به گزارش «عمار فیلم»، جلسه کرسی مستند ملت قهرمان با حضور جمعی از کارگردانهای این بخش مهدی شهابی، عباس عمرانی، حسین مسرور، سید جواد هادی اصل و معین عارفی، پژوهشگر و منتقد سینما در حسینیه هنر برگزار شد.
عباس عمرانی کارگردان مستند «دیوارهای نخی» ابتدا اثر خود را معرفی کرد و گفت: مستند «دیوارهای نخی» در بین عشایر کرمانج قوچان فیلم برداری شد. ما یک تیم پژوهشی برای رسیدن به یک سوژه ناب طراحی کردیم که از این طریق به ننه شهناز قصه رسیدیم. مستند روایت یک مادر شهید است که در دوران دفاع مقدس فرزندش که تا آستانه مسابقات کشوری فوتبال پیش رفته بود برای دفاع از وطن روانه جبهههای جنگ تحمیلی میکند. ننه شهناز که سرپرست قبیله محسوب میشود پس از شهادت فرزندش فوتبال را یک آمادگی برای مبارزه با دشمن میبیند و این ورزش را در بین جوانان ترویج میکند و این مردم قبل از هر بازی ملی آداب و رسوم خاصی دارند که در مستند به نمایش گذاشته شده است.
حسین مسرور کارگردان مستند «بر بال ابرها» در توضیح اثر خود گفت: ایده اثر توسط یک پزشک مطرح شد و کاراکتر مستند «بر بال ابرها» از طرف این پزشک به بنده معرفی شد و سعی داشتیم گوشهای از زحمات ایشان را به تصویر بکشیم. مستند داستان بهورزی است که برای خدمت رسانی به مناطق صعب العبور میرود و در شرایط سخت خدمات درمانی به مردم این مناطق ارائه میدهد.
نمایش یک الگو از کار جهادی
مهدی شهابی کارگردان مستند «بر اثر زلزله» در شرح مستند خود گفت: بعد از زلزله رودبار و منجیل کارهای بزرگی توسط نیروهای جهاد سازندگی دامغان در مناطق حادثه دیده انجام شد ولی سازندگی با یک نگاه استراتژیک به قصد خودکفایی مردم روستا؛ نه صرفا ساختن تعدادی خانه! اثر یک نمونه از اقدامات جهاد سازندگی دوران جنگ و بعد آن است که میتواند به عنوان یک نمونه و راه حل برای امروز کشور راهگشا باشد. نقطه قوت دیگری که این سوژه داشت این بود که قهرمان داستان از همان دوران میدانست ثبت این وقایع چقدر میتواند مهم باشد و آرشیوهای متعدد از اقدامات و اتفاقات آن دوران موجود بود. این شد که توانستیم با کنار هم قرار دادن تصاویر گذشته و حال، تبدیل ممات به حیات را که نتیجه اقدامات سازندگی آن دوران بود به خوبی نشان دهیم.
شهابی مستند بر اثر زلزله را یک الگو دانست و گفت: میشود صفر تا صد مراحل یک کارجهادی را از انتخاب سوژه و مقیاسهای لازم برای انتخاب سوژه گرفته تا انجام کار و مشارکت مردم و تشکیل گروه ها و تحویل دادن کاربه مردم در آن مشاهده کرد.
سید جواد هادی اصل کارگردان مستند «عزیز قلی» که به صورت تلفنی در جلسه حضور داشت در توضیح مستند خود گفت: استان کهگیلویه و بویراحمد بیشترین تعداد شهید نسبت به جمعیت را در دوران دفاع مقدس تقدیم انقلاب کرده است و این شهدا انسانهای عجیبی بودند و بخشی از آنها مردم عشایر و روستایی بودند. «عزیزقلی کافیانی» قهرمان مستند از منطقه زیلایی که در کوه واقع شده است به جبهه رفت و مردم روستا را هم تشویق به حضور در جبهه کرد. عزیزقلی داستانهای عجیبی در جبههها داشته است که ما سعی داشتیم در مستند «عزیزقلی» بخشهایی از زندگی او را به تصویر بکشیم.
هادی اصل در توضیح بازسازیهای موجود در مستند گفت: بازسازیها طبق گفته شاهدان عینی انجام شد و ما به کمک گروهی بسیجی بازسازی را انجام دادیم و صحنه تانکها با حمایت یکی از برادران شهدا یک تیپ زرهی را در اختیار ما قرار دادند و بخشهایی را نیز از صحنههای فیلم سجادههای آتش استفاده کردیم.
