به گزارش «عمار فیلم» به نقل از روزنامه رسالت، ساسان فلاح فر، روحانی فیلمساز با ساخت چند اثر مستند متفاوت در حوزه مقاومت و نمایش آن در جشنواره عمار به شهرت فراوانی دست یافت. فلاح فر به شناخت دقیقی از برادران افغان و فاطمیون با ساخت چند مستند دست یافت. گفتگوی این روحانی هنرمند با مشرق نیوز و تحلیل او در باره سینما و فاطمیون بسیار دقیق و خواندنی است؛
آنچه در مقدمه بحث، اهمیت دارد ورود روحانیت به عرصه فیلمسازی است. این هم یکی از هزاران برکت جشنواره عمار است. چرا فیلمسازی در این لباس مقدس برای شما جدی شد؟
– وقتی لباس دین بر تن میکنم، وقتی درس دینی میخوانم باید یک سری از حرفها را بزنم و دین را تبلیغ کنم، تبلیغ یعنی رساندن. دست مردم را باید بگیرم و برسانم به جایی که دین توصیه کرده است. به خاطر همین باید از ابزار روز باید استفاده کنم. من هر وقت پیام خوبی داشته باشم، با کلام و نوشتار باید آن را منتقل کنم. اما همیشه باید از ابزار روز استفاده کرد و به روز صحبت کرد. تاریخ اسلام را که ورق میزنید، متوجه بهره برداری از ابزار روز خواهید شد. پیامبر (ص) در مدینه آمدند با بهترین الفاظ با مردم صحبت کردند، زیبا سخن گفتن از ویژگیهای پیامبر (ص) بود. کلام نیکو و والا، از ویژگیهای امیر مومنان (ع) بود. به همین دلیل نهجالبلاغه بلاغت و زیبایی خاصی دارد. دین ما در نسبت با مدیومهای روز، طرز گفتگو کردن با مردم را به ما میآموزد.
زبان دین با زبان سینما تعارضی ندارد؟
– همیشه دعواست بر سر اینکه ماهیت سینما یک ماهیت سکولار است، به تعبیری عقلگرایی فارغ از دین. دیگرانی هم اعتقاد دارند که میتواند ماهیت دینی هم داشته باشد. دسته اول که معتقدند سینما مدیومی سکولار است بر این باورند که اگر در مسیر فیلمسازی گام برداری در آن ذوب خواهی شد و نمیتوانی آن چیزی را که مد نظر دین است بگویی، چون مدیوم مال غربی هاست، چون غربیها آن را به وجود آوردند. اما به نظر من و خیلی از اساتید، ما میتوانیم از این مدیوم به صورت دینی استفاده کنیم. همه مدیومها میتوانند سکولار باشند، میتوانند دینی باشند. بستگی به برخورد ما نسبت به آن دارد. برخورد من با سینما و فیلمسازی برخوردی دینی است. این را هم بگویم که میتوان از این روش استفاده کرد برای تبلیغ دین.
شما میفرمایید که سینما ابزاری است برای تبلیغ دین. عملکرد سینمای ایران را در این گذار سی و اندی ساله چگونه تحلیل میکنید؟
– عملکرد سینمای ایران در این سالها فاجعه است. عملکرد سینما در بخش داستانی در ارتباط با مسائل دینی فاجعه است از چند جهت. یک عده هستند میآیند فیلم دینی میسازند به قول آقای رحیمپور ازغدی برای کاسبی خودشان. یک مخلوطی از دروغ و واقعیت و توهم را تحویل مردم میدهند به عنوان فیلم دینی. یک عده دیگر هم این مسئله، اصلا برایش مهم نیست. فقط دنبال همان اشاعه سبک زندگی غربی هستند و تازه اشاعه و بحث درباره سبک زندگی غربی را هم بلد نیستند. دوست دارند اما بلد نیستند. در مورد سینمای ایران فقط میتوان به یک نتیجه رسید که اغلب سینماگران ایرانی فقط دنبال پول و شهرت در جشنواره های فرنگی هستند. سینمای ایران ادای بیزینس را درمی آورد، بیزینسی هم نیست. چون وقتی ما فیلم خوب بسازیم، هم درآمد دارد هم اعتبار، هم شأن دارد برای سازنده و بازیگران. بر فرض مثال؛ استاد حاتمیکیا. شما ببیند عموم فیلمهایی که