به گزارش عمار فیلم؛ در این مستند به ماجرای شهادت طالب نوجوان ۱۷ساله پاسدار کمیته انقلاب اسلامی و تبعات جنایات وحشتناک صورت گرفته بر روی بازماندگان واقعه پرداخته شده است.
«محمدرضا میراضی» اظهار داشت: همانطور که منافقین سال 61 دهان طالب را بستند تا صدایش را کسی نشود، امروز هم دستهای نامرئی نفاق اصرار دارد پیام شهید مخابره نشود.
با بیان این که ما در این کار با حفظ فاصله داستان شهید طالب را روایت کردیم، ادامه داد: ماجرای شهید طالب طاهری و ۲ شهید همراهش (محسن میرجلیلی و شاهرخ طهماسبی) که سازمان منافقین از آن به عنوان عملیات مهندسی نام میبرد، ماجرای جدیدی نیست! سنگینی جنایت هولناک ۴۰ سال قبل نفاق با فرزندان این ملت، امروز به گونهای دیگر بر عرصههای فرهنگ و اقتصاد و سیاست سایه انداخته است.
وی افزود: عمق این فاجعه شاید در دهه شصت با توجه به شرایط جنگ و ظرفیتهای محدود رسانهای آن زمان مطرح و بازگو نشده است. اما هم اکنون که ۴ دهه از آن زمان سپری گردیده، ابعاد خاص واقعه سرنخ اصلی روشنگری مکتب انقلاب اسلامی برای اقشار بالاخص جوانان میتواند باشد…
میراضی با بیان اینکه ایزو ۱۳۶۱ چند خط روایی را با ملاحظات هنری و تکنیکال آمیخته و با ظرافت دنبال میکند، ابراز کرد: از یکسو به دریچهای قدم گذاشتیم که ما را به سرزمین خلوت ناگفتههای پدر و مادری با صبر اسطورهای رهنمون میسازد. البته تلاش کردیم همواره با فاصله به این خلوت وارد شویم، چرا که ساحت عشقی مقدس از قبیله ابراهیم و هاجر در دل کندن از اسماعیلشان را شاهد بودیم. از سوی دیگر پردهای سیاه و دهشتناک روایت میشود که بنا به گفته امام خمینی(ره) این جماعت روی ابن ملجم را هم سفید کردهاند…، همین تفسیر ما را به کنه لجنزار نفاق و منافقین، متوجّه میسازد.
این کارگردان ادامه داد: این که گفتم با فاصله به موضوع نزدیک شدیم، به خاطر شدت شکنجهها و جنایاتی است که از بیان آن عاجزم و نتوانستیم در مستند بیاوریم…. لذا در پساتولید حدود ۵ مرتبه بازتدوین کردیم. نگاه کارگردانی و مونتاژ پرهیز از مقتل خوانی بود. اما در عین حال با ایجاد فضاهای مختلف سعی در بیان در لفافه مصیبت از یک سو و روایت حماسی عظمت روح پدر و مادر از سوی دیگر داشتیم.
میراضی با اشاره به وقایع پائیز سال گذشته، گفت: هرکس منصفانه به دنبال حقیقت میگردد ماجرای شهیدان عملیات مهندسی را در یک کفه ترازو و داستان خانم مهسا امینی را در کفه دیگر بگذارد. آن وقت قضاوت کند که یک افسرجوان 17 ساله پلیس را ظرف ۳ روز چگونه توسط نظامات شیطانی قطعه قطعهاش میکنند، و تلاش میکنند، داستانش در لابلای صفحات تاریخ فراموش شود.
کارگردان مستند ایزو 1361 درباره حال و هوای پدر و مادر شهید، گفت: وقتی که ما کار پژوهشی مستند را شروع کردیم، پدر شهید در قید حیات بودند. شروع این کار هم داستان خودش را داشت، پدر و مادر ناخوش احوال بودند و ممکن بود از دستشان بدهیم. با اینکه شرایط مساعد نبود اما با همیاری مسئولان و همکاری خانواده شهید طاهری استارت کار را زدیم. در مرحله پسا تولید پدر شهید آسمانی شدند، مادر هم الان در آی سیو هستند.
