به گزارش «عمار فیلم» به نقل از روزنامه قدس، جسارت، صراحت و صداقت سه ویژگی مهم مستند «دریابست» است، مستندی عدالتخوانه که توانسته از پس طرح مسئله خود برآید و تماشاگر را با ادله منطقی و شهود حسی هم موضع خود نماید. محمود شهبازی، مستندساز جوان و جسور سینمای انقلاب مستندی ساخته است میتواند نشانه شناسی بلوغ مستندسازی عدالتخوانه تراز انقلاب اسلامی در آن دید و به رشد کمی و کیفی این گونه مستند در سالهای آینده امید بست. شهبازی بدون آن که از یک سو دچار محافظه کاری و خود سانسوری شود و از سوی دیگر بدون آنکه دچار القای یاس و سیاهی محض شود مسئله اش را بازگو می کند. مستند ۷۵ دقیقه ای «دریابست» لحظه ای از تپش نمی افتند و تا آخر داستانش حرف و ماجرا برای اقناع بیننده و درگیر کردن حس و حال او را دارد.
ماجرای یک جنایت دریایی
«دریابست» درباره صیادی غیرقانونی ترال در خلیج فارس و اثرات مخرب اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی این روش صید است. ترال، صیادی صنعتی است که با استفاده از کشتی های مخصوص توری بسیار بزرگ و قیفی شکل را در کف دریا می کشد و هرآنچه را که در تورش جا شود بر میدارد و به سطح کشتی میآورد. ترال بهواسطه اثرات تخریبی فراوان زیست محیطی همچون نابودی زیستگاه های کف دریا و صید ناخواسته حجم قابل توجه ای از دلفین، نهنگ و سایر پستانداران دریایی در بسیاری از نقاط دنیا غیر قانونی و ممنوع شده است. دریابست از فراگیر شدن این روش صید در خلیج فارس و بهخصوص بندر جاسک توسط کشتیهای موسوم به چینی می گوید، کشتیهایی که حتی در ایام ممنوعیت صید «دریابست» بیرحمانه به جان دریا و آبزیان آن حمله می کنند و خلیج فارس و مردمان حاشیه آن را به سمت نابودی میبرند؛ مردمانی که سال ها و نسل اندر نسل رزق و روزی خود را از دریا گرفته اند اکنون بهواسطه صید بی رویه این کشتی ها صیدی در تور آنها یافت نمی شود و بیم آن را دارند که در صورت ادامه این وضعیت دیگر نشانی از ماهی ها در خلیج فارس نباشد. مردمی که صادقانه و شجاعانه می گویند ما از ناوهای آمریکایی نمیترسیم اما از جنایت این کشتی ها در حق دریا و آیندگان بیم داریم. ترال را میتوان یک جنایت دریایی دانست و «دریابست» روایت جسورانه این جنایت است.
صیادان علیه دریاخواران
مستند با روشن کردن جنایتی که کشتی های صید ترال در حال انجام آن هستند ابعاد این جنایت زیست محیطی را بر زندگی و اقتصاد مردم بندرنشین جاسک بررسی می کند. فیلم قصه صیادان سنتی است که صیادی آنها از رمق و رونق افتاده و مشکلات اقتصادی ناشی از این کسادی کمرشان را خم کرده است. در مستند می بینیم صیادان علیه دریاخوارنی که سرمایه گذشته، حال و آینده آن ها را یغما می برند ساکت ننشته و فریاد دادخواهی سر داده اند، و حتی خود آن هنگام که نشانه ی اقدامی نمی بینند متحد شده و دل به دریا میزنند و سعی در فراری دادن کشتی ها می کنند، از سکانس های جذاب و هیج مستند. ناخدایان موی سپید خلیج فارس و جاشوهای جوان بدون آنکه سواد و دانش آکادمیک دریا داشته باشند به علم تجربی خود دانسته اند کشتی های ترال در حال نابودی ماهیان و طبعیت دریا هستند، صادقانه میگویند حاضریم بمیرم اما مرگ دریا را نبینیم. میبینیم آن ها اکنون بیش تر از خود، نگران دریا هستند و جنایت دریاخواران.
