حوزه هنری 29 دیماه شاهد اختتامیه جشنواره فیلمی بود که مسائل مربوط به انقلاب و امت اسلامی دغدغه اصلیش است: جشنواره عمار. جشنوارهای که دبیرش میگوید مسائل اجتماعی، اقتصادی، جبهه مقاومت و فرهنگ جهاد و فداکاری و شهادت محتوای آثارشان را شکل میدهد.
همه چیز زیبا بود از معماری حوزه هنری گرفته تا عکس شهدای مقاومت که حیاط حوزه را در برگرفته بود. عکسهای بزرگ سید مرتضی آوینی، سید رضوی موسوی و حاج قاسم همه جا را پر کرده بود و بنرهایی بزرگ با تصویر مردم مظلوم غزه و شهدای فلسطینی در گوشه و کنار ورودی تالار نمایش نصب شده بود.
دسته گلها روی میز کنار در برای خانواده شهدا مهیا بودند و خبرنگاران و فعالان فرهنگی در تکاپو.
غرفه و میزی به نام « اکران مردمی» آثار و فیلمهای عمار را در قالب سی دی به مردم میداد تا آنها را در محافلی که میتوانند برای همه پخش کنند و انتشارات راه یار با کتابهای خوب و ارزشیاش هم برخی آثارش را برای عرضه آورده بود.
صدای خوش قرآن همه جا طنین انداز بود و بعد نوبت سرود جمهوری اسلامی با صلابت خاصش رسید که تمام حضار را به احترام خود چون سرو افراشته کرد. چه سرآغاز خوشی بود گرامیداشت یاد نادر طالبزاده آن مرد بزرگ عرصه فرهنگ و انقلابیگری که از موسسان جشنواره مردمی عمار بود و دبیری بود آگاه و هنرمند.
محمدرضا باقری مجری توانمند و انقلابی از خانواده دانشمند شهید علی محمدی خواست روی سن بروند تا نشان مردمی استقلال را به سید حسین حسینی آزاد سوژه و قهرمان مستند آقای شورا دهند، حسینی آزاد از دغدغهاش درباره ازدواج جوانان گفت.
بعد نوبت کتاب «مادران میدان جمهوری» رسید که نویسندهاش مریم برزویی بود و درباره مشارکت حداکثری در انتخابات و فعالیتهای انتخاباتی گروه «مادرانه سبزوار» در انتخابات سال 1400 و معرفیش کردند. گروهی که با حضور در کوچهها، بوستانها، مساجد و مکانهای عمومی مردم را دعوت به رای دادن میکردند.
فرزندانمان را چون شهدا میکنیم
روی پرده نمایش تصاویر شهدای مقاومت حکایت از مظلومیت این محور و مردمان و شهدایش داشت. پرچمهای کوچک و بزرگ فلسطین و مقاومت در دست مهمانها در هوا تکان میخوردند و چفیهها بر شانه مردها و روی چادر دختران جوان با رنگ سبزشان مثل نگینی در سالن میدرخشیدند.
مادر شهید حسین اجاقی جایزه ویژه موزاییک مرگ بر آمریکا را به «علی عارضی» کارگردان مستند «رقصنده با گرگ» داد و این کارگردان انقلابی که با پسر کوچکش آمده بود گفت: ما فرزندانمان را برای مبارزه با استکبار و ادامه راه مقاومت درست مانند شهدا تربیت میکنیم.
نوبت بخش «آرمان روحالله» رسید، چه اسم زیبایی. آرمان علی وردی و روحالله عجمیان جام شهادت نوشیدند تا آرمانِ روحالله بماند و نام این بخش حالا درخشان شود. از «مِه آباد» تقدیر کردند و لوح افتخار این بخش را به فیلمهای «مَکرون» و «فراخوان خونین» و «گزارش کلارِنبِرگ» بخشیدند.