ایشان ساختهاند درونمایه دینی دارد. درونمایه اعتقادی و درست دارد، خطش را درست رفته است. سینماگر ایرانی میخواهد فیلم دینی بسازد، چهارنفر را در حال نمازخواندن نشان میدهد که یک نفر هم در خانه شان نذری میآورد، یک پرچم امام حسین (ع) هم در خانه نصب کرده اند، ریش هم دارند و چنین ترکیب سادهانگارانهای در سینمای ایران یعنی فیلم دینی. در فیلم دینی، نمایش مناسک از ملزومات نیست، در فیلم دینی قهرمان اصلی نباید ریش داشته باشد. فیلم بادیگارد آخرین اثری که مردم از آقای حاتمیکیا دیدند هیچ کدام از مولفههای سطحینگر و ظاهری فیلم دینی در محتوایش نیست ولی کاملا دینی است. نمونه دیگر یتیم خانه ایران است. چند تا کارگردان در ایران مسئله و دغدغه شان ساختن چنین اثری درباره تاریخ ایران است. یک عده با نگاه سکولار به سینمای دینی اعتقاد دارند. آنچه که در یتیم خانه ایران نمایش داده می شود مگر بر سر ایران نیامده است؟ چرا دغدغه هیچ فیلمسازی نیست غیر از ابولقاسم طالبی؟ اغلب فیلمهای اجتماعی ما شدهاند نمایش عشقهای مثلثی. آنچه که عرض کردم تحلیلی بود در مورد سینمای داستانی. من کار داستانی تولید نکردم اما مخاطب سینمای داستانی هستم.
مسیر بحث را به سمت سینمای مستند هدایت کنیم. چرا سینمای مستند مسئله شما شد؟
– شما امروز چند نفر را میبینید یا چند سینماگر را میشناسید که مسئله دنیای امروز و منطقهای که در آن زندگی میکنیم و بحرانی که در سوریه و عراق به وجود آمده مسئله و دغدغه شان بوده، چه داستانی چه مستند.
در جشنواره عمار امسال سنگ تمام گذاشتند؛
– من مسئلهام امسال و پارسال نیست. از ابتدای این رخدادها تا الان. از ابتدای وقایع سوریه و عراق بیشتر از صد مستند ساخته شده؟ بیشتر از دویست مستند ساخته شده؟ مردم باید نسبت به این مسئله آگاهی پیدا میکردند که چه اتفاقی دارد میافتد. آن قدر در حوزه فرهنگ مقاومت کار نکردیم و چند سال گذشت، یک دفعه خدا محسن حججی را فرستاد که کاری را که مدیران ما در حوزه فرهنگ نکردند، او یک تنه انجام دهد. خدا به او گفته بود برو یک جنجالی در فضای رسانه درست کن که نه ایران، تمام دنیا بفهمند در آنجا چه خبر است. نقصان در رسانههای مرجع را نمیتوان کتمان کرد. در رسانههای مرجع ما تا دو سال قبل کلمهای از مدافعان حرم مطرح نمیشد، در صورتی که رسانههای فارسی زبان ملکه، عملیات روانی گستردهای را درباره «مدافعان حرم» به راه انداختند. در نتیجه کار نکردن رسانههای مرجع امروز شاهد این هستیم که حضور در سوریه و عراق مسئله ملی تلقی نمیشود. در صورتی که مدافعان حرم و عرصه مقاومت مفهومی کاملا ملی است. مدافعان حرم در یک دوره زمانی آمده و باید دستمایه قرار بگیرد تا ما را به هدف اصلی برساند. مدافعان حرم عبارتی است برای تقریب ذهن مردم نسبت به جبهه مقاومت. مدافعان حرم در دل جبهه مقاومت هستند. جبهه مقاومت حتما مسئلهاش این نیست که هر کجا حرم وجود دارد برود. جبهه مقاومت باید در جایی باشد که صدای مظلوم وجود دارد. هر جایی که مبارزه با استکبار و صهیونیسم ممکن باشد. مگر در یمن حرم داریم، اما جبهه مقامت داریم. الحوثیها در یمن در دایره جبهه مقاومت هستند. در لبنان جبهه مقاومت داریم. در افغانستان یک زمانی جبهه مقاومت شدند که توانستند نیروی های شوروی را از افغانستان خارج کنند. هر جایی که دفاع از مظلوم ممکن باشد باید جبهه مقاومت تشکیل داد.
