به گزارش «عمار فیلم» به نقل از روزنامه صبح نو، گیلن باره، مستندی ۶۰ دقیقهای است که طی آن به تبعات اقتصادی فتنه سال ۸۸ اشاره شده است؛ ماجرایی که باعث شد اجماع جهانی برای اعمال تحریمهای همه جانبه علیه ایران ایجاد شود و تحریمها از کاغذپاره به موضوعی نفسگیر در اقتصاد کشور تبدیل شد. در همین زمینه با «داوود مرادیان» تهیهکننده و کارگردان این مستند گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
سوژه این مستند مال خودتان است؟
درواقع سوژه ما را انتخاب کرد! این موضوع از قبل پژوهش شده بود. آقای مجتبی موسوی در آن زمان در مرکز تخصصی بسیج بود و یک روز به من سیدی مربوط به پژوهشی دراین باره را داد. موضوع پژوهش تحریم بود و به مرور این قضیه به دغدغه ما تبدیل شد. کار در زمینه فتنه خط سبز من است و ترجیح میدهم که مدام دربارهاش کار کنم؛ البته خط قرمز خیلیها هم است! صدها صفحه پژوهش دیگر در این زمینه هم پیدا کردیم و آنها را هم مطالعه کردیم. به این نتیجه رسیدیم که ایده خوبی برای ساخت مستند است. البته نواقصی در حوزه پژوهشی هم وجود داشت که در روند کار اذیتمان کرد. اواخر کار توانستیم مکمل پژوهشی را از طریق آقای محمدی و تیمشان تأمین کنیم.
منابع پژوهشی این کار را معرفی میکنید؟
یکی از منابع خود آقای مجتبی موسوی بود که درواقع سفارشدهنده پروژه بودند. درواقع تا انتهای این کار را بنده به همراه ایشان انجام دادم. منبع دیگرمان تیم آقای مهدی محمدی بود که مقالات زیادی را ترجمه و منتشر کرده بودند و ما از منتشرات آنها استفاده کردیم. بخشی را هم بسیج سازمان ترجمه کرده بود. اگر اشتباه نکنم بچههای دانشگاه امام صادق(علیهالسلام) هم در این حوزه فعال بودند. البته باید بگویم که ما نوعی پژوهش ژورنالیستی هم دراین بین انجام دادیم. بسیاری از مسائل مربوط به تحریمها در مستندمان را خانم عظیمی استخراج کردهاند.
زمستان به طور رسمی منتشر شد؟
دیماه منتشر شد که البته از تلویزیون پخش نشد. احتمالاً در لیست سیاه تلویزیون هستیم! اخیراً مستند«بازی» آقای نقویان کامل پخش شد که بخش زیادی از آن با مستند ما مشترک است. البته ما در کار خودمان به هوا شدن برجام هم اشاراتی کرده بودیم. خیلی سعی کردیم که نگاه و روایتی آرام داشته باشیم ولی بازهم بعید میدانم که بشود از سیما پخش شود.
چطور مسأله تحریم اولویت کاریتان شد؟
برای ما سؤال بود که چرا مردم رأیی برخلاف مصلحت خودشان دادهاند. نمیشود به کسی بگویی دارویی را بخور تا بهتر شوی، در مقابل برود و دارویی راکه حالش بدتر میکند را مصرف کند. مشغول پژوهش دراین باره شدم و به این نتیجه رسیدم که مردم با رعب نخبگانی رأی دادهاند. آنها از یک چیزی میترسیدند؛ از چه چیزی؟ بازگشت به سال۹۱٫
درواقع به دلیل دغدغههای شخصیام، از این جا بود که وارد کار شدیم. به این نتیجه رسیدیم که برای جلوگیری از تکرار این اتفاق، باید حافظه تاریخی مردم را تحریک کنیم. باید به مردم بگوییم کار خوبی کردهاید که رأی دادهاید اما قطعاً برجام و نه هیچ کاغذ امضا شده دیگری، توان نجات اقتصاد شما را ندارد مگر این که به وحدت داخلی برسید. هدف اصلی این مستند این است. خب با اتفاقات اخیر، این نگاه ما در مستند هم اثبات شد. هیچ کاغذ پارهای، کار وحدت را برای این کشور انجام نمیدهد.
