به گزارش «روابط عمومی جشنواره عمار» به نقل از خبرگزاری تسنیم، مستند «داد» روزهای پر هیجانی را برای طرفداران مستند رقم زده است. این مستند در مدرسه سینمایی عمار تولید شده است و به فساد شبکه حمل و نقل کشور میپردازد. توسعه فساد باعث اعتراض صنفی کامیوندارها میشود. سید میثم صفاییان به نمایندگی از کامیوندارها، سخنران تجمعهای اعتراضی و تحصنها است. کامیوندارها منتظر اصلاح امور و حضور تنها یک مسئول دولتی برای سامان دادن اوضاع هستند؛ مسئول دولتی بالاخره میآید اما نه برای پاسخ دادن به اعتراض و سوال رانندگان کامیون بلکه برای دستگیری سید میثم صفاییان!
نشست تحلیل این مستند با حضور حامد بامروتنژاد تهیهکننده، سید میثم صفاییان نماینده رانندگان کامیون و امین سردارآبادی دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی در خبرگزاری تسنیم برگزار شد. بخش اول این میزگرد با عنوان «امیرالمومنین پول میداد تا فساد را گزارش کنند ولی ما برخورد دولتی میکنیم/حق مردم است که «داد» بزنند» و بخش دوم آن با عنوان «راننده کامیونی که فساد را «داد» زد،رتبه ۴۵۱ کنکور است/حالم که بد میشود کتابهای شهید آوینی میخوانم» منتشر شد. متن زیر بخش سوم و پایانی این میزگرد است که در ادامه میآید.
جنس دغدغههای اعضای جنبش عدالتخواه دانشجویی همیشه متفاوت بوده است. جنبش همیشه دغدغههای اجتماعی داشته است. از کارتن خوابی گرفته تا مسئله سیب زمینی و پیاز کشاورزان فلان شهرستان و . . . حالا مسائل اجتماعی برای همه مهم شده است و نسبت به چالشهای فرهنگی و سیاسی در اولویت قرار گرفته است.
سردارآبادی: جنبش عدالتخواه دانشجویی نگاه فرهنگی هم داشته است. همین آقای بامروتنژاد از بچههای قدیمی جنبش است که حالا شخصیتی فرهنگی است. در دهه ۸۰ راهبرد کتابخوانی در جنبش پیش رفته است و اکثر بچه های جنبش در نشریات «سوره» و «راه» فعال شدند. غالب فارغالتحصیلان جنبش را نگاه کنید. چند مورد در ارگان دولتی هستند؟ چند نفر کت پوشیدهاند و به صندلی چرمی یک اتاق مبله تکیه زدهاند؟ چند تن در کف میدان هستند و فعالیت میکنند؟ میخواهم حول این موضوع صحبت کنم که چرا چیزی به نام «داد» درآمد؟
پایمان را در کفش رسانه ملی کردیم/چرا مسئله صنفی کامیوندارها را باید از رسانه بیگانه بشنویم؟
ما یک مسئله اصلی داریم و آن بحث رسانه است. رسانه اولویت خیلیها را تعیین میکند. این که چقدر مستقل است و نیست داستان خود را دارد. اولویت تشکل دانشجویی در اعلام موضع و ورودهای مصداقی و هر چیزی، اولویت آن رسانه شده است. مثلا میبینیم فلان سایت خبری و فلان روزنامه چه میگوید و متناسب با آن واکنش نشان میدهیم؛ اما اولویت ما چیز دیگری است چون متوجه میشویم که رسانهها کارگران آققلا، سید میثم صفاییان و مشکل رانندههای کامیون، مشکل سیب زمینی و پیاز کشاورزان و … را نمیبینند. مسئله سید میثم را باید از رادیو بیگانه مطلع شویم. بیبیسی فارسی را باید دنبال میکردیم تا متوجه شویم مشکل صنفی راننده کامیونها چیست. ما پایمان را در کفش صداوسیما کردیم. کاری که صداوسیما باید به عنوان رسانه ملی انجام دهد این است که مشکلات، خوشی و ناخوشی مردم را نشان دهد؛ این اتفاق رخ نمیدهد. دیدیم ما به عنوان دانشجو وقتی حرف میزنیم تیتر رسانهها میشود. طبق وظیفه امربهمعروف و نهی از منکری که برای خود تعریف کردهایم، باید مشکل مردم را ببینیم، مطالبه کنیم و داد بزنیم تا بقیه هم بشنوند. وقتی میبینیم صداوسیما و نهادهای دولتی این کار را نمیکنند، وظیفه خودمان دیدیم تا مشکلات و گلههای مردم را ببینیم، بشنویم و داد بزنیم.
وقتی «داد» را در شهرستانها اکران میکنیم، مردم مشکلاتشان را میگویند و توقع دارند که از آنها هم مستند بسازیم. مردم انتظار دارند صدایشان شنیده شود. این وظیفه صداوسیما است، چه سایتهای خبری و چه روزنامهها این کار را انجام نمیدهند. فضای دانشجویی سعی دارد به این فضا ورود پیدا کند.همین مسئله باعث شد تا فضایی مثل جشنواره عمار اتفاق بیفتد که مسائل مردم را ببیند.
نگاه انقلابی اصالت را با مردم میداند/چشمپوشی نمیکنیم،دولت باید مشکلات را حل کند
نگاه انقلاب و جریان انقلاب میگوید مردم اصل است و اگر مشکل دارند وظیفه حکومتی و دولت است که آن را حل کند. نگاه حضرت امام و حضرت آقا است. بارها تکرار شده است. این نگاه نمیترسد که بگوید الان فلان مشکل وجود دارد. اتفاقا میگوییم فلان مشکل وجود دارد و علنی داد میزنیم تا اصلاح شود، نه این که چشمها را ببندیم و بگوییم مشکلی نیست. با چشمپوشی مشکلی حل نمیشود.
