به گزارش عمارفیلم؛ علی عارضی در نشست خبری اولین روز از چهاردهمین جشنواره عمار 22 دی با حضور نعمتالله سعیدی در سینما فلسطین تهران، به بررسی ابعادی از مستند «رقصنده با گرگ» پرداخت.
کارگردان مستند «رقصنده با گرگ» صبحتش را اینگونه آغاز کرد: وقتی سوژه مطرح شد، ما با دوستان به این نتیجه رسیدیم که خیلی مستقیم و خبری به آن نپردازیم. ما سعیکردیم یک روایت خطی غیرمستقیم را داشتهباشیم.
نعمتالله سعیدی: مستقیم و غیرمستقیم بودن برای ما دو پیشینه دارد. یکی پیشینه تاریخی و فرهنگی خودمان است که «اهدنا الصراط المستقیم» به ذهن ما میرسد و در زمانهایی منظور ما از مستقیم و غیرمستقیم، قصه است. آیا این دو باهم در تناقض اند؟ باید عرضکنم اتفاقا این فیلم مستقیما سراغ سوژه خودش رفته و مسئلهای را که نه تنها خاورمیانه در 30 سال اخیر، بلکه کل تاریخ معاصر ما را تحت تاثیر خودش قرارداده، مطرح کردهاست. این مستند سوژه خود را خیلی روان و سلیس، روایت کرده است. بنظر من این از فرعیات ماجرا است. من فکر نمیکنم منظور این فیلم این بودهباشد که بخواهد بین اتفاقی که در داستان رخ داده(دروغ رسانهای که یک دختر خانم نقل میکند) و اتفاقاتی که در داخل کشور ما رخداده، مقایسهای انجامدهد؛ این تنها یکی از نتایج خیلی فرعی این ماجرا است. اگر این فیلم را با دقت ببینیم، در مییابیم نخواستهاست تا اتفاقاتی که برای ما افتاده را نقلکند و در ادامه، اتفاقات پیرامون «نیره» را پوششدهد؛ قضیه، خیلی مهمتر از این ماجرا بودهاست.
سعیدی: ما یک ادبیات انتقادی داریم که بخشی از آن دانش است و بخش زیادی از آن، بینش است. وقتی بینش تغییرکند، قاعدتا سوالات ما نیز تغییر میکند. با ادبیات انتقادی موجود، به سمت خیلی از کارهای جشنواره عمار نمیتوان رفت. در مورد همین اثر، براساس دکوپاژ، تدوین و … حرف خاصی نمیتوان زد؛ انگار ادبیات انتقادیِ مخصوص به خود را نیاز دارد.به عنوان جمعبندی، نقد در تعریف فعلی ما، به مرحله ای اطلاق میشود که منتقد، واسطهای میشود بین اثر هنری و مخاطب پیش از به سینما آمدن. یعنی منتقد با نقد اثر، آن را به مخاطب معرفی میکند تا مخاطب تصمیمی بگیرد که میخواهد فیلم را ببیند یا نه. اما نقدی که ما امروز خیلی بیشتر به آن نیاز داریم، نقد به معنای مرحلهای است که مخاطب میخواهد از سینما خارجشود.
علی عارضی: در پاسخ به سخنان آقای سعیدی باید عرضکنم که بله؛ از این اثر هم میتوان خوانشی مستقیم داشت و هم غیرمستقیم. منظور ما از اینکه روایت غیرمستقیم بودهاست، این است که از همان ابتدا به ماجرای اغتشاشات ورود پیدا نکردیم تا مثلا دستهای پشتپرده را افشا کنیم. بلکه ما پرونده را باز کردیم. تیم سازنده از این جهت به این سوژه علاقهمند بود که این سوژه، چیزی مبتلا به در خاور میانه بوده و این شگرد جنگ روانی کشورهای غربی و به ویژه آمریکا است. گرگها در نمادشناسی، غالبا نماد دشمن هستند و از طرفی، کلاغها هم سروصدای زیادی دارند و میتوانند شیپورچی گرگها باشند. همینطور تمثیلی در خاطرم بود که وقتی گرگها میخواستند به شکار بروند، این کلاغها هستند که آنها را هدایت میکنند. البته این هدایت کلاغها از روی لطف نیست، بلکه میخواهند از پسمانده شکار گرگها، تغذیه کنند. این علاقه شخصی و تیم سازنده بود که این تمثیلها و استعارهها وجود داشتهباشد.
