خانه »
انقلاب اسلامی ایران از بدو تولد تاکنون مولد انبوهی از شخصیتها، موقعیتها و قصههایی ناب و رشک برانگیز بوده است؛ این روایات ناب، معالاسف در آینه رسانه و هنر بازتاب نداشتهاند. قصهی رجایی، رییس جمهوری که کاسه بشقاب میفروشد؛ قصهی برونسی نجاری که فرمانده جنگ میشود!قصهی چمران، دانشمندی که زندگی مرفه خود در امریکا را رها میکند و چریک میشود قصهی ادواردو انیلی، وارث یکی از ثروتمندترین خاندانهای تاریخ اروپا که عاشق خمینی میشود و دنیایش را رها میکند. قصهی بیبی فاطمه حقیر السادات، مادرخانهدار ۴ فرزندی که مرز علم بیوتکنلوژی را تغییر میدهد، قصهی تهرانیمقدم، که با هیچ، قدرت موشکی میسازد و… بسیاری از این پدیدهها در طول تاریخ، فقط و فقط منحصر به انقلاب اسلامی بوده است؛ در هیچ جنگی و در هیچ زمانی از عالم مدرن، نوجوانان برای شرکت در جبهه رزم شناسنامه خود را دستکاری نکردهاند الا دفاع مقدس! دفاع مقدس پدیده فرار از جنگ را به جوانانی که از ممات دنیا به حیات جبهه میگریزند قلب معنا کرد.عدم روایت این پدیدهها، شخصیتها و موقعیتهای به غایت دراماتیک پیش از آنکه ستم به گفتمان انقلاب اسلامی باشد، ظلم به ساحت هنر است؛ هنرمندان با عدم اقتباس از این سوژههای ناب اول از همه برای خویشتن فرصت سوزاندهاند. یکی از بینظیرترین این پدیدههای پر نور تاریخ دفاع مقدس و انقلاب، قصهی زنان اندیمشک است که برای کمک به جبهه های نبرد، به طور داوطلبانه البسهی شهدا و مجروحین را در حوض دل چنگ میزدند؛ شستوشو و ترمیم البسهی متبرک به خون شهدا توسط ایشان، کشور را از تولید و خرید پوشاک جنگی بی نیاز کرد و در آن زمان میلیونها دلار به کشور سود رسانید. در فراخوان حاضر از شما میخواهیم، یکی از بخش های انتخاب شدهی کتاب حوض خون که تاریخ شفاهی آن زنان با ایمان است را به زبانی نزدیک به فیلمنامه روایت کنید.