به گزارش «عمار فیلم» به نقل از روزنامه فرهیختگان، پرده نقرهای همیشه حرفهای تازهای برای گفتن به مخاطب دارد؛ حرفهایی که گاه باعث میشود مخاطب تا مدتها با آنچه روی این پرده هزار رنگ دیده، زندگی کند و حتی برخی سکانسها و دیالوگها را بارها و بارها برای خودش تکرار کرده و نگاهش به مسائل پیرامونی عوض شود، حال اگر قرار به پخش مستند از روی این پرده باشد که دیگر مساله کاملا متفاوت میشود. ساخت آثار در حوزه مستند به دلیل ذات آثار این حوزه، بیشتر از سایر گونههای فیلمسازی روی حقایق استوار است تا تخیل و قصهگویی، از این رو در جذب مخاطب و ایجاد جریانسازی برای جامعه نیز در صورت پرداخت درست مستندساز به سوژه و همراهی دستگاههای مختلف برای اکران آن، میتواند به موفقیتهای چشمگیری دست یابد. البته در میان تقسیمبندی حوزههای مستندسازی، ساخت آثاری درحوزه سیاسی به دلیل جذابیت و همچنین حوزه اجتماعی به دلیل احساس نزدیکی مخاطب با آن و ملموس بودن موضوع از اقبال بیشتری برخوردار است. بنابراین ورود به این حوزهها مسائل خاص خود را هم دارد؛ چون حساسیتها و خطوط قرمز برای طرح موضوعات سیاسی و اجتماعی بیشتر است.
سابقه چندانی از مستندسازی اجتماعی در سالهای پیش از انقلاب وجود ندارد. شاید یکی از مهمترین مستندهایی که در آن سالها ساخته شده و با محافظهکاری شکلی از مستند اجتماعی بود، مستند «خانه سیاه است» فروغ فرخزاد است؛ مستندی که با رفتن به سراغ جذامیها به عنوان طردشدگان جامعه توانسته است یکی از جدیترین آثار ساخته شده در دوران خود به حساب آید و حتی جزء ۵۰ مستند برتر دنیا قرار گیرد. فرخزاد در مورد این مستند گفته بود: «این مستندی است از زندگی جذامیها و در عین حال از خود زندگی؛ نمونهای از زندگی عمومی. این تصویری است از هر اجتماع دربسته و محصور. تصویری است از عاطل بودن، منزوی بودن، بیهوده بودن.» مستندی که حرف آخرش میشود علاج بیماران این خانه. در سالهای بعد پیروزی انقلاب اسلامی، روند ساخت آثار مستند در این حوزه دنبال شد؛ اما در مقاطع مختلف در طول چهار دهه گذشته به دلیل شرایط کشور از جمله دوران دفاع مقدس و همچنین وقایع سیاسی، گاه تولید مستند اجتماعی منزوی و گاه با تفسیرهای فراتر از متن مسائل اجتماعی تفسیر میشد. به حاشیه رفتن مستندهای اجتماعی، شاید طولانی، اما دائمی نبود به طوری که میتوان به نوعی دهه ۹۰ را به ویژه در سالهای اخیر دهه مستندسازان اجتماعی دانست. در حقیقت با برگزاری جشنواره فیلم عمار و گذشت هشت دوره از آن، شاهد فعالیت گسترده و از قضا تاثیرگذار مستندسازان اجتماعی هستیم؛ مستندسازانی که گاهی آثار جنجالیشان به حدی در رسانهها سر و صدا میکند که شاید بتوان چنین ادعا کرد برخی از این آثار به تنهایی میتوانستند به شکلگیری جریانهای مطالبهگر و عدالتخواه منجر شوند، هر چند هنوز انتظار داشتن از این طفل نوپای حوزه مستند برای تاثیرگذاری حداکثری بر جامعه و مسئولان، انتظار بالایی محسوب میشود، ولی قطعا اینگونه آثار خواهند توانست مسیری درست برای سیاستگذاران در حوزههای مختلف اجتماعی ترسیم کنند.
صدای کارگران زمانی شنیده میشود که «زمستان یورت» از رسانه ملی پخش شود
این روزها مستند «زمستان یورت» به کارگردانی میلاد میرزا باقری به خاطر پرداختن به موضوع کارگران معدن یورت و به تصویر کشیدن مشکلات آنها حواشی زیادی را به دنبال داشته است؛ حواشیای که ما را بر آن داشت بهسراغ این کارگردان ۲۳ ساله اهل شهرستان گنبدکاووس برویم تا از او درباره چرایی ساخت این اثر بپرسیم؛ کارگردانی که با سن کم خود آثاری چون «در این حوالی»، «گنبد منهای فقر» و «سید احمد» را در کارنامهاش دارد. فیلم او با رفتن به سمت حادثه انفجار معدن یورت در سال گذشته، توانست در بخش نقد درونگفتمان جشنواره فیلم عمار به عنوان اثر برگزیده انتخاب شود.
