به گزارش، «عمار فیلم»، متن پیشرو بخشی از سخنرانی استاد حسن عباسی در ایام برگزاری جشنواره بینالملل عمار با موضوع کودتا است. دکتر عباسی در این سخنرانی به اهمیت ورود به موضوع کودتا، تغییر فرم کودتاهای جدید و نقش سینمای نظام سلطه با موضوع کودتا پرداختهاست:
اهمیت ورود به بحث کودتا
موضوع کودتا، علل وقوع و جایگاه آن در سینمای جهان، بهدلیلِ چهار کودتای مهمی که در صدسالِ اخیر در ایران اتفاق افتاده است، موضوع مهمی برای کشور ما محسوب میشود. در بازهی زمانیِ صدسالِ گذشته، بیش از یکصد کودتای شاخص در حدود پنجاه یا شصت کشورِ جهان رخ داده است که در این بین، قاره آفریقا، بالاترین آمارِ کودتا را دارد. قارهی آمریکای لاتین، در مرتبهی بعد است و قاره آسیا بهویژه در منطقهی جنوبغرب آسیا و کشورهای عربی، رتبهی سوم را به خودش اختصاص داده است. اروپا هم در رتبهی چهارم است.
اینکه جریان عماری مقوله کودتا را بهعنوان یکی از ترفندهایِ قدرتهای حاکم برای اعمال تغییرات در کشورها، مورد بررسی قرار میدهد، اتفاق مبارکی است و باید آن را بهفالِ نیک گرفت. به ویژه اینکه، سینمای ایران در حیطه سینمای سیاسی، کمتر بهسراغِ این مسائل رفته است.
شیوههای نوینِ کودتا در جهان با نگاهی بهاهمیتِ رسانهها
تعریفی که قبلا برای کودتا وجود داشت، امروزه دیگر تغییر کرده است. امروز، نمیتوانیم بگوییم که کودتاها، صرفاً ازطریقِ شورش، یعنی اقدام مسلحانهی سازمانیافته، انجام میشوند. بلکه کودتاهای زمانِ ما، میتوانند ازطریقِ یک اغتشاش بهشکل سازمانیافته اما غیرمسلحانه و در قالب انقلابهای مخملی، محقق بشوند و یک سیستم را متلاشی بکنند. اخیراً هم، کودتاهای سایبری و بهویژه کودتاهای مالی در حیطهی پولها، خیلی جدی شده است. «میلتون فریدمن»، از قول «لنین» میگوید: «اگر میخواهی یک کشور را زمین بزنی، پولش را زمین بزن». امروزه هم، برای اینکه یک حکومت، دولت، ملت و جامعه را زمین بزنند، پولش را زمین میزنند. در جنگِ ارزیِ پارسال، «دلارِ آمریکا» در مدت ۴۵ روز، ضربهی شدیدی را به «یوآن چین» زد. با وجود اینکه چینیها برای یک جنگِ ارزی آماده شده بودند، ولی ضربهی شدیدی را از این مسئله خوردند. بنابراین، نوع کودتاها تغییر کرده است.
امروزه در دنیا، پنج نوع رسانه مطرح است. رسانه نسلِ اول، همان رسانهای است که بهصورت چهره به چهره مطرح است. مثل منبرها و تربیونها و … . این رسانه، سنتیترین نوعِ رسانه است. رسانه نسلِ دوم، رسانهی مکتوب است. مانند روزنامه، مجله و کتاب. رسانهی نسلِ سوم، رسانه دیداری-شنیداری است. مانند رادیو و تلویزیون. رسانه نسلِ چهارم، وبسایتها، خبرگزاریها و پایگاههای خبری و … در فضای سایبر هستند. رسانههای نسلِ پنجم، شبکههای اجتماعی هستند که این رسانهها، بهشدت تعاملی هستند و هیچ هدایتِ مرکزیای هم ندارند.
