به گزارش «عمار فیلم» به نقل از مشرق، پس از موفقیت انیمیشن «شاهزاده روم» موفق شد دومین اثر مستقل خود را با عنوان فیلشاه روانه پروانه سینما کند. کیفیت و جذابیت اثر نسبت از نظر کیفیت انیمیشن، نشان میدهد گروه هنر پویا در مسیر حرفهایتر گام برداشته است. به بهانه اکران این انیمیشن با کارگردانش هادی محمدیان به گفتگو نشستیم.
جناب محمدیان ما در فیلشاه هم مثل شاهزاده روم با یک قصه مذهبی مواجه هستیم اما اینبار قصه قرآنی. گویا هنرپویا به شکل بیپروایی بدون هیچ سطحینگری و اغراق و ارائه شعارهای مستقیم علاقهمند است در حوزههای دینی ادامه فعالیت بدهد. چرا با وجود فرصتی که برای ارائه روایتهای سرگرمیساز تخیلی و… و به قول فیلمسازان غربی entertainment، برای مجموعه شما وجود داشت، باز هم با تم مذهبی فیلم ساختید؟
تمام کسانی که در تیم ما کار میکنند از تهیهکننده محترم جناب آقای حامد جعفری تا بنده و دیگر دوستان کارهای مختلفی انجام دادهایم، از روز نخست فعالیت، هر کس دغدغههای خودش را داشت اما همه ما حول یک محور معین در این موسسه جمع شدیم. من هنر خواندهام و جناب جعفری اقتصاد خواندهاند و بخشهای تخصصیتر هم هرکدام در حوزه های مختلف مرتبط با خودشان تحصیل و فعالیت میکنند حتی با برخی همکاران در این موسسه هم دانشگاهی بودهایم. اما هدفمان را به صورت جمعی معین و مشخص کردهایم و قص داریم در فضای فرهنگی کنونی، برای بچههای ایرانی انیمیشن بسازیم، در واقع سینمای کودک و نوجوان داشته باشیم. چون در دوره کودکی خودمان خیلی زیاد به سینما میرفتیم و خاطرههای خوب سینمای کودک بشدت در زندگی ما تاثیر گذار بوده است.
نسل امروز از سینمای کودک محروم بوده و با گذشت دو الی سه دهه پس از دهه شصت، سینمای کودک امروز به جای پیشرفت، مهجورتر از گذشته شده است. پس اولویت اول ما احیای سینمای کودک است. اما نکتهای که در سئوال شما وجود داشت این بود که چرا چنین قصههایی کار میکنیم، دلایل دیگری دارد. در وهله نخست عرض کنم ما دنبال الگوهای روایی و فرمی هستیم که به درد جامعه بخورد آنهم الگوهایی که جواب پس داده هستند و میشود به این الگوها اتکا کرد. لذا ما ریسک نکردیم و سعی کردیم در وهله نخست به قصههای اقتباسی بپردازیم. در مورد آثارمان نمیتوانیم ادعا کنیم که صرفا قصههای ما مذهبی و دینی است. آنچه در هنرپویا ساختیم، هم شاهزاده روم و هم فیلشاه، یکی عاشقانه تاریخی و دیگری هم در مورد یک معجزه الهی در تاریخ بوده و همه این داستانها مستقل از مسائل دینی و مذهبیدر تاریخ ثبت شده و به لحاظ تاریخی هم بشدت جذاب هستند اما ممکن است برخی فکر کنند که بار قصه ما روی دین و مذهب پیش میرود. از طرفی هم نمیتوان ادعا کرد و در دنیا هم واقعا فیلمی نیست که هدف و پیام نداشته باشد. ما هم به دنبال این هستیم که در بستری سرگرم کننده و جذاب هدفی را که داریم بدان دست پیدا کنیم.
پس از شاهزاده روم در اکران مردمی مختلفی حضور پیدا میکردیم و بازخوردهای مختلفی گرفتیم که پس از بررسی در هنرپویا به این نتیجه رسیدیم که باید تکلیفمان را با مخاطب مشخصتر کنیم. اگر قرار باشد کاری برای کودک و نوجوان بسازیم باید کاملا هدفمان مشخص باشد که به نظرمان تا حد خوبی در فیلشاه به این هدف دست پیدا کردهایم.
