به گزارش «عمار فیلم»، شما نگاه کنید حدود ۴۰ سال از انقلاب اسلامی می گذرد ولی ما هنوز یک مجموعه خوب و کامل درباره پهلوی نداریم، این موضوعی نیست که نیاز به کشف ایده و این چیزها داشته باشد چون دوران پهلوی هنوز در زندگی ما جاری است. این نشان میدهد مسئولان ما تا کنون دغدغه این موضوعات را نداشته اند و اولویت هایشان اولویت های دیگری بوده است وگرنه به فکر هر فیلمساز و مدیری میرسد که باید وارد موضوعات مهم و حساسی از این قبیل شد.
چندی پیش بود که خبری مبنی بر دیدار جمعی از مستندسازان با رهبر معظم انقلاب در رسانه ها منتشر شد و روز بعد از این دیدار پیام مهم رهبر انقلاب به مستندسازان نیز رسانه ای شد. این پیام حاوی نکات و توصیه های مهم و راهبردی به مستندسازان بود و جریان مهم و مسیر جدیدی را پیش پای مستند سازان ایجاد کرد. به همین بهانه حلقه وصل در پرونده ای تحت عنوان «مستند، فانوس روشنگر» به بررسی موضوع مستند با توجه به توصیه های رهبر انقلاب می پردازد و از نگاه مستند سازان ابعاد این توصیه های مهم و تاریخی رهبر انقلاب را بررسی می کند.
مهدی نقویان سال ۱۳۶۱ در شهر بابل متولد شده و در مقطع کارشناسی در رشتهی کارگردانی «دانشکدهی صداوسیما» تحصیل کرده است. او از همان دوران دانشجویی به واسطهی برادرش با «موسسهی روایت فتح» آشنا و در همانجا مشغول به کار شده و طی چند سال اخیر با ساخت چند مستند از جمله «نگهبان آراء»، «انتخاب ۱۰» و «گاو خشمگین» و دو نماهنگ داستانی با نامهای «بابا خون داد» و «گرمترین روز زمستان» موفق به دریافت چند فانوس و تقدیرنامه از جشنوارهی مردمی فیلم عمارشده است. نقویان اخیرا مستند «خارج از دید» را برای صدا و سیما ساخت که بخاطر پرداختن به موضوع فتنه ۸۸ پخش این مستند با جنجال زیادی روبرو شد و مدتی هم پخش آن متوقف شد.
مهدی نقویان از جمله مستندسازانی است که در دیدار اخیر مستندسازان با رهبر معظم انقلاب حضور داشت و به همین بهانه گفتگویی با او داشتیم درباره وضعیت مستند سازی کشور که در ادامه ملاحظه خواهید کرد.
جناب نقویان به عنوان اولین سوال میخواهم بپرسم که چرا مستندسازی خصوصا مستندهای سیاسی-تاریخی کشور معمولا در جواب مستندهایی است که دشمنان نظام آنسوی مرزها میسازند؟ یعنی گویا اینطور است که مستندسازان و مسئولین ما از خودشان ابتکاری ندارند که وارد برخی مسائل مهم و حساس بشوند و زمانی وارد ماجرا می شوند که دشمنان مستندی علیه کشورما در موضوعی خاص بسازند و بعد عکس العمل نشان می دهند؟
اگر بحث مستندسازی در یکی دوسال اخیر را فاکتور بگیریم، در سالهای گذشته ساخت مستند توسط مسئولین سیاست گذاری و سفارش داده می شد و بستگی به دغدغه و نگاه های آنها داشت. شاید آنها دغدغه ای در باره موضوعات حساس نداشتند و تا قبل از اینکه رسانه های معاند حرفی بزنند اینها سفارش نمیدادند.
