به گزارش «عمار فیلم» به نقل از خبرگزاری ایکنا، حسین سلطان محمدی منتقد و کارشناس سینما درباره ساخته اخیر ابراهیم حاتمیکیا اظهار کرد: موضوع به وقت شام برای تماشاگر ایرانی به روز و آشناست. زیرا در این فیلم به جزییات توجه شده است، البته کارگردان جزئیاتی را در کار خود روایت کرده است که باعث میشود مخاطب احساس کند که یک مستند بازسازی شده را تماشا میکند. نیروی نظامی سوریه، مردم آواره سوریه، نیروی تروریستی، تروریست خارجی و تروریست داخلی، قدرت استفاده از ابزارهای تبلیغاتی مانند ساختن فیلم ذبح قربانیان، نیروی نظامی ایرانی در مجموعهای کنار هم، قرار داده شده تا شدت و هیجان جنگ را به نمایش بگذارد.
وی افزود: داستان فیلم روال عادی ندارد. دو نظامی ایرانی که هدفشان نجات مردم بیگناه سوریه از چنگال تروریستهای تکفیری است، ماجرای اسیر شدن آنها، ماجرای قربانی شدن، ماجرای خشونت بیش از حد تروریستها و البته منظور نهایی که از جان خود گذشتن و دیگران نجات دادن مفاهیم مد نظر فیلم هستند. در این مسیر خانواده آوارگان سوری، خانواده نظامیان سوری، خانواده تروریستها و خانواده نیروهای نظامی ایرانی به عنوان چهار گروهی هستند که در به وقت شام مدنظر قرار میگیرند.
این کارشناس سینما ادامه داد: در ضمن به واسطه فیلم میتوان به رویدادهای رخ داده در سوریه طی سالهای اخیر پی برد و آن را رویدادی فراتر از نیروهای کلاسیک نظامی دید. برای همین نوعی جنگ تمام عیار با قربانیان از همه اقشار و از همه سنین در این فیلم قابل برداشت است، حتی این را میشود دید که زندگی گروههای نظامی نیز در این فیلم به تصویر درآمده به جز تروریستهای خارجی و در داستان این کار بحث خانواده اهمیت فراوانی دارد. در نهایت هدف غایی که همان دور کردن خطر جنگ و آسیب از غیر نظامیان است با کشاندن هواپیمایی بمب گذاری شده به محوطهای بیرون از شهر، محقق میشود. به طور طبیعی در این کار تلفات ناشی از خشونتهای موجود در سوریه به نمایش گذاشته میشود، این کار روایتگر دشواریهای همه جانبه قربانیان جنگ از هر طیف و گروهی است.
سلطانمحمدی درباره جایگاه قهرمان در این فیلم گفت: قهرمان یکه و تنها در این فیلم پر رنگ نیست. در حقیقت تمام رویدادهای فیلم به صورت عمومی و با مشارکت همه عناصر به تصویر کشیده شده است، همچنین به وقت شام ضمن برانگیختن نوعی انگیزه حماسی و درونی، واکنشهای عاطفی را هم ایجاد میکند و در برخورد تخصصیتر به واسطه فیلم به جزئیات رویدادهای سوریه میتوان پی برد بهویژه خشونت بیش از حد و استفاده از قدرت تبلیغاتی در دو جهت جذب تروریست از سایر کشورها و ترساندن مردم از قدرت برجسته نمایی شده است.
وی درباره برخی برخوردها با این فیلم از طرف عدهای از منتقدان گفت: بخشی از انتقادات به این فیلم به دو حوزه بر میگردد که هر دو هم، ناشی از نوعی نگاه بدبینانه است. بدبینانه به اینکه نباید همچون «بادیگارد» قهرمانان آرمانی و آرمانهایشان زنده شوند و نباید همچون به وقت شام ماجرای سوریه، شکل پروپاگاندا پیدا کند. با این توضیح طبیعی است که پیروان این نگاه بدبینانه هر آنچه که در فیلم نمادی از آرمان و خواستههای آرمانی یا حضور جدی نیروی انقلابی در رویدادهای امروز جهان است باید نفی و مورد انتقاد قرار گیرد. به طور مشخص، سازمان اوج و در پشت سر آن نیروهای مدافع حرم، سپاه پاسداران و حتی در مدل بادیگارد، یگان حفاظت انصارالمهدی.
این منتقد در پاسخ به این سوال که چرا در این فیلم تبلیغات تا به این اندازه زیاد است، اظهار کرد: تبلیغات در همه جا رایج است. آن که وانمود میکند تبلیغات زیاد موجب دلزدگی مخاطب میشود قطعاً باید به یاد بیاورد که در شبکههای ماهوارهای که آثار ایرانی زیاد از آن پخش میشود تبلیغاتی به وفور پخش میشود و اصلاً موجب دلزدگی نمیشود. برای همین باید پرسید آیا تا کنون کسی بحث کرده که تبلیغات در ماهوارهها موجب کاهش تماشاگران ماهواره شده است؟ بنابراین انتقاد به تبلیغات ساعت به ساعت به وقت شام بیشتر به نگاهی بدبینانهای برمیگردد که نمیخواهد آرمانها آنگونه به یاد آورده شود که در فیلم شاهدش هستیم، همچنین اندکی هم حسادت در اینگونه رفتارها پیرامون فیلم مطرح است که چرا این فیلم تبلیغات زیاد دارد و فیلمهای دیگر ندارد؟ البته بررسی این موضوع که چرا این فیلم تبلیغات زیاد دارد باید به ارزیابی رفتار تلویزیون پرداخت و این موضوع ربطی به فیلم ندارد.
سلطان محمدی در پاسخ به این سوال که این فیلم با این همه حمایت چرا نتوانسته فروش قابل انتظار را در مقایسه با فیلمهایی چون «مصادره» داشته باشد؟ گفت: سالهاست که سینمای ایران میداند فیلمهای کمدی با هر کیفیت مورد استقبال قرار میگیرد. اکران نوروز امسال مجموع فروش «مصادره»، «لونه زنبور» و «خرگیوش» بالاتر از مجموع فروش «لاتاری» و به وقت شام بود. یعنی سه فیلم کمدی روی پرده از دو فیلم جدی، بیشتر مورد استقبال قرار گرفت، بنابراین طبیعی است که فیلمهای جدی، تلاش تبلیغاتی بیشتری انجام دهند تا در جامعه کمدیخواه، تماشاگر را به سالنهای خود بیاورند.
وی در پایان اظهار کرد: بعد از شش یا هفت سال از بروز رویدادهای سوریه، طبیعی بوده آثاری چون به وقت شام یا سریال «پایتخت» نگاهی به این موضوع بیندازند، همچنین به صورت جدی به تماشاگر دلیل حضور نیروهای ایرانی در سوریه را یادآور شوند.
گفتوگو از داود کنشلو