چهارشنبه 14 دی 1401، ساعت 17:32
خانه » اخبار » مکتب نادر طالبزاده را ادامه میدهیم
گفتوگوی «جامجم» با سهیل اسعد، دبیر سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار
مکتب نادر طالبزاده را ادامه میدهیم
به نقل از جام جم؛ برای دوستداران حاج نادر طالبزاده، هیچ کس نمیتواند جای خالی او را پر کند، به ویژه در جشنواره مردمی فیلم عمار که این هنرمند و فعال فرهنگی و رسانهای متعهد و برجسته پایهگذار و به عنوان دبیر همیشگی این رویداد، پرچمدار آن بود. اما با انتخاب سهیل اسعد، مستندساز، فعال فرهنگی و رسانهای که چهرهای شناخته شده در جهان است، نگرانیهای عماریون تا حدود زیادی رنگ باخت و آنها به ادامه مسیر جشنواره عمار امیدوار شدند. به ویژه اینکه اسعد با پشتوانه رفاقت دیرینه با حاج نادر و فعالان عمار و سابقه حضوری قابل اعتنا در رسانههای ایران، دلگرمیها را افزایش میدهد و باعث قوت قلب مخاطبان سینمای ایرانی اسلامی میشود. و باز از موارد مهم و قابل اشاره دیگر اینکه اسعد به عنوان یک مبلغ دینی از آرژانتین و با روابط گستردهای که در جهان اسلام و دنیای غرب دارد، میتواند ابعاد، اهداف و چشماندازهای حضور موثر و بینالمللی عمار را گسترش دهد. در روزی که سیزدهمین جشنواره مردمی فیلم عمار به طور رسمی کار خود را از شاهچراغ شیراز آغاز میکند، خواندن گفتوگوی جامجم با سهیل اسعد درباره رویکردها و اهداف او خالی از لطف نیست.
انتخاب دبیرهایی از کشورهای دیگر در جشنوارههای سینمایی بینالمللی مرسوم است اما شاید برای جشنواره فیلم عمار که همیشه دبیر ایرانی داشته، انتخاب شما در نگاه اول کمی عجیب باشد، اما از جنبه دیگر و دید مثبت شما با پشتوانه حضور و زندگی در ایران و حشر و نشر با مردم ایران و تسلط به زبان فارسی و فعالیتهای فرهنگی مشترک، ابدا با فرهنگ و فضای کشور بیگانه نیستید و دیگر اینکه باتوجه به افق و گستره جشنواره عمار، انتخاب شخصی از قاره آمریکا و نقطهای فرسنگها دورتر از ایران، آن پیوند فرهنگی، اسلامی و هنرمندانه را تقویت میکند. لطفا درباره دلایل این انتخاب و پذیرش توضیح دهید.
هویت فرهنگی عمار از ابتدا ایرانی بود و طبیعتا دبیرایرانی هم داشت تا علاوه بر بهرهمندی از ظرفیت داخلی، فرصتی هم به منظور باز کردن افقی جدید برای ایران در فضای جهانی ایجاد کند. منتها نگاهی که عماریون به ایران دارند، نگاهی متفاوت است. خود حاج نادر در بعضی از مصاحبهها تاکید داشت ایران دیگر متعلق به ما نیست و خود ایران هم به یک پدیده بینالمللی تبدیل شده است. به این معنا که اتفاقات و وقایع ایران مربوط به یک جغرافیای خاص نیست بلکه امروز کل جهان روی ایران حساب باز میکند. به قول ایشان مسیری که ایران در آن حرکت میکند، تعیینکننده خیلی از سیاستهای بینالمللی است. حتی ایشان در مثالی که میزد، میگفت حتی برخی رئیسجمهورهای جهان نسبت به