امروزه، کودتاهای اجتماعی، بهوسیلهی رسانههای نسلِ پنجم انجام میشود. در این بین، رسانههایی مثل تلویزیونها، روزنامهها و رادیوها هم، همینجوری میایستند و هیچکاری از دستشان برنمیآید. چراکه ساختارِ روزنامهها، رادیوها، تلویزیونها و مجلات، هدایتِ مرکزی دارد ولی در سیستمِ شبکههای اجتماعی، همهی افراد کنشگر هستند. در دنیا، بهوسیله شبکههای اجتماعی، شوکهایی ایجاد میشود که بهشدت قابل تامل است. تا جاییکه این مسئله، نهادهای امنیتیِ دنیا را هم نگران کرده است.
در سالهای آینده، بهجای کودتاهایی که با تیر و تفنگ انجام میشود، انواعِ کودتاهای نرم در جهان، شیوع بیشتری خواهد داشت؛ چراکه ثباتِ اقتصادِ جهانی بههم ریخته است. در شرایط بیثباتیِ اقتصادی، بیثباتیِ اجتماعی پدید میآید و بیثباتیِ اجتماعی، به بیثباتیِ سیاسی منتج میشود. در چنین شرایطی، گروههای اپوزیسیونیای که کنار نشستهاند، خیز برمیدارند و برای اقدامات کودتاگونه، آماده میشوند؛ حرکتها، مبتنی بر اصلِ اصالتِ فرصت و اصلِ غافلگیری، دفعی و آنی و ضربتی است.
زمنیهچینیِ رسانهای برای کودتاهای آینده ازطریق سینما
مقولهی کودتا در بعضی از جوامع مثل ترکیه، بهصورت عینی انجام میشود. همچنین در بعضی از جوامع، هشدار نسبت به آسیبپذیریهای ساختارِ سیاسی، بر روی پردهی سینما مورد بررسی قرار میگیرد. آمریکاییها، سه سالِ پیش، همزمان، دو فیلمِ سینمایی را اکران کردند که در یکی از این فیلمها ، گروههای مخالفِ رابطهی آمریکا با ایران، دست به کودتا در «کاخسفید» میزنند. بَر وزنِ همان فیلم، فیلمِ سینماییِ «سقوط شاهین سیاه» ساخته شده است. این فیلم، عملیاتی را که در کشورِ سومالی رخ داده بود، مورد بررسی قرار میدهد. در فیلمِ «سقوط کاخسفید»، علیه رئیسجمهور سیاهپوستِ ایالات متحدهی آمریکا، کودتا میشود؛ چراکه آمریکا بهدنبالِ برقرارکردنِ رابطه با ایران است. در این فیلمِ سینمایی، با اشاره بهسوابقِ تاریخیِ حدود ۱۵۰ سال گذشته، یعنی دورهی «ناصرالدین شاه» و روابطی که آن زمان با آمریکا برقرار شد تا بهامروز، نشان داده میشود؛ تا اینکه، کودتا تا قلبِ «کاخسفید» میآید و از اتاق عملیاتی که در طبقاتِ زیرینِ «کاخسفید» قرار دارد، حمله اتمی به ایران، فرماندهی میشود. هرچند که در لحظات آخر، این حمله خنثی میشود.
این فیلم، یک فیلمِ پروپاگاندایِ تبلیغاتی است که آسیبپذیریِ «کاخ سفید» را نشان میدهد. تقریبا در طول ده سال گذشته، در سریالها یا فیلمهای سینماییِ متعدد، بیش از پنجاه یا شصت کودتا علیه «کاخسفید» نمایش داده شده است. در قضایای «۱۱ سپتامبر»، افرادی که ماجرای «۱۱ سپتامبر» را از شبکههای تلویزیونی میدیدند، بیشترِ آنها، ازبس که بارها چنین فیلمهای سینماییای را دیده بودند که در آنها به برجهای دوقلو حمله میشد، باور نمیکردند که این واقعه جدی باشد؛ حتی بسیاری از مردم، وقتی آن صحنهها را «شبکهی سیانان»، پخش میکرد، در دقایق اول، باور نمیکردند که این واقعه جدی باشد. از نظر آنها، این تصاویر، آنونسِ تبلیغاتیِ یک فیلم سینمایی بود!
