سعیدی: “دنیا منم فوعه” چهره واقعی اسلام آمریکایی را نشان می‌دهد/جلالی: حضور همسران ما در جنگ بر تقویت عزم ما تأثیر زیادی گذاشت

نعمت الله سعیدی گفت: مستند «دنیا منم فوعه» چهره واقعی اسلام آمریکایی که چهره خشن و ظالمانه ایست را به تصویر می‌کشد. اسلام آمریکایی در سوریه به فجیع‌ترین وضع دست به کشتار می‌زند.

به گزارش «دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی»، گعده «راه‌نما» به همت دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار با نقد و بررسی مستند «دنیا منم فوعه» به کارگردانی خانم‌ها «سیده آسیه جلالی» و «زینب خطاط» با حضور نعمت‌الله سعیدی، نویسنده و منتقد سینما و خانم سحر دانشور، مجری و کارشناس در حسینیه هنر تهران برگزار شد.
نگاه متفاوت زنان سوری به جنگ

جلالی درباره نحوه یافتن سوژه مستند گفت: ما برای تکمیل مستند “نامه‌ها” سفری به سوریه داشتیم و آنجا زنانی از فوعه و کفریا را دیدیم که همانند مدافعان اسلحه به دست گرفته و از کشورشان دفاع می‌کردند. دراین‌بین با صحبت‌هایی که با این افراد داشتیم جذب نگاه متفاوت آن‌ها به موضوع جنگ و دفاع شده و تصمیم گرفتیم این صحبت‌ها را ثبت و ضبط کنیم.

چهره واقعی اسلام آمریکایی در مستند

نعمت‌الله سعیدی در شروع بحث به موضوع تقابل اسلام آمریکایی و اسلام انقلابی پرداخت و گفت: برخی تلاش می‌کنند چهره اسلام انقلابی را خشن و جنگ‌طلب و چهره اسلام آمریکایی را رحمانی و صلح‌طلب نشان دهند اما این مستند چهره واقعی اسلام آمریکایی که چهره خشن و ظالمانه ایست را به تصویر می‌کشد.

وی افزود: بزرگ‌ترین دشمن هر انسان، نفس او و بزرگ‌ترین دشمن اسلام نیز نوعی از اسلام است بدین معنی که اسلام قبل از مواجهه با دشمنانی از جنس مسیحیت و یهودیت تحریف شده با برداشت‌های تحرف شده و منافقانه از اسلام روبروست. اسلام آمریکایی در سوریه به فجیع‌ترین وضع دست به کشتار می‌زند و از طرفی این ماجرا توسط رسانه ها بایکوت می‌شود.

مظلوم میدان رسانه، پیروز میدان جنگ

سعیدی تصریح کرد: در هر جدالی یک‌طرف حق و یک‌طرف باطل است البته می‌توانند هر دو طرف باطل باشند ولی هیچ‌وقت دو طرف حق نخواهند بود و وقتی جدال بین حق و باطل مطرح باشد قطعاً عنصر ظالم و مظلوم حرف اصلی را می‌زند و در این تقابل هر کس زودتر مظلوم‌نمایی کند یا مظلومیت واقعی خود را به تصویر بکشد پیروز میدان خواهد بود همان‌طور که این فیلم نشان می‌دهد کدام طرف مظلوم و کدام طرف ظالم است.

ضعف رسانه‌ ملی

خطاط با اشاره به ضعف رسانه‌ای در موضوع فوعه و کفریا گفت: در سوریه گروهی از افراد آزادشده از محاصره را دیدیم که از شدت گرسنگی و قحطی سه‌ساله پوست به استخوانشان چسبیده بود و مورد ظلم شدیدی واقع‌شده بودند اما در رسانه‌ها به این موضوع پرداخته نمی‌شود درحالی‌که صداوسیمای کشورمان باید این اتفاق را برای مردم به تصویر بکشد تا همه از این جنایت مطلع شوند.

لزوم اعتماد به هنرمند

سعیدی در تکمیل صحبت خطاط گفت: دلیل اینکه مدیریت جامعه با مشکل مواجه می‌شود این است که تقسیم وظایف به‌درستی انجام نمی‌گردد و در مورد فوعه و کفریا مدیریت نظامی این‌گونه تصور می‌کند اگر بخواهد محاصره را پررنگ کند چون این منطقه شیعه‌نشین است تقابل بین شیعه و سنی مطرح می‌شود و این به مصلحت نیست درنتیجه این محرومیت رسانه‌ای مخصوص ایران نیست بلکه مخاطبین سوری هم اطلاعاتی دریافت نمی‌کنند. گفتنی است همان‌طور که یک شخص نظامی کارش را به‌خوبی می‌داند یک فرد رسانه‌ای نیز الفبای کار خودش را خوب می‌شناسد به‌عنوان‌مثال در این مستند از ابتدا تا انتها مظلومیت مردم به تصویر کشیده شده و هیچ تقابلی بین شیعه و سنی در آن مشاهده نمی‌گردد بلکه تقابل بین ظالم و مظلوم دیده می‌شود بنابراین اگر به رسانه اعتماد می‌شد و تقسیم وظایف به‌درستی انجام می‌گردید کار این‌گونه پیش نمی‌رفت چون هنرمند رسانه را بهتر می‌شناسد و مصلحت‌ها را بیشتر در نظر می‌گیرد.

