به گزارش «عمار فیلم»، گعده «راهنما» به همت دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار با نقد و بررسی مستند «بازگشت» به کارگردانی محمدصادق مبینی با حضور نعمتالله سعیدی، نویسنده و منتقد سینما و سید رسول منفرد، مجری و کارشناس در حسینیه هنر تهران برگزار شد.
انتخاب سوژه ماحصل تجربه زیستی
مبینی در مورد نحوه آغاز کار گفت: انتخاب سوژه این کار حاصل تجربه زیستی و شنیدن در مورد سوژه بود و در ادامه از طرف مسجد برای ساخت مستند به ما کمک شد. ما سالها در مورد سوژه صحبتهایی میشنیدیم و ابتدا تصمیم گرفتیم یک فیلم بلند داستانی در موردش بسازیم ولی بعد از گرفتن مصاحبهها دریافتیم چون صحبتهای افراد بسیار بااحساس هست، میتوانیم مستند خوبی در مورد سوژه تهیه کنیم.
نقش انقلاب اسلامی در تحول افراد
منفرد در مورد سوژه مستند بازگشت گفت: سوژه این مستند در مورد فردی است که تحولی پیدا کرده است. اما وقتی ما باکمیت نگاه میکنیم، میبینیم افراد زیادی اینگونه بودهاند اما بازنمایی این افراد در سینما و تلویزیون را زیاد نمیبینیم. ما در جامعهای هستیم که نهادهای زیادی با هزینههای بالا تلاش میکنند حال افراد را بهبود بخشند و انقلاب اسلامی توانسته است حال این افراد را خوب کند و به آنها نشاط دهد؛ اگرچه که ممکن است این فرد، نصف شب برای نماز شب بیدار و صورتش پراشک شود. به نظرم بهقدر کافی به این سوژه توجه نشده است و در جاهایی که به این سوژهها پرداختهایم مانند فیلمهای اخراجیها و لیلی با من است، کارهای پرمخاطبی بودهاند. اما از طرفی اکنون در فضای تولید میگویند تا جایی که ممکن است افراد را متحول شده نشان ندهید و معتقدند همینکه یک تلنگر کوچکی ایجاد شود، کفایت میکند و به این اسم جلو خیلی از سوژهها گرفته میشود.
تحول یا توبه؟
سعیدی گفت: هر اثر هنری هرچقدر موفق باشد میتوان حد بالاتری نیز برایش متصور شد که اثر باید موفقتر میبود. این موضوع که قرار است شخصیت در درام متحول شود یا توبه کند، دو نگاه اساسی است. وقتی ما داستان را اینگونه طراحی میکنیم که شخصیت قرار است در طول یک ماجرا متحول شود و از نقطهی «الف» که منفی هست متحول شود و به نقطهی «ب» که خوب و مثبت است برسد، این متعلق به نگاهی است که بعد از رنسانس غربی با مفهوم روز داوری که در کتابهای مقدس مانند انجیل به آن اشاره میشود، مشکل دارد. این نگاه با فلسفه معاد نیز مشکل دارد و میگوید من موجودی سفید یا سیاه نیستم که به خاطر سفید یا سیاه بودن به جهنم یا بهشت محکوم شوم بلکه من موجودی در حال تحول هستم. این یک نوع تلاش برای تئوریزه کردن گناه است که در فرهنگ غربی آن را میبینیم. وقتی این تفکر محور قرار میگیرد آن موقع تحول شخصیت هم معنی دارد؛ مثلاً مجید سوزوکی بهعنوان استثنا درست است نه قاعده. درست است که در بین شهدای دفاع مقدس افراد گناهکاری بودهاند و متحول میشوند و به شهادت میرسند، اما این وجه غالب نبوده است. اگر این موضوع بخواهد تبدیل به قاعده شود ما ضربات زیادی میخوریم چون در تفکر دینی توبه معنا دارد نه تحول و این مستند باید به لحظهی توبهی شهید رسول کریمی میپرداخت.
تفاوت تحول و رشد
مبینی در پاسخ به سعیدی گفت: اینگونه نبوده است که شهید کریمی گناهکار باشد و نیاز به توبه داشته باشد بلکه این شخصیت در دوران نوجوانی در وضعیتی بوده که بسیاری از معارف به او نمیرسیده است و همان مسیر قبل را ادامه میداده است. این سیر مدت سه سال طول کشیده است و در آخر سال سوم به مسیری جدید وارد میشود که ماجرا متفاوت است.