والدین شهدا و خانوادههایشان را به پاس احترام در ردیف جلو نشانده بودند، خانواده برخی شهدای کرمان را. پدر کاپشن صورتی و خانواده شهیده فائزه رحیمی، دانشجو معلم تهرانی آمده بودند و تشویقها و ارج نهادنها هرچه برایشان اوج میگرفت باز هم حق فداکاریها و خدمات بزرگ آنان را ادا نمیکرد.
عماریها چه برندهها و چه مهمانها با فرزندانشان آمده بودند تا طریق حق طلبی و جهاد فرهنگی را به آنها نشان دهند. مادر شهید مفقودالاثر حسنپور از روستای چرام هدیهای برای جشنواره عمار و جوزی تدارک دیده بود.
سید محمد جوزی گنجینه دفاع مقدس است که حالا به عنوان روایتگر و پیشکسوت آن عرصه عظیم سالهاست مشغول خدمت است و جمعه شب عمار با پخش کلیپی از او تقدیر کرد. کلیپ نشان میداد او به اندازه چندهزار ساعت فیلم و صوت از خانواده شهدا دارد و سالها در بهشت زهرا با این عزیزان صحبت میکرده و روایت آن رزمندگان شجاعدل را برای زائرین گلزار شهدا گفته است.
در ادامه سردار هادی برای صحبت درباره جوزی پشت تریبون رفت و جوزی را شهید زنده و مخزن با ارزش دفاع مقدس خواند. از مجاهدتهای او برای کشیدن تصاویر عظیم شهدا بر دیوارهای شهر گفت، از اینکه اولش جوزی با تلاش فردی این کار را میکرده و بعد اقدامات او باعث شده ارتش و سپاه هم پای این کار بیایند.
یک جمعه تنها مانده تا پیروزی ما
دقایقی بعد غلامرضا صنعتگر آمد و سالن تاریک شد و پرچمها در تاریکی مثل نورهایی پر فروغ برای ادامه راه حق رقصیدند. قطعه «صبح فردا» صنعتگر درباره فلسطین و مقاومت غیورمردانش همراه با ویدیو کلیپ پخش شد. این قطعه گوش نواز در امتداد باقی آثار ارزشی و زیبای این خواننده در مدح امام رضا و اتفاق شاهچراغ و شهادت حاج قاسم بود. شور و غوغای این اثر حماسی زیبا سالن را پر کرده بود و صنعتگر از حضورش کنار خانوادههای شهدا ابراز خوشحالی و غرور کرد.
چه دانشمندانی در ایران داریم و آنها را نمیشناختیم. دکتر سید مجتبی عطاردی، دانشمند دستگیر شده در آمریکا یکی از آنها بود که در اختتامیه عمار کلیپی برای پاسداشت او پخش شد و خانواده شهید نخبهمان مجید شهریاری نشان مردمی «استقلال» را به این دانشمند دادند.
دکتر عطاردی گفت: «الشهداء أكرم منا جميعاً» و با بغض و چشمانی بارانی از مقام شامخ شهدا و خانوادههایشان گفت و بعد حرفهای ارزشمندی درباره اهمیت توسعه علم برای پیروزی ایران در عرصه جهانی ایراد کرد و درباره علت دستگیریاش گفت: دلیل اصلی آمریکاییها برای بازداشت من این بود که میخواستم چیپهای الکترونیکی را از آمریکا برای تحقیق همراه خودم به ایران بیاورم و صنعت چیپ را به محلی برای اشتغال و ارتزاق جوانان تبدیل کنم. آمریکاییها با بازداشتم چند سال ما را در زمینه این صنعت و صنایع مرتبطش عقب انداختند. خواهش میکنم فرزندانتان را برای تعلیم علم و فناوری تشویق کنید. این حق مردم شیعه و ایران است که سرآمد دنیا باشیم، ما نیاز به صنعت میکروتکنولوژی و صنعت چیپ داریم چرا که آینده همه دنیا در این است. یک روز در دیداری این ریز تراشه را به مقام معظم رهبری نشان دادم و گفتم: آن ذره که به حساب نیاید ماییم، و رهبری برای تشویق بنده و تایید اهمیت این اجزای الکترونیکی کوچک و صنعتش فرمودند: «آن ذره که به حساب آید ماییم».
