به گزارش «عمار فیلم» به نقل از روزنامه قدس، یکی از معیارهای من در تماشای آثار هنری بستن چشم سر و باز کردن چشم دل است. چشم دلی که برای فیلمسازها سخت و برای مردمی که فطرتشان را غبار حجاب ها نگرفته آسان باز می شود. مردم برای دنبال کردن یک اثر هنری بیش از عقل، به دل رجوع می کنند. این ترکیب ساده در مردم که از فلان فیلم “خوشم آمد” یا “خوشم نیامد”، در منتقدان و فیلمسازها تبدیل به ترکیب پیچیده و چند پهلوی فلان اثر “خوب بود” یا “بد بود” می شود. ما جماعت با دیدن هر کاری زود گیرنده های عقلی مان را روشن می کنیم و جبهه می گیریم که سرش کج بود یا دمش دراز! اما مردم تکلیفشان را با خودشان می دانند. خوششان می آید یا نه. اما من بر اساس این نظر همیشه سعی می کنم راهی برای باز ماندن چشم دل پیدا کنم.
خانه پدری از آن دست آثاری است که می توانی آنرا بدون حجاب های تکنیکی و محتوایی با چشم دل ببینی و لذت ببری. می توانی باتصاویر چشم نوازش از نجف یکی از بهشت های روی زمین نوستالوژی بازی کنی و به دقایق گذشته یا باقی مانده نگاه نکنی. می توانی با شعر – ترانه متفاوت و ساختار شکنش همراه شوی و تا آخر دنبالش کنی. شعری از برقعی که مثل همیشه یک شگفتی برای تو به همراه دارد. شعری که یاد و بوی مادر بزرگ نماهنگ “چای روضه” را کنار خانواده لطیف تیزر کتاب “دختر شینا” در خاطرت زنده می کند. نماهنگ خانه پدری از این زاویه برای من اثری دلپذیر و دلچسب بود که با دیدنش به “حالی خوب” رسیدم.
نکته ای که درباره این نماهنگ خوش آیند و سازنده اش برایم مهم بود؛ پنهان شدن سازنده در ورای تصاویر، جغرافیا، شعر، شاعر، راوی و موسیقی بود. این پنهان شدن به شکلی که بین مردم این واژه که “نماهنگ برقعی” را دیدی؟ یا “نماهنگ نجف” را دیدی؟ بسیار بیشتر از “نماهنگ مفیدی کیا” را دیدی شنیده می شد. از این نظر به برادرم محمد باقر مفیدی کیا تبریک می گویم که توانسته خود را از میانه حجاب دوربین و مخاطب کنار زده و آنچه را باید به او نشان دهد. با این وجود که می دانم او شاعری خوش قریحه و آیینی است و در کنار زیبایی جمال، صدای خوشی هم دارد. اما در هنر متعهد هماره اثر از موثر مشهورتر است.
محمدمهدی خالقی
منتشر شده در روزنامه قدس – شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۷ – صفحه ۱۲