شما نگاه کنید حدود ۴۰ سال از انقلاب اسلامی می گذرد ولی ما هنوز یک مجموعه خوب و کامل درباره پهلوی نداریم، این موضوعی نیست که نیاز به کشف ایده و این چیزها داشته باشد چون دوران پهلوی هنوز در زندگی ما جاری است. این نشان میدهد مسئولان ما تا کنون دغدغه این موضوعات را نداشته اند و اولویت هایشان اولویت های دیگری بوده است وگرنه به فکر هر فیلمساز و مدیری میرسد که باید وارد موضوعات مهم و حساسی از این قبیل شد.
اما در این چند سال اخیر خود مستندسازان با توجه به دغدغه هایی که داشتند سراغ موضوعات حساس و مهم رفتند مثلا ما مستند دربرابر طوفان را ساختیم یا همین اخیرا دوستان ما مستند قائم مقام را ساختند. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که اگر این جریان مستندسازان کنونی نمی آمدند ما حتی جواب رسانه های معاند را هم نمی دادیم. اما اکنون جواب آنها را بسیار مقتدرانه می دهیم و جواب ما طوری هست که توجه همه را هم جلب می کند.
در این چند سال اخیر یعنی مثلا ما خودمان آمدیم مجموعه در «برابر طوفان» را ساختیم یا دوستان «قائم مقام» را ساختند اینها همه چون من فیلمسازهایشان را میشناسم دغدغه شخصیشان بوده که توانستند این کار را بسازند والا اینکه نهادی سفارش بدهد که همچین موضوعی باید ساخته بشود نه اینجور نبوده است. اگر این جریان نمیآمد ما جواب آنها را هم نمیدادیم حالا به یک جایی رسیدیم که بالأخره جواب رسانههای معاند را میتوانیم بدهیم و خیلی هم مقتدرانه این اتفاق دارد میافتد درسته فرمایشات و سوالات شما کاملا درست است که آنها یک حرکتی میکنند و ما یک حرکتی میکنیم منتهی حرکت ما جوابی که ما داریم میدهیم چون مقتدرانه هست مورد توجه قرار می گیرد.
در جریان چند سال اخیر به دلیل دغدغه شخصی خود فیلمسازها فضایی به وجود آمده که حتی خود مدیران مسئول هم تحت تاثیر قرار گرفتهاند و همراه شدهاند، حتی دیدار اخیر حضرت آقا هم به نظرم بیانگر این موضوع است که این قضیه جدی شده و خود ایشان ورود پیدا کردند برای این که مسئولین امر توجه بیشتری به این قضیه بکنند و در نهایت منجر به این شد که ایشان یک پیام امیدوارانه هم بدهند.
شما فرمودید که در این دو سه سال یک رشد وپیشرفتی به وجود آمده است. در این دو سه سال اخیر چه اتفاقی افتاده است که مثلا شاید چند سال پیش آن اتفاق نیفتاده بود؟
به نظرم بعد از فتنه سال ۸۸ و اهمیت رسانه در آن سال باعث شد که بچههای انقلابی در این عرصه دغدغهمند شوند، بسیاری از این دوستان حتی رشتههای هنری هم تحصیل نمی کردند و رشتههای غیرمرتبط بودند، مثل جریانی که ابتدا سفیر راه انداخت یا دانشجویان نخبه دانشگاه صنعتی شریف که جریان مشابه راه انداختند یا دانشگاههای دیگر بودند چون اهمیت رسانه در سال ۸۸ خیلی پر رنگ و تاثیرگذار بود.
آسیب خیلی جدی ما در سال ۸۸ از زاویه رسانه این دغدغه را برای دوستان و حتی از نظر حکومتی هم اگر نگاه کنیم این دغدغه را بوجود آورد و به تبع آن جشنواره عمار راه افتاد که مبلغ بچههایی که در حوزه انقلاب دارند کار میکنند باشد یا نهادهای دیگر راه افتاد بچه های مستند ساز انقلابی که بتوانند جریان مستند انقلابی را راه بیندازند و حتی سازمان های دولتی مرتبط با این زمینه نیز پیشرفت کردند. منتهی به نظرم مستند سازان جوان انقلابی به این نقطه رسیدند که دیگر منتظر این و آن نباشند و خودشان حرکت کنند، چون دغدغه همه دوستان حفظ انقلاب بود.