من احساس میکنم مجموعه شما گاهی تلاش میکند استمرار پایمردانه خودتان را در اعتلای جنبههای مذهبی آثارتان انکار کنید؟
به هیچ وجه انکار نمیکنیم. اما خیلی با مراقبت صحبت میکنیم. چون متاسفانه در کشورما ساختن فیلم دینی و مذهبی برای عدهای تبدیل به دکان شده است و همچنان هم این مشکل ادامه دارد، بالاخره جمهوری اسلامی دوست دارد روی موضوعاتی در سینما کار بکند که برایش اهمیت دارد که بسیار هم خوب است، موضوعاتی که خود ما هم در هنرپویا برای ساختن آنها انگیزه داریم. اما این هدف و مسئله مهم باعث شده عدهای سودجود و بعضا بیهنر (ادعایی در مورد هنر نداریم) آمدهاند بدون آنکه به آن موضوع علاقه داشته باشند و فهم و درکی از آن داشته باشند، مثل مگس دور شیرینی از این بودجه و بیتالمال استفاده کردهاند و میکنند و آثاری را میسازند که سر سوزنی به آن اعتقاد ندارند.
اما ما محافظهکار نیستیم چون ما برخلاف مسیر مرسوم برای عدهای، به جای آنکه بخواهیم تعهدمان را در چشم افراد بکنیم تخصصمان را به مردم عرضه کردهایم و سعی میکنیم طبق فرموده قرآن، با تلاش برای ساخت یک اثر خوب، به مردم، به عنوان مخاطبین اصلیمان، احترام بگذاریم. قرآن اگر قصهای را تعریف میکند سعی میکند مخاطبش در وهله نخست در بستر اولیه با قصه ارتباط برقرار کند و آنرا دوست داشته باشد و در ادامه پیامهایی مد نظر را ارائه میدهد. قرآن برای ارائه پیامهایش شعار نداده و قصه ارائه میکند و در باطن قصه، پیامهایش را ارائه میدهد. چون ذات انسان قصهدوست است و در قالب قصه، پیامها را بهتر درک میکند. ما داریم میجنگیم چون فیلمهایی قبل از ما با شعار انتقال پیام و مفهوم دینی، مسیر فیلمهایی که درون مایه دینی دارند را خراب کردهاند و فضا جوری شده تا اسمی از دینی و مذهبی میبرید، مخاطب جبهه میگیرد و با چنین فیلمهایی زاویه پیدا میکند ولی ما در هنرپویا به این موضوعات علاقه داریم و این موضوعات برای تیممان انگیزهآفرین است و خیلی محکم پای آن ایستاده ایم، آنهم با هزینههای شخصی و در بخش خصوصی. ما اگر از کلاممان مراقبت میکنیم و بر خلاف بقیه حرف میزنیم و فیلم میسازیم به این دلیل است که در آن جبهه کاسبکارانه قرار نگیریم. اینکه ما قصهای قرآنی را کار کردیم اظهر من الشمس است و فیلم قبلی ما درباره مادر بزرگوار حضرت ولیعصر(عج) بود. دو موضوعی که تکلیفشان مشخص است. پس نمیتوان گفت که چیزی را انکار میکنیم.
طی چنین رویهای و خلق چنین محتوایی خواست قلبی مجموعه شماست؟
دقیقا، ما در هنر پویا هیچ موضوع سفارشی را انجام ندادیم از زمانیکه کار کوتاه میکردیم و کار سریالی میساختیم هم به هیچ عنوان کار بر روی موضوعات سفارشی را انجام ندادیم. این به این معنی نبوده که کار سفارشی انجام ندادیم. بلکه ما به عنوان یک نهاد مستقل دغدغههای شخصی خودمان را دنبال کردیم و موضوعات مورد علاقه خودمان را تبدیل به طرح کردیم و آن طرح را برای تلویزیون در قالب سریال ساختیم. من خاطرم نمیآید که موضوعی را به مجموعه هنرپویا سفارش داده باشند و ما در مورد آن فیلم ساخته باشیم. همیشه کارگروه ایده و طرح هنر پویا با دغدغههای و اهداف مجموعه به نتیجه میرسد، فیلمنامه نوشته میشود و استوری بورد میشود و بعد هم به دنبال سرمایه گذار میرویم. هیچ وقت نشده ما فیلمنامهای بگیریم و آنرا بسازیم، همه جوششهایی که تا کنون تبدیل به محصول شده است، در درون تیم هنر پویا اتفاق افتاده است.