پذیرایی بی ریا به یاد غزه
سینیهایی داخل آمد و لقمهای نان ساده با ادویه زعتر (زعتر نام ادویهای است از ترکیب آویشن، کنجد، سماق و… که با ترکیب روغن زیتون، روزانه در کشورهای مختلف عربی خصوصا فلسطین استفاده میشود.) میان میهمانان و حاضران پخش شد که همزمان با آن پرده نمایش صحنههایی از شرایط سخت مردم غزه و نان پختن آنها در شرایط بحرانی را نشان میداد. اینکه بسیاری از آنان فقط نان برای خوردن دارند و بسیاری همان نان را نیز ندارند. ویدیوی کودکان جنگ زده و معصوم پخش میشد و مهمانها متوجه علت توزیع آن بستههای ساده نان شدند و چقدر کار قشنگی بود.
بعد نوبت بخش نهضت جهانی مستضعفین و نظم جدید جهانی و جوایز آن شد. نظم جدید جهانی سرخط یکی از فرمایشات رهبری بود که حالا مدیران جشنواره عمار به آن توجه کرده بودند و مادر شهید مهدی گلستانی و سفیر کشور بولیوی و روحالله رستمی از قهرمانان پارالمپیک برای اهدای جوایز روی سن آمدند تا معلوم شود عمار یاد همه هست. هم یاد شهدا و خانواده هایشان، هم یاد ورزشکاران و معولان و هم به یاد تمام کشورهایی که علیه دژخیمان دنیا ایستاده و جنگیدهاند. بولیوی اولین کشوری بود که در واکنش به قتل عام مردم غزه تصمیم گرفت روابطش را با رژیم صهیونیستی قطع کند و جمهوری اسلامی ایران با دعوت از سفیر بولیوی روی سن نشان داد که همواره حامی و دوستدار حق و حق طلبان است.
در سالن همایش از کودک و نوجوان تا پیر و جوان و تنی چند از روحانیون دیده میشدند. گلها روی میزهای کوچک مقابل خانواده شهدا بود و مادر شهیدی در حالی وارد شد که عکس دو تن از شهدایش را در یک قاب بر دست گرفته بود. جوایز خوانده میشد و بعضی از حضار عکس شهدا را در دست داشتند و به دوربینها نشان میدادند، چه باشکوه بود.
سفیر کشور بولیوی که خانمی مهربان به نظر میرسید و با تک تک بانوان خانواده شهدای حاضر در محفل روبوسی کرد، گفت: خوشحالم که در این مراسم در خدمت شهدا، مسئولین و مردم ایران هستم. این جایزه برای من نماد مقاومت است و همه جا آن را با خود میبرم و از یمنیها هم تشکر میکنم که در راستای حمایت از فلسطین تلاش میکنند. جایزهای که امروز به من داده شد متعلق به همه فلسطینیها و کسانی است که در راه آزادی آن مقاومت کردند.
خنجر یمنی ابتکاری ابدی
بعد از آن 3 برادر یمنی را روی سن فراخواندند و جمعیت با تمام توان ایستاده مشغول تشویق آنان شدند چرا که همه خوب به یاد داشتند یمن کوچک و شجاع چطور سال ها در برابر ابرقدرتان مستکبر ایستاده و حالا نیز چطور دلیرانه مشغول مبارزه با اسراییل جانی است. همزمان سرود «ای لشکر حیدر کرار، خنجر یمنی را بردار/ ماشاء الله حزب الله» در سالن پخش می شد و فضا بسیار حماسی و قدسی شده بود.
حسن وزیر زاده کارگردان مستند قاعده بازی جایزه ویژه «خنجر یمنی» را از دست آن غیورمردان یمنی گرفت و گفت : برخی زندگی را با شهربازی اشتباه گرفتند اما واقعیت این است که دنیای ما جنگل است و باید همیشه چوبتان کنارتان باشد که اگر حیوانات وحشی حمله کردند از خود دفاع کنید!
