما ما وسیله هستیم. بعضی از کسانی که در زمان شاه فیلم‌های کثیف بازی کرده‌اند، اصلاح شده‌اند و قدمشان به روی چشم ولی بعضی از آن‌ها الان استاد اخلاق شده‌اند و حرف‌های قشنگ می‌زنند. آنچه تفکر سینمای عماری و سینمای فجر انقلابی و نه فجر قلابی را تهدید می‌کند بی‌حس و بی‌تفاوت شدن و مساوی دیدن همه شعارها است. آنچه سینمای عماری را تهدید می‌کند یکی دیدن معروف و منکر، نسبی خواندن حق و باطل، اعتباری دیدن عزت و ذلت و شبیه دیدن عدل و ظلم است. آسان دیدن عقب‌گردها و وادادگی‌ها، پیرشدن روح انقلابی، از یاد بردن دشمنی‌‎ها، جابه جایی وسیله و هدف، لبخند تسلیم زدن به فرعون، قارون، نمرود و به کسانی که فساد را در جامعه تئوریزه می‌کردند، مذبوحانه و محال دیدن مقاومت، تجربه نگرفتن از ریاکاری‌ها و توطئه‌گری‌ها به این سینما ضربه می‌زند.

سینمای اسلامی وجود دارد
عده‌ای با دین و اسلام مشکل دارند و می‌خواهند دین در حاشیه بماند. می‌دانند معنای حکومت اسلامی، سینما در چارچوب اسلام و تکنولوژی با مدیریت اسلامی این است که اسلام از حاشیه به متن بیاید. کسانی می‌گفتند جمهوری اسلامی نمی‌شود، انقلاب و جمهوریت یک مفهوم مدرن و اسلام سنت است و چطور می‌خواهید آن‌ها را تلفیق کنید؟ این‌ها می‌خواهند دین و اسلام، غارنشین و در حاشیه تاریخ باشد. ورود به عرصه سینمای اسلامی مشکل اما ممکن است. کسانی که می‌گویند سینمای اسلامی ناممکن است در واقع می‌خواهند کل عرصه سینما و رسانه را به دشمن واگذار کنند! سینمای موجود با مفاهیم اساسی اسلام سازگار نیست. اتاق فرمان سینمای موجود در اختیار جبهه کفر است و ساختن سینمای اسلامی، انقلابی و مکتبی بسیار مشکل است. بعضی می‌گویند سینما ذاتاً دینی و اسلامی نمی‌شود که حرف نادرستی است. می‌گویند تشکیل حکومت، ذاتاً دین را سکولاریزه می‌کند که حرف نادرست و خطرناکی است. بهترین روش کلاهبرداری برای تزریق سکولاریسم به ذهن مسلمان‌ها این است که بگویی اینجا عرصه شما نیست، تلاش شما در عرصه سینما، تکنولوژی، سیاست، انتخابات و رقابت مذبوحانه است. انگار تا قبل از شکل‌گیری سینما فسق و فجور در دنیا نبوده است، انگار گناهان جدیدی در مدرنیته اختراع شده است. همانطور که کار در بازار اقتصاد و تجارت مشکل اما ممکن است، سالم ماندن در فضای سینما و هنر هم مشکل اما ممکن است. مشکل است چون مطالعات وسیع اسلامی می‌خواهد. باید بدانی تعریف عشق و جبر، دوستی و مدارا، جنگ و صلح، اقتصاد و رفاه و عدالت در اسلام چیست. باید حداقل یک دوره کتاب‌های مطهری، مصباح و جوادی آملی را بخوانی و با این مفاهیم آشنا شوی. اگر نمی‌توانی قرآن را از رو بخوانی و یک دوره نهج البلاغه نخوانده‌ای، چطور می‌خواهی درباره سینما و هنر اسلامی حرف بزنی و بسازی؟ باید بدانی اسلام چیست تا موهوماتی که کسانی به اسم معنویت، اسلام و اخلاق می‌گویند به اسم اسلام غالب نکنی. تصور نکنید که با عَلَم و کُتل و شبیه‌سازی و شبیه خوانی می‌شود فیلم اسلامی ساخت. علم و کتل یک کار بشریست. در کجای قرآن و حدیث این مسائل وجود دارد؟ قرآن و حدیث سراسر معارف توحید، انسان‌شناسی و هستی‌شناسی است. بسیاری معنویت بودایی را به جای معنویت اسلامی، اخلاق مسیحی و کاتولیک را به جای اخلاق اسلامی در فیلم‌هایشان مطرح می‌کنند. پس ما نیاز به مطالعات قوی اسلامی داریم.

