به گزارش «عمار فیلم»، این یک اصل است که تاریخ هر جامعهای در حقیقت هویت آن جامعه به حساب میآید؛ و هر انسانی که شناخت خوبی پیرامون تاریخ کشورش داشته باشد، نسبت به وقایع امروزه محیط پیرامونیاش تجزیه و تحلیل عمیقتری پیدا میکند. بنابراین، داشتن «سواد تاریخی» برای هر فردی بسیار مهم است؛ سواد تاریخی نه تنها یادگیری رخدادهای تاریخی بلکه تقویت استدلالپذیری نسبت به روایات گوناگون تاریخ را نیز منجر میشود. مخاطب جوان امروز که دائماً نسبت به اوضاع قبل از انقلاب دچار انگارههای ضد و نقیض است و از سوی دیگر نیز فضای مجازی و مشغلههای امروزی، فرصت مطالعه و تحقیق تاریخی را از او گرفته، نمیتواند شناخت صحیحی از گذشته کشور خود داشته باشد و نسبت به وقایع آن ایام آگاهی عمیق نخواهد داشت.
مستند «آسوده بخواب کوروش» نمونه بسیار خوبی در راستای افزایش سواد تاریخی به مخاطب جوان امروز است. این مستند با ارائه مطالب، اسناد و تصاویر تاریخی دست اول به بیننده، بدون هیچگونه اغراق و شعارزدگی و جانبداری پیرامون آن برهه از تاریخ با به تصویر کشیدن برخی از اساتید تاریخ و جامعهشناس، سیاستمدار و شاهدان عینی و افراد تأثیرگذار و ملیگرا و حتی افراد سلطنتطلب به خوبی از عهدهی این امر برآمده است.
مستند در تاریخ پهلوی سیر میکند و حول موضوع «استقلال بحرین» میگردد؛ به گونهای که دو نوع روایت متفاوت را در اختیار بیننده قرار میدهد و قضاوت نهایی به عهده مخاطب است که بین این دو روایت تمییز قائل شود. نقطه اوج این روایت تاریخی، درست زمانی است که دیگر شاه ایران پس از چند سال کشمکش سیاسی و فشار جریانهای ملیگرا برای پیوستن بحرین به خاک ایران، نهایتاً با خواست انگلیسیها موافقت میکند و جدایی بحرین از ایران را به رسمیت میشناسد. در همین زمان، که به جشنهای ۲۵۰۰ ساله نیز نزدیک است، محمدرضا شاه از خلیفه بحرین نیز دعوت میکند تا در این مراسم سالیانه شرکت نماید. محمدرضا شاه در مقابل تمام ۶۸ رئیسجمهور و پادشاهی که به این مراسم دعوت کرده است از جمله خلیفه بحرینی، در کنار مقبره کوروش این عبارت معروف را بیان میکند:
«کوروش؛ شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه هخامنشی! آسوده بخواب زیراکه ما بیداریم و برای نگهبانی از میراث پرافتخار تو همواره بیدار خواهیم بود.»
ژئوپلتیک ایران
رسالت این مستند، بررسی مناسبات ژئوپلتیک ایران در برهه خاصی است که محمدرضا شاه قدرت بلامنازع ایران است و هیچ جریان، حزب و گروهی به عنوان رقیب و اپوزیسیون نظام حاکم (پادشاهی) امکان عرض اندام ندارد. حضور ژئوپلتیک ایران در برهه خاصی از تاریخ پهلوی با تفویض ژاندارمی منطقه به شاه توسط آمریکا و طرح مسئله جدایی بحرین از مالکیت ایران، خط محوری این مستند است.
همانطور که ایران امروز حضور منطقهای دارد و قدرت سخت و نرم خود را در کشورهای همجوار و مسلمان بسط داده، آن زمان نیز ایران حضور منطقهای داشته است؛ قضایای جدایی آذربایجان در دوره جنگ دوم جهانی و تهاجم شوروی به ایران، مسئله اروند رود در سلب مالکیت آن از ایران توسط صدام، پیوستن جزایر سهگانه به ایران در کشمکش سیاسی با قطر، همچنین همکاری ایران با سلطان قابوس در قضیه جدایی استان ظفار توسط کمونیستها در کشور عمان و حضور نیروی هوایی ایران در جنگ آمریکا با ویتنام از جمله مواردی است که در دوره محمدرضا پهلوی به وقوع پیوسته است.
شاه ایران در دهه ۵۰ شمسی در اوج قدرت خود بود و بسط قدرت نظامی که این حضور منطقهای را رقم زده بود، باعث شد تا ایران را ژاندارم منطقه بخوانند. ایران قرار بود ژاندارم منطقه باشد؛ ژاندارمی که ابزار آمریکا در منطقه پرآشوب و البته ممتاز غرب آسیا بود و باید به فرموده رئیس جمهور آمریکا در این مناسبات شرکت میکرد؛ حال این مناسبات تاریخی زمانی که در کنار حضور منطقهای امروز ایران قرار بگیرد شکافهای عمیق دو برهه قبل و بعد از انقلاب اسلامی را عیان میکند.
بزرگترین پیچ تاریخ
ایرانِ امروز، در جدال بزرگ خود با عالَم مدرن، آنقدر توانسته پیشرفت کند که به گواه صاحب نظران یکی از بزرگترین آوردگاههای تاریخ را رقم زده است؛ قوس بزرگترین پیچ تاریخ امروزِ جهان، از خلیج فارس شروع میشود و تا دریای خزر امتداد مییابد و عمق این قوس شاید در جایی حوالی کویر لوت یا کویر مرکزی ایران باشد. این صلابت و قدرت، حاصل استقلالی است که از ذات ایدئولوژیک انقلاب ایران برخاسته و مسئولیت ژاندارمی منطقه را به سلاطین جور واگذار کرده است و در عوض، آوردگاه تاریخ را درون خود بارور میکند؛ ایران امروز، دیگر برای اینکه بحرین را به خاک خود متصل کند، نیازی به کسب اجازه از انگلیس یا سازمان ملل ندارد، بلکه قدرتش را آنگونه بسط داده که بحرین و حتی دیگر کشورهای اسلامی را زیر چتر ایدئولوژی اسلام انقلابی آنچنان به خیزش و جوشش آورده است تا جبهه مقاومت اسلامی را به تمدن نوین اسلامی وصل کند و ید واحده مسلمین شکل بگیرد.
یادداشت علی نخعیزاده