سیاست خارجی خودشان در قبال ایران انتخاب میشوند. در مجموع در فضای معادلات ژئوپلیتیک جهان، ایران نقشی اساسی دارد لذا ما میتوانیم دو نگاه نسبت به ایران داشته باشیم؛ ایران برای ایرانیان و ایران برای جهانیان. نگاه عمار، یک ایران برای جهان است. چون انقلاب اسلامی و گفتمان انقلابی ایران یک گفتمان بینالمللی است و به قول حاج نادر یک انقلاب ایدئولوژیک است و ایدئولوژی هم مرز نمیشناسد. وقتی شما از ایدئولوژی صحبت میکنید، مرز جغرافیایی معنا ندارد. من امروز دبیر جشنواره عمار هستم، شاید فردا یک آفریقایی یا یک چینی این مسئولیت را بهعهده بگیرد. یکی از مسائل مهم گفتمان انقلاب این است که مرزها، فرهنگها، مذاهب و نژادها را حذف میکند، لذا آنهایی که عاشق انقلاب شدند، به دلیل جغرافیای ایران نیست بلکه به خاطر خود انقلاب است، چون انقلاب یک تحول عمیق برای همه آدمهای جوینده حق در جهان است. امیرالمومنین فرمایشی درباره حق و اهل حق دارند: «اعرف الحق، تعرف أهله؛ شما حق را بشناسید تا پیروان حق را بشناسید.» معیار، حق است، هرجا، با هر عنوانی، با هر تاریخی، با هر رنگی و با هر صفتی باشد، حق، حق است. اینها معیار انتخاب دوستان بود اما معیار پذیرش بنده هم در همین راستاست. البته چند موضوع در پذیرش دبیری عمار برایم مطرح بود، یکی شعار جشنواره (اندیشه، رسانه و هنر) است. درواقع دوستان عمار دنبال شخصیتی میگشتند که این سه مقوله را در زندگی خودش تجربه کرده باشد و الحمدلله من با توفیق خداوند متعال در این سالها در این مقولهها فعال و تا حدودی موثر بودم. چه در بحث اندیشه که خودم روحانی و طلبه هستم و بیشتر از ۲۰ سال در حوزه علمیه بودم و طبیعتا با اندیشه و فکر سروکار داشتم. از لحاظ رسانهای هم چند سالی حضور فعالی در رسانههای بینالمللی و ایرانی و رسانههای عربزبان، فارسیزبان و اسپانیاییزبان دارم. من اصالتا رسانهای هستم و وقتی ۱۷ سال داشتم، مجری یک برنامه رادیویی در آرژانتین بودم. در بحث هنر و در فضای سینما هم حدود ۵۰ مستند ساختم، ضمن اینکه سالها بازیگر تئاتر هم بودم و هنر همیشه جزء مهمی از زندگی خودم است. در فضای تبلیغ دینی که تخصص من است، بیشتر از عنصر هنر استفاده کردهام. وقتی شعار جشنواره عمار را با اهداف و مقولههای مورد فعالیت خودم یکی و هماهنگ دیدم، به عنوان یک نکته مثبت به آن نگاه کردم و باعث شد این مسئولیت را بپذیرم. مسأله دوم هم مربوط به رفاقت دیرینهای میشود که با حاج نادر داشتیم. با این پیشینه من از محیط، جماعت و فعالان عمار دور نبودم و حتی در چند دوره هم مسئولیت داوری آثار را بهعهده داشتم. بهجز اینها با مستند جهانشهریها هم بهعنوان شرکتکننده در جشنواره عمار حاضر بودم و جایزه گرفتم. این انتخاب و این پذیرش درواقع ادامه راهی است که من قبلا هم در آن بودم و اینطور نیست که من غریبه تازهواردی در این فضا باشم.