چرا سفارش پذیری از نهادهایی که بودجه کلان دارند، را تیم شما نمیپذیرد. چرا اینقدر روی استقلال فکری و تولیدی خودتان اصرار دارید. به نظر بخشی از این اصرار خوب نیست چون اساسا سینما در کشور ما هنر- صنعتی وابسته به دولت است.
سفارش برای فیلمسازی و هنر سم است. سفارش سازی به این معنی که دستور بگیری و به فرموده کاری را انجام بدهی را ما به عنوان یک سم میشناسیم و به هیچ وجه هنرپویا و مدیرانش به دنبال این روش نخواهند رفت.
سفارش پذیری به جریان هنر متعهد کمک بیشتری میکند…
متاسفانه در کشور خودمان خشت نخست را کج گذاشتیم. یعنی برای اینکه از موضوعاتی که دوست داشتیم حمایت کنیم، آمدیم به صورت مستقیم بابت این موضوعات پول پرداخت کردیم. به نظرم این کار درستی نیست. اگر در گذشته تجربه نداشتیم الان پس از ۴۰ سال باید به این نتیجه رسیده باشیم که این روش کار غلطی است و نتیجه نداده است و باعث شده افرادی که موضوعات برایشان اهمیت ندارد و پول اولویت نخست آنهاست یا افرادی که موضوع برایشان مهم است و تخصص ندارند، این موضوعات را کار کنند. هنرمندان و فیلمسازان باید خودشان به خودشان سفارش بدهند و این آزادگی را داشته باشند و موضوعاتی که دغدغه آنهاست را بسازند، درست مثل هنرپویا که دقیقا در همین مسیر درست گام برمیدارد. هنرمندان دغدغهمند سنگ هم که در مقابل آنها قرار گیرد، بازهم سنگ را از مقابل خویش برمیدارند تا مسئله و دغدغههایشان را به ثمر برسانند. ما باید در این سالها به جای سفارش دادن به این و آن، برای هنرمندان و مجموعههای هنریمان دغدغهسازی میکردیم و در ادامه از آنها حمایت میکردیم. همه مجموعههایی که مثل ما (هنرپویا) فیلم میسازند، در اکران، تبلیغات و هزار موضوع مرتبط دیگر نیاز به حمایت دارند. سفارش دادن در فیلمسازی سم میشود که سفارشگیرندگان عمدتا موضوعی را کار میکنند که اگر اعتقاد هم داشته باشند دغدغهشان نیست. مضاف بر اینکه سفارش با خودش پول میآورد و همین مسئله باعث میشود سینماگران دغدغه مالی نداشته باشند و نخواهند هزینههایشان را از خود فیلم و از کار هنری که انجام شده دربیاورند و پیش پیش پولشان را گرفته و خیالشان راحت است و رضایت مخاطب برایش اصلا اهمیتی ندارد. چه فیلم بفروشد، چه نفروشد، چه اکران بشود، چه اکران نشود. اکران هم میشود برایشان اهمیتی ندارد و همین باعث میشود که مسیر هنر متعهد ابتر بماند. پس به نظرم سفارش و کار سفارشی از جانب نهادهای فرهنگی متولی تبدیل به سم و بلای جان هنر متعهد کشور شده است.
اما بسیاری از سوژه ها هست که حتما باید سفارشی و با حمایت دولتی ساخته شود.
من معنی سفارش را نمیفهمم. سفارش یعنی ما در موضوعی خاص دچار مشکل هستیم و نمیتوانیم دربارهاش فیلم بسازیم و یک نفری آمده پادرمیانی کرده تا فیلم ساخته شود. سیستم فرهنگی ما باید دغدغه بسازد. یعنی جوری باشد که هنرمند خودش به این نتیجه برسد که روی فلان موضوع کار کند و فیلم بسازد. وقتی به فلان هنرمند میگویند درباره فلان موضوع تاریخی بیا فیلم بساز و اینقدر تومان هم بگیر. ممکن است آن کار ساخته هم شود اما سئوال مهم این است که چقدر روی مردم تاثیر خواهد گذاشت؟ چقدر ماندگار خواهد شد؟ حالا مقایسه کنید وقتی کاری را هنرمندان و مجموعه های هنری خودشان به این نتیجه برسند که انجام دهند، قطعا اگر هنرمندان به این نتیجه برسند که روی موضوعاتی برای تحولات اجتماعی و جهت دهیهای فکری کار کنند و بروند در خیل موضوعات تاریخی، موضوعی بکر را پیدا کنند و درباره آن فیلم بسازند، تمامی زندگی خود را وقف و صرف چنین هدفی خواهند کرد. همین اتفاقی که در هنرپویا افتاد. برای شاهزاده روم، جناب حامد جعفری کمر همت بست و بدون هیچ حمایتی، حتی یک ریال کمک ارگانی و دولتی فیلم را تهیه کرد، خدا هم کمک کرد و کار نتیجه داد. سیستم سفارشی که به فرموده فیلم میسازد راه غلطی است. مجموعه های فرهنگی به جای این کار باید آغوش خودشان را باز کنند برای هنرمندان. هنرمندان میتوانند پول فیلمهایشان را دربیاورند و فیلم بسازنند اما نیاز به هزار جور حمایت ویژه دارند، اما این مهم است که حمایت ویژه فقط به معنی تامین بودجه نیست.
