به گزارش «عمارفیلم» و به نقل از روزنامه وطن امروز، مدتی است ویدئوهای کوتاه داستانی با موضوع کارگر ایرانی به نام «اخراجیها» از تلویزیون و در شبکههای مجازی در حال پخش است و واکنشهای زیادی را برانگیخته است. ویدئوهایی که خبر از رابطه مستقیم خرید یک محصول ساده توسط ما با زندگی کارگر ایرانی دارد. هول و هراس که در دل کارگران ایرانی است تا مبادا رقیب چشمبادامیاش دل از ایرانیها ببرد و گره صنعت ایرانی کورتر شود و کارگر با تمام قسط و وام و دغدغه همسر و فرزند و پدر و مادر باید در گوشه خیابان made In chinaها را نظاره کند. این تیزرها که به همت مدرسه سینمایی عمار تولید شده، تاکنون به فصل دوم رسیده است. «محمد نیکدل» نویسنده مجموعه تیزرهای اخراجیهاست که به کارگردانی «محمدعلی مهری»، «علی جعفرآبادی» و «امیر مهریزدان» مقابل دوربین رفته است. به همین بهانه گفتوگوی «وطن امروز» با محمد نیکدل را در ادامه میخوانید.
***
دغدغه نوشتن این تیزرها از کجا شروع شد؟
دقیقا با نگاه به اطراف و اطرافیانم به این نتیجه رسیدم؛ وقتی دیدم اشتغال مساله و معضل اساسی در جامعه ماست و بسیاری از مشکلات اجتماعی و حتی ناهنجاریها به همین مقوله عدم اشتغال بازمیگردد. از طرف دیگر نداشتن شغل ارتباط مستقیمی با صنعت کشورمان و تولید داخلی دارد و عدم خرید و رونق محصولات تولید داخل، بیکاری را بشدت افزایش داده است اما در سبد خرید مردم انبوهی از کالاهای خارجی را مشاهده میکنیم که تفاوت کیفی چندانی با محصولات داخلی ندارد اما به دلایلی که عمدتا به رسانه و تبلیغات بازمیگردد، این محصولات خارجی هستند که در سبد خرید ایرانیها قرار گرفتهاند. باید برای ذائقه مردممان کاری میکردیم و این شاید مهمترین دغدغهای بود که باعث شد شروع به تولید تیزرهای اخراجیها کنیم.
یکی از عناصر برجستهای که این تیزرها را از سایر اقلام رسانهای مشابه جدا میکند، مفهوم امید در آن است. در واقع الان بحران صنعت ما از مرز هشدار هم عبور کرده است و اگر بخواهیم خطابی به مردم داشته باشیم، هشدارگونه میگوییم اگر کالای ایرانی نخرید، چنین و چنان میشود. خودتان هم گفتید چون بیکاری را دیدید تصمیم به تولید این تیزرها گرفتید. اما این تیزرها بیانی ایجابی دارد و پیام آن ناظر بر این است که اگر کالای ایرانی بخرید چنین و چنان میشود. چرا اینگونه روایت را انتخاب کردید؟
زندهباد! من معتقدم حتی فیلمنامه باید شیرینتر از این هم روایت میشد. ما کشوری هستیم که به خودباوری احتیاج داریم. برای روایت خودباوری نمیتوان لحن تلخ، مایوسانه و گزندهای استفاده کرد. از سوی دیگر ذائقه مخاطب به سمت اینگونه روایتها تمایل دارد و زبان تلخ و روایتهای سلبی صرف اگر هشداردهنده هم باشد، ترغیبکننده نیست. بابت همین هم بود که سعی کردیم در اثر نگاه ایجابی و از سویی عاطفی به این مقوله داشته باشیم. در کنار آن بعضا راهحلهایی را هم مطرح میکردیم. مثلا در همین تیزر آخری که منتشر شد به مردم راهکار نیز ارائه میدادیم که از فروشندهها مطالبه کنید و آنها حتی اگر مایل به آوردن محصولات خارجی هستند با خواست مشتریان به محصولات ایرانی هم روی بیاورند چون عرضهکننده بشدت از تقاضا متاثر است و سعی دارد محصولاتی را که خریداران تمایل دارند در فروشگاه خود قرار دهد. یکی از راههای رونق صنعت نیز به همین عمل ساده یعنی تقاضای جنس ایرانی از فروشندهها بازمیگردد.