نماز شب لازم است
رهبری گفتند سینما اسب چموشی است که نمی‌شود از او سواری گرفت، تا سوارش چه کسی باشد؟! ایشان گفته بودند یک مسئله مطالعات فرهنگ است و یک مسئله تهذیب نفس. می‌خواهید سینمای اسلامی بسازید باید نماز شب بخوانید چون یک بُعد آگاهی است و یک بعد اراده و شخصیت! در جمع کسانی که نماز نمی‌خوانند، شراب می‌خورند و خدا و پیغمبر را مسخره می‌کنند، سالم ماندن سخت است. درگیر شدن و دعوا کردن هم راه حل نیست. سخت است که در این عرصه بمانی و از لحاظ فکری و روحی سالم بمانی. در بازار هم وسوسه زیاد است؛ گران فروختن، رشوه دادن و کلاهبرداری جزو وسوسه‌های مخصوص تاجران است. وسوسه طلبه‌ها هم آخوندی است که بر کارهای شخصی و دنیایی اسم خدا را بگذارند. سینماگران هم وسوسه‌های مخصوص خودشان را دارند.

می‌خواهیم فرم را در خدمت محتوا بگیریم
حکم عقلانیت با نفسانیت فرق می‌کند. بعضی‌ها عقلانیت را غیراسلامی تفسیر می‌کنند و آن را با سکولاریسم برابر می‌دانند. این نگاه به مسائل غلط است. در عرصه سینما می‌توان در ظرف تمیز و مظروف کثیف کاری را تولید کرد، یعنی زیباترین فیلم را ساخته ولی در محتوای آن انحراف فکری و فساد اخلاقی را ترویج کرد. گاهی بهترین عسل را در ظرف کثیف و شکسته میریزی که کسی نگاهش به آن بیفتد مظروف را بر نمی‌دارد. در دنیا رایج است که یک فیلم هم عسل دارد و هم زهر. مشکل این است که گاهی مظروف خوب و بد مخلوط است. بعضی مواقع تکنیک و صنعت در محتوا دخالت می‌کند. ما می‌خواهیم فرم را در خدمت محتوا بگیریم.

سوژه‌های سینمایی اسلام
یکی از سرفصل‌های سوژه‌دار در مفاهیم اسلامی، تاریخ دینی است؛ قصص انبیا، اولیا و تاریخ صدر اسلام خیلی مهم و اثرگذار است. دیگری شناخت و معارف دین است. بسیاری از آیات و روایات انسان و جهان، مرگ و زندگی و سعادت و شقاوت را تعریف می‌کند، یک اثر هنری می‌تواند این مفاهیم را تبیین کند. وقتی این فیلم را مخاطب میبیند نگاه مادی و الحادی‌اش به انسان و زندگی به یک نگاه لطیف، معنوی و توحیدی تبدیل می‌شود. هزاران آیه و حدیث در این باب داریم که اگر درست فهمیده شود موضوع صدها فیلم است. اخلاق اسلامی هزاران سوژه برای فیلمنامه است. کسانی که سخاوت ندارند ایمان ندارند. پیامبر و امامان می‌گویند کسانی که نمی‌توانند به دیگران کمک کنند مومن نیستند.
فیلمی بسازید که این مسئله خساست را با توحید گره زده و درست بیان کند که وقتی فیلم را دیدیم از آدم خسیس حالمان به هم بخورد. وفا یا گذشت را با نگاه اسلامی در فیلم جا بیندازیم. حوزه اخلاقیات پر از این مفاهیم است.

