به گزارش «عمار فیلم»، مردم جنوب شهر تهران با استقبال کم نظیر خود از فیلمهای در حال اکران به ویژه «به وقت شام» ابراهیم حاتمی کیا، سینماشکوفه جنوب شهری را به یکی از پرمخاطب ترین سینماهای کشور بدل کردند. در یادداشتی که در ادامه میآید به این مسئله و فروش خوب «به وقت شام» پرداختیم.
یک.
برای فروش فیلمهای خوب، نسخهی توهمیِ «کیفیت» میپیچند: باید فیلم باکیفیت ساخت.
ما هم باور کردیم و تَکرار کردیم.
شاید چون آن قبلتر، گیشه دست خوبهایی مثل آژانس شیشهای بود و قلادههای طلا و اخراجیها.
در دو سه سال گذشته، اما، قویترین و باکیفیتترین آثار سینمای ایران، حزباللهیترینِ آنها بودند: ماجرای نیمروز، یتیمخانه ایران، شاهزاده روم، ایستاده در غبار، سیانور و… .
اما فیلم خوب ساختن و داشتن، فایده نکرد و گیشه معکوس شد
و فیلمهای روحوضی و تاحدی روشنفکری، گیشه را قبضه کردند.
فروش فیلمهای خوب، آبشخور دیگری داشت
و ما اشتباه میزدیم.
دو.
رتبه اول اکران نوروزی ۹۷ روشن شده است.
یک فیلم هست ـ که فیلم بدی هم نیست ـ برخی مخاطبانش، وسط اکران از سالن بیرون میزنند و معمولاً بقیه هم چندان راضی نیستند.
دقیقاً همین فیلم، صدرنشین قطعی و برنده نهایی گیشه با نسبت بسیار بالا است!
چرا؟ شاید، از جمله بهخاطر آن سناریوی نامحترم کارگردانِ محترم در نشست خبری بهمنماه و بقیه حواشیِ فیلم.
که نهایتاً موجب شد روز اول اکران نوروزی، این فیلم، انتخاب اول سینماروهای حرفهای (بهویژه مخاطبان سینماهای شمال تهرانیِ کوروش، آزادی و ملت)، باشد.
و مدتهاست رایج است که فیلمی که روز اول بیشتر بفروشد تا آخر صدرنشین میماند؛ و فیلمهای دیگر، بیاینکه مهم باشد چقدر خوب یا بد هستند شانس اکران در بسیاری از سالنهای جدید را به فیلم اول میدهند.
چرا سینمادار شهرستانی فیلمی را بیاورد که از همان روز اول، در گیشه عقب افتاده است
سه.
فیلمها را میشود تنهایی در اتاقی تاریک دید، ولی «دستهجمعی فیلم دیدن»، «با هم تشویق کردنِ چیزهایی که دوستش داری»، «با هم آه کشیدن برای چیزهای که دوست نداری» و «با هم نگران شدن برای قهرمان فیلم»، انگیزه اصلی مخاطب برای تماشای فیلم در سینما است. جنوبیها بهیاد دارند که چه شورانگیز، ایستاده، برای قیصر کف میزدند.
این روزها اما مخاطبانِ کوروش، آزادی و ملت، با قهرمانها کمتر حال میکنند و برایش کف میزنند
حتی وقتی علی، از خودش میگذرد تا هواپیما به زنگ تفریح مدرسه نخورد
یا موسی آن آقازاده را در خانه خودش خفه میکند.
در عوض کافی است یک کاراکتر مأیوسِ حقیر، فحشی نثار آرمان و امید و اصول کند؛
دست میبارد در سالن.
و حقارت و خودکمبینی و ضدقهرمانی شیرین و لذیذ میشود.
سینماها به شمال آورده شدهاند تا این دستزنهای اشتباهی و این شورهای سخیف، فیلمهای شریف را پایین نگهدارند
و گام به گام، سال به سال، ماهیت سینما معکوس شود
و سینما حیاتخلوت همان چندهزار نفری باشد که همان روز اول اکران، به سینما میآیند
فیلمهای پرفروشِ چندسال اخیر داد میزند که این ترفند به ثمر نشسته است
و آینده سینمای ایران را نه فیلمهای خوب و جذاب، که همین کفزدنها تعیین میکند
و همین مهندسی مخاطب.