کارگرانی که از سال ۸۵ کتک میخوردند و زندانی میشدند
میلاد میرزاباقری در گفتوگو با «فرهیختگان» به سوالمان درباره چرایی پرداخت. او به اتفاقات سالهای قبل کارگران معدن یورت در این مستند اینگونه پاسخ میدهد: «بعد از اتفاقی که برای این کارگران در سال ۱۳۹۶ افتاد، علی دهقان به عنوان تهیهکننده کار پیشنهاد تولید مستندی را در این زمینه داد. در ابتدا اصلا بنا نداشتیم که به مسائل پیش از انفجار بپردازیم، اما با ورود به پروسه تولید متوجه شدیم کارگران از سال ۱۳۸۵ با مشکلاتی مواجه بوده و در مواردی نیز کتک خورده و زندانی شدهاند.» او به روایت مشکلات ۱۰ ساله کارگران معدن یورت در این اثر اشاره میکند و میگوید: «از همان ابتدا سبک روایت مستند را به شکل سینما حقیقت قرار دادیم تا از این طریق علاوهبر استفاده از مصاحبه با اشخاص، بتوانیم آسیبهای چنین مسائلی را نیز به تصویر بکشیم. در حقیقت هدفمان از اول این بود که مستند را بدون نگاه محافظهکارانه بسازیم؛ هر چند در این مسیر با مشکلاتی نیز مواجه شدیم و حتی نتوانستیم با مقصران اصلی این حوادث صحبت کنیم، اما در نهایت «زمستان یورت» بدون لکنت زبان تولید شد.»
کارگردان «زمستان یورت» حرف اصلیاش در این مستند را اینگونه بیان میکند: «در مستند میگوییم در بروز حوادثی مانند آنچه بر سر کارگران معدن یورت آمده، گاه امام جمعه، رسانه و تشکیلات انقلابی هم مقصر هستند، چراکه همه آنها میتوانستند در زمان خود به عنوان تریبون این کارگران باشند؛ ولی غفلت از این مهم و پرداختن به مسائل پیشپاافتاده از سوی افراد مطرح شده، باعث شکلگیری مشکلاتی برای کارگران شده بود.»
جلوی اکران مستند در استان گلستان گرفته شد
وقتی از میرزاباقری درباره اعمال ممیزی بر این مستند میپرسیم، میگوید: «جز حذف یک جمله، هیچ ممیزی بر این مستند اعمال نشده است. هر چند جلوی اکران این اثر در استان گلستان گرفته شد، ولی خوشبختانه کلیت اثر دچار ممیزی نشده است و ما توانستیم مشکلات این قشر را در «زمستان یورت» به تصویر بکشیم. با این حال معتقدم مستندمان هیچگاه از رسانه ملی پخش نخواهد شد، همانطور که تا الان چنین اتفاقی نیفتاده است. از این رو بهترین راه برای نمایش این اثر توزیع آن از طریق شبکه خانگی است.»
او به دعوتشان برای حضور در برنامه «ثریا» اشاره میکند و ادامه میدهد: «زمانی که قرار بود در این برنامه حضور پیدا کنیم، مستندمان برای مسئولان شبکه اول پخش شد که بعد از آن یکی از مسئولان این شبکه عنوان کرد مصاحبه با عوامل «زمستان یورت» باید بعد از ساعت ۱۲ نیمه شب پخش شود، سوالمان این است که چرا باید مصاحبه با مستندسازی که به موضوع معدن یورت پرداخته، بعد از این ساعت روی آنتن برود؟»
چرا سالروز کشتهشدگان معدن یورت فراموش شد؟
کارگردان «زمستان یورت» جهتدهی افکار عمومی در این روزها را به سمت مسائل پیشپاافتاده میداند و معتقد است: «امروزه مسائلی مانند فیلتر تلگرام، حجاب و… به عنوان دغدغه در جامعه مطرح میشود. در حقیقت بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز شاهد هستیم که مسائل پیشپاافتاده برای ما مهم هستند و در مقابل موضوعات مهمی مانند مشکلات کارگران که جزء مسائل عدالتخواهی تعریف میشود، برای جامعه و حتی رسانههای ما از اهمیت برخوردار نیست.»