جا گذاشتن شبهات بدون ارائه تحلیل

سعیدی با انتقاد از حجم انبوه تحلیل در فضای رسانه گفت: در کشور ما متاسفانه رسانه‌ها دچار سرطان تحلیل هستند به‌طوری‌که بدون ارائه اطلاعات، سرشار از تحلیل هستند درحالی‌که رسانه‌های جبهه انقلاب باید از این سرطان تحلیل جداشده به سمت ارائه تصویر و اطلاعات بروند زیرا با جمع شدن اطلاعات است که به تحلیل درست می‌رسیم و دقت نداریم مخاطب ما فردی است که بین تصور و تصدیقش فاصله‌ی زیادی نیست و به‌محض تصور کردن، تصدیق می‌کند. از محاسن مستند “دنیا منم فوعه” این است که بدون ارائه تحلیل و با ارائه تصویر و اطلاعات، و با سلاح هنر بسیاری از شبهات را جا می‌گذارد.

شروع مستند از دل واقعه

دانشور با اشاره به روایت مستند گفت: در این مستند دوربین به‌جای اینکه بالای واقعه باشد در دل واقعه قرار دارد و مخاطبی که هیچ اطلاعی در مورد فوعه و کفریا ندارد مجموعه‌ای از روایت‌هایی می‌بیند که افراد سختی‌هایی متحمل شده‌اند و نهایتاً به اتوبوس راشدین می‌رسد ولی در انتها مخاطب متوجه نمی‌شود این افراد سه سال سختی‌کشیده‌اند و من حس کردم کارگردان‌ها همان‌گونه که خودشان اشراف به ماجرا داشته‌اند مخاطب را نیز مشرف‌به ماجرا فرض کرده‌اند درصورتی‌که می‌توانستند اطلاعات بیشتری در مورد ماجرا ارائه کنند.
جلالی در پاسخ به انتقاد دانشور گفت: در ماجرای فوعه و کفریا امکان حضور در منطقه وجود نداشت و صحبت با افراد آزادشده از حصر تنها کاری بود که می‌توانستیم انجام دهیم و افراد از ابتدای شروع ماجرا تا انتها، سختی‌هایی که متحمل شده بودند را برای ما شرح می‌دادند و علاقه داشتیم همه مساله را از زبان خود ساکنان بشنویم.

همزادپنداری مخاطب نتیجه پرداختن به جزئیات

سعیدی در ادامه صحبت کارگردان مستند گفت: در ماجرای اغراق‌آمیز هولوکاست در مواردی که صهیونیست‌ها تعداد کشته‌ها را بالا می‌برند موفق نیستند زیرا در به تصویر کشیدن هلوکاست جزئیات مهم است به‌عنوان‌مثال وقتی می‌گویند چند نفر را در اتاق‌های گاز سوزانده‌اند در ابتدا روی مخاطب تأثیر می‌گذارد ولی اگر در ادامه بگویند ده نفر دیگر را نیز سوزانده‌اند برای مخاطب تأثیرش کمتر می‌شود اما اشاره به اصطلاحاتی مانند هرم انسانی که در کوره‌های آتش افراد قوی‌تر، از بقیه بالا می‌رفته‌اند و هرمی از انسان تشکیل میداده‌اند و جزئیاتی از این قبیل باعث می‌شود مخاطب با موضوع همزادپنداری کند. در این صورت حتی با صد نفر کشته هم به هدفشان می‌رسند. در این ماجرا نیز فیلم‌ساز باید دقت کند به تصویر کشیدن سه روز گرسنه بودن یک کودک، اشتباه بزرگ هنری است زیرا روز دوم گرسنگی کودک با روز اول متفاوت است و باید به جزئیات آن پرداخته شود البته باید ما هم توجه داشته باشیم کارگردان‌ها مستند به دلیل خلأ رسانه‌ای، با انبوهی از اطلاعات مواجه شده و همچنین در این عرصه پیشگام بوده‌اند و رسالت خود دانسته‌اند به اهم مطالب اشاره کنند ولی اگر گرسنگی یک کودک باظرافت و جزئیات به تصویر کشیده می‌شد برای بقیه افراد نیز اشاره‌ای کفایت می‌کرد. البته این ملاحظات برای این است که اثر می‌توانست در سطح جهانی هم دیده شود و یک اثر ماندگار گردد.

جلالی با اشاره به حضور خانوادگی‌شان در سوریه گفت: همسران ما از همان سال‌های ابتدایی جنگ سوریه به این کشور سفرهایی داشتند و بنده و خانم خطاط همواره این دغدغه را داشتیم پشت جبهه این جنگ را به تصویر بکشیم. حضور همسران ما در جنگ بر تقویت عزم ما تأثیر زیادی گذاشت و برایمان فضای ذهنی ایجاد کرده و این امر باعث شده بود ابعاد جنگ را بهتر بشناسیم و راحت‌تر با این فضا کنار بیاییم.

مشتاقان زبان فارسی در سوریه

خطاط در مورد نحوه یافتن سوژه‌های مستند گفت: یکی از محل‌های آشنایی ما با سوژه‌ها حرم حضرت زینب (س) بود به‌طوری‌که در مدت اقامتمان در سوریه هر شب به حرم می‌رفتیم و با افرادی که از محاصره داعش آزادشده بودند صحبت می‌کردیم همچنین از دیگر مکان‌های آشنایی ما کلاس زبان فارسی بود که مردم سوریه علی‌الخصوص فوعه و کفریا با عشق و علاقه زیادی در این کلاس که استادش یک زن سوری بود شرکت می‌کردند.