این تیزرها هم فقط خریداران و مصرفکنندهها را مخاطب قرار میدهد. آیا صرفا با خرید کالای ایرانی مشکل رکود صنعت حل میشود؟
خیر! طبیعتا نهادهای قانونگذار، دولت، سیاستگذاریها و… همه در تولید ملی موثرند. همانطور که در رونق آن همه اثر دارند در رکود صنعت نیز قطعا اثرگذار بودهاند اما خریدار نیز بخش مهمی از بازار محسوب میشود و تا وقتی که او کالای ایرانی نخواهد، رونق صنعت بیمعناست. اما فارغ از این مساله یکی از دغدغههای من که اگر فرصتی پیش میآمد به آن نیز میپرداختم، مساله سازمانهای دولتی و محصولات مصرفی آنهاست. کارپردازها و سازمانهای دولتی از بزرگترین مصرفکنندهها در زمینه لوازمالتحریر و محصولات اداری هستند و از قضا متاسفانه همین ادارات بزرگترین مصرفکننده محصولات خارجی نیز هستند که بودجه آنها از بیتالمال مصرف میشود. در این مساله نهتنها ضعف فرهنگسازی داریم بلکه در قانونگذاری و اعمال آن نیز دچار حفرهها و چالشهایی هستیم. با رفع این چنین معضلاتی خود به خود تغییری شگرف در خرید تولید ملی رخ میدهد.
این تیزرها چه مزیتی دارد که سراغ ژانر دیگری نرفتید؟
البته ما این ویدئوها را فیلم داستانی بسیار کوتاه مینامیم که از آن به عنوان تیزر یاد میکنند. این ویدئوها به چند دلیل است که مورد توجه قرار میگیرد. از طرفی هزینه تولید آن ارزان تمام میشود و میتوان ویدئوهای متعددی با سوژههای زیاد و هزینه اندک تولید کرد. طرحهای بسیار خوبی همواره ارائه میشود اما اگر مقداری هزینه آن از حد معمولی بالاتر برود آن ایده به طور کلی کنار گذاشته میشود. اما این ویدئوهای کوتاه زیاد هزینهبر نیست و میتوان به صورت مداوم آنها را تولید کرد. از سوی دیگر هم زمان کوتاه و شکل داستانی آنها قابلیت توزیع آسان در فضای مجازی را دارد، تلویزیون هم از این تیزرها برای پخش بین برنامهای بیشتر استقبال میکند.
اگر انتخاب فرم با خودتان بود، باز هم همین تیزر را انتخاب میکردید؟
من تمایل دارم این مفهوم «ما میتوانیم» در خود اثر هم دیده شود. نه صرفا بگوید ما میتوانیم بلکه فرم این تیزرها هم به نوعی تجلی ما میتوانیم باشد. آثار از لحاظ تکنیکی و فرمی آنچنان قوی و غنی باشد که این ما میتوانیم با فرم هم به مخاطب عرضه شود. منظورم از این غنای فرمی صرفا استفاده از تکنیکهای جدید و پرخرج نیست، بلکه خلاقیتهایی است که در تولید اثر به کار میرود و همین الان هم در استودیوهای برجسته تولید، بیش از تکنیکهای صوتی، بصری و جلوههای ویژه، خلاقیت اهمیت دارد.
شما میبینید تیزرهایی که برای مصرفگرایی ساخته میشود از بهترین امکانات و حد اعلای خلاقیت به جهت فروش محصول و ایجاد نیاز کاذب در مخاطب استفاده میکنند اما خب در این تیزرها مشاهده میکنید یک لوکیشن ساده با چند بازیگر که در واقع بازیگر محسوب نمیشوند که البته کار خیلی خوب از آب درآمده است اما میشود با امکانات فنی و البته بودجه کافی آثار درخشانی را در این عرصه تولید کرد.
نام «اخراجی»ها شائبه شباهت به فیلم دهنمکی را برای مخاطب بهوجود نمیآورد؟
در حقیقت، این کار با ایدهای که برای یک ویدئو به مدرسه سینمایی عمار دادم شروع شد و اصل آن این بود که مصرفکنندهها، کالای ایرانی نمیخرند و کارگران نیز اخراج میشوند. این نام از همان یک کلیپ شروع شد و به مجموعه کلیپهای اخراجیها رسید. راستش من آنچنان هم از این تلمیح بدم نمیآمد.
آیا فصل سوم این تیزرها هم تولید خواهد شد؟
تا آنجا که میدانم مجموعه عمار فراخوانی برای طرح فیلمنامهها در فصل سوم منتشر کردهاند که به معنای تداوم این مجموعه است.
و سخن آخر؟
من فیلمنامه نماهنگی را با مضمون زیست اشرافی مدیران نوشتهام، ماهها روی آن کار کردهام اما مشکلات مالی گریبان آن را گرفته و در انتظار تهیهکنندهای هستم تا این کار به مرحله تولید برسد. امیدوارم «وطن امروز» تریبونی باشد تا این نماهنگ از کاغذ به جلوی دوربین برسد.