به نظر من سال ۸۸ را اگر ما مبنا قرار بدهیم، دو سه سالی آموزش دوستان طول کشید و یواش یواش ورود پیدا کردند و اکنون که از سال ۸۸ ، هفت هشت سال گذشته این دوستان ورود پیدا کردند و ما الان ماحصل کارهایشان را داریم میبینیم. قبل از آن به این صورت نبود، مثلا خانوادههای مذهبی شاید مخالف رسانه و سینما بودند. دهه نود را نگاه نکنید، دهه هفتاد حتی سینما رفتن از نظر خانوادههای مذهبی یک خط قرمز بود، حساب کنید دهه شصت و دهه هفتاد خانوادههای مذهبی باید بچههایشان را میفرستادند که دهه هشتاد نتیجه بدهند، اما چنین چیزی قبلا نبود و دهه هشتاد و نود به نظرم والدین مذهبی هم کمی در حوزه رسانه و سینما دست و دلبازتر با بچههایشان برخورد کنند که این جریان راه افتاد و دوستانی که به شخصه دغدغه داشتند اما در حوزههای دیگر فعالیت داشتند و رسانه را از سال ۸۸ به بعد جدیتر گرفتند. به این خاطر می گویم در دو سه سال اخیر جریان قدرتمندی در حوزه مستند بوجود آمده چون در این دو سه ساله انقدر کارهای پرقدرت ساخته شده است که آدم احساس میکند که یک خلأ سی ساله با همین چهار پنج سال کار می تواند پر شود.
شما الان پنج تا مستند خوب بخواهید نام ببرید باز میبینید همه همین مستندهایی است که در نهایت زیرمجموعه مستندسازان انقلابی ساخته شده است. مستندهایی که رسانه چپ و راست همه به آن توجه میکنند، حتی رسانههای بیگانه به آن توجه میکنند. خب این نشان می دهدمستندسازان انقلابی انقدر قدرتمند ظاهر شدند که توانستند آن خلأها را پر کنند.
به نظرتان دردیدار مستند سازان با حضرت آقا مهمترین محوری که در توصیههایشان یا در صحبتهایی که در جلسه رد و بدل شد چه بوده است؟
به نظر من ضعف فکری بود که میشد با سینمای مستند برای مخاطب آن را رفع کرد و حضرت آقا هم توجه ویژهای به این موضوع داشتند. یعنی تحریفی که رسانههای معاند در مورد مخصوصا تاریخ معاصر ما و تاریخ انقلاب انجام میدهند.
این خلأ فکری در رسانه ما وجود دارد و توصیه آقا این بود که دوستانی که در این جمع حضور دارند یا دوستانی که توفیق نداشتند حضور داشته باشند بتوانند این شبهات را رفع کنند، همانطور که یکی از بندهای پیامشان بود و هم آن شب در صحبتی که برای دوستان انجام شد به این نکته توجه داشتند که این جریان بیاید و ورود پیدا کند و جلوی تحریفهایی که در مورد انقلاب و تاریخ انقلاب می شود را بگیریم.
به نظرم مهمترین نکته این بود البته یک چیزهایی به خود ما مرتبط میشود از جمله خودشناسی که باید در خودمان ایجاد کنیم و خدا را فراموش نکنیم و تقوا در پیش بگیریم، اینها تذکرات شخصی بود که خیلی باید مورد توجه قرار بگیرد.
شما درباره زندگی مردم آمریکا دوتا مستند ساخته اید، درباره آنها مقداری توضیح دهید.