وی افزود: معتقد هستم این مادر از فرشتگانی است که خداوند به خاطر قلب سوختهاش ، بلاها را از ایران اسلامیمان دور کرده است. اولین دیداری که با این نازنین مادر داشتم، تا متوجّه شد مستندسازی هستم که آمدهام از فرزندش فیلم بسازم صیحه ای زد و طوری آشفته شد که هر آن احتمال میدادم روح از پیکرش مفارقت کند…. لذا تصمیم گرفتم مسیر مستند را با احتیاط فراوان و ملاحظات اخلاق محور پیش ببرم که شاید از نظر فنی برخی از هم صنفان و دوستان کارگردان نپسندند….اما نمیتوانستم با روح و روان این نازنین مادر بازی کنم، البته خداخیلی به ما کمک کرد و کار به لطف خودش از آب و گل درآمد و شد آنچه شد……
میراضی بخشی از غم و رنج پدر و مادر شهید را اینطور توصیف کرد: مادر بعد از واقعه تلخ شهادت طالب ۴۰ سال است اتویی ندیده و فرزندان هم جلوی مادر لباسی اتو نمیزنند، او شنیده که فرزندش را با اتوی داغ بارها سوزاندهاند. پدر خیلی تلاش کرده صدای آزادیخواهی امت ایران را به گوش مجامع به اصطلاح حقوق بشری برساند، اما گوشهای کر نظامات شیطانی تحمل این فریادها را نداشته و ندارند. مستند ایزو در لفافه حرف میزند اما به لطف خداوند اثر می گذارد ، آنهم اثری فراموش نشدنی…
میراضی پیرامون چالشهای ساخت مستند ایزو 1361، اظهار داشت: البته در مراحل مختلف این پروژه با چالشهایی مواجه شدیم که اینها نمک این مسیر بوده است. جریانهایی اصرار به حاشیه راندن این اثر داشتند تا آنجا که من حتی به جشنواره عمار هم امیدی نداشتم، که خوشبختانه این روند در عمار تکرار نشد.
این کارگردان در پاسخ به این سوال که چه افرادی و چرا با این مستند مشکل داشتند، ابراز کرد: این به جریان نامرئی نفاق برمیگردد. در یکی از سکانسهای مستند نشان میدهیم منافقین دهان طالب را بسته بودند تا داد و بیدادهایش حین شکنجه بیرون نرود، این رفتار نفاق و منافق است. من بعد از چهل سال متوجه شدم امروز هم دستهای نامرئی نفاق اصرار دارد پیام شهید و مکتب توحید مخابره نشود. منظور از پیام شهید پیام شخصی این شهید نیست، بلکه دکترین و مکتب شهداست.
وی افزود: جریان نفاق با این تفکر مشکل دارد و شاخصه اصلی نفاق این است که همواره در لباس خودی و دوست می آید، همچنانکه منافقین برای دستگیری این ۳ پاسدار و افسر پلیس، لباس فرم کمیته ها را پوشیده بودند!
میراضی با بیان اینکه ایزو۱۳۶۱ بخش مهمی از تفکرات التقاطی و خباثتهای منافقین را به تصویر میکشد، اظهار داشت: این مستند پته منافقین و جریان نفاق را روی آب میاندازد. بخشی از سکانسها مصاحبههای صوتی مهران اصدقی فرمانده اول نظامی منافقین در تهران و خسرو زندی از شکنجهگران شهید طاهری است و جالب اینکه این دو نفر از همان اعدامیهای سال 67 هستند. یعنی اینها بعد از دستگیری در سال 61 تا سال 67 برای طی مراحل دادگاه و بررسی در زندان بودند و اعدام نشدند. این یکی از مصادیق رافت جمهوری اسلامی است.
این کارگردان مستندساز با اشاره به نفرت پراکنیهایی که امروز درباره اعدامهای دهه شصت صورت میگیرد، بیان کرد: در سالهای اخیر برخی افراد و رسانهها در داخل کشور و از آن طرف رسانههای فارسی زبان خارج نشین، فریاد وامصیبتا سر میدهند و از اعدامهای دهه شصت میگویند. باید به اینها گفت همین دو شکنجهگر سنگدل مهران اصدقی و خسرو زندی دو فقره از آن اعدامیها هستند که دستشان تا مرفق به خون بیگناهان آلوده بوده است.
وی افزود: برخی از سکانسهایی که در مستند هست راشهای ارزشمند همان مقطع است که به سختی و با مکافات فراوان توانستیم آنها را پیدا کنیم. یکی از اتفاقات خاصی که برای من افتاد این بود که در شروع کار رفتم تا از پدر شهید اجازه بگیرم. اطرافیان گفتند پدر تقریبا زندگی نباتی دارد، کسی را نمیشناسد و چیزی متوجه نمیشود. ولی من دوست داشتم به رسم ادب از ایشان اجازه بگیرم، جلو رفتم خودم را معرفی کردم و گفتم میخواهم برای پسرتان فیلم بسازم. پدر دستش را با لرزه بالا آورد و دست من را گرفت و چند دقیقهای نگه داشت. در همان دقایق احساس این پدر شهید به من منتقل شد، انگار با زبان بدن با من حرف میزد. بزرگی روح این پدر و مادر این موضوع را خیلی برای من خاص کرده است، در حقیقت گنجی بود که زیر خروارهای زمان پنهان بود و من وظیفه داشتم این گنج را بیرون بکشم.