رسانه های مرجع اصلا دلشان نمیخواهد به صورت رسمی به جبهه مقاومت بپردازند؛
– کم کاری مستند سازان از طرفی قابل توجیه نیست اما کسانی هم باید در عرصه مدیریت فرهنگی باشند که خط و ربطها را برای مستندسازان و حتی فیلمسازان بخش داستانی تبیین کنند.
جبهه مقاومت مسئله ملی ما هست یا نیست؟
– مسئله جهانی ماست.
پس چرا در رسانههای مرجع ما تصویر واضحی ندارد. چرا باید این مستندها را فقط در جشنواره عمار ببینیم؟
برای اغلب مدیران فرهنگی ما جبهه مقاومت مسئله نیست. جبهه مقاومت، در حدود بیست درصد به جبهه مقاومت در رسانههای ما پرداخته شده و هشتاد درصد مغفول مانده است. شما تقریبا جایی را نمیتوانید در سوریه نام ببرید که از شر تروریستها آزاد شده و نامی از فاطمیون نباشد.
دو اثر اخیر شما در جشنواره عمار امسال در مورد لشکر فاطمیون بود. چرا از میان همه سوژههایی که وجود دارد سراغ لشکر فاطمیون رفتید؟
– فاطمیون را سه سال است که بنده میشناسم. یک عده افغانستانی هستند که از بهترینهای جبهه مقاومت هستند. شما تقریبا جایی را نمیتوانید در سوریه نام ببرید که از شر تروریستها آزاد شده و نامی از فاطمیون نباشد. عموما در همه مناطق سوریه حضور دارند. حالا فاطمیون از چه کسانی تشکیل شده است؟ افغانستانی هستند. نگاه مردم به افغانستانیها چگونه است؟ عموما نگاه فاشیستی – اجتماعی نسبت به افغانها در ایران رایج است. برخی ناراحت میشوند که بنده این حرف را میزنم اما به نظر من واقعیت است که ما بعضیهایمان از خیلی از نژاد پرست هایی که در دنیا وجود دارند و ما عملکرد و رفتار آنها را نقد میکنیم، از آنها نژاد پرست تریم. در نژاد پرستی اشتباهاتی داریم، میگوییم ما ایرانی هستیم و آنها افغانی. کسی که چنین رویکردی دارد اصلا تاریخ افغانستان را میداند؟ چند سال است که افغانستان از ایران بزرگ جدا شده که چنین حرفی را داریم میزنیم و از بالا به پایین به آنها نگاه میکنیم؟ به خاطر این نگاههای اشتباه به خاطر اینکه فضایی که در ایران وجود دارد و در تمام دنیا نیز هست، علی الخصوص در ایرانی که من زندگی میکنم و نگاه مردم را نسبت به افغانها میشناسم. دیدگاههای خودم هم در مورد افغانها قبلا اشتباه بوده و نگاه من مثل بقیه بود.