سعیدی: اگر بخواهیم ساختار این اثر را با مسائل داخل کشور تطبیق دهیم، نه اینکه مخاطب به معنی این نمادها پی نمیبرد. یا اینکه چرا نماد گرگ و کلاغ در این اثر اینقدر کم اهمیت است. در ساختار ما اگر بخواهیم این مفاهیم را تطبیق دهیم، این کلاغها هستند که به ما حمله میکنند و گرگها 40 سال است که جرئت حمله به ما را پیدا نکرده اند.
وی پیرامون جشنواره عمار افزود: مدت زیادی است که عرض کردهام که بچههای عمار، آنهایی که فیلم میسازند و اثر ارائه میدهند، کار خود را انجام دادهاند. چرا دانشکدههایی چون فلسفه و منطق در میدان نمیآیند؟ برای مثال، رسانه با تعریف ما و آمریکا، در کجا متفاوت است. آیا واقعیتهای این دو رسانه متفاوت است؟ آیا فرق در آرمانها و اهداف است؟ یعنی صرف اینکه یک فیلمساز به تعریف اهداف و آرمانهای انقلاب میپردازد، باعث میشود که اثر او، اثر مطلوب ما گردد؟ خیر. تا وقتی که واقعیت رسانهای آن تغییرنکند، این اتفاق نمیافتد. نیروهای بسیاری در دورههای گذشته بودند که شاید آرمانهای قویتری هم داشتند اما مثل سالهای اخیر، نمیتوانستد فیلم بسازند. چون واقعیت مستندسازی در حال تغییر است. به طور خلاصه، رسانه در تعریف ما، ابلاغ مبین است. خود خدا پیامبر را توبیخ میکند که چرا فکر میکنی هدایت از جانب تو است. وظیفه مستند نیز ابلاغ مبین است. شدت اتفاقات اخیر به قدری جدی و گستردهاست که ما از آن جا میمانیم. انصافا این سوژه که یک دختربچه با دروغ خود، به مدت 30 سال سرنوشت خاورمیانه و دنیا را تغییردهد، جذاب است. چند نفر از ما پیش از این نیره را میشناخت؟ بنا به دلایلی، این کار رسانهای در خود عراق و ایران ضریب نخورد. فکر میکنم تنها بعضی از افراد که کار تخصصی رسانهای میکردند، از این ماجرا با خبر بودند. کار ما نه دفاع است و نه حمله. کار مستند چقدر آرام است؟ با کسی جنگ ندارد و فقط ابلاغ مبین میکند. با این اقدام، هم دفاع میکند و هم حمله.
علی عارضی در مورد آوردهشدن تصاویر سران آشوب اغتشاشات 1401 در تیتراژ پایانی گفت: می توانم بگویم که ما تمام فیلم را برای آن 20 ثانیه تیتراژ ساختیم. در ابتدای کار، طرح ما چیز دیگری بود و قرار بود در مورد وقایع اغتشاشات و با محوریت این اراذل، کاری را بسازیم. اما تصمیم گرفتیم که این بخش را به انتهای کار منتقلکنیم. بنظر من تمام 50 دقیقه اثر، مقدمهای بود برای 20 ثانیه تیتراژ پایانی؛ تا بگوییم اینها هم از همین قماشاند. یعنی واقعیت آن است که این یک بازی رسانهای گسترده است و اینها نه دوستدار ایراناند و نه جمهوری اسلامی و با ایران ضدیت دارند و برای منافع شخصی خودشان است که این هیاهو را به پا کردهاند.
