به گزارش عمارفیلم، مستند «تهران دمشق» با محوریت موضوعات اجتماعی بحران و جنگ در سوریه تولید شده است. تا کنون مستندهای بسیاری درباره حضور داعش و جنگافروزی آن ساخته شده است اما اینبار دوربین مستندساز به پشت جبهههای مقاومت رفته و وضعیت مردم در شهرهای مختلف سوریه را از زبان خودشان روایت کرده است. این مستند ریشههای اجتماعی اعتراضات گروهی از مردم تا شکلگیری بحران در سوریه را جستوجو میکند و تلاش دارد تصویری از وضعیت مردم شهرهای مختلف سوریه را پس از گذشت هفت سال از جنگ ارائه کند. روایت این مستند در فضای اجتماعی ایران و سوریه در رفت و آمد است و به برخی اتفاقات داخلی کشورمان نیز میپردازد. «تهران دمشق» به کارگردانی آقای سید محمدعلی صدرینیا ساخته شده و مرکز مستند صور، تهیهکننده آن است. علاقهمندان میتوانند این مستند را از سایتهای فروش فیلم و مستند و سینمامارکت تهیه کنند. آقای علی صدرینیا با روایت شکلگیری بحران سوریه و بررسی آن از ابعاد مختلف نگاهی نو به عرصه مستندسازی با موضوع بحران سوریه داشته است. حوادث دیماه سال۹۶، مسأله دراویش گنابادی و چند اتفاق دیگر که در یک بازه چندماهه در کشورمان رخ داد، به صورت تطبیقی با ریشههای ایجاد بحران سوریه بررسی شده است. با علی صدرینیا، کارگردان «تهران دمشق» گفتوگویی انجام دادهایم که درادامه میخوانید.
چطور شد پس از مستند «قائممقام» سراغ چنین موضوعی رفتید؟
پس از تولید مستند قائم مقام، خیلیها گمان میکردند بازهم سراغ سوژهای با موضوع تاریخ انقلاب خواهیم رفت؛ البته شخصاً به حوزه تاریخ انقلاب علاقهمند هستم! آنچه که در یکی، دوسال اخیر ذهنم را درگیر کرده بود و احساس میکردیم برای امروز جامعه بهدردبخور است، همان چیزی بود که در مستند «تهران دمشق» سراغش رفتیم. تصمیم گرفتیم تجربهای که در جامعه سوری اتفاق افتاد و به هفت سال جنگ منجر شد را یکبار بازخوانی کنیم.
پس سوژه کاملاً شخصی بود و از جایی پیشنهاد نشده بود؟
خیر، سوژه مدنظر خودمان بود.
بازخوانی بحران سوریه از چه جهت برایتان اهمیت داشت؟
بازخوانی از این بابت مهم بود که وقتی با کسانی که در قصه سوریه کار و فضا را درک کرده بودند، حرف میزدیم، به ما از ماجرای گسستها و شکافهای اجتماعی میگفتند. در طرف دیگر یعنی در جامعه خودمان هم برخی از شکافهای اجتماعی را میبینیم که با آن دست به گریبانیم. به نظرم این مسأله، هشدار مهمی است که باید برای جامعه ایرانی گفته شود. درواقع بحث و دغدغه اولیهای که منجر به ساخت «تهران دمشق» شد، همین بود.
تطبیقی که از حوادث سوریه و کشور خودمان انجام دادید برایتان نقش یک تحلیل را داشت یا دیگر به یک اطلاعات قطعی تبدیل شده بود؟
اگر هشت سال اخیر را بررسی کنید و با کارشناسان سوریه و حوادث ایران صحبت کنید؛ جنس اتفاقات رخ داده را از جنس دست گذاشتن بر شکافهای اجتماعی جامعه ایرانی تحلیل میکنند.