من دو تا فیلم در مورد آمریکا ساختم یکی «گاو خشمگین» بود که در مورد ارتباط جنگ و بحران اقتصادی آمریکاست، از همین بحران اقتصادی آخر والاستریت فیلم شروع میشد، و به بهانه این که یک بحران اقتصادی رخ داده آمریکا یک جنگی را شروع میکند، همیشه در طول تاریخ اینطوری بوده بعد فلش بک میخورد و چهار پنج سال ما عقب میرویم و تک تک بحران های اقتصادی امریکا را مرور میکنیم که در کنارش یک جنگی هم رخ داده است. یکی هم مستند «قصه فیل و الاغ» است داستان ماجرای دموکرات ها و جمهوری خواه ها به بهانه انتخابات اخیر امریکا که ترامپ برنده انتخابات شد.
به نظر شما ساخت اینگونه مستندها چه میزان تاثیری میتواند در داخل کشور و برای مردم ما به ارمغان داشته باشد؟ و در چه حوزه هایی تاثیر گذار است؟
به نظرم یکی از اصلیترین مشکلاتی که در ایران داریم این است که خیلیها در داخل مرعوب تمدن غرب هستند و این مرعوبیت در مقابل تمدن غرب یک مسئله مهمی است که باید ریشهیابی بشود. من خودم که این فیلم را ساختم در مصاحبهای نظرم این بود که ما چهل سال است داریم میگوییم که مرگ بر آمریکا ولی دلیلش را برای مردم توضیح نمیدهیم که چرا مرگ بر امریکا؟ و مستند من یک گام برای تعریف این قضیه است که برای چه مرگ بر امریکا میگوییم، و به نظرم در این زمینه باید فیلم ساخته بشود یک بخش از آن جهت که بگوییم در جبهه غرب هم خبری نیست، اینطور که فکر میکنید و تصوری که رسانهها برای ما ساختند، تمدن غرب اصلا با آن واقعیت زمین تا آسمان فاصله دارد.
من به دوستانی یک مقداری گرایشاتمان با هم یکی نبود هم این مستند را نشان میدادم، م بعد از فیلم میگفتند که چی این را ساختی؟ جمهوری اسلامی هم که از این مشکلات دارد، من بهشان میگفتم که شما بپذیرید که امریکا همچین مشکلاتی دارد حالا من هر وقت در مورد ایران فیلم ساختم اگر به این مشکلات اشاره نکردم شما بیایید یقه من را بگیرید و بگویید در مورد امریکا میسازی مشکلاتش را میگویی و ولی در داخل ایران میخواهی بسازی نمیگویی.
به نظرم مردم باید متوجه واقعیت زندگی در غرب بشوند، خیلی از مقایسههای الکی که دارد اتفاق میافتد و خیلی از درخواستهای شهروندی که در داخل میشود با واقعیت واقعا فاصله دارد. یعنی ما با همه مشکلاتی که در حوزه اقتصادی داریم خیلی راحت مردم زندگی میکنند، مالیاتهای سنگین ندارند، تجارت آزاد دارند، دسترسیشان به موادغذایی خیلی راحت و ارزان قیمت است.
اگر نگاه به کشورهای اطراف بکنیم متوجه میشویم که چقدر از لحاظ رفاه زندگی با کشورهای اطراف فاصله داریم. مثلا آنها میخواهند یک ماشین جابجا کنند کلی هزینه دارد، همین کشورهای عربی،لبنان و ترکیه و… هزینه سوختشان بالا است اما ما با همه مشکلات مالی و اقتصادی که داریم و آن را می پذیریم وضع معیشتی و راحتی دسترسی به مواد غذایی مان نسبت به آنها بهتر است. البته این مشکل هم به خاطر سوء مدیریت در کشور است چرا که ایران یک کشور پهناور و ثروتمند است و حق مردم خیلی بیشتر از این چیزی است که الان دارند و با سختی زندگی میکنند. حرف من این است که مقایسهای که این رسانههای معاند دارند میکنند که ما چقدر خوب هستیم هستیم و ایرانیها بدبخت و بیچاره هستند و…، اصلا اینطور نیست و این تصور یک تصور اشتباهی است.