نگاه شما هم نژاد پرستانه بوده است؟
– این قدر نبوده اما از افغانها خوشم نمیآمد. فکر میکردم آمدهاند و جای مرا تنگ کردند. فکر میکردم حالا که همه چیز در ایران روبراه است به این کشور آمدهاند. اما وقتی وارد جمع آنها شدم متوجه شدم عموم برادران افغان، اصلا به خاطر انقلاب حضرت روحالله (ره) به ایران آمدند. یک تعداد زیادی هم آمدند که در دوران دفاع مقدس به ایران کمک کنند. سالهای پس از جنگ فهمیدیم که یک تیپی داشتند به نام تیپ ابوذر که چقدر شهید داشتند، چقدر فتوحات داشتند و…
یعنی آن قدری که آنان به ایران و ایرانی تعصب دارند ما به افغان و افغانی تعصب نداشتیم؟
اصلا. آنها به انقلاب، به امام خمینی (ره)، به امام خامنهای تعصب عجیبی دارند. به نظرم افغانستانیها دارند صادرکنندگان انقلاب اسلامی میشوند. میشوند به آنها گفت دسترنج انقلاب خمینی و دارند انقلاب را به تمامی جهان صادر میکنند. از طرف دیگر انقلاب ما را در داخل دارند کمک میکنند. کاری که شاید باید خیلی بیشتر تلاش میکردیم و انجام میدادیم امروز فاطیمون دارد این کار را انجام میدهد. مستند سازی درباره فاطمیون برای من فضایی به وجود آورد تا متوجه شوم برداشت من از افغانها اشتباه است و بعد به آن کسانی این نگاه اشتباه را داشتند بفهمانم که به چه دلایلی باید نگاه اشتباه خودتان را درست کنید. اگر من بخواهم من رسانه صالح داشته باشم باید مصلحانه عمل کنم. فاطمیون فضایی به وجود آورد تا با مدیوم فیلم مستند به مردم بگویم مردم افغانستان آن طور که شما فکر میکنید نیستند. در آثاری که درباره فاطمیون ساختم از ایثار حرف میزنیم. ایثار یک صفت پسندیدهای است در تمام عالم. ایثارگر کسی است که مردم خیلی به او محبت دارند. فاطمیون ایثارگرند و در چند فیلمی که درباره ایثارگران فاطمیون ساختهام، لحظات فراوانی از ایثار فاطمیون را نشان میدهم. سر تا سر فیلمهای من با محوریت فاطمیون، نشان دهنده ایثار است. ایثار در دایره فرهنگی انقلاب نیاز به ثبت دارد. اگر به نسل الان بگویید که تعداد بی شماری از افغانها در جنگ هشت ساله حضور داشتند کمتر کسی باور میکند.
به همین دلیل مجموعه ای تشکیل شد از همین بچههای فاطمیون به نام مرکز رسانهای فاطمیون که زیر نظر فرمانده شان تشکیل شد برای اینکه تاریخ ثبت کند چه کاری دارند انجام میدهند. شما نگاه کنید از تیپ ابوذر اثر رسانهای نمیبینید. چون آنچنان که مستحق است به وسیله تصویر ثبت نشد. مردم دلاور افغانستان در دوران دفاع مقدس در صف نخست نبرد بودند. اما امروز ثبت می شود که در سوریه فاطمیون چقدر خدمات ارائه دادند. چقدر برای جبهه مقاومت کار کردهاند و ان شاء الله فردا روزی، فاطمیون اسرائیل را هم نابود خواهند کرد. مقام معظم رهبری فرمودند که ۲۵ سال آینده را اسرائیل نخواهد دید. یکی از ستونهای نابودی اسرائیل، فاطمیون خواهد بود چون هدفشان این است. این هدف را از روز اولی که وارد سوریه شدند، داشتند. راه را گم نکردند از همان ابتدا گفتند که هدف ما پاک کردن این غده سرطانی است و با از بین رفتن اسرائیل منطقه آرام خواهد شد.
این تصویر از فاطمیون خیلی متفاوت است با تصویر دانشجویی که میرود پرچم اسرائیل را با آب و رنگ پاک میکند. این تفاوت تربیت ناشی از کجاست؟
– دقیقا تفاوت تربیت در پذیرش انقلاب است. دقیقا صحبت های اخیر مقام معظم رهبری که نقل به مضمون ایشان فرمودند برخی دینشان سیاسی است و برخی سیاست شان دینی است. ما سیاستمان باید دینی باشد نه دینمان را با سیاسی بازی از بین ببریم. برخی این جوری هستند، ممکن است طرف عمامه هم بر سر داشته باشد ولی درک درستی از انقلاب نداشته باشد. ممکن است در انقلاب حضور داشته باشد ولی انقلابی نباشد. ممکن است همین امروز یک جایی یک مسئولیتی هم داشته باشد، در ارگانی و نهادی داشته باشد ولی نه انقلاب را خوب فهم کرده باشد نه تربیت انقلابی را بفهمد، نه اینکه بفهمد تفاوت دوست و دشمن چیست. مشکل اصلی ما این است که برخی گیر بدیهیات انقلابی هستند. اسرائیل اصلا چیزی نیست که بخواهد پرچمی داشته باشد، چهار تا دزد برای خودشان پرچم زدهاند. پرچم دزدان احترام دارد؟ اگر ما میبینیم یک عده هستند که پرچم اسرائیل را از معابر عمومی پاک میکنند، از روی پرچم اسرائیل رد نمیشوند و آن را به عنوان یک کشور قبول دارند، در عوض در جمهوری اسلامی اسم و رسمی دارند، اما انقلاب را نمیفهمند، جمهوری اسلامی را نمیفهمند و رهبری را نمیفهمند، مردم را نمیفهمند و خودشان را به نفهمی میزنند و نمیدانند که به خاطر خوشایند چه کسی این کارها را دارند میکنند. آخر چه منفعتی میتواند داشته باشد پاک کردن پرچم اسرائیل که هیچ معنا و مفهومی ندارد؟ این پرچم سمبل گرفتن زندگی ماست و تو واکنش منفی به این پرچم نشان نمیدهی. اگر دزد به خانه شما بیاید لباسهایش را میگیری اتو میکنی به او میدهی؟ با عقل و فطرت جور درنمیآید و آن دختر خانمی که داشت پرچم اسرائیل را پاک میکرد خط و ربط او هم مشخص شد. معلوم شد پدر و خاندانش کیست.