ملت قهرمان کار آینه میکند
معین عارفی، مسئول واحد ادبیات سازی جشنواره مردمی فیلم عمار گفت: سال گذشته که یک تجربه ۱۰ ساله از جشنواره عمار پشت سر گذاشته میشد، تصمیم گرفته شد در ژانرهای مختلف یک سری کتاب تولید شود تا هم تجربه این چند سال منتقل شود و هم مخاطبین جشنواره بهتر با آن آشنا شوند. بعد از جمعبندی اطلاعات حاصل از اکرانهای مردمی و استقبال مردم و رسانهها از آثار، مشاهده کردیم ژانر ملت قهرمان توانسته بیشترین مخاطب را به خود جذب کرده و بیشترین تاثیرگذاری را داشته باشد.
عارفی در بیان اقبال مردم به ملت قهرمان گفت: خیلی از آدمها ژانر «ملت قهرمان» را مثل آینهای میبینند که آدمهای دوست داشتی اطراف شان را نشان میدهد به خصوص که در این ژانر کسانی روایت میشوند که در فضای رسمی کشور خیلی رغبتی برای نشان دادنشان وجود ندارد. صمیمیت این سوژهها و نزدیکی با مخاطب و ویژگیهای مردمی شان باعث میشود مخاطب به آن ها رغبت داشته باشد. در دورهای که از یک سمت فضای رسانهای خیلی سرخوش هست و فضای انتزاعی را به نمایش میگذارد و از سوی دیگر در بین فضای روشنفکری و حتی کسانی که ادعای انقلابی نیز دارند یک حال رخوت و ناامیدی حاکم است دیدن آثار ژانر ملت قهرمان، که همیشه ویژگیهای سرزندگی و امید و نشاط در آن وجود دارد، مردم را امیدوار میسازد و انگیزه و حرکت خلق میکند.
سال گذشته در واحد ادبیات سازی دفتر جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی از بین آثار ژانر مستند «ملت قهرمان» رسیده به جشنواره عمار طی ۱۰ سال گذشته، ۱۰ اثر از طیفهای مختلف انتخاب کردیم و از آقای نعمت الله سعیدی خواستیم بر این آثار یادداشت بنویسند و این یادداشتها در کنار تجربیات مستندسازان در کتاب «ده قاب ده قهرمان» تجمیع شد.
ملت قهرمان گونهای از عدالتخواهی
مهدی شهابی مستند «ملت قهرمان» را نوعی عدالتخواهی دانست و گفت: در فضای امروز جامعه، مردم نوعی از عدالتخواهی را میپسندند که در عین نزدیکتر بودن به حق بیشترین بازدهی را داشته باشد. در مستد «ملت قهرمان» نوعی عدالتخواهی را داریم که در عین نقد مشکلات، راهکاری هم برای اصلاح آن ارائه میدهد از این نگاه به نظرم مردم به واسطه عدالتخواهی است که ملت قهرمان را می پسندند.
در ملت قهرمان کسانی که نگاه روزمرهای ندارند و میخواهد فضا را بشکافند روایت میشوند و ملت قهرمانها الگوهایی هستند که برای حل مشکل امید میدهند و خودشان در جهت رفع مشکل به پاخاسته اند و موفق بودهاند.
ملت قهرمان یا قهرمان ملت
عباس عمرانی با اشاره به ضرورت ارائه تعریف از ملت قهرمان گفت: اگر جای دو واژه را عوض کنیم ما قهرمان ملت هم داریم یعنی یک سوی ماجرا ملت قهرمان است که رویکرد جمعی دارد و سمت دیگر آن قهرمان ملت است که یک فرد شاخص است که میتواند یک ملت را تحت تاثیر قرار دهد.
عمرانی قهرمان محوری در سینمای ایران را دچار افول دانست و گفت: لازم است با یک نگاه پژوهشی به این مساله پرداخت که چرا در سینمای ایران قهرمان نداریم؟ یا چرا قهرمانی که بتواند مخاطب را به خود جذب کند نداریم؟ به نظر من ما به جایی رسیدیم که سینما نتوانسته پیشنهاد الگو برای مردم داشته باشد یا ما به درستی شاخصهای الگو را تبیین نکردهایم در حالی که سینمای هالیوود تحت تاثیر شخصیتهای الگو محور بر جهان پیرامون خودش استیلا دارد.
ملت قهرمان، الگوی اجتماعی موثر
عمرانی ادامه داد: وقتی میخواهیم یک شخصیت قهرمان را طراحی و تعریف کنیم باید از منظر محتوا و فیلمنامه به موضوع نگاه کنیم و بعد در ساختار ورود کنیم از منظر فیلمنامهای ابتدا باید شاخصه های یک قهرمان که بتواند فرهنگ، پرچم و رویکردهای محتوایی و سیاسی ما را تصری بدهد مشخص میکنیم. به نظرم در ایران به این شخصیت ها نرسیدهایم یا اتاق فکر مبتنی بر فیلمنامه نداشتهایم.