سبک زندگی اسلامی مه مترین سوژه برای فیلمسازی
هیچ چیز به اندازه سینما نمی‌تواند در سبک‌زندگی و رفتار سازی جامعه ما اصلاحات ایجاد کند، همانطور که از طریق سینما سبک زندگی ما مورد هدف قرار گرفته است. سبک ازدواج‌ها، طلاق‌ها، عزاداری‌ها و عروسی‌های ما غلط است. در روایت داریم تا سه روز برای خانواده‌ای که عزیزی از دست داده‌اند غذا ببرید، این در حالی است که تا یک هفته ما در خانه میت غذا می‌خوریم. در روایت داریم اگر همسر کسی فوت کرد، نشانه وفاداری نیست که تا آخر عمر ازدواج نکند. خیال نکنیم اگر کسی همسرش فوت کرد و ازدواج مجدد کرد، خائن است. سبک زندگی اسلامی بزرگترین سوژه‌ها برای فیلمسازی است که برای مخاطب جهانی ساخته شود. اگر با فیلمی دروغ و کلاه‌برداری در بازار کمتر شود، سینمای اسلامی
است. با سینمای اسلامی باید آمار طلاق کم شود، اعتیاد شکسته، همه ضدارزش‌های اسلام کاهش و ارزش‌ها احیا شود. سینمای اسلامی یعنی تبدیل ماده به معنا. اگر اثری مسائل احکامی، جنبه عدالت‌خواهی اسلام، مبارزه با ظلم و استکبار و به قیام به قسط را بیان کند، صد در صد اسلامی است. هر سینمایی که به تهذیب نفوس، تربیت انسان‌ها و احسان به والدین در کنار ایمان به خدا کمک کند یک فیلم اسلامی و قرآنی است، هرچه هنرمندانه‌تر بهتر. اما آنچه امروز بیش از همه نیاز داریم سبک زندگی اسلامی است. ریش، حجاب و زیارت، اسلامی است. روز عاشورا همه با پیراهن مشکی بیرون می‌آیند، واقعاً قابل تقدیر است و دشمن می‌ترسد اما خطری وجود دارد. ما روزها را به روزهای مذهبی و غیرمذهبیِ سکولاریزم تقسیم کرده‌ایم. یعنی عاشورا، تاسوعا، عید فطر و 28 صفر روزهای مذهبی‌اند و آداب مذهبی انجام می‌دهیم و دوربین فیلم مذهبی هم ما را به مسجد و حسینیه می‌برد. خیال می‌کند مذهب اینجاست. این کار کلیساست. آن‌ها همین طوری مذهب را قبول دارند. بسیاری از فیلم‌های مذهبی در محرم درباره هیئت، علم، کتل و شبی هخوانی است. نیاز به سینمای دینی زمانی شکل گرفت که مرفه‌ترین جوامع، بیشترین آمار خودکشی و افسردگی را داشت. نمی‌توانستند بگویند معنا کلا دروغ است زیرا با حذف معنا امنیت هم نبود و برای دنیایش مشکل درست می‌شد.
معناسوزی واقعی، معناسازی ساختگی! معنویت و اخلاق ساختگی که مخلوطی از اسلام، بودا و عرفان‌های ساختگی است. حق و باطل هم مرزی ندارد. پاپ هم که وکیل خدا روی زمین بود می‌گوید که هیچ مفهوم خوب یا بدی وجود ندارد. طبق این تعریف، نمادهای مقدس به عنوان دین تعریف می‌شوند و همچنین مهم نیست که چه دینی باشد؛ شیطان‌پرستی، مریم و مسیح‌پرستی و خداپرستی مساوی با بت پرستی است. رسانه وساطت می‌کند تا در هر زمینه در سطوح تحلیلی مختلف، چارچوب‌های نمادینی ساخته شود که برای آن جامعه معنا دارد.

اسلام در چارچوب‌های فرهنگ و رسانه غربی
شخصی ازدواج را دوست دارد و کسی همجنس بازی و هر کسی معنایی که می‌پسندد را ترویج می‌کند. در سینمای معنوی و اخلاقی به ما اجازه نمی‌دهند که اخلاق با وحی و عقل تعریف شود چون اعتقاد دارند که ما قاضی نیستیم و قضاوت نمی‌کنیم. می‌خواهند دین را رسانه‌ای کنند یعنی در چارچوب فرهنگ غرب و در حال تغییر. فهمیده‌اند که دین یک نیاز بشری است و نمی‌شود آن را حذف کرد ولی می‌توانند آن را مدیریت کنند.

فیلم‌های هالیوودی با مفاهیم اسلامی
بعضی از فیلم‌های غربی مفاهیم اسلامی را خیلی زیبا بیان می‌کند، دیده‌ام فیلم‌های غربی، هالیوودی و اروپایی که مفهوم اجل را درست با تفسیر اسلامی بیان کرده‌اند، فیلمی دیده‌ام که به جز حجاب و شراب که خلاف اسلام است و در بین آن جوامع عادی است، ده حدیث اسلامی را در طول فیلم به یاد من آورد. می‌فرماید: الحِرص یذقی بِالمُرُوَه؛ حرص، مروت و جوانمردی را از انسان می‌گیرد. امام رضا می‌فرمایند کسانی که فقط دنبال سرمایه‌اند قطع رحم می‌کنند و رابطه خودشان را با خویشاوندان به هم می‌زنند و انسان برای آن‌ها حرمتی ندارد. یک غیرمسلمانِ غیر ایرانی فیلمی ساخته که مفهوم حرص را خوب نشان داده است. شما می‌توانید بگویید این فیلم، تئاتر یا رمان به لحاظ این موارد مفاهیم اسلام را منتقل می‌کند اما به لحاظ این موارد مفاهیم غیر اسلامی را.