سه.
جنوبشهریها، مدتهاست که از سینما طرد شدهاند
و شهرستانیها، و روستاییها.
دیگر از سینماهای بزرگ و معروف پایتخت در جنوب، خبری نیست
و فروش روز اول را مردم جنوب، در سینماهای جنوب رقم نمیزنند.
در جنوبشهر، چرا باید به سینما رفت وقتی فیلم قهرمان ندارد
و دستهجمعی فیلم دیدن به شورِ حماسی و به حل مسئله نمیرسد؟
و اینطور در جای خالی جنوبیها، مخاطبانِ بالاشهری، سینمای بالاشهری را بازتولید و فربهتر میکنند.
و هر روز سینماهای شمال بیشتر میشود
و سینماهای جنوب تعطیلتر.
چهار.
امسال ولی جنوبیها به سینما برگشتهاند
و در خیابان هفدهشهریور، میدان شهدا، دوباره موتوریها جلوی سینما هر روز صف جماعت میبندند
و شورِ قهرمانیهای مدافعان حرمِ به وقت شام توانست، سینمای میدان شهدا را سومین سینمای پرفروش کشور کند
و سینمای میدان شهدا هم به وقت شام را در گیشه نگه داشت.
کمی آنطرفتر، در اتوبوسهای خط واحد یا مترو، زمزمهی به وقت شام و و لاتاری بیشتر از هر فیلمی بهگوش میرسد.
امام جمعه تبریز و ورامین و قشم و… به سینما میروند و نماز جمعهایها را به سینما میخوانند.
مادر مصطفای شهید، برای دیدن به وقت شام، پیام میدهد.
در سبزوار، بلیطهای سانسهای فوقالعاده بهوقت شام در نماز جمعه! تمام میشود.
از مساجد و محلات، جوانان دستهجمعی به سینما میروند
آمار فروش سینما در شهرستانها بالا میرود و در تهران پایین میآید!
و دانشگاهها و شهرهای بیسینما، در تکاپوی اکران مردمیِ به وقت شام، لاتاری و فیلشاه میافتند.
پنج.
راز فتح گیشه، از بازسازی سازمان تماشای جنوبشهریها و جنوبشرقیها میگذرد
وگرنه پخش هزارباره تیزر تلویزیونی، برای مقابله با تبعیضهای مهندسی شده خوب است اما مثمر نیست.
فیلم خوب داریم، سازماندهی خوب نداریم.
سینمای مردمیِ قهرمانمحورِ حلِ مسئله، برای پس گرفتن گیشه، ۱۰ هزار نفر میخواهد که بهموقع، یعنی روز اول اکرانِ یک فیلم خوب، بلیط بخرند و به سینما بروند
و البته برای پس گرفتن خود از یوغ امضای مدیران و تاجرانِ بالاشهری، به مخاطبان بیشتری در روزهای بعد نیازدارد
از همین کسانی که در میدان شهدا و محلات و مساجد تهران و مشهد و اصفهان و تبریز و اهواز برای بهوقت شام دارند به سینما میروند
و از همینها که در زاهدان و سنندج و صومعهسرا و کاشمر و خمینیشهر و بشاگرد و دهها هزار روستای کشور، شوق دیدن به وقت شام و لاتاری و فیلشاه دارند و سینمایش را ندارند.
شش.
بهویژه، تدارک چندهزار مخاطب در روز اول، برای سینمای مردمی و جنوبشهری، به همان اندازهای که مهم است آسان هم هست
لااقل آسانتر از همین تعداد مخاطب برای بالاشهریها؛
راه دوباره باز شده است
فقط باید از توهم «کیفیت» آزاد شد
و مردم را از رویشهای سینمای مردمی آگاه کرد
و سینما را از شمال پس گرفت.