در بحث مستند هم همین است و جشنواره عمار پرانتز خوبی باز کرده است که میتوان از همین کف خیابانها و کوچهها کسانی را پیدا کنیم که در مرحله اول مخاطب و جمع را تحت تاثیر قرار دهند و در نهایت به الگو اجتماعی موثر تبدیل شوند. در کشور ما وقتی میبینیم یک سلبریتی میتواند با یک حیوان خانگی چقدر فضای رسانهای را تحت تاثیر قرار دهد علت آن چیزی جز عدم تعریف قهرمانهای واقعی نیست.
مهمترین شاخصه قهرمان عزت نفس است
وی افزود: ما متاسفانه به منابع مکتوب خودمان مراجعه نمیکنیم مثلا اگر قرار است بگوییم که سینمای دفاع مقدس اساسش بر قهرمان پروری است نمیخواهد مطالعه کنند یا نمیخواهند به سمت مباحثی بروند که تئوریهای قهرمان پروری در آن وجود دارد. به نظر من جشنواره فیلم عمار و بخش پژوهشی آن میتواند روی این شاخصها کار کند و بین ملت قهرمان و قهرمان ملت تفکیک قائل شود و فیلمسازان دغدغهمند را دعوت کند تا این ها سوژهیابی کنند و ببینند چه افرادی در دورافتاده ترین نقاط ایران دارای عزت نفس و روحیه پیشبرندگی اجتماعی هستند و میتوانند مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند. مهمترین شاخصه قهرمان عزت نفس است و از قهرمان در سینمای ایران عزت نفس سلب شده است.
انحراف ذائقه مخاطب
مسرور در بخش بعدی صحبتهای خود گفت: ما قهرمانهایی مشابه آنچه در مستند بر بال ابر ها مشاهده میکنید بسیار داریم که فارغ از حقوقهای نجومی و حاشیههای رسانهای پای وجدان کاری خود ایستادهاند ولی کسی به آنها نمیپردازد. به نظر من ما مسئول قهرمان هم داریم ولی کمتر به آنها پرداخته میشود. متاسفانه ذائقه مخاطب ما به سمت فیلمهای رمانتیک و کمدی های سخیف کشیده شده و خود ما هم مقصر هستیم از طرفی تنبل شدهایم و از سوی دیگر حمایت مالی هم صورت نمیگیرد و کارکردن بدون حمایت مشکل است. در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ فیلمهای دفاع مقدس هر کدام دارای قهرمان بودند و بعد آن دهه طلایی ما چقدر فیلمساز را تشویق کرده ایم؟ باید برای این مسائل فکری شود.
هر کس در زندگی خودش می تواند قهرمان باشد
در ادامه معین عارفی تمایز ملت قهرمان و قهرمان ملت را اینگونه بیان کرد: به نظر من در ژانر ملت قهرمان بین ایران و دنیا یک تفاوت به باریکی مو وجود دارد. ما در ملت قهرمان بیشتر سراغ کاراکترهایی میرویم که قهرمان زندگی خودشان هستند و به مخاطب گوشزد میکند که هرکس در موقعیت خودش میتواند قهرمان و تاثیرگذار باشد این بنبست شکنی و استفاده از ظرفیت به نظرم وجه تمایز ملت قهرمان و قهرمان ملت است. ملت قهرمان مثل بتنی است که ساختار کلی جامعه را در مسیر روبه جلو حفظ میکنند.
قهرمان های ماشینی در سینمای هالیوود
در فضای سینمای غرب به سبب گسترش فضای هژمونی خودشان با آرنولدهای بازو ستبر شروع کردند و سپس با گذر از آنها به قهرمانهای مارولی رسیدند و با ایجاد بازار مصرف در دنیا سیطره ایجاد کردند و اکنون هم دارند از مارولها میگذرند و به سراغ سوپر رباتها میروند و میگویند قهرمان آینده من نمیتواند انسان باشد و قهرمان من از جنس ماشین است و این روند را تکرار میکنند تا مردم فراموش کنند که قهرمانهایی از جنس هویت، تاریخ و جغرافیایی ملتها هم وجود دارد. یکدست سازی قهرمانها یک سیاست در هالیوود است. اما باز میتوان در فیلمهای بیوگرافی هالیوود و جهان بسیاری از فیلمها وجود دارند که قهرمانان آنان از مردم معمولی هستند که در تاریخ آن کشورها معرفی و ماندگار شدهاند. فیلمی مانند درسو ازوالا ساخته کوراساوا در سینمای کلاسیک ژاپن نمونهای ماندگار از قهرمانان معمولی سینما است که بسیاری از مخاطبان سینما را عاشق خود کرده است.
