به گزارش «عمار فیلم»، برخی واژهها در هر زبانی بار معنایی خاصی دارند که به هنگام ترجمه و تفسیر برداشت های متفاوتی از آنها شده است. به طور مثال در برجام، اعضای ۱+۵ واژه «lift» که در زبان انگلیسی به معنی معلق نگاه داشتن و موقتا متوقف کردن است را به کار بردند. تیم ایرانی که علی الظاهر زبان انگلیسی را فول بود،lift را به معنی پایان دادن و خاتمه دادن معنی میکرد. نمونه دیگر این تفاوت معنا، به کار بردن تفاسیر مختلف برای واژه «خصوصیسازی» در بیرون و درون مرزهای ما است. این روزها تعبیرات و برداشتهای مختلف پیرامون عبارت خصوصیسازی، بیشتر از همه واژه های دو پهلو در جامعه ایرانی شنیده شده و حاشیه های فراوانی ایجاد کرده است. با کمی دقت، در می یابیم که در دولت، برداشت آنها از خصوصیسازی با شخصیسازی اشتباه گرفته شده و معنی واقعی آن، به خصوصیسوزی نزدیکتر شده است.
محسن اسلامزاده کارگردان نامآشنای عرصه مستند، دوربین خود را روی همین سوژه و به طور خاص واگذاری ماشینسازی تبریز زوم کرده است. برای ساخت این مستند یاسر قدسی به کمک اسلامزاده آمده و روایت آن را بر عهده گرفته است. مستند با نشان دادن نمایی باز از قسمتهای مختلف ماشینسازی تبریز و خروج کارگران دل نگران از آینده خود و کارخانه شروع میکند. راوی به سراغ شاهدان ماجرای خصوصیسازی این کارخانه رفته، و انتقاداتی هم به نحوه واگذاری صنایع مختلف صنعتی وارد کرده است.
کارگردان به خوبی از عهده معرفی ماشینسازی که در این سال ها فقط نامی از آن را شنیده ایم برآمده است. حال و روز تنها کارخانهی، کارخانهساز در ایران و غرب آسیا که قبل از خصوصیسازی به کشورهای مهد صنعتی، مثل آلمان و چین صادرات انجام می داد، به خوبی در مستند نمایش داده شده است.
تحریمهای آمریکا و حتی بمب اتم نیز نمی توانست چنین اثر مخربی که مدیریت غلط در اجرای خصوصیسازی بر این کارخانه که با خونِ دلِ جوانان و مهندسان تبریزی به حرکت درآمده بود بگذارد. قدرت تخریب مدیریت خصوصیسوزی در صنعت ایران بسیار زیاد بود اما همت جریان دانشجوی مانع از پیشروی و تخریب بیشترش شد.
مستند به خوبی از پس ارزیابی جنبه های مختلف ماجرای خصوصیسازی برآمده است. اسلامزاده در عین روایت فساد درون سازمان خصوصیسازی، امید را در نحوه برخورد و مبارزه جریان دانشجویی برای بازگرداندن ماشینسازی به بیت المال، در دل مخاطب زنده نگه میدارد.
مرتضی بیابانگرد