قرآن و روایات اهل بیت ظرفیت‌های سینمایی‌اند
قرآن و روایات اهل بیت ظرفیت‌های سینمایی‌اند و از آن طرف تکنیک‌های قوی و جذاب لازم است که کفار خیلی بهتر از ما از آن‌ها استفاده می‌کنند. امیرالمومنین در باب انسانیت، عاطفه و روابط انسانی می‌فرماید: بهشت شش گروه را ضمانت می‌کنم، یک مورد کسی که در مسیر عیادت بیماری بمیرد؛ شما فیلمی ساخته‌ای که نگاه مردم به بیمار، بیمارستان و عیادت مریض عوض شود و مخاطب در مسیر خانه‌ی بیمار احساس کند به زیارت خدا می‌رود؟ این یک سینمای دینی است هرچه هنرمندانه‌تر باشد سینمایی‌تر است. فیلمی با این موضوع ساخته شود: ألرِزقُ مَقسُوم وَ الحَریصُ مَحروم؛ رزق تقسیم شده و حریص محروم می‌شود. کسی دزدی کرده و حس می‌کند رزقش بیشتر شده است. طبق روایت این یک اشتباه در محاسبه است. روایت داریم که روزیِ انسان معلوم است و اگر تلاش نکرد و از راه حلال به دست نیاورد، از طریق دزدی و رشوه همان مقدار دستش می‌آید. رزقت بیشتر نشد، باید از راه حلال به آن می‌رسیدی ولی از راه حرام به دست آوردی و وبالت بیشتر شد و نه رزقت.

به اسم تکنیک، محتوا به خوردتان ندهند
اینکه تکنیک ذاتاً به درد کفر می‌خورد حرف‌هایی است که می‌خواهد شماها را از صحنه حذف کند. تکنیک را یاد بگیرید البته بین تکنیک و محتوا باید سواد و قدرت روحی داشته باشید، مرز بکشید که به جای تکنیک جذب محتوا نشوید. کسانی در سینما و هنر می‌گفتند تکنیک را از دشمن یاد می‌گیریم، محتوا را از اسلام. سواد اسلامی نداشتند جز چهار مقاله و کتاب ناقصی که خوانده بودند و این کل سرمایه اسلامی آن‌ها بود. به لحاظ روحی و تهذیب نفس انقدر قوی نبودند که اگر در یک جمع مخالف قرار گرفتند خودشان را حفظ کنند. چنین فردی نوشته بود ظرف مدت کوتاهی، هزار فیلم سینمایی مطرح دنیا را دیدم و تکنی کهایشان را یادداشت کردم. منتها باید ظرفیت تشخیص تکنیک از محتوا را داشته باشید. به اسم تکنیک محتوای مادی به خورد بقیه و خودتان ندهید. این آقای مذهبی نوشت: سینما اسلامی نمی‌شود چون نمی‌تواند واقع‌بینانه باشد. واقعی این است که خانم‌ها در اتاق خواب با روسری نیستند! او کل جهان را در اتاق خوا‌ب میبیند. با وجود مفاهیم بسیاری راجع به انسان و بشر، سراغ دستشویی می‌رود. حریم عمومی و خصوصی را نمی‌فهمند. رئالیسم یعنی برداشتن مرزهای خصوصی انسان.

لازمه سینمای اسلامی، ایمان و آگاهی عمیق اسلامی است
سینمای اسلامی، سینمایی است که به وجه هنرمندانه و تاثیرگذار با جذابترین تکنیک‌ها به کمک پیچیده‌ترین ابزارها بتوانیم با مهارت کامل اولاً با قدرت روحی، ایمانی و تقوای هر چه قویتر، توجه به خداوند و تعصب بر سر حق و باطل کار کنیم و دوما آگاهی‌های عمیق‌تر شونده اسلامی داشته و با مطالعات دائم فیلم بسازیم. چند برابر تکنیک باید مطالعات اسلامی داشت. با قرآن، روایات، تاریخ صدر اسلام، سیره پیامبر و اهل بیت و با مفاهیم عرفان، تفسیر، فقه، حدیث، فلسفه و کلام تا حد امکان آشنا شد. اگر می‌خواهی راجع به عشق فیلم بسازی باید بدانی که نگاه اسلام به عشق چیست؟ اسلام راجع به عشق زمینی و آسمانی حرف‌های بسیاری دارد.