میراضی در خصوص علت نامگذاری مستند ایزو 1361، اظهار داشت: در پرده سوم یکی از کاراکترها آقای فریبرز حاج اسماعیلی که او را در بازار فرش تهران میبینیم، میگوید اگر بخواهیم با نگاه تجاری و اقتصادی اسمی روی این جنایت بگذاریم، باید بگویم این ایزو 1361 است. ایشان این را بداهه گفت، ما دیدیم هم تعلیق زیبایی است هم جنایتی که اتفاق افتاده بود به نوعی استاندارد خباثت در دهه شصت بود، از این جهت نام این کار را ایزو 1361 گذاشتیم.
این کارگردان مستندساز با اشاره به پیچیدگیها و سختیهای تولید این اثر، مطرح کرد: پژوهش و مصاحبههای این کار تقریبا چهار ماه طول کشید. قبل از اینکه تولید و پروداکشن شروع شود چند ماه برای تحقیق و پژوهش وقت گذاشتم. بخشی از منابع ما خانواده بودند و بخشهای دیگر جستجوی راشهای آرشیوی بود که خیلی سخت بود و انرژی زیادی از ما گرفت اما در نهایت شیرین بود.
وی افزود: ما در این مستند با نگاه ملودرام جلو رفتیم، پرده اول یک فضای خانوادگی است واصلا داستان را لو نمیدهیم، از اوایل پرده دوم کم کم بحث جبهه رفتن مطرح میشود، باز هم از مخاطب جلو هستیم، مخاطب گمان میکند حتما طالب در جبهه شهید شده، کمی که جلوتر میرویم، میبینند که اصلا بحث جبهه نیست و این شهید در تهران و خانههای تیمی منافقین با آن طرز وحشتناک به شهادت رسیده است.
میراضی با اشاره به عملکرد ضعیف اصحاب رسانه در موضوعات این چنینی، افزود: در موضوعاتی از این دست که به معرفی و شناساندن چهره واقعی دشمنانی مانند منافقین میپردازد، مردم عادی همیشه جلوتر از خیلی از روشنفکران هستند.
این کارگردان مستندساز ادامه داد: کسانی که صاحب کرسی و صاحب قلم هستند باید این مسئله را از مدیران سطوح عالی فرهنگ ورسانه مطالبه کنند. واقعیت این است که خیلی از رئوس سیاستمداران ما در دهه شصت و پنجاه سیر میکند و چابکی و سرعت در خبر و اطلاع رسانی هنرمندانه و به موقع را درک نمیکنند و در نهایت به خبرخوری میرسند. همین است که بخشی از مردم ما از رسانههای داخلی کوچ کردند و به سراغ رسانههای آنور آبی رفتند. این یک آسیب شناسی جدی است.
وی افزود: البته معتقد هستم ما اصلا با مردم مشکلی نداریم، اگر اطلاع رسانی به درستی صورت بگیرد، مردم خیلی خوب میشناسند و تشخیص میدهند. اما روی اصلی حرف من با اصحاب رسانه است، چرا اصحاب رسانه به صورت متمرکز، مدون و هدفمند به سراغ این بحثها نمیروند. چرا ما باید در ماجرای مهسا امینی خسارت ببینیم.
میراضی در پایان خاطر نشان کرد: جوانان سبزپوش پلیس که در اقصی نقاط این کشور پهناور بدون ادعا و با درآمدی مختصر در حال خدمت به مردم و تأمین امنیت این کشور هستند، یکی از الگوهایشان شهید طالب طاهری است و من بعنوان کوچکترین عضو از جامعهی هنرمندان افتخار می کنم که برای این قشر زحمتکش و افتخار آفرین، تولید اثر کردهام. از زحمات مجموعهی خبر رسانی جشنواره فیلم عمار هم به نوبهی خود سپاسگزارم.
در چهاردهمین دوره جشنواره عمار همانند دورههای پیشین، فرصتی فراهم شدهاست تا علاقهمندان بتوانند منتخب فیلمهای این جشنواره را بهصورت رایگان و با اینترنت نیمبها در سامانه عماریار تماشاکنند. اکران برخط مستند «ایزو 1361» در سکوی عماریار (ورود از اینجا) 24 ساعت پس از اکران در سینما فلسطین تهران انجام خواهدشد.