اما به هرجهت، درمورد کودتاهای تخیلیای که سینمای آمریکا به آن میپردازد، در طول ده سال گذشته، آثار متعددی در آمریکا ساخته شده است. سریالهای امنیتیای که شاخصترینِ آنها، «سریال ۲۴» بود؛ سریالی که در آن، بارها به «کاخسفید» تعرض میشد. همچنین در فیلمهای سینمایی، که شاخصترینِ آنها، فیلم سینماییِ «سقوط کاخسفید» است، کودتا در شکلهای مختلف و با واحدهای نظامیِ اسم و رسمدار نشان داده میشود. بهصورتی که بهروشنی میتوان کارهای سازمانهایی چون «اناسای» و یا «دلتا فورس» را در آن دید.
با این حال، نوعی از کودتا وجود دارد که برای فهمِ بهترِ آن، باید کتابِ «غازهای وحشی» را خواند که تقریباً ۳۵ سال پیش در ایران ترجمه شده است. همچنین از روی این کتاب، فیلمی هم بهنامِ «غازهای وحشی» ساخته شده است. بعد از جنگجهانی دوم، «دیوید استرلینگ»، بنیانگذار سرویسِ نیروهای ویژهی انگلیس، بههمراهِ پسر ملکه، این واحدِ ویژه را بهراه انداختند که در صحرای آفریقا، عملیات چریکی و ویژه انجام میدادند. بعد از آنکه «استرلینگ»، از ارتش انگلیس رفت، در سال ۱۹۷۵، یک ارتش خصوصی بهاسمِ «جیبی ۷۵» بهراه انداخت. این ارتشِ خصوصی، پایهی همین ساختاری شده است که اکنون بهآن، «بلک واترز» میگویند. «بلک واترز»، یک ارتشِ خصوصی است که در مقابل پول کار میکند. از جمله در یمن، عراق و افغانستان میجنگد. افرادِ این ارتش، جانیانِ بالفطرهای هستند که جنایتهای زیادی را انجام میدهند. در کشورهای مختلف، بسیاری از زندانیانی را که حبس ابد هستند، از زندان آزاد میکنند و به ارتشِ خصوصیِ «بلک واترز» میسپارند. زمانی هم که همین جانیان کشته میشوند، دیگر آمار تلفاتِ ارتشِ انگلیس و یا آمریکا بالا نمیرود. اولین عملیاتی که «بلک واترز» انجام دادند، عملیاتی در کشورهای آفریقایجنوبی بود؛ نامیبیا، آنگولا و … .
در فیلمِ «غازهای وحشی»، که هنرپیشههای شاخصِ اروپایی و آمریکایی در آن بازی کردهاند، وظیفه یک گروهی این بود که فردی را که قرار بود حاکمِ یک کشوری باشد، بدزدند و بهاین ترتیب، یک جابهجاییِ قدرت صورت بدهند. درحالیکه، وسطِ عملیات، مأموریتِ این گروه عوض میشود و عملیات هم نیمهکاره میمانَد. بنابراین، چنین کشورهایی، حتی برای ارتش خصوصیای که حدود چهل سال پیش، برای چنین کودتاها و مأموریتهایی طراحی کردهاند، در سینمای جهانی، فیلمهایی در حد «غازهای وحشی» میسازند.
سینمایی برای قدرتنمایی
سال گذشته، سال ۲۰۱۵ میلادی، صدمین سالگردِ فروپاشی امپراتوریِ عثمانی در سالِ ۱۹۱۵ بود. انگلیسیها برای حاصلشدنِ این فروپاشی، سه عملِ نفوذی انجام داده بودند که به نتیجه هم رسیده بود. «لورنس»، سرهنگی بود که در قبایلِ عربِ صحرای عربستان، نفوذ کرد و زمینهی تجزیهی عربستان و کشورهای جنوبیِ محدودهی امپراتوریِ عثمانی را صورت داد. طبقِ شخصیتِ همین سرهنگ، فیلم «لورنس عربستان» ساخته شده است.