ولی اگر ما نشان دهیم که قهرمان مستندهایی مثل مشتی اسماعیل، ننه قربون و روزگار اکبر و … میتوانند روایت بشوند اتفاق خیلی خوبی خواهد بود و این ها تار و پود قالیچه رنگارنگ و گستردهای خواهندبود که هر بخش آن طراوت و حس مخصوص به خود را دارد که میتوان آن را «ملت قهرمان» نامید.
ژانر ملت قهرمان نوعی مستند بحران
عارفی روایت قهرمانها را حافظ هویت کشور دانست و گفت: میتوان «ملت قهرمان» را مستند بحران دانست به این معنا که اگر الان سراغ روایت زندگی این افراد نرویم شاید بعدا نباشند و به نوعی روایت این قهرمانها از نوعی بحران شخصیتی جلوگیری میکند. فضای رسانهای و سینمایی رسمی ما به شدت نسبت به ارائه تصویر باز و گسترده از تنوع جغرافیایی، قومی و حتی صنفی و شغلی به شدت گارد دارد سالهاست که ما در پرده سینما ایران کاراکترهایی را میبینیم که زندگی تیره و تار دارند که همینها به عنوان سینمای اجتماعی مطرح میشوند ولی در مستندهای ملت قهرمان سوژههایی میبینیم که در زندگیهای واقعی ما قابل یافتن هستند.
عارفی با بیان اهمیت روایت درست از قهرمان گفت: ملت قهرمان تنوع و سطوح مختلفی دارند، ولی هنر مستندساز ژانر ملت قهرمان این است که در هر سطحی که انتخاب میکند بتواند به درستی روایت کند، روایت درست یعنی شخصیت داستان چطور از ظرفیت و فرصتهای پیرامونی برای رسدن به هدفش استفاده کرده است. اتکای ما به ادبیات داستانی در مستند ملت قهرمان بسیار میتواند کمک کننده باشد به عنوان مثال در مستند «خاطرات موتورسیکلت» به سوژهای که قبلا در کتاب کوچه نقاشها روایت شده بود پرداخته شده بود یا خاطرات مهندس عظیمی و پژوهش های تاریخ شفاهی در مستند «بر اثر زلزله» خودش را نشان داد. ما در حال حاضر حجم زیادی اسناد مکتوب قابل اتکا داریم که یا به صورت کتاب منتشر شدهاند و یا به صورت تاریخ شفاهی گرفته شدهاند و قطعا در غنای روایت از قهرمانها موثر هستند.
روایت مستند همراه با قهرمان
مهدی شهابی در خصوص روایت مستند خود گفت: روایت ظاهری مستند «بر اثر زلزله» از حادثه زلزله رودبار و منجیل شروع میشود اما روایت محتوایی آن به جهت فعالیتهایی که آقای عظیمی قبل از انقلاب داشتهاند همراه با او پیش میرود. مهندس عظیمی پس از انقلاب در جهاد سازندگی حضور دارد و این نهاد را متفاوت از سازمانها و وزارتخانههای قبل انقلاب میبیند به همین سبب از تلاشی که برای تبدیل جهاد سازندگی به وزارت صورت میگیرد نگران است و در نهایت تصمیم میگیرد از آن مجموعه جدا شود تا آن تفکر جهاد سازندگی زنده بماند و سعی کرده همه فعالیتهای جهادی را با دوربین یا ثبت صدا یا نوشتن یادداشت ثبت کند تا به عنوان یک الگو بماند. نگاه آقای عظیمی این بود ما مردم را ببینیم و خودش از قهرمان شدن فراری بود و شاید همین بود که او را قهرمان کرد.
سینمای شخصیت محور یا موقعیت محور
عباس عمرانی در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به تفاوت سینمای آمریکا و اروپا گفت: در روایتشناسی سینمای آمریکا به شخصیت و در سینمای اروپا به موقعیت میرسیم و این تفاوت خود را در جشنوارههای اسکار و کن نشان میدهد. ما در سینمای ایران متاسفانه از دهه ۶۰ به بعد از سینمای شخصیت محور فاصله گرفتیم و به سینمای موقعیت محور رسیدهایم یعنی فیلمنامه نویسان ما به موقعیت فکر میکنند و بعد شخصیت مورد توجه واقع میشود و یا به کلی به شخصیت نمیپردازند. تا زمانی که ما به سمت سینمای موقعیت محور پیش برویم نمیتوانیم قهرمانهایی مثل مشتی اسماعیل یا ننه قربون و… را روایت کنیم ما باید به سمت کشف شخصیتها و قهرمانها برویم و نیاز نیست که این قهرمان حتما یک شخصیت عجیبالخلقه باشد بلکه یک شخصیت دورافتاده در یک روستا یا یک محله که توانسته زندگی مردم را بهبود ببخشد یا به هر نحو دیگر میتواند روایت شود.