به گزارش «عمار فیلم»، مستند «ماح» با مقدمهای موجز آغاز میشود و خلاصهی داستان خود را در همین مقدمه برای مخاطب تعریف میکند؛ داستانی با محوریت دو شخصیت، «مسعود گواهیانِ» نوجوان و «مسعود گواهیانِ» میانسال و یک محیط، مسجد امام حسین (ع). مستندی که قرار است تا نسبت این سه را برای ما روشن کند، در طی چند ده سال از شخصیت نوجوان به شخصیت میانسال گذار کند و هویت این مسجد ناشناخته را برای ما مشخص کند.
سوژهی «ماح» به سوژهی «عابدان کهنز» شباهت زیادی دارد؛ داستان جانبازانی که پس از برگشت از جنگ تحمیلی، جهاد را در عرصهی فرهنگی ادامه میدهند و با مرکزیت مسجد، انسانِ انقلابی تربیت میکنند. شباهت این دو اثر اصلا تصادفی نیست و بیش از هر چیز، ثابت بودن سبک زندگی و الگوی یک مکتب انسانساز را نمایان میکند. در واقع مستند «ماح» به جای آنکه از طریق این شباهت در سایهی اثر قویتری چون «عابدان کهنز» قرار بگیرد، خوانشی جدید از سوژهی مشابه ارائه میدهد و مهر تاییدی بر ایدئولوژی اثر پیشین میزند.
البته میتوان به تماشای «ماح» نشست و از ضعفهای تکنیکی آن سخت گفت؛ این مستند واجد کیفیات زیباییشناسانهی برجستهای نیست، در موسیقی آن ضعفهایی وجود دارد و به جای آنکه مستندی دربارهی مسجد امام حسین (ع) باشد، شبیه یک گزارش به نظر میرسد که میخواهد در یک پنجاه دقیقهی فشرده، تمامی تواناییهای این مرکزِ فرهنگی را به نمایش بگذارد.
اما آنچه «ماح» را به اثری لایقتوجه تبدیل میکند، نوعی بیتکلفی مستندگونه است که به آن خاصیتی باورکردنی و دوستداشتنی میدهد و ورای همهی این نقصها، مخاطب را تا پایان پای مستند نگه میدارد. این بیتکلفی بیش از هر چیز به طرز برخورد «ماح» با سوژهاش برمیگردد؛ مستندساز در این مسجد و فضای آن زیسته، تجربیاتی برای خود جمع کرده است و بر اساس این تجربیات از فاصلهای نزدیک به سوژه نگاه میکند. از پس این نگاه نزدیک است که میتوان مخاطب را به سفری صمیمی برد؛ سفری به «ماح»، به مسجد امام حسین (ع).
زیست مستندساز بیش از همه مدیون واقعیتی است که در خلاصهی داستان فیلم نیز به آن اشاره شده است «این اثر نیز توسط این گروه [گروه رسانهای مسجد امام حسین (ع)] تولید شده است.» به عبارتی دیگر سازندگان «ماح»، خود از متن این مسجد برخاستهاند. در نتیجه مستند نیز از دل این مسجد بیرون میآید و مخاطب را از ابتدای شکلگیری فعالیتهای فرهنگی آن تا روزهای اوجش همراه خود میکند.
محمدحسین بابایی