زندهیاد نادر طالبزاده، پرچمدار همیشگی جشنواره عمار بود و حالا و در ادامه هم یادش همیشه باقی است و نامش بر این رویداد سنگینی میکند. نظرتان درباره این شخصیت و فعال فرهنگی و رسانهای مهم و تعیینکننده چیست و بهویژه با فصل مشترک تجربه زیسته در فضای تمدن غرب با مرحوم طالبزاده، چه برنامههایی برای جانشینی شایسته ایشان دارید تا وارث خوبی برای حاجنادر باشید؟
حاجنادر هم انسانی متاثر از اسلام و انقلاب بود و هم در هر دو موثر بود. زندگی او دو فصل داشت. فصل اول تاثیرگذاری اسلام و انقلاب اسلامی روی او بود و نقش مهمی در تشکیل شخصیت ایشان داشت و فصل دوم مربوط به زمانی میشود که او یک مسلمان و یک انقلابی واقعی شد و بعد این ثروت و سرمایه را برای اسلام و انقلاب هزینه کرد. او انسان بسیار بسیار متعهدی بود. انسان بسیار مسئولی بود به این معنا که مسئولیت بزرگی را در سمتهای مختلف ازجمله همین جشنواره فیلم عمار پذیرفت. او همچنین متفکر، متخصص و معنوی بود. در سینمای انقلابی خیلی حرف داشت. یکی از پدیدههای زیبای زندگی ایشان، تربیت کادر بود که برکات زیادی در این زمینه دیدیم. او از ابتدا هدف خودش را مشخص کرد و تا آخر میدانست که چگونه باید حرکت کند و راه رسیدن به هدف برایش روشن بود. او حتی یک ذره از راهی که ترسیم کرده بود منحرف نشد. حاجنادر برای امثال بنده الگو، استاد و پدر معنوی بود. آرزوی ما بود که روزی بتوانیم مثل حاجنادر خدمت کنیم و موثر باشیم. احساس میکنم از لحاظ کمالات وجودی فاصله زیادی با ایشان دارم، لذا مقایسه امثال بنده با ایشان شاید صحیح نباشد. ما مثل فرزندان پدری هستیم که از دنیا رفته است و حالا صاحبخانه شدهایم و از روی اضطرار و اجبار باید مسئولیت را بپذیریم. ایشان در سالهای حیاتش خانه بزرگی به نام عمار، افق نو، برنامه عصر، حضور در اربعین و … ساختند که حالا باید وارثان این خانه این راه را ادامه دهند و مدیریت کنند. طبیعتا از لحاظ خطمشی، تفکر، درک مسائل و تاریخ مشابهی که در زیستن در غرب داشتیم، روشهای مشابهی داریم و این باعث میشود که سعی کنیم در نوع مدیریت هم این راه را ادامه دهیم. از طرفی من هم قائل به خلأ حاجنادر هستم که امثال بنده نمیتوانیم بهتنهایی آن را پرکنیم. لذا به نظرم باید گروهی و به کمک همه دوستان حاجنادر این کار را انجام و راه او را ادامه دهیم اما در آن بخش مربوط به اقدامات خودم، گام اول همین مسئولیت دبیری عمار بود تا همراه دوستان دبیرخانه بتوانیم خدمت کنیم. سعی ما بر این است که مکتب حاجنادر ادامه پیدا کند.