چرا اعضای فاطمیون با اینکه این همه مصیبت در این کشور کشیدهاند پای آرمان انقلاب ایستادهاند؟
– فاطمیون از بیست و دو نفر تشکیل شد. شخصیت ویژه ای به نام علیرضا توسلی که در روزهای دفاع مقدس، انقلاب از خدمات بی شمار او بهرهمند شد، رفت عدهای افغانهای عزیز را جمع کرد، رفتند سوریه برای کمک کردن به جبهه مقاومت و آن بیست و دو نفر به تدریج افزایش یافتند و هسته اولیه افزایش یافت و به قصد مبارزه با غده سرطانی اسرائیل راهی سوریه شدند. در اثر بعدی راجع به فاطمیون، از همان ابتدا هدف اصلی مشخص بود، باید اعوان و انصار صهیونیستها را از بین برد تا به غول نهایی رسید. با این طرز تلقی گروه کوچک فاطمیون به تدریج بزرگتر شد. آنچه لشکر فاطمیون را گسترش داد این بود که این لشکر، رزمندگان خوبی هستند.
اتهامی که رسانههای معاند و بیگانه به رزمندگان عزیز لشکر فاطمیون میزنند این است که این عزیزان پول خوبی بابت حضور در سوریه میگیرند. برای بنده که نیت شیعی آنان شفاف و روشن است، اما چون شما به این دلاوران نزدیک بودید تحلیل خودتان چیست؟
– حرف مالی را وسط میکشند و میخواهند آنان را مزدور معرفی کنند. من با یک صحنه اساسی در فیلم «جنگ، دوربین،من» پاسخ این مسئله را دادهام. اما سوال من از کسانی که در رسانههایشان چنین اتهامی به دلاوران فاطمیون میزنند این است که چند نفر حاضرند جانشان را با پول تعویض کنند؟ در همین زلزله اخیر که در تهران آمد، شهروندان عزیز نخستین چیزی که به دنبال آن بودند تا سریع بیرون بروند. جانشان مهمتر بود یا پولشان؟ با طرح مسئله مالی میخواهند نشان بدهند فاطمیون مزدور هستند. مردمی که قاعدتا تحت تاثیر این مسائل قرار میگیرند حاضرم آنها را ببرم در میدان جنگ، اگر آنجا جلوی گلوله مستقیم داعش ایستادند من به هر کسی همراه ما شد پول اثر بعدی ام را خواهم داد. در مستند «جنگ، دوربین، من» فرماندهای را نشان میدهم از لشکر فاطمیون که پایش تیر خورده و حاضر نیست به عقب باز گردد. به زور میگوید مرا نبرید، من باید برگردم به خط مقدم. شما در مستند «جنگ،دوربین،من» ببینید، مزدور در ۲۰ متری داعش خونخوار حاضر است با یک اسلحه بجنگد. این دلاوری حاصل پول نیست، حاصل شجاعت برآمده از اعتقاد است. یعنی در همان صحنهای که ما نشان دادیم دلاور افغانی رفته جلو که بتواند داعش را به خوبی قلع و قمع کند و ممکن است با یک نارنجک دستی جانش را از دست بدهد. دوستان اشتباه نکنند و تحت تاثیر شعارهای دشمن قرار نگیرند. دلاور فاطمیونی، کارگر که نیست برود جلو چند تیر بیشتر شلیک کنند دستمزد بیشتری بگیرد، مجاهدند، مجاهد فی سبیل الله. برخی از مردم ما و کسانی که این شایعات را ترویج میدهند مفهوم مجاهد فی سبیل الله را فراموش کردهاند. فاطمیون فرزندان تیپ ابوذرند، همان کسانی که در هشت سال دفاع مقدس در جنگ مقدم برای حفاظت جان ایرانیها جنگیدند. اگر زخمهای آنان را التیام بخش نیستید لااقل آزاده باشید و زخم زبان نزنید. زوزه تیر که از بیخ کسی رد می شود با هیچ کس شوخی ندارد. دلاوری های فاطمیون ماحصل تفکر و تعهد و تربیت انقلابی است.