روشنگری در برابر افشاگری
برگ برنده مستند «دریابست» تحقیقات کامل، مستند و همه جانبه آن است. شهبازی خود اهل جنوب است، فرزند دریا، او هم دریا و صیادی را میشناسد و هم از احوال صیادان و روزگارشان آگاه است و این مزیتی بزرگ است برای تعریف قصه اش. در کنار شهبازی خبرنگاری جسور و مطلع به نام عابد صادقی قرار گرفته که از نظر من قهرمان و راوی واقعی مستند اوست، او که با تحقیقات مفصل و جمع اوری دقیق اطلاعات بر ابعاد مختلف موضوع اشراف دارد و در طول مستند بارها با ابتکارات و اقدامات هوشمندانهاش ما را متعجب می کند. کاش از اول مستند شهبازی او را روای مطلق گذاشته بود، این هم مشکل لحن روایت را حل می کرد و به هم به قصه اش سر و شکل بهتری میداد. مستند دریابست چون به خوبی ابعاد مسئله را روشن می کند دربرابر افشاگری صرف حرف های بسیاری برای گفتن دارد، مستند در طرح مسئله، چیدن ادله و شواهد، پیشنهاد راهحل مجموعهای کامل است.-و برای رعایت همین نکته توانسته بعد از ساخت، در حل مشکل موثر باشد و موضوع را به خوبی تبدیل به یک مسئله ملی نماید و شاید بتوان برخورد سپاه پاسداران با کشتی های صید ترال را از نتایج ساخته شدن این مستند دانست.- مستند در کنار مسئولین بی تفاوت به خوبی قهرمانانی از آنان در کنار مردم قرار داده است که فریادگر مطالبه مردم هستند و از این جهت شخصیت امام جمعه مردمی جاسک بسیار قابل توجه است. به نظر می رسد در مستند سازی عدالتخواهانه باید از سطح افشاگری عبور کرد و با روشنگری مسئله، بیننده را هم موضع و هم مسئله خود کرد و به این مهم در «دریابست» توجه ویژه ای شده است. شهبازی به خوبی در مستندش تریبون مردمی شده است که رسانه نداشته اند و با کنار آنها بودن حلقه عدالتخواهی این مردم را کامل کرده است.
مستند «هنری»
امام خمینی (ره) در پیامی که به منشور هنر متعهد معروف است خطاب به هنرمندان می نویسند: «هنر در مدرسه عشق نشان دهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، نظامى است.» اگر با این نگاه به مستند «دریابست» توجه کنیم با مستندی هنری مواجهیم که توانسته است در کنار طرح دقیق و علمی یک موضوع مرتبط با صیادی ترال، نقاط کور و مبهم معضلات مرتبط با آن را شناسایی و مطرح نماید. شهبازی به درستی و بدون محافظه کاری ارتباط بیکاری صیادان و تبعات اقتصادی ناشی از آن را با مسائل اجتماعی و حتی امنیتی مطرح کرده است و مردم نیز بدون ترس و واهمه در برابردوربین شهبازی ایستاده اند و از دردهایشان می گویند. در مستند شهبازی به راحتی می توان رگه های مستند اجتماعی را دید اما بر خلاف مستندهای سیاه نمای اجتماعی مد محافل شبه هنری، در مستند شهبازی مردم با همه مشکلاتشان خوار و ذلیل تصویر نشده اند، دوربین او صاحبان کشتی های صنعتی و پشت پرده های صید ترال یا همان دریاخواران را خوار کرده است که چون وحشیان بدوی نه به تعهدشان پایبند هستند و نه حفظ حرمت و اکوسیستم دریا. لحن و گویش محلی حاکم بر مستند، جلوه های بصری زیبای منطقه، صداقت و صراحت مردمی که دربرابر دوربین شهبازی سانسور نمی شوند، هرکدام به کار او امتیاز ویژه ای داده است که اشکالات تکنیکی و ضعف های جزئی دیگر اثر را جبران کرده است. هنر تعهد به حقیقت است، روایت حقیقت جسارت و صداقتی می خواهد که «دریابست» در آن سربلند است.
معین عارفی