مدیران برگزاری برنامه در ادامه از مرحوم ناصر طهماسب با پخش کلیپی به اسم «ارزشش را داشت؟» تقدیر کردند. کلیپ میگفت که بله ارزشش را داشت که طهماسب عمری در دفاع از انقلاب اسلامی و آرمانهایش متن خواند و سالهای آخر توسط ضد انقلاب مورد هجمه قرار گرفت.
خانواده شهیده فائزه رحیمی دانشجومعلم از شهدای حادثه تروریستی کرمان و پدر شهیده ریحانه سلطانی نژاد (ملقب به کاپشن صورتی) برای اهدای جایزه دعوت شدند و حس خاص تازه پدر شهیدی را تجربه کردن از وجنات پدر فائزه میبارید. آن وقت پدر ریحانه خودش را همسر شهیده فاطمه و پدر شهیدان محمد امین و ریحانه معرفی کرد و حاضران مالامال از حس غم و ادای احترام به آنها بودند که چه مظلومانه قربانی ددمنشی دشمنان وطن شده بودند .
لبخند شهدا حسن ختام اختتامیه
کمی بعد محمدرضا میراضی کارگردان مستند ایزو 1361 که اثرش درباره ناجا بود جایزه حافظه ملی را دریافت کرد و بعد پشت تریبون گفت:«دراین دوساعت ازهمه گفتیم جز امام زمان (عج)، در جمع فعالین عرصه فرهنگی انقلاب اسلامی سلام و درود میفرستیم به صاحب الزمان (عج)» و حضار دلهایشان قرار گرفت وقتی دیدند که جشنواره عمار پر است از یاد شهدا و امامان.
یکی دیگر از برندهها به نام حمیدرضا بهوندی که مستند همیجان را درباره روایت مقاومت ۱۲ ساله مردم یک روستا ساخته بود با بغض رو به پدر شهیده ریحانه گفت: من ۲۵ روز است که صاحب فرزند شدم و می دانم که پدر کاپشن صورتی چه می کشد، فقط برایتان صبر و اجر الهی را آرزو میکنم.
گروه سرود شهید مرندی از تهران کار زیبا و حماسی اجرا کردند و در ادامه کلیپی برای پاسداشت مرحومه پروانه معصومی پخش شد که جمعی از بازیگران و کارگردانان درباره او صحبت کرده بودند و کلیپ نیز در ستایش باورمندی معصومی نسبت به اعتقادات دینی و فرهنگ پایداری او بود.
جوایز تمام بخشها داده شد و سالن پر از بوی شهدا بود. نشان شهید سیاح طاهری اکرانکننده مردمی نیز با حضور همسرش به محمد جورکش نماینده ستاد اکران مردمی عمار اصفهان اهدا شد وهمسر این شهید گفت: «در این فضای معنوی حضور شهدا حس میشود و روح مستندها هم حضور شهدا را نشان میدهد. امیدوارم شهدا ما را یاد کنند و در این عرصه راه شهدا چون فانوسی به مسیر همه ما نور دهد.»
گرچه این جشنواره و اختتیامهاش مظلوم است و هنرمندان و بازیگران و چهرههای مشهور در آن حاضر نمیشوند اما همین که عمار هر سال با فعالیتها و اکرانهای مردمیاش جای خود را در خانهها و قلبهای ایرانیان بیشتر باز میکند خودش بالاترین ارزشش را دارد. فانوسهای جشنواره داده شدند و لوحها به خانهها رفتهاند و یک جشنواره دیگر هم با موفقیت به پایان رسید در حالیکه پرچمهای مقاومت تا آخرین لحظه در دست میهمانان مراسم میرقصید و شهدا در عکسها و بنرهای حوزه هنری با لبخندی ناشی از رضایت و امید به فیلمسازان و هنرمندان و مدیران عمار نگاه میکردند که چه خوب توانسته بودند آرمان آنها را زنده نگاه دارند