برای من تربیت «سخی» در مستند «نقاشی یک رؤیا» خیلی جالب بود که این آدم کارگر بوده و اعتیاد داشته و حضرت زینب (س) به خوابش میآید و پس از ترک اعتیاد راهی سوریه میشود و پس از چندین ماه اسیر داعش بودن حاضر نمیشود برای زنده ماندن به حضرت زینب (س) جسارت کند. ناخواسته مرا یاد فیلم سکوت مارتین اسکورسیزی انداخت که مسیحیان ژاپنی در آن فضای انکزیسیونی ژاپن حاضر نمیشوند به تمثال حضرت مسیح (ع) اهانت کنند. گویی فاطمیون برگزیده میشوند؛
– سخی (دلاور فاطمیونی در مستند نقاشی یک رؤیا) وقتی دارند از او حرف میکشند، می گویند «چرا اومدی و دلیلت چه بوده؟» خیلی محکم پاسخ میدهد به خاطر حضرت زینب (س) آمدم. حاضر نیست از اعتقادات خودش عبور کند با اینکه زخمی است و داعشی ها مرتب او را کتک میزنند. محسن حججی را به عنوان شهید ذبیح میشناسید، من یک شهید در فاطمیون به شما معرفی میکنم مثل شهید حججی. شهید رضا اسماعیلی، اولین شهید بی سر فاطیمون است. تکفیریها که او را گرفتند، گفتند تو باید به وجود مقدس امیر المومنین (ع) توهین کنی تا زنده بمانی. او را با هزار سختی و مشقت دستگیر کردند. بی سیم را روشن کردند و بی سیم را یک سره کردند که مجاهدان صدای او را بشنوند. گفتند توهین کن. مقاومت کرد و شروع کرد به یاعلی یاعلی یاعلی گفتن. ایشان با استقامتی عجیب شروع کرد به ذکر گفتن، در همین حین بچه هایی که صدای بیسیم را میشنیدند گفتند که صدای خرخر بریدن گلوی این دلاور از پشت بیسیم شنیده شد. ببینید مومن واقعی مسلمان واقعی به چه کسی میگویند؟ به کسی که پای اعتقاداتش این گونه ایستاده است. ما این صحنه ها را ندیدیم و این شهید را نشناختیم. اینها حاصل مکتب انقلابند نه کسانی با یقه دیپلمات و ریش و عبا و عمامه هزاران ظاهر ادعای انقلابی بودن دارند اما اهل سازش با دشمن هستند و منافقند. این نفاق برای جمهوری اسلامی خیلی خطرناک است. فاطمیون به همین خاطر برای انقلاب اسلامی بهترند و چقدر غریبند.
خیلی از فاطمیون شناسنامه ندارند، رسیدگی درست و درمان به آنها نمیشود اما اهل طلبکاری هم نیستند؛
– مشکلی که در ممکلت ما وجود دارد حرف گوش نکردن است. در جلسات عمومی و خصوصی بارها مقام معظم رهبری درباره این مسئله صحبت کردند. چند نفر از مسئولین گوش کردند؟ عمده مشکل مسئولین این است که اصلا حرف رهبری را گوش نمیکنند. حضرت آقا بارها فرمودند که فرزندان افغانها حق تحصیل داشته باشند، بیمه داشته باشند، هزاران رسیدگی اجتماعی و شما با جزئیات فرمایشات حضرت آقا را رصد کنید که نمود این اتفاق را در برنامه «وطن دار» دیدهاید که از یک عده از مسئولین اعتراف گرفتند که باید این کار را بکنید؛ آقای نیروی انتظامی جمهوری اسلامی فلان طور رفتار کن، آقای مسئول اطباء این طور باشید. مگر رهبری بالاترین منصب حکومت جمهوری اسلامی از شما درخواست نکرده و نگفته بود رفاه اجتماعی آنان را تامین کنید؟ یک عده گوش نمیدهند، یک عده دیر گوش میدهند. این بزرگترین مشکلات ممکلت در تمام ردههای مدیریتی است.