با وجود فعالیتهای ارزشمند جشنواره عمار در ۱۲ دوره قبلی و تثبیت جایگاه و اثرگذاریاش در داخل کشور، اما در منطقه و در سطح بینالمللی آن اتفاق مورد نظر رخ نداده است. با توجه به فعالیت مستمر و موثر و پیشینه حضور فرهنگی شما در کشورهای مختلف اروپا و آمریکا، چقدر میتوانیم امیدوار به تقویت ابعاد جهانی این جشنواره و دسترسی به اهداف موردنظر باشیم؟
این یک پروسه است و چیزی نیست که بتوان فقط با یک نیت و یک اراده در بعد بینالمللی موثر واقع شوید. کارهای بینالمللی پیچیدگیهای خاص خودش را دارد. حضور در این فضا نیاز به امکانات و فکر بیشتر و مدیریت قویتر دارد. این کار نیاز به نیروی متخصص دارد که هنوز در جشنواره عمار خیلی آمادگی کامل نداریم که بتوانیم در فرصت کوتاهی این وضعیت را تغییر دهیم. اینکه هنوز جشنواره فیلم عمار خیلی نتوانسته در فضای بینالمللی موفق شود، به خاطر کمبود امکانات، کمبود نیرو، کمبود وقت و … است. تابهحال بیشترین اولویت عمار، ایران بود و به نظرم این تغییرات جوهری و بنیادین باید در خود ساختار عمار اتفاق بیفتد. این کار یک نفر نیست که با آمدن امثال بنده تحولی ایجاد شود. این کار سخت است و نیاز به فراهمشدن خیلی از موارد دارد. هروقت این اتفاق افتاد میتوانیم درباره طرحها، پروژهها و برنامهریزیهایی برای تقویت ابعاد جهانی جشنواره عمار صحبت کنیم. در تجربه این چند ماهی که در مسئولیت دبیری با دوستان عمار داشتم و بعد از گزارشهایی که مطالعه کردم و جلسات متعددی که داشتم، فعلا آن ساختار ایدهآل را برای تاثیرگذاری در فضای بینالمللی ندیدم. این نیت و اراده و تا حدودی نگاه بینالمللی وجود دارد و یکسری افق بینالمللی از لحاظ عملیاتی و میدانی مثل فعالیت در لبنان، فلسطین، غزه و عراق شروع شد، منتها هنوز ساختار مورد نظر تکمیل نشده است. لذا دوست دارم فعلا بیشتر روی ساختار کار کنم تا فعالیتهای بینالمللی. حضور در فضای بینالمللی نیاز به مقدماتی دارد که قرار است بهتدریج فراهم شود.
«عمار» سردار جنگ نرم
برگزاری نشست رسانهای جشنواره عمار در محل شهادت آرمان علیوردی و آیین افتتاحیه در محل شهادت شهدای شاهچراغ دو تصمیم مهم و ارزشمند سیزدهمین جشنواره عمار است که نشان از هماهنگی کامل و درهم تنیدگی این رویداد با اتفاقات جامعه دارد. سهیل اسعد درباره این تصمیم میگوید: طبیعتا جشنوارهای که مردمی است، باید با دغدغهها، دردهای مردم و واقعیات، مسائل و بحرانهای جامعه مرتبط باشد. بهصورت نمادین هم باید اماکن، زمان و محتوا و قالب با این عناوین مرتبط باشد. وقتی شما عنوان جشنواره را مردمی میگذارید، باید در محتوای رویداد هم این جنبه را لحاظ کنید. برای اینکه این محتوا و باطن با ظاهر جشنواره هماهنگ باشد، زمان و مکان هم موضوعیت دارند و در فضا و مهندسی فرهنگی، انتخاب زمان و مکان باید با محتوا مطابقت داشته باشد. بنابراین انتخاب این دو مکان، چه محل شهادت شهید عزیز ما آرمان علیوردی و چه محل شهادت شهدای شاهچراغ نمادی از قضایا، دغدغهها و دردهای مردم است. طبیعتا جشنواره عمار مثل یک موجود زنده میماند که باید با مردم زندگی کند و برای اثبات این ادعای مردمی بودن هم باید در محلها و اماکن مردم حضور داشته باشد و با زبان مردم صحبت کند و آنها را شریک خودش ببیند. از طرف دیگر هم معیار اصلی انتخاب این اماکن، ارتباط آنها با انقلاب است. از اول هم گفتیم که عمار، به عنوان یک عنصر فعال انقلابی مطرح است لذا این دو فضا ارتباط تنگاتنگی با انقلاب دارند، چون دشمنان این دو محل را برای ضربه زدن به انقلاب انتخاب کردند. بنابراین ما در جبهه مقابل باید در همانجاهایی که دشمن انتخاب کرده، حضور پیدا کنیم، این مثل یک جنگ میماند و جشنواره عمار هم بهعنوان سردار جنگ نرم، باید در این جبههها حضور داشته باشد.