اگر خزان و زمستان روی سرسرزمینی آوار شد و برگهای درختان سرفرازش را خشکاند و بر زمین ریخت؛ تا زمانیکه چوب درختی هست که با آن قلمی بسازند و شاعران و ادیبان، این سلاح را در دست بگیرند؛ میتوان همچنان ایستادگی کرد. اگر اهل قلم در هنگام نیاز به درستی آنچه که باید را بنویسند؛ رخدادها از صفحه تاریخ پاک نمیشوند، آتش جنگ سرد نمیشود و قهرمانها نمیمیرند. همانطور که نزار قبانی پایداری کودکان سنگ را برای جهانیان به تصویر کشید و نوشت:
جهان را خیره کردند
و در دستانشان چیزی نیست
جز سنگ
مثل قندیلها تابیدند
و چون مژدهها دمیدند
ایستادند منفجر شدند و به شهادت رسیدند
حالا کتاب داستان مردم غزه ورق خورده است و روی قدرتمندتر این مردم را به جهان نشان میدهد. جهانی که دیگر در برابر این مظلومیت بی تفاوت نیست و ممکن است فردی حتی در قلب اروپا خود را جزو امت مقاومت بداند. در چنین واقعه تاریخی مهمی نقش راویان به اندازه رزمندگان مهم است. در این مورد با محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر افغان ساکن ایران، به گفتگو نشستیم. او جای خالی شعر در برخی رخدادهای تاریخی را یک حسرت میداند و میگوید: «ما در تاریخمان وقایع بسیاری داشتیم که امروز حسرت میخوریم چرا اینها در قالب شعر ضبط و ثبت نشدهاند. مثلا واقعه هجوم مغولان به سرزمینها انعکاس زیادی در شعر ما پیدا نکرده است. با اینکه در آن زمانه شعرای زیادی داشتیم ولی شعرهایی که حکایتگر این واقعه و حکایتگر مقاومت در برابر مغولان باشد سروده نشده است یا بسیار کم سروده شده است. گاهی با خودمان حسرت میخوریم که ای کاش ما در آن زمان بودیم و این وقایع را روایت می کردیم. ولی مسئله این است که جهان ما هیچ گاه از این وقایع تلخ یا حماسههای شگفت خالی نیست و همین امروز ما در واقع در بطن و متن یکی از وقایع بسیار شگفت تاریخ بشری هستیم.»
این شاعر فارسی زبان از وقایع تاریخی پلی میزند به تجاوزهای رژیم اسرائیل و در مورد نقش پررنگ شعر در روایت کردن این اتفاق میگوید: «مقاومت فلسطینیان، واقعه غزه، لبنان، مقاومتی که در سالهای اخیر شکل گرفته است، همه و همه جای روایت دارد و شاعران امروز میتوانند روایتگر اینها باشند؛ تا فردا کسی حسرت نخورد که چرا در این واقعه شعرهایی در آن قدر و پیمانه که بتواند تصویرگر این وقایع باشد سروده نشده است. البته زمانه ما فرق کرده است و امروزه شعرهای سیاسی-اجتماعی و شعرهایی در حوزه مقاومت و پایداری بسیار سروده میشود. درباره خود موضوع فلسطین ما میتوانیم چندین مجموعه شعر از شاعران فارسی زبان فراهم کنیم. موضوع کلی فلسطین حدود شصت-هفتاد سال یا بیشتر در شعر ما و شعر عرب حضور دارد؛ اما این وقایع یک سال اخیر به تمرکز ویژهای نیاز دارد.»
وی افزود: «این یک موج ویژهای است و این موج ویژه نیاز به ثبت روایت های خودش به وسیله شعر دارد. شعری که معمولا یک رسانه بوده و معمولا در هر کدام از این وقایع که اتفاق میافتاده پیشگام بوده است. شعر بیشتر و پیشتر از دیگر هنرها در این عرصه ها حضور دارد. در این یک سال اخیر هم این چنین بوده است. طوفان الاقصی، بعد از آن مقاومت های غزه، شهادت رهبران حزبالله، جمعه نصر، عملیات های وعده صادق و داستان شهدای مقاومت همه نیاز به بازگویی دارد.»
کاظمی جشنواره عمار را وسیلهای برای شنیده شدن اشعار شاعران میداند و ادامه میدهد: « بسیاری از شاعرانی که چنین شعرهایی سرودهاند در جشنواره های رسمی حضور دارند و شاعران مطرحی در سطح کشور و رسانهها هستند؛ ولی بسیاری از شاعران هستند که صدای آنها کمتر شنیده شده است یا کمتر دیده شدهاند. جشنواره مردمی عمار هم میخواهد به این وجه ماجرا بیشتر بپردازد؛ یعنی آینهای باشه برای شعرهای کمتر شنیده شده همین مردم عادی که بسیاری از آنها شاعران خوبی هستند.»
کاظمی ادامه داد: «ما امیدواریم که این اتفاق بیفتد و در عرصه سرایش شعر بیش از پیش شاهد شعرهای مردم این سرزمین و این قلمرو بزرگ زبانی باشیم. هنوز فرصت هست. مهلت ارسال آثار برای این جشنواره تا دهم آذرماه امسال تمدید شده و ما امیدوار هستیم که در این یک دهه یا ده روزی که از مهلت این فراخوان باقی مانده است، هم شاهد سرایش شعرها و هم شاهد ارسال این اشعار به جشنوار عمار باشیم.»