اعتراض انقلابی و غیر انقلابی را در چنین شرایطی به سختی میشود تمیز داد. چگونه میشود اعتراضی کرد که با بهرهبرداری رسانه معاند همراه نشود؟
سردارآبادی: وقتی صداوسیما مشکلات مردم را بیان کند و بگوید آقای فلانی در فلان اداره مقصر بوده است، مردم برای چه باید جلوی مجلس تجمع کنند؟ وقتی بگوییم همه چیز خوب است و دم انتخابات سراغ مشکلات برویم، این اعتمادزا نیست.
رهبری تاکید دارند که هرجا نقطه مبهمی در تحقق عدالت دیدیم باید داد بزنیم
رهبری تاکید دارند هر جا نقطه مبهمی در مسئله عدالت دیدیم باید داد بزنیم و بگوییم چه اتفاقی افتاده است. این نقش را باید صداوسیما انجام دهد. من به این نقد درونگفتمانی میگویم.
بامروتنژاد: رسانه بیگانه ممکن استاز حرفهای سید میثم صفائیان یک جمله را پخش کند اما هیچگاه نمیتواند کل او را مصادره و سوء استفاده کند. در سال ۸۸ کاملا مواضع آقایان موسوی و کروبی را میتوانستید در رسانه های بیگانه ببینید، بی کم و کاست اما کلیت سید میثم صفاییان در جریان و مسیر انقلاب است. هیچگاه بی بی سی نمیتواند کل حرفهای سید میثم و کل مستند «داد» را پخش کند. شاید بتواند تکهای را کات کند و پخش کند اما کلیتش در مسیر تحقق عدالت خواهی با نگاه انقلاب اسلامی است و با اهداف رسانههای بیگانه در تعارض جدی است.
تبعیض و بیعدالتی در همه جا هست اما سطح در برگیری آن متفاوت است. قطعا مسئله حقوقهای نجومی یا کیفیت خودروهای داخلی و موضوعاتی از این شکل، برای مردم جدیتر و واقعیتر از مسئله صنفی رانندههای کامیون است. با «داد» مشکلی نداریم اما گاهی اوقات سطح و درجه این اقدام پایین است.
بامروتنژاد: بله، درست است. باید بالاتر و بیشتر از اینها داد بزنیم. این یک مسیر است که در آن حرکت میکنیم.به همین علت است که میگویم[در قسمت اول میزگرد منتشر شد] نیاز به ژانر داد داریم نه این که داد۱ ، داد۲ و داد۳!
بچههای برنامه تلویزیونی «ثریا» درباره خودرو، کشاورزی و غیره کار کردهاند. خبر دارم که گروهی درباره زندگی مسئولین و اشرافیت آنها کار میکنند. میخواهم بگویم در حوزههای مختلف بچهها کار کرده و میکنند. مستند «داد» بیشتر سروصدا کرد چون بحث را از یک ناکارآمدی سیستمی به سمت فساد سیستمی برد.
سردارآبادی: ما الان خلاف جریان هستیم. آقا بامروتنژاد میتوانست کاری زیبا درست کند که صداوسیما پخش کند و دغدغه این نداشته باشد که در اصفهان دادستان نامه بزند که اکران نشود. «داد» خط را شکسته است، امثال آن در جشنواره اخیر عمار بیرون آمده است. نقدِ حکومت نفی حاکمیت نیست، این یک مسئله اساسی است.
قرار است صدای کسانی شویم که شنیده نمیشوند. خیلی مواقع ورود به این قضایا سیاسی است. وقتی بحث رانندهها میشود اصلاحطلبان و اصولگرایان هیچ نظری ندارند، انگار اینها خلقالله و ملت ایران نیستند. اگر رسانهها به مسئله حقوقهای نجومی وارد میشوند خیلی زمانها سیاسی است. اگر وارد مسئله ناکارآمدی میشوند سر این است که میخواهند فلان آدم را بزنند. یعنی نیتشان زدن آن آدم است و آن مشکل بهانه خوبی برای این کار است.
چند هفته پیش از نوروز کرمان بودم. حق مردم است که سیل بیاید و هیچ مسئولی به اینها سر نزند؟ اهالی میگفتند اولین آدمی هستم که بعد از دو هفته از سیل آمده و از نزدیک ماجرا را میبیند. مسئولین فقط با هلیکوپتر از منطقه رد شدهاند. وقتی گفتم دانشجو هستم و از تهران آمدم، مردم گفتند «همین که آمدید تشکر میکنیم». مسئله ما اینها هستند که اصلا صدایشان شنیده نمیشود.
در یکی از روستاهای بندرعباس بود یک فرمانده پاسگاهی که گروهبان بود، آمده بود و حکومت نظامی اعلام کرده بود. یک لودر را مجبور کرده بود تا فلان منطقه را ببندد و با دستوراتی که داده بود جان ۲۰ نفر را در سیل نجات داده بود. همه مردم را به پاسگاه که در بلندی بوده است میبرد و مردم نجات پیدا میکنند؛ این در رسانه دیده نمیشود. ما وظیفه دانشجویی خود میدانیم در جاهایی ورود پیدا کنیم که کسی نمیبیند.
اینها را هم باید بگوییم.
سردارآبادی: بله. نقش ما بیشتر نهی از منکر شده است تا امر به معروف!