به گزارش «عمار فیلم»، گعده «راهنما» به همت دبیرخانه جشنواره مردمی فیلم عمار با نقد و بررسی مستند «الصاق شهر» به کارگردانی میرمحمدابراهیم یزدانی با حضور نعمتالله سعیدی، نویسنده و منتقد سینما و آرش فهیم، مجری و کارشناس در حسینیه هنر تهران برگزار شد.
ایده مستند از فروشگاه
یزدانی در مورد نحوه آشنایی با سوژه مستند گفت: من در شهریور سال ۹۷ بهصورت میدانی در شهرستان شهرضا حضور پیدا کردم و با یک روحانی آشنا شدم که فعالیتهای خیریه انجام میداد. ابتدا تصور میکردم که فعالیتهای ایشان مانند خیلی از روحانیون دیگر در همین حوزه محدود میشود اما بعد از بررسی و پرسوجو متوجه شدم آقای الصاق یک فروشگاه نیز راهاندازی کردهاند و اینجا بود که ایدهی اصلی سوژه شکل گرفت. این فروشگاه با محوریت افراد نیازمند در منطقه محروم شهر دایر شده است و اگر سودی هم داشته باشد برای کارهای خیریه صرف میشود.
معنویت در مستند
فهیم در مورد سوژه مستند گفت: مستند الصاق شهر تصویری از عرفان انقلابی و اجتماعی بوده و شخصیت محوری فیلم فردی به نام حجتالاسلام الصاق هست که مانند خیلی از طلبههای دیگر لباس روحانیت به تن دارد منبعد به فعالیتهای دینی و معنوی و مذهبی مشغول است و بخش زیادی از وقتش را به مطالعهی دینی و مذهبی اختصاص میدهد و در ادامه این فعالیتها در جامعه نیز حاضر هست و نوعی مبارزهی اجتماعی برای خودش فراهم کرده است و به پیرامون خود و مسائل و مشکلات شهرش واکنش نشان میدهد و جالب اینجاست در بخشهایی از فیلم وقتیکه حجتالاسلام الصاق در مورد مسائل و مشکلات جامعه و شهر صحبت میکند لحن حرف زدنش درست مانند عارفی است که صحبتهای عرفانی میکند و درنهایت به گریه و اشک ریختن ختم میشود.
تقابل اسلام دنیاگریز و اسلام دنیاستیز
سعیدی در مورد نسبت معنویت و عرفان با دین و جامعه گفت: ما دو نوع معنویت داریم. معنویت دنیاگریز و معنویت دنیاستیز ولی نهایتاً گفتمان انقلاب طرفدار معنویت دنیاستیز است. و در این فیلم باشخصیتی مواجه هستیم که در اوج ارتباط باخدا و معنویت نهتنها از دنیا کنارهگیری نکرده بلکه تمامقد وارد میدان شده و کاملاً در متن جامعه است و با مشکلات ستیز میکند. مهمترین رقیب گفتمان انقلاب، گفتمان اسلام آمریکایی است که حضرت امام(ره) بسیار به آن تأکید میکردند. یکی از شاخصههایی که این دو نوع اسلام را از هم جدا میکند دقیقه همین مسئله است و اسلام آمریکایی قصد دارد با معنویات و روحیات عبادی و عدم التفات به دنیا آدمی پرورش دهد که از دنیا رویگردان باشد و نهایتاً به سکولاریته برسد. اما در مقابل در گفتمان انقلاب اسلامی این عدم التفات به دنیا شدیدتر بوده و به ستیز رسیده است. این نیست که فقط به دنیا بیتوجه باشد بلکه میخواهد با مشکلات این دنیا بجنگد. اجمالاً عرض کنم که با فیلم مهمی مواجه هستیم و سوژه آن بهمراتب مهمتر از خود فیلم است. این فیلم در نشان دادن تصویر و واقعیت فقر بسیار موفق و در نشان دادن ریشههای فقر نسبتاً موفق است اما در چارههای فقر ملاحظاتی هست و اهمیت سوژه فوقالعاده بیشتر از خود فیلم است سعی میکنیم به آن ورود کنیم.