سعیدی در ادامه گفت: این مفهوم رشد است و نه مفهوم تحول؛ یعنی قهرمانی داریم که توبه کرده است و در این مسیر کمکم رشد میکند و این قابل قبول است. البته فیلم از این نظر درست است ولی بخشهایی کم دارد.
دوگانه فرم و محتوا
سعیدی در ارتباط با دوگانهی فرم و محتوا در این مستند گفت: یک پدیده وقتی محتوا دارد، خودبهخود فرم هم خواهد داشت؛ اما ما میتوانیم فرم داشته باشد ولی محتوا نداشته باشیم. اینکه میگوییم ممکن است محتوا نداشته باشیم ماجرا پشتش است؛ به این معنا که یک تفکر دینستیز میگوید: این جهان محصول بینهایت اتفاق کور بیمعنی است و از بیگبنگ تا فرگشت طراح و خالقی ندارد و در این جهان مطلقاً بیمعنی، معنا و محتوا چیزی است که ما خودمان میسازیم؛ اما ما در نگاه خودمان میگوییم: «وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی کِتابٍ مُبینٍ» این آیه به این معنی است که نهتنها این عالم کلیاتش طراحی شده است بلکه جزئیترین اتفاقات عالم مانند جنبیدن یک برگ حساب و کتاب دارد.
زاویه دید در مستند
مبینی در مورد زاویه دوربین در مستندش گفت: از آنجایی که ما دوست داشتیم روایتمان خیلی زمینی نباشد و مدنظرمان بود از بالا فیلمبرداری شود، به این معنا که برای هر کسی ناظری هست که او را میبیند و ماجرا از چشم او روایت میشود. در مستند سعی کردهایم کار یک فرم یکدست داشته باشد و خیلی پرش تصویری نداشته باشیم.
رابطه بودجه و کیفیت
سعیدی در مورد مستند بازگشت افزود: این مستند یک کار نیمهسینمایی بوده و با یک مستند مصاحبهمحور متفاوت است؛ به همین دلیل کاری پرهزینه است. یک گرفتاری ما این است وقتیکه مشکلات معرفتی و تئوریک زیاد میشود به خیلی از جوانب تسری پیدا میکند. بودجه نیست که نوع کار را مشخص میکند بلکه نوع کار است که بودجه را مشخص میکند و این اشتباه است که بیاییم با میزان بودجه، نوع کار را تعیین کنیم. در مستند بازگشت نیز کارگردان با میزان بودجهای که داشته کار خوبی را ساخته است اما میشد با کمی هزینه بیشتر کار را در تراز بالاتری قرارداد.
روایت تاریخ بهصورت اجتماعی
وی در ادامه افزود: نکته اول این است که تاریخ بسیار اهمیت دارد و ما مردم در تاریخ و زمان زندگی میکنیم نه در جفرافیا. نکته دوم این است که تاریخ را فاتحان روایت نمیکنند بلکه تاریخ را راویان فتح میکنند. در دورهی معاصر یک جنگ تمامعیار تاریخنگاری وجود دارد. در دورهی معاصری که قدرت از جنبههای نظامی به جنبههای اقتصادی و درنهایت به جنبههای فرهنگی و رسانهای منتقلشده است و ابرقدرتهای جهان، ابرقدرتهای رسانهای هستند. با وجود اینکه تاریخ سیاسی دارای اهمیت زیادی است اما تاریخ خلاصه در تصمیمات اهل سیاست نمیشود و ما تاریخ اجتماعی، تاریخ فرهنگی و تاریخ ادبی نیز داریم و در این بین تاریخ اجتماعی بسیار اهمیت دارد. از حسنهای بزرگ این مستند این است که فیلم یک مقطع تاریخی را روایت میکند و در آن لباس و معماری و خیلی از لوکیشنها بهدرستی انتخاب شده است. کارگردان لوکیشن درست انتخاب کرده است در جهت اینکه یک مقطع تاریخی را بهصورت اجتماعی روایت کند و این فیلم از این نظر بسیار اهمیت دارد.
مبینی در ادامه اظهار داشت: قطعاً تاریخ هویت و فضایی دارد که انسان در آن فضا استفادههایی میکند و در جوی قرار میگیرد که شاید اکنون آن فضا و جو وجود نداشته باشد.
سعیدی تصریح کرد: قطعاً بین آن چیزی که کارگردان میخواهد بگوید با آنچه میتواند بگوید تفاوت وجود دارد و معمولاً توان ما از خواستمان مقداری کمتر میشود.