من نظرم این است که فاطمیون از بهترین های شیعه هستند و باید بهترین جای تهران زندگی کنند و فرزندانشان در بهترین مدارس تحصیل کنند. افغانهااز فطرت دینی قوی برخوردارند و همین فطرت و تربیت اعتقادی سبب شده که عموما در فضاهای مذهبی زندگی میکنند. مشهد، قم، شهرری و هر جای استانها اطراف بعقههای امامزادهها و ائمه علیهم السلام زندگی میکنند. حتی برخی از این عزیزان در زینبیه سوریه زندگی میکنند و بومی آنجا بودند. در کنارمرقد حضرت زینب دختر امام کاظم (ع) زندگی میکنند. یعنی شما هر جا امامزادهای میبینی، بخشی از برادران افغان ما در اطراف آن زندگی میکنند. خادمان حرم حضرت رقیه (س) سالهای سال نزدیک به چندین نسل متوالی افغانستانی هستند. چند نسل از خادمانشان افغانستانی هستند. من اصرار دارم بگویم که اینها با یک زمینه قوی مذهبی پرورش یافتگان انقلاب هستند. حتی جغرافیای عموم افغانها اسلامی است. همه این استدلالها را کنار هم گذاشتم تا این مسائل مهم در مورد افغانها را به گوش همه برسانم و این قدر فیلم در مورد افغان ها بسازم . مثلا من «نبرد پالمیرا» را ساختم تا همگان متوجه شوند مهمترین منطقه سوریه را فاطمیون آزاد کردند. هزاران سبک و سوژه وجود دارد در مورد فاطمیون و افغانها فیلم ساختن. در «نقاشی یک رؤیا» من در مورد جانبازی صحبت می کنم ۱۴ ماه اسیر داعش بوده و هر روز یک تکه نان خورده اما خواست داعش مبنی بر توهین به حضرت زینب (س) را انجام نداده است. آدمی که به این مرحله میرسد امکان ندارد که فرد معتقدی نباشد. اعتقاد، او را به چنین جایی رسانده است.
در مورد مستند «مادرانه» هم توضیح دهید. مادر شهید افغانی با این مختصات که در فیلم نشان میدهید سالها پس از هشت سال دفاع مقدس ندیده بودیم؛
– خانوادهای در قم در به نام صابری یک پسر و دو دختر دارند. پسرشان میخواهد به سوریه برود، اجازه میدهند به سوریه برود و از همان گروههای اول فاطمیون است که آنجا تشکیل شده بود. روی تل (تپه) قرین که مشرف به بلندی های جولان است علیرضا توسلی فرمانده فاطمیون به شهادت رسید. مهدی صابری همانجا شهید شد. ما تصاویر معراج شهدا را داریم که مادر بالای سر فرزندش حاضر میشود. من توضیح نمیدهم و بگذارید ببینند. هر چقدر توضیح بدهیم نمی توانیم مادر این شهید فاطمیونی را توصیف کنیم. دقیقا مصداق آنچه هستند که حضرت زینب (س) فرمودند؛ ما رایت الا جمیلا . برادر و عزیزترین کس تو را در مقابلت تکه تکه کنند و بگویی من جز زیبایی چیزی ندیدم؛ «ما رایت الا جمیلا» (اشاره به حضرت زینب سلام الله علیها). این مادر این لحظه را برای ما به تصویر کشید. تک پسرش را آوردند، شهید پر از خون، رفتار این مادر را شما ببینید. اگر ذره ای اشک دیدید، اگر ذره ای ناراحتی دیدید، ندیدید. شما یک مادر زینبی میبینید. اینانند پرورش یافتگان مکتب انقلاب و انقلابی، نه آن عدهای که شناسنامه ایرانی دارند، ادای انقلابیگری درمیآورند و امروز هزاران کار ضد انقلابی انجام میدهند.