به گزارش «روابط عمومی جشنواره عمار» و به نقل از وبلاگ طبقه سه، اشاره: «تدبیر» مدیران فرهنگی دانشگاه حکیم سبزواری در شهرستان سبزوار نیز شامل حال دادخواهی کارگران، پرستاران و رانندگان شد و اکران مستند «داد» در این دانشگاه هم مجوز نگرفت. همین ماجرا اما سبب خیر شد تا به همت انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه حکیم سبزواری، فعالان همه تشکلهای دانشجویی این دانشگاه، در برنامه «الف بای انقلاب» گردهم بیایند و درباره این مستند به بحث و گفتگو بپردازند.
آنچه در پی میآید گفتاری است که در این نشست ارائه شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
مستندی به نام «داد»، اثری است که خواستههای عدالتخواهانهی رانندگان، پرستاران، کارگران و معلمان و برخوردهای امنیتی با آنها را بازتاب میدهد؛ اثری روان و ساده که بیش از آنچه گمان میرفت دیده شد. این استقبال از «داد» اما بیش از هر چیز، از جمله بیش از جذابیت و ساخت اثر، معلول بستری است که «داد» در آن روییده است. موضوعی که در این جلسه میخواهیم کمی بیشتر درباره آن گفتگو کنیم، واکاوی این بستر است. این بستر از یک منظر کلی عبارت است از نیاز به اندیشهورزی و حتی بازاندیشی دربارهی پروژهی عدالتخواهی: «داد» اگر چه اثری انضمامی دربارهی چند رویداد عدالتخواهانه و یا به عبارت بهتر، اثری دربارهی تفسیری عدالتخواهانه از چند رویداد است اما از نگاهی دیگر و از منظری ثانوی حامل مهمترین پرسشهایی است که بازشناسی اجتماعی وضعیت امروز عدالتخواهی بدان نیازمند است. همین زمینههاست که «داد» را اثری قابل توجه ساخته است. اهم نکات محورهایی که «داد» در باب اندیشهورزی پیرامون عدالتخواهی میگشاید را میتوان در پنج محور جمعبندی کرد:
جامعهشناسی عدالتخواهی
پس از دیدن داد، مخاطبان و کسانی که داد را دیدهاند، به احتمال زیاد به مسئلههای مشابهی فکر میکنند؛ به نسبت امنیت و عدالت و اینکه چرا باید یک اعتراض ساده امنیتی تلقی شود؟ به اینکه چرا باید وضعیت به گونهای باشد که کارگرانی که حتی نمیدانند «عفو» چیست، شلاق بخورند و بعد زندان شوند و بعد عفو بخورند. مخاطب به این فکر میکند که چرا باید در فرایندهای حمل و نقل، تبعیض باشد؟ به این فکر میکند که چرا باید اعتراض به این تبعیضها خط قرمز باشد؟ به عدم ابلاغ قانون مرتبط با پرستاران فکر میکند و به مسئلههای از این دست. اینها مهم ترین مسئلههای «جامعهشناسی عدالتخواهی» در حال حاضر هستند. مسئلههایی که به دلیل اشرافیت حاکم بر محافل رسانهای و علمی، هیچگاه موضوع بحث این محافل نیستند؛ به همین دلیل دقایقی پس از دیدن «داد»، احتمالاً تنها زمانی است که زیر این گنبد کبود، کسی به این مسئلههای مهم و اساسی فکر میکند. از این روی «داد» را یک اثر تأمل برانگیز مییابیم که مسیری مهم برای اندیشیدن به وضعیت کلان پروژه عدالتخواهی میگشاید.
مهمترین نقطه قوت «داد» همین وجه تأمل برانگیزانهی آن است. داد مهم است چون رهیافت بدیع و صریحی به جامعهشناسی عدالتخواهی به دست میدهد. نشان میدهد چگونه حرکتهای عدالتخواهانه که فطری است و مرزهای جغرافیای اجتماعی را میپیماید، توسط رسانههای یک درصدی بایکوت و نادیده گرفته میشود.
روایت جنبشهای اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی
مسئله دیگر این است که داد به نسبت جنبشهای اجتماعی مرتبط و متناسب با انقلاب میپردازد. به نسبت جنبش دانشجویی و دیگر جنبشهای اجتماعی با هم. ابتدای انقلاب امام خمینی ایدهی ارتباط حرکتهای کارگری و با حرکتهای دانشجویی و روحانیت را مطرح میکردند. بعدها اما کمتر به این موضع امام توجه شد. حتی ارتباط این حرکتها با هم قطع شد. «داد» اما از این نسبت و ارتباط حرف میزند. «داد» روایتِ دغدغهای است که دانشجویان برای کارگران و رانندگان دارند و این یک هوشمندی خاصی است. اثر سراغ نسبتی رفته که کمتر مورد توجه بوده و یا به طور کامل فراموش شده است.
بنابراین داد مهم است چون به جنبش های همبود و همبردار با انقلاب پرداخته است. جنبش همبود با انقلاب یعنی جنبشهایی که می گویند ما در وضعیت ۲۱ بهمن نیستیم؛ با نظام که عبارت است از مسیر طی شده توسط انقلاب، مشکلی نداریم ولی در وضع خوبی هم نیستیم. درست مثل یک کارگر شلاق خورده، حال و روز خوبی نداریم. داد میگوید ما در وضعیت ۲۳ بهمن هستیم. طاغوت رفته ولی با رفع طاغوت عدالت به وجود نمیآید. عدالت چطور به وجود میآید؟ با کوششها و جنبشهای مداومی که انقلاب را پس از پیروزی هم ادامه بدهند. روایت کردن این جنبشها نقطه قوت مهمی برای «داد» است. روایتی که در این سال ها و با وجود این همه کار فکری، فرهنگی و رسانهای مغفول واقع شده، و زیر خرواری از محافظهکاریها و قدرتطلبیها و مقدسمآبیها مدفون شده است.
