به گزارش «روابط عمومی جشنواره عمار» و به نقل از هفته نامه صبح صادق، برنامه هستهای ایران، گرچه امری علمی و در عین حال سیاسی است؛ اما یکی از محورهای آثار هنری و رسانهای در سطح جهان بوده است؛ به گونهای که تعدادی از فیلمها و سریالهای هالیوودی با موضوع برنامه هستهای ایران ساخته شدهاند؛ اما متأسفانه در کشور ما به جز تعداد انگشتشماری فیلم و سریال، کار چندانی درباره این موضوع در حوزه فیلم داستانی صورت نگرفته است.
«ترمینال غرب» از معدود آثار داستانی ساخته شده درباره برنامه هستهای ایران است که طی هفتههای اخیر در اکرانهای مردمی جشنواره عمار به نمایش درآمده است. این فیلم داستانی ۷۰ دقیقهای با حضور بازیگران حرفهای و شناخته شده سینمای ایران و با لحنی بیپروا سیاستهای دولت یازدهم را نقد میکند. همچنین، نسخه نمایش خانگی این فیلم نیز به تازگی در فروشگاهها منتشر شده است. به همین بهانه با قربانعلی طاهریفر، کارگردان فیلم «ترمینال غرب» گفتوگو کردیم.
* ساخت فیلم درباره موضوعات سیاسی بسیار دشوار، حساس و پیچیده است. چرا تصمیم گرفتید فیلم «ترمینال غرب» را بسازید؟
قصه این فیلم پس از برجام و در تعامل با دانشمندان هستهای و خانوادههای آنها،-از جمله خانواده شهید احمدی روشن-شکل گرفت. دیدن دلسردی و ظلمی که به این گروه از نخبگان جامعه میشد، واقعاً برای من سخت بود. وقتی میدیدم دانشمند هستهای ما که سالها رنج و زحمت کشیده، بیکار شود یا در جایی که در شأن و شخصیت او نیست، کار کند، برای ما به یک دغدغه تبدیل شد؛ به همین دلیل احساس کردم در این زمینه کم کار کردهایم. طی دو دهه اخیر، برنامه هستهای یکی از مسائل اصلی جامعه ما بوده، اما میزان فعالیت فرهنگی ما در این زمینه تقریباً هیچ است.
* مراحل ساخت فیلم چطور انجام شد؟
من پیش از این، چند فیلم تلویزیونی از جمله «سرزمین مادری» و «دانههای سرخ انار» را برای سیمای استانی تولید کرده بودم. پیشنهاد ساخت «ترمینال غرب» را هم تهیهکننده آن، یعنی حامد بامروتنژاد مطرح کرد. او تماس گرفت تا فیلمی بسازیم، پیش از این ارتباط نزدیکی با هم نداشتیم؛ اما پس از این تماس اتفاقات اولیه افتاد؛ فیلمنامه را خواندم و از آن خوشم آمد. از سویی خودم را مدیون انقلاب میدانم و از سوی دیگر میبینم که برنامه هستهای ما و حواشی آن ظرفیت زیادی برای ساخت فیلم دارد؛ البته همانطور که گفتم در این زمینه کار زیادی صورت نگرفته است؛ این بود که ساخت فیلم را شروع کردیم.
* داستان فیلم تا چه حد به واقعیت نزدیک است؟
قصه این فیلم بر اساس واقعیات شکل گرفته است. برای نمونه، قصه مربوط به شخصیت سروناز در این فیلم براساس ماجرای دختر دانشجویی خلق شده است که برای تحصیل به دانشگاه میشیگان میرود و با یک جوان دو رگه ایرانی ـ آمریکایی ازدواج میکند و بعد هدف ضرب و شتم او قرار میگیرد و به کما میرود. حتی اسامی آنها نیز عین واقعیت هستند. ماجرای دریاچه ارومیه هم که واقعی است. متأسفانه یکی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری، چهار سال قبل در تبلیغات خود شعار داد که اگر انتخاب شود، مشکل دریاچه ارومیه را حل میکند؛ اما پس از پیروزی در انتخابات و طی چهار سال گذشته، کوچکترین اقدامی را برای دریاچه ارومیه انجام نداد! افزون بر این در فیلمنامه من اشارهای به دکتر خوانساری است که رئیس پایگاه نطنز بود و بعد [در دولت یازدهم] به سازمان آب و فاضلاب اصفهان منتقل شد! باور این موضوع برای من واقعاً سخت بود. دائم با خودم میگفتم؛ واقعاً چنین اتفاقی افتاده؟ اولش هم نمیتوانستم چنین چیزی را قبول کنم! اما بعد فهمیدیم چنین اتفاقی افتاده است. تراژدی خوانساری، قابلیت دراماتیک بالایی دارد و خودش به تنهایی میتواند سوژه یک فیلم شود. اگر این موضوع در آمریکا بود، هالیوودیها چندین فیلم دربارهاش میساختند. چه برسد به شخصیتهای هستهای که ترور شدند. درباره موضوع ترور دانشمندان نیز هنوز کار جدی نشده است!
* فکر میکنید دلیل کمکاری هنرمندان ما در زمینه تولید چنین فیلمهایی چیست؟
به طور کلی ساخت فیلم درباره موضوعات انقلابی بسیار سخت است. بارزترین مصداق همین است که شما اگر بخواهید فیلمی با مضامین انقلابی بسازید، بسیاری از هنرمندان و بازیگران ما چون مطمئن هستند که پس از اکران آن فیلم با آزار و اذیتهایی مواجه میشوند، همکاری با چنین فیلمی را قبول نمیکنند. به محض اینکه فیلمی با چنین مضامینی به نمایش درآید، سازندگان و هنرمندان این فیلمها باید منتظر عواقب سخت کار خود باشند. جالب اینجاست کسانی به این هنرمندان چنین فشارهایی میآورند که خودشان مدعی شعار «زنده باد مخالف من» هستند! البته ما در فیلم خود به طور تلطیف شده به مسائل میپردازیم؛ وگرنه در حین نوشتن فیلمنامه «ترمینال غرب» به حقایقی برخوردیم که باورش برایمان سخت بود.