میرزاباقری درباره راهکار تاثیرگذاری آثاری مانند «زمستان یورت» و امثال آن میگوید: «ساخت چنین مستندهایی تا زمانی که با مخاطب میلیونی همراه نشود، نمیتواند آنگونه که باید از تاثیرگذاری برخوردار باشد. هر چند آثاری چون «داد»، «خفه خون» و «زمستان یورت» در سالهای اخیر توانستند علاوهبر خطشکنی در این حوزه، راهی را برای بیان آزادانه حرفها و انتقادات از مشکلات باز کرده و باعث تقویت نقد درونگفتمانی شوند، اما زمانی میتوانیم از تاثیرگذاری این آثار صحبت کنیم که شاهد پخش آنها از رسانه ملی باشیم، چراکه تنها از این طریق شاهد فرهنگسازی در حوزه نقد گفتمانی در کشور خواهیم بود.»
او به مشکلات موجود کارگران معدن یورت اشاره کرده و تصریح میکند: «قطعا ما نمیتوانستیم در این مستند ۴۰ دقیقهای همه مشکلات این قشر را بیان کنیم. با این حال چندی پیش در بخش خبر رسانه ملی عنوان شد مشکلات کارگران این معدن برطرف شده، در حالی که در واقعیت اینگونه نیست و ما شاهد سانسور رسانهای و جهتدهی به افکار عمومی در این باره هستیم. متاسفانه هنوز کارگران معدن یورت با مشکلاتی مواجه هستند و حتی برای برگزاری مراسم سالگرد کشتهشدگان این معدن نیز مشکلاتی وجود دارد.»
بایکوت مستندهای اجتماعی در تلویزیون
کارگردان «زمستان یورت» درباره بایکوت خبری دیگر آثار مستند در حوزه اجتماعی میگوید: «این اتفاق برای دیگر آثار ساخته شده در سالهای اخیر مانند «داد» و «خفه خون» نیز که به موضوعات اجتماعی میپردازند، رخ داده و متاسفانه آثار این حوزه دچار بایکوت خبری شدهاند؛ موضوعی که از عدم پخش این آثار توسط رسانه ملی نشات میگیرد و همین مهم باعث از دست رفتن مخاطبان میلیونی آنها شده است. در حقیقت آثار مستند اگر از رسانه ملی پخش نشوند، مجبور به اکران در سالنهای محدود یا نهایتا فروش اینترنتی هستند.»
میرزاباقری که جامعه دانشگاهی را نیز نسبت به جامعه کارگری بیتفاوت میداند، تصریح میکند: «از سوی دیگر برای جامعه دانشگاهی ما نیز بیشتر حوادث حاشیهای و سیاسی اولویت دارد. همین مساله باعث شده نتوان از آنها توقع توجه به جامعه کارگری کشور را داشت؛ هر چند «زمستان یورت» تا الان در دانشگاههای امیرکبیر، صنعتیشریف و دانشکدههای فنی و علوم اجتماعی دانشگاه تهران اکران شده و استقبال خوبی نیز از آن صورت گرفته است، اما در کل اینگونه مسائل جزء اولویتها به شمار نمیرود.»
او یکی از سختیهای تولید این مستند را عدماعتماد کارگران برای مصاحبه عنوان میکند و میگوید: «کارگرانی که از آنها در این مستند مصاحبه گرفتهایم به سختی حاضر به این کار شدهاند، چرا که میگفتند پیشتر حرفشان را زدهاند ولی اتفاقی برایشان نیفتاده و حتی عدهای از آنها از بیکار شدنشان میترسیدند. با همه این تفاسیر معتقدم «زمستان یورت» تا حدودی توانسته صدای کارگران را به گوش مسئولان برساند، هر چند تغییراتی نیز رخ داده، ولی گوش شنوایی در کشور برای شنیدن صدای کارگران وجود ندارد و زمانی صدای این قشر شنیده میشود که این اثر از رسانه ملی پخش شده و مخاطبان میلیونی پیدا کند.»
مدیرعاملی که استعفا نکرد
نکته پایانی و قابلتاملی که از سوی این کارگردان مطرح شد، بحث عدماستعفای مدیرعامل معدن یورت بود؛ مسالهای که میرزاباقری دربارهاش اینگونه میگوید: «علیرغم کشته شدن ۴۵ نفر از کارگران معدن یورت نهتنها مشکلات سایر کارگران این معدن برطرف نشده، بلکه هنوز مدیرعامل این معدن استعفا نداده است. سوالمان این است که چرا در کشورمان مدیران بعد از بروز حوادثی اینچنینی حاضر به استعفا نیستند و از آنجایی که عمده سهام این معدن اختیار بانک مهر اقتصاد است، امیدوارم مسئولان مربوطه در این حوزه پای کار بیایند و مدیرعامل معدن را برکنار کنند. علاوهبر آن نباید فراموش کرد که در استان گلستان معادن زیادی وجود دارد که از لحاظ ایمنی وضعیت مشابه معدن یورت دارند و باید به این مساله توجه شود.