عبور از سیاستزدگی عدالتخواهی: عدالت «اجتماعی» و الگوی نقد عدالتخواهانه
نقطه قوت دیگر داد این است که اگر چه یک نقد رادیکال عدالتخواهانه است اما سیاستزده نیست. نقد عدالتخواهانهی سیاستزده یا سیاستزدگی عدالتخواهی یعنی چه؟ یعنی این کارهایی که باب شده که شبِ انتخابات کنفرانس خبری بگذارند و برای زدن رقیب انتخاباتیشان پرونده رو بکنند. حالا البته برخی هر شبشان شب انتخابات است. افشاگری یکی از مسیرهای طلب عدالت اجتماعی است اما افشای مناسبات اشرافیت، با سیاستزدگی تفاوت دارد. سیاستزدگی عدالتخواهی یعنی نقد عدالتخواهانه با این نیت انجام شود که منتقد «کرسی» فرد مورد نقد را به دست بیاورد. محافظهکاران قبلا با اصل «نقد» و «نقد رادیکال» مشکل داشتند اما حالا آن را به عنوان ابزاری برای رسیدن به قدرت استفاده میکنند. نقدی که در «داد» مطرح میشود اما سیاستزده نیست. هدف از داد این نیست که کسی کرسی قاضی آقدره را بگیرد؛ عدالتخواهی داد، برای ذات عدالت است نه برای کسب قدرت. نمیشود با سیاستزدگی و «سیاسی»کاری، عدالت«اجتماعی» را طلب کرد و این نکتهی مهمی است که داد ما را متوجه آن میکند.
داد یک اثر سیاسی صریح است اما سیاستزده نیست یا میکوشد سیاستزده نباشد. لذا تندترین نقدها را هم به قوهی قضاییه وارد میکند؛ رادیکالتر از آن که تصویر حکم صادره از قوه قضاییه را نشان میدهد و زیر سوال میبرد؟ با این حال نقدش از جنس دعواهای سیاسی روزمره با قوه قضاییه نیست. و این درست همان الگویی از نقد است که ما در آینده به آن نیاز داریم. «داد» حامل یک تئوری تام دربارهی فلسفهی نقد در جامعهی امروز ماست.
نسبت عدالت با امنیت و دیگر مفاهیم اجتماعی
یک مسئلهی دیگر هشداری است که «داد» در ارتباط با مقولهی امنیت به به ما میدهد. «داد» به ما میگوید برگردید ببینید چه تعریفی از امنیت ملی داشتید که امروز امنیت به مثابه برچسبی در برابر عدالتخواهی به کار برده میشود؟ داد میگوید بروید سراغ «متخصصان امنیت» و بپرسید در این سه دهه بعد از انقلاب اسلامی چه تعریفی از امنیت ارائه کردهاید که در آن طلب حقوق یک کارگر، مطالبهی ابلاغ و اعمال قانون، مقابله با تبعیض در حمل و نقل و مانند آن میشود ضد امنیت؛ در حالی که اینها حرفها اصلِ حرف انقلاب است. دادخواهی باید بشود ضد امنیت. بخشی از مشکل حتما به کنشگران عرصهی امنیت باز میگردد اما بخش مهمتر و کلانتر مسئله و به اصل درکی که از امنیت داریم باز میگردد.
بسط عدالتخواهی به مبارزه با تبعیض
اصلیترین نکته و نقطه قوت و اهمیت «داد» این است که بیشتر از آنکه درباره فساد باشد، دربارهی تبعیض است و این آن بُعد مهم داد است. ما در کنشهای عدالتخواهانهمان تنها متوجه سطحی از عدالتخواهی بودیم که عبارت است از مبارزه با فساد. عدالتخواهی اما دو مبارزهی مهم دیگر هم داشت: مبارزه با فقر و مبارزه با تبعیض. در تفکر انقلاب عدالت عبارت است از مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، اما ما متأثر از محافظهکاران مبارزه با تبعیض را فراموش کردهایم. این بحث البته مفصل است و قبلتر در یادداشتهایی آن را توضیح دادهام. اجمالاً «داد» به ما متذکر شد عدالتخواهی سطوح دیگری دارد. توجه به سطح مبارزه با تبعیض در عدالتخواهی مستلزم عبور از مرداب محافظهکاری است و تذکر این عبور است که «داد» را متمایز کرده است. اگر موضوع داد فساد بود و نه تبعیض، این همه جذاب نبود. ده سال است قانون تعرفهگذاری پرستاری تصویب شده اما اجرا نمی شود؛ یعنی یک ساخت تبعیضآمیز به نهاد قانون لگام زده است. وقتی در سیستم حمل و نقل و در فرایند توزیع بار، برخی بیشتر بار میگیرند، یعنی تبعیض وجود دارد و تبعیضستیزی بصیرت مهمی است که در داد مورد تأکید است. داد مسیر مهمی در بازاندیشی پیرامون پروژهی عدالتخواهی و تکامل آن خواهد گشود.