عارضی در مورد فراهمکردن آرشیو اشارهکرد: تنها مشکل ما آرشیو بود. در مورد مستندهای آرشیوی باید بگویم که ما برای این مستند، به صورت صددرصدی از اینترنت استفادهکردیم و از هیچ آرشیو ویژه موسسه خاصی استفاده نکردیم. برای کارهای قبلی هم استفاده اعظم ما از اینترنت بود. هم اکنون اینترنت منبع عظیمی برای کارکردن و پیدا کردن سوژه است. اما باید با یک وقتگذاری مناسب به سراغ آن برویم. در کارهای ما، خیلی وقتها، آرشیو به منابع پژوهش اضافه کردهاست. در مورد بسیاری از ایدههایی که در این اثر هم بود، ما فیلمنامه را نوشتهبودیم اما بخاطر آرشیو، بخشهایی اضافهشد. بنظر من خیلی نباید معطل آرشیو ماند و باید کار را شروع کرد و میتوان از اینترنت کمک گرفت. البته همه کار به این سهولت هم نیست؛ به یک تیم چندنفره برای جستوجو نیاز است.باتوجه به اینکه دوستنداشتیم یک ریپورتاژ خبری داشتهباشیم، ما چندبار فیلمنامه را عوضکردیم. این تنها چالش ما در تولید اثر به حساب میآید. در این اثر سعیکردیم مسئله را فراتر از جمهوری اسلامی ببریم و دوربین خود را بالاتر ببریم که حتی اگر من طرفدار جمهوری اسلامی نباشم، با این اپوزوسیون که هدف آنها زدن ملیت ما است، تکلیف خود را بدانم. دود این آتش، به چشم همه ایرانیها میرود همانطور که به چشم تمام عراقیها رفت.
سعیدی در مورد دخالت و کمک دولت به فیلمسازی ابرازداشت: این به ذهن میرسد که فیلم، مقداری طولانی است. اگر پیام اصلی را جداکنیم، آیا میتوان از این اثر کمکرد؟ این وسوسه اولیه است اما وقتی دقت میکنیم، میبینیم که هیچ بخش آن قابل حذف نیست. همین فیلم، ایده بسیاری به ما میدهد. اگر اثری روشنگری میکند، واقعا نمیتوان جلوی نور را گرفت. نقطه بزنگاه بحث رسانه دولتی این است که به اینجا برسیم که خودِ وارد کردن دولت، غلط است. جمهوریت نظام ما خیلی مظلومتر است اسلامیت آن است. این اتفاق لازم است از سوی مردم بیفتد. خود جشنواره عمار اگر میخواستم معطل این مسائل بماند و سراغ کارهایی مثل اکران مردمی نمیرفت، این اتفاق نمیافتاد. اما وقتی جای خود را بین مردم باز میکند، آن موقع دولتیها مجبوراند بیایند. در این موقع است که سوال میشود، چرا حمایت نمیکنید؟ در آنجا «نیره» را میسازند تا افکار عمومی آمریکا را تغییردهند، اینجا برای ما سوژههایی را میتراشند که هدف آن تغییر افکار عمومی داخل است.
عارضی در پایان ضمن اشاره دید وسیع اثر خود پیرامون جشنواره عمار گفت: جشنواره عمار پس از سال 88، سردمدار این جهاد تبیین بوده و حتی ما در دورافتاده ترین روستا ها نیز آثار آن را دیدهام. بنظر یکی از ثمرات انقلاب، همین جشنواره عمار است.
سعیدی هم در پایان درمورد مشارکت در انتخابات خاطرنشانکرد: من با این گزاره موافق نیستم که ممکن است مشکلی در انتخابات ایجاد شود. و دلیل هم دارم. در دوره قبلی که بدترین شرایط ممکن وجودداشت، 50 درصد مردم رای دادند. تلقین این سوال به ما، خطرناک است. مثلا بزرگان اشاره میکردند که این برجام را باید در دانشگاه ها تدریسکنند و من افسوس میخورم که چرا این اتفاق نیفتاد. یکی از تکنیکهای برجام این بود که باید ثابت میکردیم داراییهای ما، مال خودمان است. همین اسلوب برجام در انتخابات نیز در حال رخ دادن است. وقتی اتفاق اصلی آغاز میشود که ما شروع به سوال پرسیدن کنیم. این فیلم در درجه اول، کل غرب را زیر سوال بردهاست. رسانه در این سالها نقشآفرینی خوبی داشتهاست و آثار بسیار خوبی همچون این اثر، کار شدهاست. اگر ما چند مستند عالی مثل «رقصنده با گرگ» را در دست بگیریم، اصلا صورت مسئله مشارکت پاک خواهدشد و به چیز دیگری تبدیل میشود.
در چهاردهمین دوره جشنواره عمار همانند دورههای پیشین، فرصتی فراهم شدهاست تا علاقهمندان بتوانند منتخب فیلمهای این جشنواره را بهصورت رایگان و با اینترنت نیمبها در سامانه عماریار تماشاکنند. اکران برخط مستند «رقصنده با گرگ» در سکوی عماریار (ورود از اینجا) 24 ساعت پس از اکران در سینما فلسطین تهران انجام خواهدشد.