به گزارش «عمار فیلم»، مستند «مهاجران» بهکارگردانی سهیلا محمدپور مطالبهگری و تلاش جوانی روستایی را بهتصویر میکشد که بهدنبال بازنمایی واقعیت تلخ اجتماعی فروش زمینهای زراعی به خوشنشینان شهری و تغییر کاربری زمینهای روستایی در استان گیلان است. این ویلاسازیها، مردم بومی منطقه را با بیعدالتی در خرید و فروش زمینهایشان و تولید پدیده سرایدار شدن مواجه ساخته است.
از سویی از میان رفتن بافت سنتی، تغییر هویت و فرهنگ، تداخل فرهنگی، دستفروشی زنان و مردان روستایی، کمبود منابع و انرژی، قطعی برق و کمآبی که با افزایش دوبرابری جمعیت در مناسبتهای خاص در استانهای شمالی بهعلت نبود زیرساختهای توسعه روستایی ایجاد میشود، تصاحب منابع و اراضی طبیعی با هدف ترویج گردشگری سوداگران، حاشیهنشینی کشاورزان با فروش زمینهایشان، ورود اتومبیلها به حریم جادهای که محل تردد دام و طیور است و تصادفات ناشی از آن، مواردی است که به مشکلات روستاییان دامن میزند.
مستند مهاجران نگاه انتقادی به پدیده فروش زمین در شمال کشور به غیربومیان دارد. مستند بهآرامی روند رو به رشد همراه با فراز و فرودهای مطالبهگری جوانی را نشان میدهد که در صدد است علاوه بر اقناع چهره به چهره هممحلیهای خود، با نهاد حاکمیت نیز تعامل کند و به مطالبهگری خود که در نگاهش مطالبهگری نسل آینده است، جامه عمل بپوشاند، با وجود این، مستندساز بهاقتضای ساختار رئالیستیک مستند در جریان بازنمایی واقعیت ما را با مسائل، مشکلات و جریاناتی مواجه میکند که فراتر از مسئله اجتماعی است و نمیتواند به علل ساختاری مشکلاتی که پیشِروی روستاییان و کشاورزان قرار گرفته است پاسخ دهد و همچنان تا پایان مستند این امر لاینحل میماند.
«مهاجران» قبل از آنکه درباره پدیده زمینفروشی باشد، درباره مقوله مطالبهگری و مسئولیت اجتماعی و درک آن توسط کاراکتری تحت عنوان آقای بهاری است که در ساحت مستند در تلاش است با رویکردی آگاهانه، هممحلیهای خود را از آسیب و تبعات فروش زمین به غیربومیان آگاه سازد.
نگاه و برخورد قیممآبانه کاراکتر مستند سبب شده است که مطالبهگری او مورد توجه هممحلیهایش قرار نگیرد و پارادایمی که جوان فعال روستایی به مطالبهگری نگاه میکند، واقعیتی بهوجود آمده است که در شرایط اجتماعی موجود مردم باید مطالبهگر حقوقشان باشند اما بهعلت مشکلات اقتصادی و معیشتی، این رویه به بیتفاوتی اجتماعی منجر شده که روند مطالبهگری وی را نیز با رکود همراه ساخته است.
مستند به روح و ساحت جامعه اشاره دارد و روایتی را میسازد که بهخوبی روایت مطالبهگری پیگیرانه را با وجود به بنبست رسیدنهای مکرر بازنمایی میکند، با این حال میتوان تا حدودی روند کسالتبار تلاش و تکاپوی جوان روستایی را در سکانسهای مختلف مستند مشاهده کرد.
اشاره به آسیبزایی طرح هادی برای استانهای شمالی کشور در گفتگو با معاون پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان گیلان، لایه عریانتر واقعگرایانهای را مورد تمحض قرار میدهد که نقیصه ساحتی قانونی را بهدنبال دارد. طرح هادی، بافتموجود روستا را بهدقت زیر ذرهبین میبرد و اصلاح و ساماندهی آن را در دستور کار قرار میدهد. بهروایتعرف، درطرح هادی، اراضی کشاورزی جایگاهی ندارند، انگار اطراف روستا را خطکشی کردهاند تا مرز و حدودش را برجسته کنند و با صدای بلند به همه اعلام کنند که؛ این قسمت، مختصزمینهای مسکونی و تجاری است و بعد از این مرز میتوانید به کشاورزی و زراعت مبادرت ورزید.
در بعض از سکانسهای مستند، جوان روستایی که درمانده و خسته از ناملایمات مطالبهگری مردمی و حاکمیتی است، ترانه میرزا کوچکخان را که ترانهای ملهم از فولکلور مردم گیلان در مایه دشتی است، زیر لب زمزمه میکند، شعری بومی که اگر در مفاهیم آن دقیق شویم، عمق درد ناشی از رنج میرزا را میتوان مستفاد کرد، این شعر از یک سو تنهایی میرزا را نشان میدهد و از سویی دیگر حاکی از انتظار مردم گیلان است که بهنظر میرسد جوان روستایی با زمزمه این شعر، تنهایی خود را در آماج مطالبهگریاش با انتظار نسل آینده عجین میکند و مرهمی بر آلام خود میگذارد.
شاید در نگاه اول، ابتدا و پایان مستند که با عدم فائق آمدن مطالبهگری اجتماعی جوان روستایی همراه است و هیچ نتیجهای از آن گرفته نمیشود، بیحاصل بهنظر برسد، نمیدانیم که این تلاشهای مستمر به کجا ختم میشود و فروش زمینهای کشاورزی و تغییر کاربری آنها چه سرنوشتی دارد، این امر کوتاهی در پرداختن به مقوله زمینفروشی نیست، بلکه بیان مسئلهمندی موضوع و آگاهسازی مخاطبینی است که دستمایه پیگیری و مطالبهگری فعال اجتماعی را بازنمایی میکند که در بسیاری از موارد با بخت و اقبالی عمومی نیز روبهرو نمیشود.
پروانه بیاتی