سیکل تولید اخیر هنرپویا با شاهزاده روم بسیار متفاوت بود. خیلی هالیوودی وارد گود ساخت شدید. به عنوان نمونه میتوانم اشاره کنم شما فیلم شاهزاده روم را اول تولید و سپس دوبله کردید و بعد مرحله تصویر سازی آغاز شد. سیکل تولید شما در این انیمیشن خیلی حرفهای و هالیودی است، چرا به شیوه کلاسیک قدیمی تولید انیمیشن عمل نکردید؟
ما فیلم به فیلم حرفهای تر عمل میکنیم و قصد داریم پروسه تولید انیمیشن را مطابق با استاندارهای جهانی کنیم. البته شاهزاده روم هم مسیر حرفهای تری را نسبت به سایر آثار هم طراز خودش در آن زمان پیمود. سطح کیفی شاهزاده روم نسبت به انیمیشنهای تولید شده قبل از خودش از کیفیت بیشتری برخوردار بود. ما در تولید فیلشاه از ریل تولید درستتر و حرفهای تری استفاده کردیم. اینطور هم نبود که ما ۱۸۰ درجه شیوه تولیدمان را تغییر داده باشیم. ما در هنرپویا به عنوان یک کمپانی همانطور که برای کار بعدیمان میدانیم باید چه کار کنیم، ذره ذره در حال کاملتر کردن مسیر تولیدمان هم هستیم. کار ما خواسته یا ناخواسته با تولیدات کمپانیهای بزرگ دنیا که بعضا صد سال سابقه دارند مقایسه میشود. در واقع ما باید خیلی سریعتر از آنها مسیر رشد را طی کنیم و نیاز به ریلگذاریهای متفاوتتری داریم. این مسئله هم نبوده که کل روند تولید را تغییر دهیم. به نوعی زمینه بهبود را فراهم آوردیم. در پروژه جدید کارهایی که در پروژه فیلشاه تجربه کردیم را داریم انجام میدهیم و به تدریج به سطحی خواهیم رسید که سیکل تولیدمان کاملا به سامان و حرفهای شود.
فیلم با تصاویری از تولد حضرت محمد(ص) به پایان میرسد، تصاویری که شبیه فیلم جناب آقای مجیدی محمد(ص) است. مخصوصا صحنهای که پدربزرگ ایشان، حضرت را روی دست گرفتهاند. آیا این انیمیشن با این پایان بندی با شکوه ادای دینی به فیلم مجید مجیدی نیست؟
پروسه پیش تولید فیلشاه همزمان بود با زمانیکه شاهزاده روم اکران شد و شاهزاده روم هم حتی شباهتهایی به فیلم آقای مجیدی دارد. ما زمانی که شاهزاده روم را ساختیم فیلم ایشان اکران نشده بود. من آقای مجیدی را خیلی دوست دارم و آثارشان را به شکل جدی دنبال میکنم و ولی این به معنی این نیست که ما رفتهایم فیلم محمد (ص) را ببینیم و با طراحی سکانسی به فیلم ایشان ادای دین بکنیم، اساسا ما کار ما در قالب کمپانی هنرپویا بیشتر جمعی است لذا شاید تاثیرات ذهنی بوده و ممکن است ما از خیلی فیلم های دیگر هم تأثیرات ذهنی بگیریم. ذهن ما هم انباشته از این فکرهاست. با این مسئله هم مشکلی نداریم. تولید حضرت محمد(ص) واقعهای است که در آن فیلم هم بدان اشاره میشود.