اگر حوادث سال۸۸ و بعدش را بررسی کنیم و از طرفی برنامهریزی و عملکرد مخالفان نظام را بررسی کنیم متوجه میشویم که آنها به روی همین شکاف دو بخش جامعه دست گذاشتهاند. گاهی فکر میکنیم مسائل صرفاً سیاسی است اما وقتی عمیقتر ببینیم معلوم میشود از جنس همین شکافهاست. برخی از نمونههای تلاش دشمنان برای پررنگکردن شکافها و استفاده از آنها را در مستند «تهران دمشق» مشاهده میکنیم. تجربه سوریه در مقابل چشمانمان است. در آنجا از طریق شکافهای مذهبی در جامعه استفادههای زیادی کردند. در سوریه میبینیم دو روستا در کنار هم روابط خوبی داشتهاند اما ناگهان بعد از بحران باهم وارد جنگ میشوند. بعد از حوادث دیماه، خیلی از تحلیلگران مقاله و یادداشت درباره گسستهای اجتماعی نوشتند. این موضوع مسأله پنهانی نبود و به نظرم افراد زیادی دغدغهاش را دارند اما این که به یک کار مستند تبدیل و بهطور دقیقتر تحلیل بشود در این مستند رخ داد.
حوادث دیماه، دراویش و اعتراضات به برخی از بنگاههای اقتصادی را یک زنجیره مرتبط میدانید؟
با یک بازه زمانی پنج ماهه طرفید که در آن اتفاقات بسیار متعددی رخ داده است. یا باید قرار گرفتن آنها درکنار هم را اتفاقی بدانیم. اعتراضاتی که مشروع بودند اما به اغتشاش ختم شدند. اتفاق پشت اتفاق رخ میدهد و حتی حوادث تروریستی هم در ادامه به آنها اضافه میشود. اتفاقاتی در چند ماه رخ داد که در یک حالت طبیعی هرکدامشان هر چند سال یکبار در کشور پدیدار میشد. اما حالت دوم این است که برنامهریزی شده بودن آنها را در نظر بگیریم. تمام این حوادث از یک جنساند؛ همان شکافهای جامعه.
به ریشههای داخلی و عوامل این شکافها به طور عمیق نمیپردازید. آیا علت خاصی دارد؟
البته در جاهایی از مستند این را گفتهایم، اما سعی کردیم بهطور مصداقی در عوامل داخلی ورود نکنیم. مستند حرف بزرگ و هشداری داشت که دوست نداشتیم آن به یک موضوع جناحی تقلیل پیدا کند. ضمناً موضوعات متعددی در مستند بیان میشود که قاعدتاً نمیشد به همه آنها ورودی عمیق و جزیی داشت.
البته ریشه و علت همه آنها هم مشترک نبود. در یک مستند نمیشود به همه اینها ورود کرد. اگر قرار بود به موضوع اقتصادی وارد شویم و علل ایجاد شرایط نارضایتی را بررسی کنیم، این امکان تصور یک دعوای سیاسی داخلی را به وجود میآورد. به طور جدی علاقهمند بودیم که پیام بزرگمان در بین چنین شائبههایی گم نشود.
پیام بزرگ مستند «تهران دمشق» چیست؟
این است که جدای از جناحبندیها، همه مراقب شکافهای جامعه باشیم. باید بدانیم که دشمن به این مسأله ورود جدی کرده است. آیا به این اقدامات دشمن اهمیت میدهیم؟ ریشه مشکلات جامعه ما هرکدام متفاوت است. دشمن هم به این کار ندارد که مشکلات به وجود آمده بهدلیل سوءمدیریت دولت است یا مجلس یا قوهقضاییه. آن طرف بهدنبال زخمها میگردد و دست روی آن میگذارد. برایش فرقی ندارد که عامل و ریشه آن مشکل چه فرد یا نهادی است. حتی به این که آیا مشکل مورد نظر ماحصل یک سیر طبیعی است یا نه هم کاری ندارد.