سال گذشته در صدمین سالگرد این واقعه، فیلم سینماییِ «ملکهی صحرا» را ساختند. فیلمی که در آن، «نیکل کیدمن» بازی کرده است. در این فیلم، چگونگیِ نفوذ این زن به امپراطوریِ عثمانی را نشان میدهد که درنهایت به تجزیهی این کشور منجر میشود. بهاین صورت که در مرحلهی اول، تقریباً تا ۳۱ سالگیاش، در ایران زندگی میکند. بعد از ایران، دوباره به انگلیس برمیگردد و از آنجا به بندرِ حیفا و سپس بیتالمقدس میرود. بعد از اینها، شروع به نفوذکردن در سوریه، عراق و عربستان میکند. آن زمان، در ماجرای معاهدهی «سایکس-پیکو» ، حاکمان کشورهای منطقه را تعیین میکنند. دوتا برادر وجود دارند که یکی از آنها را حاکم اردن و یکی دیگر را حاکم عراق میگذارند. یعنی اینها، صدسالِ پیش، این منطقه را بهنامِ اُردن جدا کردند و یک حکومتی را تشکیل دادند. این کار، یک مدلی از کودتا است.
امروز سینمای غرب، برای اتفاقی که صدسالِ پیش روی داده است، فیلم سینماییای بهاسمِ «ملکهی صحرا» میسازد. درواقع به کشورهای عربی پیام میدهد که صدسالِ پیش، ما شما را به دولت-ملت تبدیل کردیم. دورِ شما مرز کشیدیم و از امپراتوریِ عثمانی جدا کردیم و شما را به کشورهای اردن، عراق و عربستان تبدیل کردیم. منظور از «ملکهی صحرا»، همان ملکهی انگلیس است؛ بهاین معنی که اگر ملکه بخواهد، بازهم میتواند شما را در قالب دولت-ملتهای جدید، از نو شکل بدهد. این حرف را میتوانید در طرح «خاورمیانهی بزرگ»، در این جنگ مذهبیِ سیساله، در این مسألهی جنگجهانی چهارم، داعش و … ببینید. بنابراین سینما تا حد زیادی، در تبیینِ این نوع کودتاهای کلاسیک تلاش کرده است. کودتاهایی که یک سرِ آن، «همفر» در بصره بود. یک سرِ دیگرش، خانم «گرترود بل» بود. یک سر دیگرش هم «لورنس» در عربستان بود.
حال، امروزه فیلمِ خانم «گرترود بل» بهنامِ «ملکه صحرا» را میسازند؛ کسی که در حدود ۵۸ سالگی، در شهر بغداد از دنیا رفت و اکنون، قبرش در بغداد محل زیارت شده است! یعنی داعش، زیرِ مرقد و مقبرهی هر پیامبری مثل «حضرت یونس(ع)» در موصل گرفته تا صحابهی پیامبر در سوریه، همه را بمب و مواد منفجره میگذارد و تخریب میکند، اما در بغداد، با مرقد «گرترود بل»، کاری ندارد. «گرترود بل»، زن جاسوسهای است که بیش از یک ربعِ قرن، بر پشتِ شتر، تمام این صحراها را از سوریه تا وسط صحرای عربستان و ریاض، چرخ زده و این قبایل را بهخوبی شناسایی کرده است. در این قبایل، نفوذ کرده و آنها را بهجانِ هم انداخته است. بهنحوی که در این منطقه، حدود چهار کشور ایجاد کردند. حال بعد از صدسال، کشورهایی مثل انگلیس و آمریکا، به کودتاهای کلاسیکِ خودشان افتخار میکنند و برای زندگیِ جاسوسشان، فیلم میسازند.
از این رو، خیلی مهم است که دوستانِ جوانِ ما، این فیلمها را ببینند. باید فیلم «ملکهی صحرا» را بهعنوانِ فیلمِ جدیدی که در این زمینه ساخته شده است، در کنارِ فیلمِ قدیمیِ «لورنس عربستان» ببینید تا کودتاهای کلاسیک، نفوذها و تجزیهها، برایتان بهخوبی روشن بشود. همچنین، نوع جابهجاییِ قدرتی که در فیلمِ «غازهای وحشی» نشان داده میشود، باید دیده شود. فیلمِ «سقوط کاخسفید»، که سهسالِ پیش، بهوسیلهی آمریکا و در ارتباط با ایران، ساخته شد، کودتایی تخیلی را نشان میدهد که سیاستهای «کاخسفید» را در نحوهی برخورد با جناح مخالفش نشان میدهد. همچنین، سلسله فیلمهای مستندی که برای کودتای شیلی ساخته شده است، یک ذهنیتی به شما میدهد که بدانید این کودتاها، چگونه عمل میکنند و چگونه به نتیجه میرسند.