مستندی بدون کارگردان
یزدانی در مورد نحوه کارگردانی و انتخاب صحنههای مستند گفت: ما در مستند الصاق شهر برخلاف قواعد سینمایی، برای کار کارگردان تعیین نکردیم و تمام موارد را بهصورت مشورتی پیش میبردیم. بعضی مواقع من تصویربردار را پیش میبردم و حتی بعضی جاها به دلیل بار احساسی بالا و صحبتهایی که میشنیدیم تصویربرداری کار بسیار سختی بود. بعداً در فرایند تدوین به این نتیجه رسیدیم که چه بخشهایی میتواند در روند نویسندگی و کار ما مؤثر باشد. و ازجمله ملاحظاتی که ما در کار تصویربرداری داشتیم این بود که هیچگونه تصویری از افراد مددجویی که به موسسه خیریه مراجعه میکنند در مستند منتشر نشود هم به دلیل حفظ کرامت انسانی و هم به این دلیل که هدف ما چیز دیگری بود.
فرهنگ در خدمت اقتصاد یا اقتصاد در خدمت فرهنگ
سعیدی در ادامه افزود: طبق قرآن کریم مهمترین ویژگی اهل هدایت الهی این است که از ظلمات به سمت نور میروند و کفار برعکس. تفکر شکاکیت دنبال ابهام است و دنبال تاریکی میگردد. شک میکند چون تاریکی مطلوب ذاتیاش است. تفکر دینی هم همانقدر شک و تردید دارد. بهعنوانمثال در اصول دین نمیتوان تقلید کرد و فرد باید تردید کند تا به ایمان برسد اما تفکر دینی به دنبال نور است. فیلمسازی که به دنبال نور است هرچقدر هم سیاهی نشان بدهد، سیاه نمایی نیست بلکه سیاهی یابی است. و عرض میکنم بنده با حرفهایی که فیلم میزند مشکلی ندارم و آنها را قبول دارم. مثلاً یکی از جبهههای اصلی جنگ فعلی ما در عرصهی رسانه و فرهنگ، روحانیت ستیزی است و همینکه فیلم یک تصویر دوستداشتنی از روحانیت نشان داده کار زیادی انجام داده است. من یا تصاویری که فیلم ارائه داده است مشکل ندارم ولی با حرفهایی که نزده است مشکلدارم. مثلاً میتوانم بپرسم درست است که یک روحانی باید خوب باشد و فقرزدایی کند اما چه ضروریتی داشت که انقلاب کند؟ یا این کارگری که چند روز کار گیرش نیامده و روز آخر نزد حاجآقا میآید و گریه میکند و میگوید: “در خانه هیچچیزی برای خوردن نداریم و یک نون و ماست بده ببرم خانه که دستخالی نروم.” من از خودم میپرسم آیا راهکار همین است؟ و اگر ما این را نگوییم یک نفر پیدا میشود که بگوید: “وقتی این کارگر کار ندارد چرا در سوریه هزینه میکنید؟” وقتی ما اینها را نگوییم دشمن که ساکت نمیماند. دشمن رحم ندارد که به قسمتهایی که میگوییم بپردازد. درست است که قطعاً در بحث امور خیریه گفتمان اسلامی بهمراتب موفقتر گفتمانهای سکولار و دینستیز است اما آیا راهکار همین است؟ اصلاً هنوز به راهکار نرسیده دلایل فقر چیست و چرا چند روز برای یک کارگر کار نبوده است؟ روشنفکرها و انقلاب ستیزها میگویند وقتی اقتصاد ضعیف است، فرد به سمت اعتیاد میرود و میگویند اقتصادمحور و اولویت است و حق یا جهان سرمایهداری میباشد و میگویند اگر اقتصاد درست شود، فرهنگ نیز درست خواهد شد. درصورتیکه ماجرا ۱۸۰ درجه برعکس است و این دروغی است که چهل سال به ما میگویند و واقعیت این است که تا فرهنگ درست نشود اقتصاد نیز درست نخواهد شد. وضعیت فعلی ثمره این است که ۴۰ سال به ما تلقین کردهاند اقتصاد اولویت است.
راهکار حل فقر
یزدانی در پاسخ به سعیدی گفت: اتفاقی که در مؤسسات خیریه در حال وقوع است مردمی شدنشان است. به این معنا که حاجآقای الصاق به کارگری که نتوانسته درآمدی داشته باشد کمک میکند تا شام شب خانوادهاش را تأمین کند ولی از آنطرف همین حاجآقا از طریق راهاندازی خیریه ده الی بیست نفر اشتغال ایجاد میکند و حتی این مجموعه و فروشگاهش در مستضعفترین بخش شهر و با کمترین امکانات راهاندازی میکند. اگر نگاه مردمی بیاید سوار نگاه جامعهشناختی ما به فقر شود میتوانیم این مسئله را کاملاً حل کنیم ولی الآن ما نگاهمان به مسئله حل کردن فقر، نگاه اقتصادی است.