چطور شد که این قالب را برای مستندتان انتخاب کردید؟
من از سال۸۶ مستند ژورنالیستی با همین شکل و قالب میساختم. مستند «تقابل» را ساختم که در زمان خودش توقیف شد. ۳سال بعد به مستند «رودررو با شیطان» تبدیل شد که کلی هم مورد تقدیر قرار گرفت؛ شخص دیگری راشهای مستند ما را به هم چسباند و شد رو در رو با شیطان!
مستند ژورنالیستی خصوصاً وقتی مبتنی بر آرشیو باشد، از زمان خودش جلوتر میرود. در آن زمان فضای مستندسازی در بین بچه حزباللهیها به روی مستندهای پرخرج متمرکز بود؛ اکثراً شبیه به مستندهای تولیدی امثال مهدویان یا مستندهای پرخرج. ما قالب ژورنالیستی را انتخاب کرده بودیم و در آن مسیر حرکت میکردیم. این قالب در جاهایی مثل بیبیسی هم متداول است. به نظرم این شکل مستند، نیاز صداوسیماست. این قالب را انتخاب کردیم و تصمیم گرفتیم که مبتنی بر آرشیو جلو برویم.
منابع آرشیوتان کجاها بودند؟
جالب است بدانید که دسترسی به منابع آرشیوی برایمان چند میلیون تومان خرج برداشت! اگر به بیرون از صداوسیما مراجعه کنیم که از دفتر خاصی دریافت کنیم، معمولاً به در بسته میخوریم. اگر سراغ سازمان برویم، آنقدر درگیر کاغذبازی و مسائل آن میشویم که باز هم به بنبست میخوریم. گاهی مجبوری دم شخصی را ببینی که او برود در آرشیوهای مختلف داخل سازمان و فضای اینترنت بگردد و دیتای مد نظرتان را پیدا کند. این نقطه ضعف صداوسیماست. اگر مستند گیلن باره خوب است، طبیعتاً باید آرشیو رسانه ملی برای کمک بیاید جلو. چطور منوتو و بیبیسی از آرشیوی کامل بهره میبرند؟ ولی ما باید کلی نامه بزنیم و آخرسر هم به جایی نرسیم.
فکر میکنید معدودکارهایی مثل گیلن باره میتوانند ذهن تاریخی مردم را تحریک کنند؟
بحث اکثریت مردم نیستند. در انتخابات قبلی اکثریت پیروزی را رقم نزدند. در انتخابات گذشته، اقلیت مدعی نخبهگی نتیجه را رقم زدند. در هر خانوادهای لااقل یک دانشجو وجود دارد و او حداقل پدرومادر خودش را تحت تأثیر قرار میدهد. بخشی از قشر مستضعف از این انتخابات قهر کردند که اگر آنها را در نظر نگیریم به این نتیجه میرسیم که اگر تعداد این گونه مستندها افزایش یابد و ادبیاتشان شعاری نباشد و صادقانه با اقلیتی که عرض کردم صحبت کند، قطعاً به نتیجه خواهد رسید. مگر چند درصد معاند و خانواده معدومین داریم؟ چند درصد اصلاحطلب داریم؟ چقدر ایرانی داریم که برهنگی از نان شب برایشان واجبترباشد؟ اینها واقعاً تعداد زیادی نیستند. بخش زیادی از مردم در انتخابات رفتند به سمت شعارهایی که شنیدند. باید با اینها صادقانه صحبت کرد و فرق هم نمیکند که از کدام طیف باشند.
پروژه بعدیتان چیست؟
بستهای درباره اقتصاد مقاومتی را شروع کردهایم. در آن به ۱۰ چالش جمهوری اسلامی ایران در حوزه اقتصاد میپردازیم. مورد اولی که شروع کردهایم مسکن است. مصاحبههای این بخش تمام شده است. به قدری اتفاقات تاریخی این موضوع جذاب و بامزه است که حتی مخاطب عام هم جذبش خواهد شد. مخاطب با دیدن این مستند گاهی اشک میریزد و گاهی خواهد خندید. نهایتاً دراین مستند راهکار ارائه میدهیم. راهکاری میدهیم که مخاطب را از مسوولان طلبکار کند. در این مستند قصه میگوییم.